درس بعد

مكاسب محرمه/ نوع دوم: آنچه مقصود از آن حرام است

درس قبل

مكاسب محرمه/ نوع دوم: آنچه مقصود از آن حرام است

درس بعد

درس قبل

موضوع: مکاسب محرمه


تاریخ جلسه : ۱۳۸۶/۲/۲۵


شماره جلسه : ۸۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نظر استاد معظم در بیع آلات قمار

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


توقف حرمت معامله آلات قِمار بر «صدق قِمار»

ملاحظه فرموديد كه به مقتضاى صحيحه معمر بن خلاد به اين نتيجه رسيديم كه معامله روي هر چيزى كه با آن قمار شود، حرمت تكليفى و وضعى دارد، بر خلاف آنچه كه در بسيارى از كلمات است كه فرموده‌‌اند «مقصود آلات معدّه براى قمار است». نكته‌‌اي كه وجود دارد و بايد بحث كنيم اين است كه آيا اين حرمت تكليفيه يا وضعيه، دائر مدار صدق قمار است يا نه؟ نكته مهمى كه بايد به آن توجه کرد اين است که از يک طرف ما وقتى به فتاوا مراجعه مي‌‌كنيم، فتاوا بر اين است كه بيع آلات قمار حرام است به حرمت تكليفيه و وضعيه. از طرف ديگر در مفهوم قمار مراهنه و عوض اخذ شده است. حالا اگر كسى آلت قمار را بخرد نه براى لهو و قمار، بلکه بعنوان اينکه يكى از وسايل داشته باشد - ولو اينكه مرحوم شيخ(ره) فرمودند نظر ما همان است كه در هياكل عبادت گفتيم، که در آلت قمار بالنسبة الى المادة، معامله مانعى ندارد - اما بحث اين است كه اگر مبيع، مجموع باشد، اما اين وسيله قمار را كه مي‌‌خرد، بعنوان لعب و برد و باخت و بازى نمي‌‌خرد، مثلاً بعنوان تزئين منزلش مي‌‌خواهد، اينجا چه بايد گفت؟

ما وقتى به فتاوا مراجعه مى‌‌‌كنيم، مى‌‌‌‌فرمايند بيع و شراء آلتى كه با آن قمار مى‌‌شود حرام است. حتى از نهاية مرحوم شيخ(ره) اين عبارت را خوانديم که اگر كسى گردو را بقصد قمار بخرد، معامله‌‌اش به حرمت تكليفى و وضعى حرام است. ما هم اين نتيجه را گرفتيم و گفتيم هر چيزى را كه كسى بخواهد بوسيله آن قمار کند معامله‌‌اش حرام و باطل است. اما سؤال اين است که اگر چيزى از آلات معدّه براى قمار است اما كسى كه مى‌‌خواهد آن را بخرد، اصلاً بقصد قمار نمى‌‌‌خرد، مجموع را مى‌‌خرد اما دنبال اين نيست كه بخواهد قمار کند، آيا مي‌‌توانيم بگوييم وجود و عدم رهن، فقط در مسأله لعب مطرح است، يعني لعب با آلات قمار، اذا كان من دون رهن فليس بقمار و اذا كان مع رهن فهو قمار؟ بعبارة اخرى بگوييم اصلاً در باب آلات قمار، بيع وسيله ا‌‌ى كه با آن قمار مى‌‌شود حرام است ولو اين كه آن كسى كه آن را مى‌‌خرد به دنبال اين نيست كه از اين وسيله بعنوان لعب قمارى استفاده كند، مثل اينکه از اين وسيله براي تزئين استفاده کند.

مرحوم شيخ(ره) فرمودند تمام ادله هياكل عبادت، در باب آلات قمار هم جريان دارد. حالا اين سؤال مطرح است كه اگر كسى آلات قمار را بخرد، اما نه بقصد اين كه با آن قمار بازى كند، آيا معامله با اين حرام است؟ دربحث آلات لهو، فقهاء اين را مطرح كرده‌‌اند که اگر كسى آلات لهو را بقصد تلهّى بخرد حرام است، اما اگر كسى آلات لهو را بخرد اما قصد استفاده لهوى از آن ندارد، معامله‌‌اش صحيح است.

اما درباب آلات قمار اين بحث را نكرده‌‌اند، بلکه مي‌‌فرمايند معامله روى آلات قمار حرام است. تصريح بعضى علماء و ظاهر كلام برخي ديگر اين است كه مقصود از آلات قمار، آلات معدّه براى قمار است. ما توسعه داديم و گفتيم از ادله استفاده مي‌‌شود عموميت دارد؛ چه معدّه و چه غير معدّه. اما حالا سؤال اين است - چه طبق قول ما و چه طبق قول کساني که فقط معدّه را مى‌‌گويند - آيا معامله روى آلات معدّه، اگر به قصد حرام معامله شود حرام است؟ و اگر بقصد ديگرى غير از قمار باشد بگوييم معامله‌‌اش اشكالى ندارد؟ بعبارة اخرى بگوييم در باب آلات قمار، تمام الملاك صدق قمار است، هرجا قمار محقق شود، آلاتش هم همين حكم را دارد، و جائيكه قمار نيست معامله اشكالى ندارد.


نظر استاد در بيع آلات قمار

ظاهر عبارات فقهاء اين است كه بيع آلات معدّه حرام است، چه به قصد قمار باشد و چه نباشد. اما به نظر ما اينطور نيست، بلكه همانطور كه در باب هياكل عبادت، جايى كه هيكل عبادت بقصد يك منفعت محلله ديگر فروخته شود - البته منفعت مربوط به هيأت باشد نه ماده، بحث ماده جداست و اصلاً بحثى ندارد – چنانکه مرحوم ايروانى(ره) در حاشيه مكاسب و برخى ديگر گفتند ؛ اصلاً حرمت هياكل عبادت جايى است كه غير از منفعت محرمه عبادت، چيزى بر آن مترتب نشود، اما اگر بر اين هيأت صليبى يك منفعت محلله مترتب شود و بخواهد بقصد آن منفعت فروخته شود، اشكالى ندارد پس در آلات قمار هم همين حرف را بزنيم.

عجيب اين است كه فقهاء در باب آلات قمار مى‌‌‌‌گويند لعب به شطرنج مطلقا حرام است، چه رهنى در كار باشد چه نباشد، چه قمارى باشد چه نباشد؟ دليل ايشان مقتضاى اطلاق ادله است. اما در آلات تلهّى و لعب، مثل مزمار و اوتار و تار و...، به اطلاق تمسك نمى‌‌‌كنند و مى‌‌گويند اگر طنبور در منفعت محرمه استعمال شود خريد و فروشش حرام است ولي اگر در منفعت محلله استعمل شود خريد و فروشش جايزاست. چطور در بحث آلات لهو، آنطور مشى مى‌‌كنند ولي در آلات قمار اينطور مشى كرده‌‌اند. على اى حال به نظر ما در هردو بايد يكسان مشى كرد، نمی‌‌شود در اين دو بصورت مختلف مشى كرد.

پس نتيجه اين شد که در ادله مى‌‌گويد «كل ما قومر به»، که بعد از اين كه نرد را بيان مي‌‌کند، شطرنج را ذکر مي‌‌کند و مى‌‌گويد «كل ما قومر به». يعنى چه؟ يعنى شطرنج بما هو شطرنج دخالتى ندارد، نرد بما هو نرد دخالتى ندارد، بلکه شطرنج و نرد بعنوان «انه قومر به» حرام است. حالا اگر شطرنجى باشد كه روي آن قمار نشود، از دايره اين ادله خارج است و بيع و شراء آن صحيح است.

اين نكته مهم و مبتلابهي است كه ما نمي‌‌توانيم بگوييم خريد و فروش آلات قمار مطلقا حرام است، چه معدّه و چه غير معدّه. بلکه جايى حرام است كه بقصد قمار باشد، به دليل «كل ما قومر به». اينجا اشعار به عليّت دارد كه حكم را به همين قمار معلل کرده است. بنابراين اگر در كلام برخى ازبزرگان، در معامله و حرمت آلات قمار، «صدق قمار» اعتبارى ندارد، اين کلامي است كه به نظر ما وجه و منشأي ندارد و بر خلاف ادله است.

اين نكته هم قابل ذکر است؛ که وقتي از فقهائى که فتوا مي‌‌‌‌دهند «شطرنج مطلقا حرام است» سؤال مى‌‌كنيم به چه دليل؟ مى‌‌گويند به اطلاق روايات تمسك مى‌‌كنيم «بيع الشطرنج حرام، اتخاذه كفر، لعبه شرك،... »، مى‌‌گوييم ما نبايد به همين يک روايت تمسك كنيم، اگر همين يک روايت بود، مى‌‌گوييم شطرنج بما هو شطرنج موضوعيت دارد، اما وقتى روايت ابى بصير كه ابتدا نرد را مطرح کرده، بعد شطرنج را گفته، در ادامه آن گفته «كل ما قومر به» ، يعنى «قمار» ملاك است نه خود شطرنج، يعنى هر چيزى كه عنوان قمار را دارد و بقصد قمار باشد.


نقل فرمايش علامه(ره) در مسالک

مرحوم شهيد(ره) در مسالك عبارتي دارد كه شيخ انصارى(ره) هم آن را بيان کرده‌‌اند «أنه لو كان لمكسورها قيمة و باعها صحيحة لتكسر و كان المشترى ممن يوثق بديانته ففى جواز بيعها وجهان» اگر ماده آلت قمار بعد از شکستن آن قيمت دارد، و بايع هم در حالى كه صحيح است مي‌‌فروشد براى اينكه مشترى بشكند و مشترى هم آدم متدينى است، دو وجه وجود دارد ؛ «و قوّي فى التذكرة الجواز مع زوال الصفة، و هو حسن و الاکثر أطلقوا المنع» علامه(ره) فرموده به همين صورت مجموعى بفروشد البته در صورتى كه صفت زايل شود. سپس شهيد(ره) بعد از نقل فتواى علامه در تذكره مى‌‌فرمايد اين فتواى خوبى است در حالى كه اكثر فقهاء، منع را بصورت مطلق گفته‌‌اند، يعني معامله روي آن باطل است چه زوال صفت شود و چه زوال صفت نشود.


مراد از «زوال صفت» در کلام علامه(ره)

بحثى واقع شده كه مقصود از اين «زوال صفت» در عبارت علامه(ره) چيست؟

شيخ انصارى(ره) فرموده اگر مقصود از «زوال صفت»، زوال هيأت باشد، همه فقهاء مى‌‌گويند اين جايز است، و ديگر معنا ندارد كه بگوييم بين علامه(ره) و اكثر فقهاء اختلاف است. مرحوم شيخ(ره) در كتاب مكاسب، احتمال ديگر را بيان نكرده‌‌اند.

احتمال ديگر را مرحوم سيد(ره) در حاشيه ذكر كرده و فرموده ؛ بگوييم مقصود از «زوال صفت»، زوال هيأت آلت قمارى نيست، بلکه مقصود، ترك القمار به است. عبارت سيد(ره) اين است «لعله اراد عدم مقامرة الناس بحيث خرج عن كونه آلة للقمار» ، اين كه علامه(ره) فرموده «الجواز مع زوال الصفة»، يعنى «زوال الصفة نوعاً بين الناس»، ولو اين هيأت قمارى الان هست ولى مردم با اين قمار انجام نمی‌‌دهند.

احتمال سومى هم ما مى‌‌دهيم و آن اين است كه مرحوم علامه(ره) که مى‌‌گويد «مع زوال الصفة» يعنى «زوال الهيأة» اما بعداً، يعنى وقتي معامله تمام شد اگر بعداً مشترى هيأت را از بين برد اين كشف از اين مى‌‌كند كه معامله صحيح بوده، اما اگر بعداً مشترى هيأت را از بين نبرد كشف از اين مى‌‌كند كه معامله صحيح نبوده.


فرمايش محقق خوئي(ره) و نقد آن

مرحوم آقاى خوئى(قدس سره) در مصباح الفقاهة اين احتمال سوم ما را كه نداده‌‌اند ولى مى‌‌فرمايند احتمال اول و احتمال دوم، هردو از سياق كلام علامه(ره) دور است. مى‌‌فرمايند ظاهر عبارت علامه(ره) اين است كه حرمت فعلى، داير مدار اين است كه بگوييم براى مكسور ماليت وجود دارد يا ندارد؟ اگر ماليت باشد حرمت نيست، ولي اگر ماليت نباشد حرمت معامله هست، اما مى‌‌فرمايند اين دو توجيه بعيد است.

ما هرچه دقت كرديم كه چرا اين دو توجيه بعيد است نفهميديم. در كلام علامه(ره) يك «زوال الصفة» وجود دارد و چند احتمال در آن وجود دارد، و هيچيک از اين احتمالات، از سياق كلام علامه بعيد نيست. بعد ايشان فرموده‌‌اند احتمال مى‌‌دهيم در كلام علامه(ره) از جهت تقديم و تأخير، اشتباهى شده باشد - كه اين را مراجعه كنيد و ملاحظه بفرماييد -.


مراد از «قِمار»

آخرين مطلبى كه شيخ(ره) در اين بحث دارد اين است که، مراد از قِمار ؛ مطلق مراهنه به عوض است، «فكل ما اعد لها بحيث لا يقصد منه على ما فيه من الخصوصيات غيرها» هرچيزى كه آماده شود براى قمار، معاوضه بر آن حرام است. اما در جايى که آلت قمار نباشد و معدّ براى قمار هم نباشد، اما مراهنه به عوض باشد؛ مى‌‌فرمايند قمار نيست اما ممكن است از راه ديگر اكل مال به باطل باشد يا از راههاى ديگر بگوييم حرام است. مثلاً در عصر حاضر؛ «گلدكوئيست» كه اثرات زيان بارى را ايجاد كرد، اگر ما «كل ما قومر به فهو ميسر» را بگوييم از مصاديق قمار مى‌‌شود، روشن است يك قمار بازى به اين شيوه است. اگر بگوييم در قمار، آلت معدّه قمار دخالت دارد، اينجا صدق قمار نمی‌‌كند اما گرفتن آن پول كه از رديف دهم در حساب رديف اول مي‌‌آيد، از مصاديق اكل مال به باطل است و حرام است.


و صل الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین.



برچسب ها :

بیع آلات قمار خرید آلت قمار برای تزیین خرید گردو به قصد قمار خرید آلات لهو برای استفاده در غیر لهو اطلاق حرمت در بیع آلات قمار عبارت علامه در مورد بیع آلات قمار احتمالات در عبارت علامه در مورد بیع آلات قمار نظر محقق خویی در مورد عبارت علامه در مورد بیع آلات قمار مراد از قِمار گلدكوئيست

نظری ثبت نشده است .