موضوع: واجب نفسی و غیری
تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۸/۳
شماره جلسه : ۲۵
-
خلاصهی بحث گذشته
-
نکوداشت جایگاه میرزای نائینی و قدردانی از برگزارکنندگان کنگره
-
ضرورت بازخوانی میراث میرزای نائینی و توجه به نکات راهبردی رهبر معظم انقلاب
-
پیوند مبنای «مسبّباتِ تولیدیّه» با مقاصد الشریعة در تقریر محقق نائینی
-
ثمرات اصولی
-
نسبت مقاصدالشریعة با تکلیف؛ نقد محقق نائینی بر «اجتهاد مقاصدی» بر پایه خروج آثار از اختیار مکلّف
-
گفتوگو درباره «مقاصد الشریعة» در محضر آیتالله العظمی سیستانی و نقد قاعدهسازیهای نو
-
حکمت الهی، مقاصد الشریعة و حدود اجتهاد؛ نقدی بر قاعدهسازیهای مقاصدی
-
مبنای محقق نائینی: مسبّباتِ تولیدیّه و تعیینِ اسباب
-
تبصره روشی: نقش مقاصد در فرآیند استنباط
-
افق مطلوب حوزهها: تربیت فحولی در تراز میرزای نائینی، محقق اصفهانی و محقق عراقی
-
پاورقی
-
منابع
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
بازخوانی جدّی میراث اصولی و فقهی میرزای نائینی و پردهبرداری از ابعاد کوششهای کمنظیر او در عرضه تحقیقات نوین، ضرورتی انکارناپذیر است. در این میان، از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دبیرخانۀ کنگره باید بهطور ویژه قدردانی کرد. ایشان در چند محور راهبردی، نکاتی بنیادین را یادآور شدند: عظمت علمی محقق نائینی؛ تربیت شاگردان طراز اول—در حدّ مراجع—به دست او؛ کیفیت ممتاز درس و سبک تدریسش؛ و وجوه گوناگون ابتکارات علمی وی. نیز در ساحت اندیشه سیاسی، با تأکید بر کتاب «تنبیهالأمّه و تنزیهالملّه»، نکتهای مهم را برجسته کردند: محقق نائینی در همین اثر، طرح «حکومت دینی» و—به تعبیری—«جمهوری اسلامی» را صورتبندی کرده است. این برداشت، به نظر ما، از چند موضعِ تنبیهالأمّه قابل استظهار است و شایسته تتبّع دقیقتر.
از نکات درخورِ تأمل در منظومۀ فکری میرزای نائینی، نسبتسنجی میان «مقاصد الشریعة» و مبنای «مسبّباتِ تولیدیّه» است. بهنظر او، منطقِ تشریع، اکتفا به کلیگوییهای مقصدی—از قبیل «هر چه حافظِ نفس است واجب است»—نیست؛ بنای شارع بر تعیینِ «اسبابِ عینی و جزئیِ» تحققِ مقاصد است. مقصد، جهتدهنده و راهنماست؛ اما متعلَّقِ واقعیِ تکلیف، «بستههای سببیِ معیّن» است که شارع خود تعیین و تحدید میکند.
تصویر فنی نسبت مقصد و موضوع تکلیف: به تقریر میرزای نائینی، آثار و ملاکات غالباً خارج از قلمرو اختیار مکلّفاند. اگر شارع بهصورت کلی امر کند: «آنچه موجبِ معراجیت است انجام بده»، چگونه میتوان مکلّف را مأمور به نتیجهای ساخت که تحقّقش نیازمند علل و شرایطی فراتر از قدرت اوست؟ مکلّف نه علت تامه و نه حتی علتِ ناقصۀ کافی برای حصول آن اثر است؛ تحققِ معراجیت و نظائر آن، تابع نظام اسبابی است که از سیطرۀ مباشرِ فعل بیرون میماند. بنابراین، تکلیف به نتیجهای که در اختیار مکلّف نیست، عقلاً غیرقابل جعل است؛ موضوعِ تکلیف باید «فعلِ مقدورِ اختیاری» باشد، نه «اثرِ غیرمقدور».
پیوند با مبنای «مسبّباتِ تولیدیّه»: بر مبنای میرزای نائینی، شیوه تشریع در شریعت، تعیین «اسبابِ عینی و جزئیِ» تحصیل مقاصد است، نه اکتفا به کلیگوییهای مقصدی. ازاینرو، جایگزینسازیِ مقصد بهجای موضوعِ منصوص، بیرون از منطق تشریع است. مقاصد، جایگزینِ دلیلِ خاص بر افعالِ منصوص نمیشوند؛ استنباطِ تکلیف بر اساسِ مقصد، منوط به اثبات نسبت «سبب/مسبّب»ی است که شارع اعتبار کرده است. «اجتهاد مقاصدی» بهمثابه منبعِ مولّدِ حکم—فارغ از نصّ و حجت معتبر—فاقد محمل اصولی است و به «ابزارگراییِ مقاصدی» و جعلِ تکالیف بینصّ میانجامد.
آنکه میگوید «مقاصد را خدا آورده است»، پاسخ میشنود که «متشابهات را نیز خدا آورده است»؛ صرفِ «آوردن»، حجیتِ عملی نمیآورد. حجیت در مقام عمل، منوط به دلالتِ منضبط و حجت معتبر است. نقش مقاصد، در حدّ قرائنِ فهم و جهتدهی به تفسیرِ ادلّه و جمع عرفی است، نه منبع مستقل جعل و الزام. تکلیف به «فعلِ مقدور» تعلّق میگیرد، نه به «اثرِ غیرمقدور»؛ لذا نمیتوان مکلّف را مأمور به نتیجه کرد و از او خواست با هر وسیلهای آن را تحصیل نماید. مقاصد، حکمت و غایتِ احکاماند، نه بدیلِ موضوعات و عللِ منصوص. حجیتِ عملی، بر ادلۀ تفصیلی و اصولِ معتبر میگردد، نه صرفِ علم به مقصد.
2- قاعده کرامت: هر حکمی که با «کرامت» به تلقی امروزین ناسازگار باشد، تعطیل گردد؛ مانند ادعای تعارض حجاب با کرامت زن، یا ناسازگاری جهاد و جزیه با کرامت غیرمسلمان، و لزومِ یکسانسازی دیه مسلمان و کافر.
ایشان از این نحوه قاعدهسازی تعجب کردند. یادآور شدم: هر سال دهها اثر جدید در باب «مقاصد» سیلآسا وارد فضای شیعی میشود و پاسخی درخور نمییابد؛ شایسته است در حوزۀ نجف، گروهی علمی برای نقد و پاسخگویی برانگیخته شوند. نشست، به فضل خدا، نیکو گذشت.
خدای متعال حکیمِ علیالاطلاق است و فعل الهی بیغایت و بیمقصد نیست. مناقشه در این نیست که شریعتْ بیمقصد است؛ محل نزاع آنجاست که آیا شارع، مقصد را در اختیار مکلف نهاده تا «بر مدار مقصد» در هر عصر و زمان، احکام را جعل یا استنباط کند؟ اگر بنا چنین بود، اساساً چرا شریعت به صورت تفصیلی نازل شد؟ آیا میبایست خداوند مقاصد را اعلام و تشریعِ حلال و حرام و عبادات و معاملات را به عقل بشری واگذار کند؟
نقد قاعدهسازیهای مقاصدی: حکمت تفصیل در تشریع: سبک بیانِ شریعت—بهویژه در عبادات و بسیاری از معاملات—بر تعیینِ افعال و اسبابِ معیّن و مقیّد استوار است، نه بر وانهادنِ مقصدِ کلی در اختیار مکلف. این خود شاهدی است بر اینکه مقصد، «حکمتِ حکم» است نه «موضوعِ الزام».
حوزههای علمیه باید به سمتی حرکت کنند که از درون آنها فحولی در تراز میرزای نائینی، محقق اصفهانی و محقق عراقی برآیند. کدام چهره را میشناسیم که دو فحلِ همسنگ از اقرانش چنین به پشتوانه علمی او شهادت داده باشند؟ یکی، محقق عراقی که بر فوائد الأصول تعلیقه زده—و تعلیقهنویسی یعنی شناخت صاحب اثر بر قلّه علم و ورود به نقد و تکمیل او—و دیگری، محقق اصفهانی که در «نهایة الدرایة» مکرر از میرزای نائینی نقل میکند و تحقیقات او را در کانون توجه مینشاند.
از استاد بزرگوارمان آیتالله العظمی وحید خراسانی دام ظلّه نقلِ درخورِ تأملی هست: به مرحوم آخوند خراسانی اعتراض میکردند که چرا اینقدر به میرزای نائینی اهتمام میورزند. آخوند میفرمود: چرا توجه نکنم؟ کسی که شبِ اوّلِ وقت دهها استفتا را به او میسپارم و صبحِ اوّلِ وقت پاسخ مستدل آنها را بازمیگرداند، چنین استحضار و قدرت علمیای دارد. این نمونهای گویا از سرعت، استحکام و اتقان در اجتهاد است.
بیتردید، استفتا و شیوه مواجهه با آن، میزانِ اعلمیت را برجسته میکند. در سنت پیشین، برای تشخیص اعلم، گاه مسئلهای دشوار را همزمان برای چند مرجعِ مظنون به اعلمیت ارسال میکردند تا عمق و دقت پاسخها سنجیده شود. متأسفانه امروز این معیار کمتر محل اعتناست. مرحوم والد ما رضوانالله تعالی علیه نقل میفرمودند: آیتالله العظمی بروجردی گاه یک مسئله را در چند جلسه در شورای استفتا بررسی میکردند؛ پاسخ مکتوب میشد و مهر میخورد و خادم بیت آن را به صندوق پست میانداخت؛ بامدادِ روز بعد دستور بازگرداندن نامه میآمد تا یک کلمه بر آن افزوده شود! این درجه از دقت و اهتمام باید در حوزه به مثابه الگو زنده بماند.
محقق نائینی چنین عظمت علمیای داشت؛ و حوزهها باید در همین مسیر گام بردارند تا فقیهانی در تراز ایشان، آیت الله العظمی بروجردی، امام خمینی و محقق خوئی تربیت شوند؛ فحولی که هر یک، پیش از آنکه سرمایه حوزه باشند، موتور محرّکِ تحقیقات علمی و معیار سنجشِ دقت در استنباطاند. امید آنکه با دعای حضرت ولیّ عصر عجلالله تعالی فرجهالشریف، حوزه به این سمت حرکت کند و نسل تازهای از محققان طراز اول را به جهان اسلام عرضه نماید.
- نائینی، محمدحسین. فوائد الاُصول. با محمد علی کاظمی خراسانی. ۴ ج. قم: جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1376.
نظری ثبت نشده است .