درس بعد

أمارات _قطع

درس قبل

أمارات _قطع

درس بعد

درس قبل

موضوع: قطع


تاریخ جلسه : ۱۳۸۵/۹/۷


شماره جلسه : ۲۶

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی ادله نقلی بحث تجری _ روایات طائفه اول و دوم

دیگر جلسات



بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


دلالت ادلّه نقليه بر حرمت تجرّي

بحث رسيد به اين كه آيا در ميان ادله نقليه ـ آيات و روايات ـ دليلى داريم كه از آن حرمت تجرّي استفاده شود؟

مدّعاي بحث: اما قبل از بيان ادله نقليه،‌ بايد مدّعاي اين بحث را روشن کنيم؛ مدعا اين است كه آيا عمل متجرّي من حيث هو متجرٍّ حرام است؟، آيا خود تجرّي حرام است؟ در اين مدعا، بحث اين نيست كه اگر فقط يك نيت سوء نفسانى باشد، تجرّي نام دارد؛ بلکه معناي تجرّي اين است كه علاوه بر نيت سوء، فعلى را در خارج به قصد معصيت انجام می‌‌‌‌دهد، اما اين فعل از مصاديق حرام نيست. پس، مدعا اين است كه آيا فعلى كه به عنوان تجرّي از شخص صادر می‌‌‌‌شود ـ و خود تجرّي كه فعل من الافعال است ـ حرام است يا نه؟اينجا هم به آيات و روايات استدلال شده است و هم به اجماع؛ و ما اول آيات و روايات را عنوان می‌‌‌‌ كنيم و بعد اجماع را.

در آيات و روايات، اول لازم است که مفاد آنها را اجمالاً بررسى كنيم و بعد ببينيم كه آيا در ميان اين ادله نقليه تعارضى وجود دارد يا نه؟ و در صورت تعارض، آيا قابليت جمع بين ادله وجود دارد و اين جمع به چه صورتي است؟مرحوم شيخ در رسائل می‌‌‌‌فرمايند: ما رواياتى داريم كه بر نفى عقاب نسبت به كسى كه فقط قصد معصيت كرده است، دلالت مي‌کند؛ و اين روايات، آن گونه كه مرحوم آشتيانى در حاشيه رسائل، در بحر الفوائد عنوان كرده‌‌‌‌اند، متواتر هستند؛ همچنين در مقابل اين دسته از روايات، رواياتى وجود دارد كه از آنها استفاده می‌‌‌‌شود مجرد نيت و قصد، عقاب دارد و نسبت به اين دسته نيز ادّعاي تواتر شده است.

بررسي طايفه اول از روايات

اما طايفه اول ـ(يعنى رواياتى كه دلالت بر نفى عقاب به مجرد نيت و قصد معصيت دارد)ـ، اين روايات معمولاً در جلد اول وسائل الشيعه و در ابواب مختلف از مقدمه عبادات عنوان شده است.

اولين روايتي که مي‌خوانيم و صحيح السند نيز مي‌باشد، اين روايت است:‌ جميل بن درّاج عن أبى‌عبدالله عليه‌السلام قال: إذا همّ العبد بالسيئة لم تكتب عليه، (اگر عبد قصد گناه كند، عقابي براي او نيست) و إذا همّ بحسنة كتبت له (اگر قصد کند که کار خوبي را انجام دهد، براي او ثواب و حسنه نوشته مي‌شود). روايت ديگر، كه اين روايت نيز صحيح السند است، از امام صادق عليه‌السلام نقل می‌‌‌‌كند که فرمودند: إنّ المؤمن ليهمّ للحسنة ولا يعمل بها فتكتب له حسنة (براي انسان مؤمني که نيت مي‌کند کار خوبي را انجام دهد، اما آن را انجام نمی‌‌دهد، يک حسنه نوشته مي‌شود) و إن هو عملها كتبت له عشر حسنات (اگر بعد از نيت حسنه، آن را انجام هم دهد، ده حسنه براى او می‌‌‌‌نويسند) و إنّ المؤمن ليهمّ بالسيئة أن يعملها فلا يعملها فلا تكتب عليه (و اگر شخص مؤمن کار بدي را قصد کند، اما آن را انجام ندهد، گناهي براي او نوشته نمي‌شود). مضمون اين طايفه از روايات، اين است اگر كسى قصد داشته باشد که فعل حرامي را انجام دهد، اما عملاً آن را مرتکب نشود، بر اين قصد او عقابي مترتب نمي‌شود.

حال، سؤال اين است که آيا ما می‌‌‌‌توانيم از اين طايفه از روايات براى ما نحن فيه استفاده كنيم و بگوييم در مانحن فيه هم به مقتضاى اين روايات، تجرّي حرام نيست؟ ظاهر اين است كه اين روايات ارتباطى به بحث تجرّي ندارد؛ اين روايات می‌‌‌‌گويد اگر كسى قصد معصيت كرد اما عملى را انجام نداد، گناهي ندارد؛ به عبارت ديگر،‌ آنچه كه از اين شخص واقع می‌‌‌‌شود، فقط صرف نيت و قصد معصيت است و زائد بر اين چيزى نيست؛ ليکن در باب تجرّي، شخص علاوه بر اين كه قصد معصيت دارد، اين قصد را ابراز هم مي‌کند و در خارج فعلي را به عنوان اين که معصيت است، مرتکب مي‌شود.
تا هنگامي که شخص مرتکب فعلي نشود، هيچ کس نمي‌گويد در اينجا تجرّي واقع شده است؛ بنابراين، اين دسته از روايات ارتباطي به بحث تجرّي ندارد.

طرح يک اشکال و جواب آن

در اينجا ممكن است كسي اشکال کند و اين شبهه را مطرح کند که اين روايات اطلاق دارد و شامل بحث تجرّي نيز مي‌شود. روايات می‌‌‌‌گويد اگر كسى نيت سوء داشته باشد اما معصيت را در عالم خارج انجام ندهد، بر اين قصد معصيت مطلقا عقاب نيست؛ اعم از اين كه قصد معصيت در ضمن يك فعلى كه مصداق معصيت نيست، در عالم خارج ابراز شود يا آن که اصلاً شخص فعلي را مرتکب نشود؛ تا کنون چنين گفته مي‌شد که اين روايات فقط مي‌گويد بر مجرد قصد، عقاب نيست؛ لکن مانحن فيه علاوه بر قصد، شخص فعلي را نيز انجام مي‌دهد.

اما مستشكل مي‌گويد اين روايات اطلاق دارد و شامل موردي که قصد با فعلي که مصداق معصيت نيست نيز مي‌شود. اگر كسى اين اشكال را بيان كند، جوابش اين است كه اطلاق نياز دارد به اين كه متكلم در مقام بيان از همان حيثى باشد كه نسبت به آن ترديد است؛ اما اين روايات، اصلاً از اين جهت ـ نيت معصيت مبرز داشته باشد يا نداشته باشد ـ در مقام بيان نيست، اين روايات فقط در مقام اين است كه بگويد در اينجا عقاب نيست و صرف قصد اثرى ندارد. اشكال دوم بر اين طايفه از روايات آن است که در اين روايات آمده است: «إذا همّ العبد بسيّئة لاتكتب له»، يعني براي عبد سيئه (عقاب مجعول) نوشته نمی‌‌شود؛ اگر كسى قصد ربا كرد ولي آن را مرتکب نشد، عقابى كه براى ربا وجود دارد، براى اين قصد نوشته نمی‌‌شود؛ نوشته نشدن عقاب مجعوله، نفى نمی‌‌كند كه از جهت ديگر و اين که عنوان ديگري بر عمل مترتب مي‌شود، عقاب وجود داشته باشد. اين راجع به طايفه اُولىٰ از روايات.

بررسي طايفه دوم از ادلّه نقليه

اما طايفه دوم، آيات و رواياتى است كه دلالت دارند بر قصد معصيت نيز عقاب مترتب می‌‌‌‌شود. از آيات، يكى آيه شريفه سوره بقره است که مي‌فرمايد: «إن تبدوا ما فى أنفسكم أو تخفوه يحاسبكم به الله»، اگر آنچه را كه در نفس شماست آشكار و يا مخفي كنيد، خداوند آنها را مورد محاسبه قرار می‌‌‌‌دهد. وجه استدلال به اين آيه شريفه اين است که آيه صريحاً دلالت دارد بر اين كه نيت‌‌هاى باطنى در نفس هرچند که اظهار هم نشوند، مورد مؤاخذه و حساب قرار مي‌گيرد؛ يعني بر آنها عقاب مترتب می‌‌‌‌شود.
جوابى كه از اين استدلال داده مي‌شود، اين است که مستدل می‌‌‌‌خواهد يك معناى عام و اطلاقى را از آيه استفاده كند؛ در حالي که در ادامه آيه شريفه آمده است که «فيغفر لمن يشاء و يعذّب من يشاء»، و اين عبارت قرينه است بر آن كه اين نيت‌‌ها، نيت‌‌هاى معصيت و گناه و... است؛ آيا از اين آيه شريفه استفاده می‌‌‌‌كنيم كه بر مطلق نيت سوء، عقاب است يا نيت گناه و معصيت عقاب دارد؟ در اينجا اين نکته را نيز عرض كنم که در برخى از كلمات آمده است كه اگر آيه شريفه‌اي اطلاق دارد، نيت مباح را هم در بر می‌‌‌‌گيرد. «إن تبدوا ما فى أنفسكم»، «ما فى أنفسكم» اطلاق دارد و حتى نيت المباح را نيز شامل مي‌شود. پاسخ اين مطلب نيز آن است که ادامه آيه شريفه که مي‌فرمايد: «فيغفر لمن يشاء»، قرينه است بر اين كه اصلاً در اينجا بحث از اعمال خوب و مباح نيست؛ و منظور فقط امور سيّئه و معصيتي است.

همچنين اگر بخواهيم بگوئيم که «إن تبدوا ما فى أنفسكم أو تخفوه يحاسبكم به الله» در دائره قصد معصيت اطلاق دارد (يعني هر نوع قصد معصيتي که کرد، عقاب دارد)، از خارج مي‌دانيم بسيارى از قصدهاى معصيت وجود دارد که عقاب ندارند؛ مانند قصد قتل و قصد سرقت که بر اينها عقابى مترتب نيست؛ علّتش هم اين است که بر اينگونه امور، توبه و لزوم توبه مترتب نيست.
اگر گفته شود که بر قصد معصيت عقاب مترتب است، بلا فاصله هر زماني که چنين قصد معصيتي واقع شود، بايد به دنبال آن توبه‌‌اى هم به نحو وجوبي بيايد.

بنابراين، اولاً اگر هم اطلاق در دايره قصد معصيت را از آيه شريفه استفاده كنيم، لازم می‌‌‌‌آيد كه موارد زيادى از تحت آيه شريفه خارج شود و چه بسا موجب تخصيص اكثر شود که قبيح است؛ ثانياً، جواب دوم كه پاسخ بهترى نيز مي‌باشد، اين است که آيه شريفه به قرينه آيات قبل و بعدش، فقط در مورد شرك و نفاق است؛ «إن تبدوا ما فى أنفسكم أو تخفوه» يعنى چه آن نفاق يا شركى را كه قائل هستيد اظهار كنيد و چه آن را مخفي كنيد، خداوند شما را مورد محاسبه قرار مي‌دهد؛ لذا، آيه شريفه در مورد مطلق قصد معصيت نيست؛ و در نتيجه به بحث ما ارتباطي ندارد.

آيه دوم:
«إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفاحشة فى الذين آمنوا لهم عذاب أليم فى الدنيا و الآخرة»، كسانى كه دوست دارند گناهى شيوع پيدا كند، خودشان گناهى را انجام نمی‌‌دهند اما دوست دارند كه عمل حرام و گناه در ميان مردم پخش شود، خداوند به آنها وعده عذاب داده است هم در دنيا و هم در آخرت؛ نحوه استدلال به آيه اين است که از «إنّ الذين يحبون أن تشيع الفاحشة» معلوم می‌‌‌‌شود كه كسى كه نيت سوء دارد، بر اين نيت سوء او عذاب مترتب مي‌شود. اما جواب از استدلال به اين آيه شريفه آن است كه در اين آيه شريفه، منظور از «إنّ الذين يحبّون أن تشيع الفاحشة» اين است که رضايت نسبت به وقوع يك گناه در عالم خارج وجود دارد، نه اينكه فقط مجرد يك امر قلبى باشد؛ يک زمان گفته مي‌شود که کسي در دلش نيّت حرام می‌‌‌‌كند، اما گاه عمل حرامى در خارج واقع شده است و شخص ديگري راضى به آن است و اين عمل او را تائيد مي‌کند؛ بين اين دو فرق زيادي وجود دارد.

در «إنّ الذين يحبون أن تشيع الفاحشة»، خود فاحشه و گناهى که از شخص مؤمني صادر شده است، يک گناه است؛ و اين که ديگران از آن اطلاع پيدا کنند و فاحشه شيوع پيدا کند، گناه دومي است. در اينجا شخص نسبت به شيوع اين گناه حبّ دارد و اين غير از مانحن فيه است. زيرا، ما در اين بحث مي‌خواهيم ببينيم آيا كسى كه متجرّي است، عقاب دارد يا ندارد؟ و اين آيه شريفه به هيچ وجه دلالت ندارد که صرف قصد معصيت، گناه است. بحث روايات باقى ‌‌ماند و نکات خوبي نيز در آنها وجود دارد که إن‌شاءالله آنها را نيز فردا مطرح مي‌کنيم.

برچسب ها :

امارات قطع تجرّی حرمت تجرّی حرمت فعل متجرّی به دلیل نقلی بر حرمت تجرّی روایات دال بر نفی عقاب به مجرد قصد معصیت ابراز و ارتکاب قصد معصیت آیات و روایات دال بر عقاب به مجرد قصد معصیت سوره بقره،‌ آیه 284 سوره نور، آیه 19

نظری ثبت نشده است .