درس بعد

عام و خاص

درس قبل

عام و خاص

درس بعد

درس قبل

موضوع: عام و خاص


تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۱۰/۵


شماره جلسه : ۹

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • راه حل مرحوم نائینی و اصفهانی در ورود مخصص قبل از وقت حاجت

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


راه حل مرحوم اصفهاني

مرحوم محقق اصفهاني قدس سره بعد از دو اشکالي که به کلام مرحوم آخوند وارد کردند ـــ‌ و ملاحظه فرموديد که هر دو اشکال قابل جواب است ــــ، راه حلي را ذکر نموده و مي‌فرمايند: بايد بين ورود مخصص قبل از وقت حاجت و ورود مخصص بعد از وقت حاجت فرق گذاريم؛ در موردي که عامي صادر و مخصص، قبل از وقت حاجت به عام(قبل از عمل به عام) صادر مي‌شود، مي‌توان گفت که کلام متکلم از اول ظهور در عموم نداشته و انشاء در اينجا به داعي بعث حقيقي و جدي است؛ اما نسبت به موضوع خودش. در اين مورد، فقط کلام اول موضوع را معين نمي‌کند، بلکه مجموع دو کلام (يعني عام و مخصص با هم) موضوع را معين مي‌کنند.

(هرچند اين تشبيهي که ذکر مي‌کنم در کلام ايشان ايشان نيست؛ اما مي‌توان گفت:) گويا ايشان مي‌خواهند بفرمايند: مخصص منفصلي که قبل از وقت عمل به عام وارد مي‌شود مانند مخصص متصل است و همان‌گونه که در مخصص متصل، اصلاً ظهوري منعقد نمي‌شود مگر در مورد غير مخصّص؛ يعني عام از اول ظهور و بعث جدي نسبت به همه افراد ندارد، بلکه ظهورش در غير مورد تخصيص است، در اينجا هم که مخصص منفصل است و قبل از وقت عمل به عام وارد مي‌شود نيز همين‌طور است و موضوع را مجموع کلامين ـــ عام و مخصص ـــ معين مي‌کند. در نتيجه، در اينجا از اول، ظهور در همان غير مورد خاص بوده است و ديگر نمي‌توانيم بگوييم که عام ظهور در عموم داشته و اکنون مجاز شده است.

اما اگر مخصص بعد وقت العمل بالعام وارد شود، مي‌گوييم: عام از اول در جميع افراد ظهور دارد و بعثش هم نسبت به جميع افراد، بعث حقيقي و جدّي است، لکن نسبت به افرادي که الان خارج نشدند و داخل هستند، روي مصالح اوليه است و نسبت به افرادي که خارج شدند، روي مصالح ثانويه. به عنوان مثال، متکلم مي‌گويد «أکرم جميع العلماء من يوم الجمعة» ، اما روز شنبه که بعد از وقت عمل به عام است، مي‌گويد «لا تکرم الفساق منهم» ؛ مرحوم اصفهاني مي‌فرمايند در اينجا، بعث حقيقي نسبت به علماي غير فاسق بر اساس مصالح اوليه است؛ نسبت به علماي فاسق نيز بعث جدي وجود دارد، اما طبق مصالح ثانويه است.

اين خلاصه نظريه مرحوم محقق اصفهاني است که مي‌فرمايند بايد بين موردي که مخصص قبل از وقت عمل به عام وارد مي‌شود و موردي که مخصص بعد از عمل به عام است، فرق گذاشت. مرحوم اصفهاني نيز مانند مرحوم نائيني اصلاً مسأله قانونيت و اين که عام علي ضرب القاعده وارد شده است را قبول ندارند و با نظريه مرحوم آخوند مخالف هستند. اما آيا نظريه مرحوم اصفهاني درست است؟.


اشکال نظريه مرحوم اصفهاني

قسمت اول فرمايش ايشان، صرف يک ادّعاست و ايشان هيچ دليلي بر آن اقامه نکرده‌اند. مي‌فرمايند: وقتي مخصص قبل از وقت حاجت وارد شد، عام و کلام اول ظهور در عموم ندارد و مجموع کلامين ظهور را تشکيل مي‌دهد. لازمه فرمايش ايشان آن است که مخصص منفصل قبل الحاجة مثل مخصص متصل باشد؛ در حالي که کسي چنين حرفي را قائل نيست و همه قائلند که مخصص منفصل سبب مي‌شود کلام اول در ظهوري انعقاد پيدا کند. حال، قسمت اول فرمايش ايشان چندان مهم نيست.

اما قسمت دوم که ايشان مي‌فرمايند: وقتي متکلم گفت «أکرم العلماء» و مخصص بعد از وقت حاجت وارد شد، اين جمله نسبت به جميع الافراد يک بعث جدي و واقعي دارد؛ لکن نسبت به علماي غير فاسق بر اساس مصالح اوليه و نسبت به علماي فاسق بر اساس مصالح ثانويه است.
اشکال اين بيان آن است که اگر بر اساس مصالح ثانويه، مولا بعث جدي نسبت به علماي فاسق دارد، ديگر عنوان تخصيص ندارد. يعني: مي‌گويد «أکرم العلما ء» و زمان اکرام نيز از روز جمعه است؛ روز شنبه که مي‌گويد «لا تکرم الفساق» ، بايد عنوان نسخ را پيدا کند و ديگر عنوان مخصص ندارد. بنابراين، تفصيل بين اين که مخصص قبل از وقت حاجت وارد شود يا بعد از وقت حاجت، تفصيل درستي نيست.


راه حل مرحوم نائيني

مرحوم نائيني براي حل اصل اشکال مي‌فرمايند: بايد مسأله را برگردانيم به همان بحثي که در گذشته داشتيم؛ آن بحث عبارت است از اين که آيا ادات عموم دلالت بر عموم مدخول دارد يا عموم ما يراد من المدخول؟ قبلاً اين بحث را مطرح کرديم و به تبع مرحوم آخوند و نائيني و بر خلاف مرحوم امام و آقاي خوئي به اين نتيجه رسيديم که ادات دلالت بر عموم مدخول ندارد و بلکه بر عموم ما يراد من المدخول دلالت دارد. و نتيجه گرفتيم هر عامي در دلالتش بر عموم، محتاج به اجراي مقدمات حکمت است. اگر اين مبنا شد، هنگامي که متکلم مي‌گويد «أکرم کل عالمٍ» و بعد با يک مخصص منفصلي مي‌گويد «لاتکرم الفساق منهم» ، اين «لاتکرم الفساق» قرينه مي‌شود بر اين که مقصود از کلمه «عالم» که مدخول «کل» است، هر عالمي نيست و بلکه مقصود، عالم غير فاسق است. در اين صورت، «کل» در «أکرم کل عالمٍ»، از اول بر عموم ما يراد من المدخول دلالت مي‌کند. يعني: عام از اول در عالم عادل ظهور داشته است؛ منتهي نمي‌دانستيم از اول مراد جدي مولا همين عالم عادل بوده که بعداً آن را با «لاتکرم الفساق منهم» براي ما بيان فرموده است.

اما اگر کسي مبناي امام و مرحوم آقاي خوئي را داشته باشد، اين اشکال پيش مي‌آيد که در «أکرم کل عالمٍ» ، «کل» مي‌گويد هرعالمي، و بر استغراق هر عالمي دلالت دارد؛ بعداً اگر تخصيص خورد، اين تخصيص، موجب مجازيت مي‌شود. ما اصل اين مبنا را قبول داريم اما (اگر در ذهن شريفتان باشد) با مرحوم نائيني مخالفت کرديم؛ ايشان مراد استعمالي و مراد جدي را يکي مي‌داند؛ اما ما اصل تفکيک بين اراده استعمالي و اراده جدي را پذيرفتيم. با قطع نظر از اين اشکال، اصل مطلب به نظر ما بهترين بيان براي حل مشکل است؛ يعني اگر بخواهيم بگوييم عام در ما بقي حجيت دارد، بهترين بيان همين است. بر اين اساس، ديگر نبايد تعبير به ما بقي کنيم و بايد بگوئيم که از اول مدخول عام مراد بوده است.

بر اين نکته نائيني نتيجه خوبي نيز مترتب است و آن اين که طبق بيان مرحوم آخوند و کثيري از اصوليين، ـــ کساني که مي‌خواهند بگويند عام در ما بقي حجيت دارد ـــ بايد ملتزم شوند به اين که دلالت تضمّني گرچه در وجود تابع دلالت مطابقي است، اما در حجيت، تابع دلالت مطابقي نيست. به عبارت ديگر، دلالت مطابقي عام عموم است و مابقي مي شود دلالت و مضمون تضمني‌اش. در اين که دلالت تضمني در وجود تابع دلالت مطابقي است، بحثي نيست؛ چرا که اگر دلالت مطابقي از اول موجود نباشد، دلالت تضمني هم نداريم. اختلاف اين است که آيا در حجيّت هم تابع است يا نه؟ کثيري از اصوليين مي‌گويند: در حجيت نيز دلالت تضمني تابع دلالت مطابقي است؛ يعني اگر حجيت دلالت مطابقي از بين رفت، دلالت تضمني هم از بين مي‌رود.

مرحوم آخوند نيز همين نظر را دارد. حال، اين اشکال پيش مي‌آيد که شما که مي‌گوييد استعمالش در مابقي حجيت دارد، مابقي مي‌شود مدلول تضمني و بنابراين، بايد بگوييد مدلول تضمني در حالي که مدلول مطابقي حجيت ندارد، حجيت دارد. اين اشکال طبق بيان مرحوم نائيني اصلاً پيش نمي‌آيد؛ براي اين که اين طور نيست که مابقي مدلول تضمني مي‌شود. اگر گفتيم ادات عموم تدلّ علي عموم ما يراد من المدخول، از اول دلالت مطابقي‌اش مابقي خواهد بود. به نظر مي‌رسد اين جواب، جواب خيلي خوبي است. مرحوم آخوند دو راه ديگر در «کفايه» بيان فرموده‌اند که آنها را قاعدتاً در کفايه خوانده‌ايد و نياز به تکرار نيست. البته يکي از آنها جوابي است که مرحوم شيخ انصاري اعلي‌الله‌مقامه‌الشريف داده است که مرحوم آخوند يک برداشت و مرحوم نائيني برداشت ديگري از بيان شيخ دارند که اين نکته را مراجعه و مطالعه فرماييد.

فصل حجيت عام در مابقي اينجا تمام مي‌شود؛ و بحث مهم ديگر، بحث اجمال است که اگر خاص اجمال داشته باشد، مسأله به چه صورتي است.اقسامي وجود دارد که انشاءالله بيان خواهيم کرد. درس را همين جا تعطيل مي‌کنيم و فردا إن‌شاء‌الله از طرف آقايان نائب الزياره هستيم؛ هرچند در بحث فقه نيز عرض کرديم که سعي شد امسال حتي الامکان درس را تعطيل نکنيم و ادامه دهيم؛ اما بالاخره به جهتي از جهات موفق نشديم. آنجا هم ان‌شاءالله دعاگو هستيم و آقايان نيز حتماً از وقتشان استفاده کنند.

برچسب ها :

محقق اصفهانی عام و خاص عام حجیت عام بعد از تخصیصش موجبیت تخصیص بر مجازیت ورود مخصص بعد از عمل به عام ورود مخصص قبل از عمل به عام دلالت ادات عموم بر عموم ما یراد من المدخول تابعیت دلالت تضمنی در حجیت از دلالت مطابقی

نظری ثبت نشده است .