موضوع: فروع علم اجمالی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۹/۶/۱۵
شماره جلسه : ۱۶
چکیده درس
-
چکیده بحث گذشته
-
نقد بر کلام محقق خوئی(ره)
-
مبنای محقق نائینی در «إقحام الصلاة فی الصلاة»
-
نقد محقق خوئی(ره) بر محقق نائینی(ره)
دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
چکیده بحث گذشته
بحث در اين بود كه كسي كه در أثناء نماز شک کرد كه آيا اين نماز مغرب است يا عشاء، و فرض هم اين باشد كه نسبت به نماز مغرب شاك است يا يقين به عدم إتيان دارد، محقّق نائيني(قده) فرمودند كه ما بر حسب حديث «لا تعاد» استفاده ميكنيم كه ترتيب در چنين موردي ساقط است. البته كلام مرحوم نائيني در فرض ديگري بود كه محقق خوئي(ره) همان را در اين فرض مورد بحث هم جاري كردند. در فرضي كه كسي بعد از ركوع ركعت چهارم يادش بيايد كه نماز مغرب را نخوانده، محقق نائيني(ره) فرمودند از حديث «لا تعاد» سقوط ترتيب را استفاده ميكنيم، در نتيجه نماز را به عنوان عشاء تمام كند و بعد مغرب را بياورد. در مقابل، مرحوم سيّد و مشهور فقها فرمودند در اين فرض كه بعد از ركوع ركعت چهارم است، نه مجالي براي عدول به مغرب است و نه مجالي براي تصحيح اين نماز به عنوان عشاء است. محقق نائيني(ره) ميفرمايند ميتوانیم با حديث «لا تعاد» بعنوان العشاء تصحيح كنيم، و امام(رض) هم از مرحوم نائيني در اين بحث تبعيت فرمودند و همين نظر را اختيار كردند كه حديث «لا تعاد» اينجا جريان دارد و ترتيب را ساقط ميكند و در نتيجه در ما نحنُ فيه كه مورد شك است بگوئيم حديث «لا تعاد» بعد از ركوع ركعت چهارم، ترتيب را ساقط ميداند و در نتيجه اين نماز به عنوان نماز عشاء تمام شود، بعد از آن «يأتي بالمغرب»، نماز مغرب را بياورد. فرمايش محقق خوئي(ره) را ذكر كرديم و مناقشهي در فرمايش ايشان را هم متعرض شديم و نتيجه اين شد كه فرمايش مرحوم نائيني در اين قسمت تام است. مرحوم آقاي نائینی ميفرمايند كسي كه از اول نماز به نيّت العشاء شروع کرد و در ركوع ركعت رابعه يقين پيدا ميكند كه نماز مغرب را نخوانده، اينجا ترتيب ساقط ميشود و بايد بعنوان العشاء تمام كند. محقق خوئي(ره) ميفرمايد حديث «لا تعاد» نه در اينجا جريان دارد و نه در ما نحن فيه كه مسألهي شك است و شخص نميداند كه از اول آيا نيّت مغرب كرده يا نيّت عشاء كرده، در هر دو مورد ميفرمايند حديث «لا تعاد» در اينجا جريان ندارد و براي سقوط شرطيّت ترتيب مفید نيست. اما ملاحظه فرموديد كه ما عرض كرديم كه حق با مرحوم نائيني است، حديث لا تعاد در اينجا جريان دارد، هم در همان موردي كه خود مرحوم نائيني بيان كرده و هم در ما نحنُ فيه كه مورد شك است.نقد بر کلام محقق خوئی(ره)
اينجا يك اشكال ديگري هم نسبت به فرمايش محقق خوئي(قده) به ذهن ميرسد و آن اين كه با قطع نظر از اشكالي كه ايشان دارند-كه حديث «لا تعاد» دلالت بر سقوط ترتيب نسبت به اجزاء گذشته دارد، اما نسبت به اجزاء آينده اثري ندارد، كه ما اشكال كرديم تفكيك بين اجزاء سابق و اجزاء لاحق معنا ندارد-؛ سؤال اين است كه بالأخره ايشان با حديث «لا تعاد» اینجا ميخواهند چکار كنند؟ (سؤال و پاسخ استاد:) مثلاً نماز عشا تمام شد. بعد از پایان نماز عشاء، اگر يادتان آمد مغرب را نياورديد، باید چكار كنيد؟ یا كسي نماز عصر را خواند، بعد كه تمام شد يادش افتاد ظهر را نياورده، اينجا ميگويند اعادهي آن نماز ديگر لازم نيست و فقط همين مغرب را بخواند و در آنجا هم نماز ظهر را بخواند. مرحوم نائيني -و لو اين تعبير در كلامشان نيست، نه اينكه بخواهيم بگوئيم قياس كرده-، تقريباً ميخواهند بگويند كسي كه داخل در ركوع ركعت رابعه شده، بمنزلهي كسي است كه نمازش تمام شده، چون ركعت با ركوع محقق ميشود، وقتي ركوع محقق شد، ركعت رابعه آمده، اين به منزلهي اين است كه نمازش تمام شده، پس همانطور كه در جايي كه كسي نمازش تمام ميشود شما ميفرماييد ترتيب ساقط است، در اينجا هم ما بگوئيم ترتيب ساقط است. حالا بحث اين است كه در جايي كه كسي نمازش را به عنوان عشاء تمام ميكند و بعد از نماز يادش ميآيد مغرب را نياورده، آنجا ميگويد لازم نيست دومرتبه عشاء را بخواند. أولاً ممكن است در آنجا دليل خاصّ باشد. اگر فقط حديث «لا تعاد» باشد، از این حديث سؤال ميكنيم كه چنين نمازي كه من به گمان اينكه نماز مغرب را خواندم، از اول تا آخر نيت عشاء كردم و تمام شد و بعد از آن فهميدم كه مغرب را نخواندم، آنجا هم يكي از ادلّه، حديث «لا تعاد» است.يعني وقتي با اين سؤال مواجه ميشويم كه آيا اين نماز عشا كه ترتيب در آن رعايت نشد إعاده لازم دارد يا نه، ميگوئيم حديث «لا تعاد» ميگويد اگر يك شرط و يك جزئي را غير از آن خمسهاي كه در آنجا آمده، اگر سهواً شما به هم زديد لازم نيست. نماز شما تمام شد و بعد يادتان افتاد كه نه در ركعت اول قرائت خوانديد و نه ركعت دوم، نمازتان صحيح است. حديث «لا تعاد» ميگويد اين اخلال سهوي اشكالي ندارد. در آن پنج مورد، چه عمداً و چه سهواً نماز باطل است، انسان اگر سهواً پشت به قبله بايستد نماز بخواند، بعد از نماز فهميد پشت به قبله بوده، بايد نماز را اعاده كند. اگر سهواً فكر كند كه وقت داخل شده، نمازش را خواند و بعد فهميد كه داخل وقت نشده، بايد اعاده كند. اما در غير از آن موارد خمسه كه مورد استثناء واقع شده، حديث «لا تعاد» أصلاً مفهومش اين است كه اگر إخلال، اخلالِ سهوي بود اشكالي ندارد، اين در جاهاي ديگر مسلم است، يعني اينطور نيست كه يك دليل خاصّي بگويد كه ترتيب در نماز معتبر است و ترتيب شرط ذكري است. اين را از كجا ميفهميم؟ از حديث «لا تعاد»، و إلا روايت خاص كه اين را بيان نمیكند، اگر هم بيان كند به مقتضاي خود حديث «لا تعاد» است. در رواياتي كه در بحث نماز هست، از امام(ع) سؤال ميكنند كه شخصي نمازش را اينطور خوانده، آيا نمازش را اعاده كند يا خیر؟ گاهي ميفرمايد «يعيدُ» و گاهي هم ميفرمايد «لا يعيد». اينها مصاديقي از حديث «لا تعاد» است. ما از حديث «لا تعاد» استفاده ميكنيم كه اگر كسي ترتيب در نماز را سهواً به هم زد عيبي ندارد.
در ما نحن فيه نیز بعد از ركوع ركعت رابعه اين شخص متوجّه شد كه نماز مغرب را نخوانده، محقق خوئي(قده) ميفرمايد حديث «لا تعاد» نسبت به اجزاء سابقه جاري ميشود، امّا إخلال در أجزاء لاحقه، اخلال عمدي ميشود. ما مناقشه كرديم كه تفكيك بين اجزاء سابقه و لاحقه معنا ندارد، مخصوصاً با توجه به اينكه «لا تعاد» راجع به مجموعهي نماز ميگويد، آيا شما ملتزم ميشويد كه بگوئيد اعادهي اجزاء سابقه فقط لازم نيست. حديث «لا تعاد» نميگويد اعادهي اجزاء سابقه لازم نيست، كاري به اجزاء ندارد، ميگويد اين نماز اعاده ندارد و اين نماز اعاده دارد. در حديث «لا تعاد»، تفكيك بين اجزاء وجود ندارد. عرض ما اين است كه بالاخره حديث «لا تعاد» اينجا چه ميگويد؟ اگر بفرماييد كه أصلاً در اينجا جاري نميشود، بالأخره اين ترتيب جزء مستثني منه حديث «لا تعاد» است، «لا تعاد الصلاة إلا في خمس»، اين ترتيب يكي از آن موارد پنج گانه نيست، پس وقتي جزء مستثني منه است، حديث «لا تعاد» شامل ترتيب هم ميشود، يعني مواردي كه نبايد اعاده شود. مطلب امروز ما غير از مناقشهاي است كه ديروز داشتيم و آن اینکه حديث «لا تعاد» اينجا چكاره است؟ اگر بگویید حديث «لا تعاد» اصلا اينجا جاري نيست، نمي شود. يا نسبت به اين نماز، حديث «لا تعاد» میگوید بايد اعاده كند يا اعاده نكند. حديث «لا تعاد» واقعاً خيلي حلّال مشكلات در مسائل نماز است، چون ميگويد نماز کجا بايد اعاده شود و كجا اعاده نشود، هر دو طرف را بيان ميكند. «ترتيب» از مواردي است كه حديث «لا تعاد» ميگويد اگر به هم خورد اعادهاش لازم نيست، يا ما بايد اينجا بگوئيم كه حديث «لا تعاد» بايد اعاده شود، ترتيب جزء آن پنج تا نيست، يا بايد بگوئيم كه اعاده نشود كه همينطور است.
به نظر ميرسد كه ما بايد بگوئيم حديث «لا تعاد» اينجا جريان دارد. عرض ما اين است كه مستثني منه حديث «لا تعاد» شامل «ترتيب» ميشود، چون «ترتيب» داخل آن پنج تا نيست. حال كه اين چنين است ميگوئيم اينجا ترتيب به هم خورده يا نه؟ به هم خورده. بله، اگر قبل از ركوع ركعت رابعه بود، مجالي براي عدول وجود دارد. بعبارةٍ اُخري؛ حديث «لا تعاد» ميگويد مادامي كه بتوانيد ترتيب را رعايت كنيد، بايد رعايت كنيد. تا قبل از ركوع ركعت رابعه قابل رعايت است، اگر آنجا یادش آمد كه نماز مغرب نخوانده، عدول به مغرب كند، حتي اگر براي ركعت چهارم ایستاده، بنشيند و تشهد و سلام بدهد. در جایی كه نمازش را كلاً به نحو عشاء تمام ميكند، تمام شد و ترتيب از بين رفت، اينجايي كه در ركوع ركعت رابعه است، اينجا هم رعايت ترتيب امكان ندارد، حديث «لا تعاد» نسبت به شرطيّت ترتيب ميگويد ترتيب در نماز معتبر است، مادامي كه ممكن باشد. و اما جايي كه ممكن نيست، كجاست؟ يكي همين جايي است كه داخل در ركوع ركعت رابعه شد، بعد فهميد نماز مغرب را نخوانده است. بنابراين بلااشكال حديث «لا تعاد» اينجا جريان دارد و دلالت بر سقوط ترتيب دارد و بعد از ركوع ركعت رابعه، اگر يادش افتاد كه نماز مغرب نخوانده، بايد نماز را به عنوان عشاء تمام كند و بعد از آن نماز مغرب را إتيان ميكند.
خلاصه بحث
خلاصه بحث تا اینجا اين شد که يك اشكال ديروز عرض كرديم كه ميگفت اينجا تفكيك معنا ندارد، یعنی نمیتوان گفت حديث ميگويد نسبت به اجزاء سابقه ساقط ميشود، نسبت به اجزاء لاحقه ساقط نميشود. و لو اينكه ديروز بيان كرديم كه در اين جهت بين مرحوم امام(رض) و محقق خوئي(ره)، حق با محقق خوئي(ره) است، يعني ادلهي «ترتيب» ميگويد در تمام يك نماز از اول تا آخر، بايد ترتيب رعايت شود. امّا امام(رض) مسأله را روي ماهيت بردند، اگر مقصودشان از ماهيّت؛ «مجموع» باشد، نه «طبيعت صلاة ظهر» -که البته كلمهي «مجموع» هم در عبارت ايشان نيست-، باز براي كلام امام(رض) ميتوان توجيهی بیان كرد، ميگويد حديث «لا تعاد» كاري به جزء جزء ندارد، «مجموع ظهر» باید قبل از «مجموع عصر» باشد. حالا اگر مجموع عصر، قبلاً و سهواً واقع شد، اينجا ترتيب ساقط ميشود. يا ثمرهي نزاع در همينجا ظاهر ميشود كه اكثر اجزاء از جمله ركوع در ركعت رابعه به عنوان عشاء واقع شد، اينجا باز حديث «لا تعاد» ميگويد ترتيب ساقط ميشود، چون مجموع، قابليت اينكه به عنوان مغرب محقق شود را ندارد، بلكه بايد بعنوان عشاء واقع شود. پس اشكال اول ما اين است كه تفكيك بين اجزاء درست نيست. بحث اين است كه اين مجموع بايد قبل از اين مجموع باشد، نميتوان گفت اگر اين مقدارش نبود اشكال ندارد، اين تفكيك أصلاً معقول نيست. اشكال دوم اين است كه با قطع نظر از اشكال اول، بالأخره محقق خوئي(ره) با حديث «لا تعاد» اينجا چكار ميكند؟ حديث «لا تعاد» نميتواند بگويد اينجا بايد اعاده شود، چارهاي نداريد بگوئيد اين هم جزء مستثني منه حديث «لا تعاد» است و مستثني منه آن ميگويد در اينجا اعاده لازم نيست.مبنای محقق نائینی در «إقحام الصلاة فی الصلاة»
آخرين مطلبي كه محقق خوئی(ره) در اينجا دارد اين است كه ميفرمايند محقق نائيني(ره) يك مبناي ديگري هم دارد كه ما قبلاً هم اين مبنا را مورد بحث قرار داديم؛ و آن «اقحام الصلاة في الصلاة» است. ایشان اين مبنای محقق نائيني را درست نميداند، بگوئيم كسي كه تا ركوع ركعت چهارم به عنوان عشاء خواند، اين را همينجا -نه اينكه نماز را تمام كندـ قطع كند، يعني بگويد الله اكبر به نيت مغرب، مغرب را بخواند و تمام كند و بعد از اينكه نمازش تمام شد، بقيهي نماز قبلي را بياورد. ايشان ميفرمايند اگر بگوئيم «اقحام الصلاة في الصلاة» درست است، و قاعده هم همين را ميگويد كه يك نمازي داخل در نماز ديگري شود، اينجا هم همين كار را بكند مانعي ندارد. بعد خود محقق خوئي(ره) ميفرمايد اگر از بعد از ركوع ركعت رابعه، نماز مغرب را شروع كرد، نماز مغرب را سلام ميدهد و بعد از آن دنبالهي نماز عشاء ميآورد، ميفرمايد اينجا ترتيب نسبت به اجزاء سابقه، يعني آنكه قبل از مغرب آورده ساقط ميشود، چون آنجا سهوي بوده، اما نسبت به رعايت عمدياش هم كه بعد از مغرب آورده پس مشكلي ندارد.نقد محقق خوئی(ره) بر محقق نائینی(ره)
بعد محقق خوئی(قده) ميفرمايد ما أصلاً اين مبنا را قبول نداريم. و حق هم با ايشان است. ما در «اقحام الصلاة في الصلاة» يك مورد نص داريم كه در جايي است كه كسي مشغول خواندن نماز آيات است كه در اثناء نماز آيات، وقت نماز يوميهاش در حال فوت است، آنجا نماز يوميهاش را بخواند تمام كند و بعد هم دنبالهي نماز آياتش را بخواند، اين مورد خاص است و نص هم دارد و ما تبعيت ميكنيم، اما غير از اين، در موارد ديگر برخلاف قاعده است. پس تا اينجا نتيجه اين شد كه در مورد كسي كه در اثناء نماز شك ميكند آيا اين نمازش نماز مغرب است يا عشاء؟ اگر قبل از دخول در ركوع ركعت رابعه باشد، عدَلَ إلي المغرب، البته در جايي كه يقين دارد مغرب را نياورده يا شك دارد كه مغرب را آورده يا نه؟ اما اگر در ركوع ركعت رابعه داخل شده، به نظر میرسد که حديث «لا تعاد» اينجا جريان دارد و دلالت بر اين دارد كه اين را به عنوان عشاء تمام كند. امام(رض) در متن تحرير، نسبت به اينكه بعد از دخول در ركعت رابعه آيا قابل تصحيح براي عشاء هست يا نه، چيزي نفرمودند، اما در اين كتاب استدلاليشان همين فرمايش محقق نائيني(ره) را دارند و قبول كردند. تا اينجا مسألهي ثانيه هم تمام شد. مسأله ثالثه، چهار پنج روز طول ميكشد. لذا بحث را همين جا تعطيل میكنيم، اگر إنشاءالله توفيقي بود در ايام تعطيلي دیگر و يا ماه رمضان آينده توفيقي باشد دنبال كنيم. فروع علم اجمالي مشحون از قواعد است. ممكن است گاهي اوقات واقع هم نشود، اما واقعاً قواعد زيادي در اينجا پياده ميشود كه اينها انسان را نسبت به خود قاعده قوي ميكند.
نظری ثبت نشده است .