درس بعد

آیات الاحکام/ خمس

درس قبل

آیات الاحکام/ خمس

درس بعد

درس قبل

موضوع: خمس


تاریخ جلسه : ۱۳۸۶/۸/۸


شماره جلسه : ۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • اشکالات وارده بر احتمالات در کلمه ذی القربی و جواب آن

دیگر جلسات

بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

عرض كرديم كه مراد از ذي‌القربي در اين آيه شريفه هم بر حسب معناي لغوي و ظاهر لفظ كه مفرد است و بر حسب رواياتي كه وارد شده امام معصوم عليه‌السلام است.

در اينجا چند اشكال به ذهن مي‌رسد كه اشكال اول را ذكر كرديم و جواب داديم. اشكال دوم اين است كه بر حسب بعضي از روايات پيامبر صلي‌الله‌ عليه ‌وآله خودشان سهم ذي‌القربي را بين ذوي‌القربي تقسيم كرده‌اند يعني عملاً پيامبر سهم ذي‌القربي را در ميان اقرباي خودشان تقسيم كرده‌اند.

آيا اين مطلب دليل بر اين نيست كه مراد از ذي‌القربي خصوص امام معصوم عليه‌السلام نيست اين روايت همان روايت سوم همين ابواب قسمت الخمس در باب اول وسايل الشيعه ج 9 ص 510 و عنه عن سعد‌بن عبدالله عن احمد‌بن محمد عن‌الحسين بن سعيد عن حمادبن عيسي عن ربعي بن عبدالله بن جارود عن ابيعبدالله عليه‌السلام روايت صحيحه و معتبره است قال امام صادق عليه‌السلام فرمود كان رسول الله صلي‌الله عليه‌و آله وسلم اذا أتاه المغنم أخذ صفوه وقتي غنائم را آوردند خدمت پيامبر صفوه آن را كه مراد آن چيزهاي احسن و جيد مثل شمشير خيلي خوب يا درع خيلي مهم و قيمتي اينها بعنوان صفو المال مربوط به پيامبر بوده و كان ذلك له 

ثم يقسم ما بقي خمسة اخماسٍ و يأخذ خمسه پنج قسم تقسيم مي‌فرمود بقيه را بعد از اينكه صفوه آن را جدا مي‌كردند بقيه را پنج قسم تقسيم مي‌كردند و يأخذ خمسه، يك پنجم آن را مي‌گرفتند يعني علاوه بر صفو الغنائم خمس بقيه راهم مي‌گرفتند ثم يقسم اربعة اخماس بين الناس الذين قاتلوا عليه چهارپنجم ديگر را بين مجاهدين تقسيم مي‌كردند ثم قسم الخمس الذي اخذ خمسة أخماس آن يك پنجمي كه خود پيامبر أخذ كرده‌ بودند آن را هم پنج قسمت مي‌كردند يأخذ خمس الله عزوجل لنفسه ثم يقسم الأربعة اخماس بين ذوي‌القربي واليتامي و المساكين و أبناء‌ السبيل آن چهارپنجم را بين اين چهارگروه تقسيم مي‌كردند ذوي‌القربي كه اقرباي خودش باشد يتامي،‌مساكين و أبناء‌السبيل يعطي كل واحد منهم حقا به هر كدام يك مقداري اعطا مي‌كردند

خوب شاهد اين است كه در اين روايت صحيحه پيامبر نيامده‌اند بعنوان ذي‌القربي يك قسمت را معين كنند براي امام عليه‌السلام بلكه مي‌فرمايند آمده‌اند به اقربا داده‌اند پس معلوم مي‌شود خمس ذي‌القربي اختصاص به امام معصوم عليه‌السلام ندارد به اين روايت براي اين معنا استدلال شده است.

جواب اين است كه ما وقتي در روايت دقت كنيم روايت دلالت بر اين ندارد كه سهم ذي‌القربي را براي أقربا پيامبر آمد تقسيم كرد بلكه دارد آن يك پنجمي كه بعنوان خودشان برداشتند آن را پنج قسمت كردند يك قسمت را بعنوان سهم خداوند كنار گذاشتند كه با آن كعبه و مصالح ديگر مسلمين را انجام بدهند چهار قسمت ديگرش را بين اين چهار گروه يعني پيامبر سهم خودش را آمده به أقربا داده اما در اين روايت ديگر ندارد كه آن سهم ذي‌القربي به أقربا داده شده اگر از روايت اين را استفاده مي‌كرديم شاهدي بود بر مدعا اما چنين مطلبي استفاده نمي‌شود. اين دو اشكال مهم در اين رابطه پس مجموعا به اين نتيجه رسيديم كه ذي‌القربي مراد امام است.

بعد آيه مي‌فرمايد واليتامي والمساكين و ابن ‌اسبيل سه گروه را ذكر مي‌كند آيا مراد از يتامي و مساكين و ابن سبيل مطلق يتامي يا اينكه نه مراد يتامي از همين اقربا، يتامي از ذوي‌القربي يتامي از آل رسولند.

اهل سنت مي‌گويند نه اين يتامي و مساكين و ابن سبيل مطلق است هر يتيمي هر مسكيني هر ابن‌ سبيلي. علماي اماميه قائلند كه مراد يتامي از بني‌هاشمند، مساكين از بني‌هاشم و ابن سبيل از بني هاشم آنوقت ببينيد اين مطلب كه معروف است بين اماميه كه خمس دو قسمت مي‌شود با اين بيان امروز و بحثهاي گذشته كاملاً روشن است چون در آيه شش قسمت آورده سهم خدا و سهم رسول براي امام است اين سه قسمت تكليفش روشن سه قسمت ديگر يتامي و مساكين و ابن سبيل از بني هاشم است.

لذا نيمي از خمس مي‌شود سهم مبارك امام عليه‌السلام و نيم ديگر مي‌شود سهم سادات روي اين مبنا كه ما يتامي را به خصوص اين يتامي از آل رسول معنا كنيم. يتيم در لغت اعم از يتيم در شرع است يتيم در لغت كسي است كه فقط پدرش را از دست داده باشد حالا قبل از بلوغ باشد يا بعد از بلوغ باشد حتي يك آدم هفتاد ساله‌اي هم كه پدرش را از دست مي‌دهد لغت به او مي‌گويد يُتم و يتيم آن كسي كه هم پدر و هم مادر را از دست داده لغت تعبير به ل مي‌كند اما در شرع يتيم كسي است كه پدر را از دست داده و لم يبلغ الغلم هنوز به سن بلوغ نرسيده اما وقتي به سن بلوغ رسيد اين ديگر عنوان يتيم را ندارد در مورد مسكين خوب از قديم كه در ادبيات گفته‌اند كه الفقير والمسكين كالجار و المجرور اذاجتمعا افترقا واذ افترقا اجتمعا اينجا مسكين و فقير را يك معنا كنيم طبق اين بيان فقير و مسكين بينشان فرق‌هاي متعددي ذكر شده.

يك فرق اين است كه فقير آن كسي است كه نيازمند است و زمين‌گير هم شده و توانايي كه خودش كار كند ندارد اما مسكين آن نيازمند سالم است مسكين آن كسي است كه از حركت باز داشته شده، مي‌تواند حركت كند. مسكين از سكن مي‌آيد از سكون مي‌آيد كه اين متوقف شده اما الآن توانايي و سرمايه‌اي در دستش نيست كه كار كند. اين يك فرق كه فقير زمين‌گير نيازمند است اما مسكين نيازمند است اما زمين‌گير نيست. بالقوه توانايي دارد.

فرق دوم گفته‌اند فقير كسي‌ است كه بخشي از زندگي او اداره مي‌شود اما مسكين اصلاً زندگي‌اش اداره نمي‌شود و اين فرع را در بحث كفارات آنجا كه مي‌گويند طعام بايد داد به مسكينٍ يكمقداري بهش توجه مي‌كنند كه بايد كفاره را به مسكين داد كسي كه اصلاً نمي‌تواند زندگي خودش را اداره كند.

فرق سوم گفته‌اند فقير كسي است كه درخواست نمي‌كند اما مسكين كسي است كه درخواست مي‌كند در آيه خمس ما فقير نداريم در آيه زكات انما الصدقات للفقراء والمساكين آنجا فقير ذكر شده و اين شاهد بر اين است كه اينجا اعم از مسكين و فقير هر دو را شامل مي‌شود ابن سبيل هم يعني آن كسي است كه در راه مانده. سوال اول اين است كه آيا از آيه شريفه يتامي و مساكين و ابن سبيل بني هاشم استفاده مي‌شود، ربما يحتمل كه آنچه قبلا آمده قرينه‌اي بري اين معنا است. 

در قبل شارع فرموده فأنّ لله خمسه و لرسول ولذي‌القربي واليتامي از همين ذي‌القربي مساكين از همين ذي‌القربي ابن سبيل از همين ذي‌القربي يعني ما در آيه زكات آنجا فقرا و مساكين مطلق است آنجا بايد قرينه داشته باشيم كه زكات را نمي‌‌شود به فقير هاشمي يا مسكين هاشمي داد اما اينجا اصلاً شايد اينكه خداوند بجاي ذي‌القربي بفرمايد امام كلمه ذي‌القربي را آورده كه در ميان بني‌هاشم، دو گروهند، يك گروه آنهايي كه امامند يك گروه بقيه هستند يتامي و مساكين و ابن‌سبيل ولي خود عنوان ذي‌القربي يك عنواني است كه قرينيت براي ما بعد مي‌تواند پيدا كند.

البته اين را نمي‌توانيم بنحو خيلي قاطع بيان كنيم اما بعنوان اينكه ليس ببعيدٍ كه از خود آيه استفاده كنيم مراد از يتامي، يتامي از ذي‌القربي است مساكين همينطور و ابن سبيل هم همينطور. اما اگر كسي گفت اين آيه دلالت ندارد ما روايات متعددي داريم بر اينكه مراد از اينها يتامي و مساكين و ابن‌سبيل از سادات است.

قبل از اينكه اين روايات را بخوانيم اين نكته را عرض كنم روي آيه زكات و آيه خمس دقت كنيد. در آيه زكات كه در سوره مباركه توبه در آيه 60 آمده انما الصدقات للفقراء والمساكين والعاملين عليها والمؤلفة قلوبهم و في‌الرقاب والغارمين وفي سبيل الله و‌ابن اسبيل فريضه من الله والله عليم حکيم. زكات را شارع آمده براي اين هشت گروه بيان كرده در اين آيه شريفه و آنجا اسمي از خدا نيست و نمي‌گويد انما الصدقات لله و للفقراء و كذا و كذا، ابدا. اما در اين آيه خمس اين لله وجود دارد واعلموا انما غنمتم من شئٍ فان لله خمسه و لرسول و لذي‌القربي و اليتامي والمساكين وابن السبيل. يعني بحث خمس يك ويژگي دارد كه خداوند خودش را هم يك سهمي براي خودش قرار داده غير از مسئله زكات است.

خداوند آمده در اين آيه خمس وجود مبارك پيامبر را بعد از اسم ذات جلاله خودش آورده ذي‌القربي را بعد از او آورده خوب خود همين يك قرينه‌اي مي‌شود كه اين يتامي، يتامي متعارف نيست، اين مساكين مساكين معمولي نيست. خود اينكه در آيه خمس اسم جلاله آمده يك سهمي از خمس را خدا فرموده لله اما در آيه زكات چنين چيزي اصلاً مطرح نشده از خود همين معلوم مي‌شود كه خمس يك امر مالي بسيار مهمي است مربوط به يك گروه خاص.

اينكه در روايات داريم كه خداوند اهلبيت را اكرام كرده و صدقه و زكات را بر اينها حرام كرده اما خمس را براي اينها قرار داده كه اين يك اكرامي از ناحيه خداوند بر ذريه‌ي پيامبر است بر امام و بر بقيه ذريه‌ي پيامبر، اين يك اكرامي است كه ما از خود قرآن استفاده مي‌كنيم يعني ما اگر رواياتي هم نداشته باشيم مي‌گوييم اين دو آيه را بگذاريد كنار هم، آيه زكات، آيه خمس.

چطور شد در اين آيه خمس خداوند سهمي براي خودش قرار داد فان لله خمسه نام مبارك پيامبر را كنار نام خودش قرار داد، نام ذي‌القربي كنار نام پيامبر قرار داد اما در آيه زكات اينچنين نيست. و همچنين شما وقتي در آيه انفال دقت كنيد در سوره مباركه حشر آيه هفتم است ما أفاء الله علي رسوله من اهل القري فلله وللرسول ولذي‌القربي. ببينيد انفال را ما معتقديم بر اينكه براي امام مسلمين است. در انفال هم لسان يك لساني است غير از باب زكات.

در انفال هم كه اين آيه را خوانديد آيه كه بعنوان فييِِء يعني بدون جنگ و قتال بدست مي‌آيد قرآن مي‌فرمايد فلله و للرسول ولذي‌القربي از اين استفاده مي‌كنيم كه (آنجا هم واليتامي والمساكين هم دارد) معلوم مي‌شود كه اين يتامي و مساكين در آيه انفال يتامي و مساكين در آيه خمس، با آن فقرا و مساكين در آيه زكات فرق وجود دارد چون اينها را مقارن با خدا و رسول قرار داده پس بايد يك گروه خاصي باشند و داراي ويژگي باشند. ما هم از كلمه ذي‌القربي در خود آيه، ذي‌القربي اگر به معناي امام معصوم گرفتيم باز قرينيت دارد كه اين يتامي هم بايد ارتباطي با ذي‌القربي داشته باشد اگر ذي‌القربي را مثل مرحوم ابن بابويه و ابن جنيد معنا كرديم گفتيم يعني همه أقربا خوب ذكر يتامي از قبيل عطف خاص بر عام مي‌شود در هر دو صورت كلمه ذي‌القربي ،ذوي‌القربي اينها مي‌تواند قرينيت داشته باشد كه اين يتامي و مساكين و ابن سبيل يك طائفه خاصي هستند، يك گروه خاصي هستند. اين يك مورد.

دوم هم خود كلمه فان لله كه در اين آيه خمس آمده لله، و لرسول كه در آيه انفال آمده. پس ما تا اينجا از خود قرآن هم استفاده كرديم اين يتامي و مساكين و ابن سبيل يك گروه خاصي‌اند و اين ويژگي را هيچ گروهي ندارند مگر آنهايي كه از طريق بني‌هاشم هستند و سادات هستند و هاشمي‌اند.

اگر كسي اين قرائن را قبول نكند ما روايات متعدده‌اي داريم كه تصريح شده كه مراد از يتامي، يتامي آل رسول است.
اولين روايت، روايت دوم است. همان موثقه‌ي عبدالله بن بكير كه ديروز خوانديم. عن احدهما عليهم‌السلام في قول الله تعالي صفحه 510 رسائل جلد 9 است واعلموا انما غنمتم من شئٍ فان لله خمسه ولرسول ولذي‌القربي واليتامي والمساكين وابن‌السبيل امام عليه‌السلام مي‌فرمايد خمس‌الله للامام، خمس الرسول للامام، خمس ذوي‌القربي للامام بعد مي‌فرمايد شاهد اين است واليتامي يتامي آل الرسول و المساكين منهم مساكين هم مراد مساكين آل رسول است ابن سبيل مراد ابن سبيل آل رسول است يعني به يتيم هاشمي هر پولي را نمي‌شود داد به مسكين هاشمي هر پولي را نمي توان داد به ابن سبيل هاشمي هم نمي‌شود هر پولي را داد. به اينها ولو يتيم هستند ولي از راه خمس بايد اينها را تأمين كرد.

آن وقت دنباله روايت اين نكته را دارد كه نكته مهمي است مي‌فرمايد فلايخرج منهم الي غيرهم،حتي نهي مي‌كند از اينكه از اينها به غير اينها خارج شود يعني خمس نبايد از اين دايره خارج بشود. خمس مربوط به همين گروههايي است كه بيان شد. اين يك روايت.

روايت دوم روايت هفتم از همين باب است وعن علي‌بن ابراهيم عن ابيه عن حماد بن عيسي عن ابراهيم بن عثمان عن سليم ابن قيس الهلالي كه اين را ديروز خوانديم در اين روايت هم مي‌فرمايد قرننا الله بنفسه و للرسول فقال فالله ولرسول و لذي‌القربي و اليتامي و المساكين و ابن‌السبيل فينا خاصّه! در اين روايت اميرالمؤمين مي‌فرمايد اين آيه فقط مربوط به ما اهلبيت است و لم يجعل لنا في سهم الصدقه نصيباً در سهم زكات خداوند سهمي را براي ما قرار نداده اكرم الله رسوله واكرمنا اهل البيت عن يطعمنا من اوساخ الناس فكذب الله و كذبوا رسوله و جهدوا كتاب الله عن ناطق بحقنا. مي‌فرمايد مخالفين آمدند خدا و رسول را تكذيب كردند و قرآن را هم كه ناطق به حق ماست ببينيد يعني خود آيه را هم با قطع نظر از روايات و تقيد به ائمه بخواهد كسي معنا كند مي‌فهمد آيه خمس با آيه زكات وزانش و لسانش كاملاً فرق دارد.

آيه خمس مربوط به اهلبيت است آيه زكات مربوط به آن هشت گروهي است كه ذكر شده. روايت هشتم هم باز همان مرسله حماد بن عيسي است كه من همه آن را نمي‌خوانم در اين روايت هم مي‌فرمايد ،و نصف الخمس الباقي بين اهلبيت، نصف خمس را فرموده براي خدا و رسول و امام، نصف ديگرش را فرموده مال اهلبيت است، فسهم ليتامیهم و سهم لمساكينهم و سهم لابناءسبيلهم.

براي يتامي و مساكين و ابن سبيل هر كدام يك سهمي وجود دارد. و همچنين روايت نهم هم دلالت خوبي دارد بر اين معنا آنجا هم مي‌گويد: فنصف له خاصّه و نصف لليتامي والمساكين وابناءالسبيل من آل محمد عليهم‌السلام الذين لا تحل لهم الصدقه ولا الزكات.

پس ببينيد ما باشيم و روايات، روايات هم بخوبي دلالت بر اين دارد كه اين سه قسم بقيه مربوط به يتامي و مساكين و ابن سبيل هاشمي است و از اين دايره نبايد خارج بشويم.

تا اينجا آيه معنايش تمام مي‌شود، ما باشيم و خود آيه ما باشيم و روايات، براي ما معنايش روشن است و بحثي ندارد. اينجا يك اشكال بگوييم و يا يك توهماتي گاهي اوقات در بعضي از اين كتب انسان مي‌بيند كه اين توهمات را هم ما بايد جواب بدهيم ببينيم كه آيا اين توهمات در اينجا مورد قبول هست يا نه. مثلاً يك توهم اين است كه اين آيه خمس در غزوه بدر نازل شده در سنه دوم از هجرت نازل شده در آن زمان بين اهلبيت عليهم‌السلام و أقرباي پيامبر يتيم و مسكين و ابن سبيل نبوده اما ميان مهاجرين زياد بوده از اين مصاديق زياد بوده آنوقت چطور مي‌شود با وجود اين قضيه بياييم بگوييم اين اختصاص به اين اينها دارد يا توهمات ديگري كه اينها را هم انشاءالله معين مي‌كنيم و ذكر مي‌كنيم و جواب از اينها را بيان مي‌كنيم.

والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته.


برچسب ها :

روایات ذیل آیه خمس مراد از ذي‌القربي در آیه خمس یتیم در لغت یتیم در شرع فرق بین مسکین و فقیر تفاوت آیه خمس و آیه زکات مراد از يتامي در آیه خمس تفاوت یتامی در آیه خمس با یتامی در آیه زکات یتامی ال رسول اختصاص آیه خمس به اهل بیت

نظری ثبت نشده است .