موضوع: واجب نفسی و غیری
تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۷/۱۳
شماره جلسه : ۱۴
-
خلاصهی بحث گذشته
-
اشکالِ محقق خوئی بر کلامِ محقق نائینی در صورتِ دوم
-
فرض نخست: نفسیّتِ محتملِ وضوء «مقیّد به قبلالوقت»
-
فرض دوم: احتمال نفسیّتِ مطلق نسبت به وضوء
-
صورتبندی اشکال نسبت به تقریر محقق نائینی
-
تحلیل تفصیلی آقای روحانی درباره اشکال محقق خوئی
-
دو فرض زمانی در صورتِ محل بحث
-
نقد سه جریانِ برائتیِ منسوب به محقق نائینی در فرض دوم
-
جمعبندی نتایج در دو فرض
-
نقد امتنان در جریان برائت و بازخوانی تقریر آقای خوئی در فرض تقدّم وضو بر وقت
-
نقد نسبت به نکته دوم (نامگذاریِ برائت)
-
بازخوانی ملاک «امتنان» نزد آقای خوئی: توسعه عملی، نه صرفِ تعبیر
-
فرض تقدّم وضو بر وقت؛ محل صحیحِ شک و مجرای اصل
-
نسبت نقد صاحب «المنتقی» با صاحب «المحاضرات»: تفاوتِ روش
-
جمعبندی
-
پاورقی
-
منابع
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
دوران امر میان دو الزامِ زمانیِ متباین تحقق دارد: 1- لزومِ اتیانِ وضوء قبل از وقت، در فرضِ ثبوتِ وجوبِ نفسیِ مقیّد به قبل؛ 2- لزومِ اتیانِ وضوء پس از وقت، در فرضِ ثبوتِ وجوبِ غیریِ تابعِ صلاة. به تعبیر روشن، مکلف علم اجمالی دارد که یا الآن وضوء بر عهده اوست یا بعد از دخول وقت. بر مبنای آقای خوئی، «تنجّزِ علمِ اجمالی» اختصاص به دفعیات ندارد، بلکه در تدریجیات (ظروف زمانی) نیز به همان ملاک ثابت است. ازاینرو، استناد به برائت در هیچیک از دو طرف، مجاز نیست؛ زیرا جریانِ برائت در هر دو سوی و من حیث المجموع، ملازم با مخالفة قطعیة عملیة خواهد بود. نتیجه اصولی و امتثالی آنکه مرجع، احتیاط است. سلوکِ احتیاطیِ صحیح آن است که مکلف وضوء را «قبل از وقت» بیاورد تا اگر وجوبِ نفسیِ مقید به قبل ثابت بود، امتثال شده باشد؛ و در فرضِ غیریّت نیز همان وضوء ـ در صورت بقای طهارت ـ برای نماز پس از وقت کفایت میکند. آری، اگر وضوءِ قبل از وقت باطل گردد، به مقتضای حکم عقل به احتیاط، پس از وقت و قبل از صلاة، وضوء اعاده میشود تا وظیفۀ معلوم امتثال یابد. در این صورت، شک در نفسیت وضو مقید به قبل الوقت مجرای احتیاط خواهد بود و با احتمال تقید صلاة به وضو در جانب مادّه دلیلِ «صلِّ» معارض خواهد بود.
اگر وجوبِ وضوء نفسی باشد، به اطلاقِ زمانیِ خود باقی است و اختصاصی به قبلالوقت ندارد؛ و اگر غیری باشد، تابعِ وجوبِ صلاة و بالتبع «پس از وقت» است. در این ساختار، «برائت از وجوبِ قبلالوقت» اصلاً معنای قابلِ اعتنایی نمییابد؛ زیرا برائت، «رفعِ ضیق» از مکلف است نه «رفعِ سعه و اطلاق». وقتی نفسیّت ـ بر تقدیرِ ثبوت ـ مطلق است، تقیید به «قبل» اصلاً در دایره احتمال نیست تا موضوعِ مستقلّی برای برائت فرض شود. در نتیجه، پس از دخولِ وقت، تکلیفِ واقعی نسبت به وضوء منجّز است؛ زیرا علم اجمالی حاصل است که «وجوبِ وضوء» یا نفسی است (به اطلاق) یا غیری (بهعنوان شرط صلاة). بدینجهت، برائت از هر دو در عرض واحد ممکن نیست و عقل، حکم به احتیاط و امتثالِ قطعی میکند.
بر پایه دو فرض فوق، خللی که مرحوم خوئی بر تقریر استادشان، محقق نائینی، وارد میدانند در دو نکته خلاصه میشود:
در فرض نخست (نفسیّتِ مقید به قبل الوقت): علم اجمالیِ «قبل یا بعد» در ظرفِ زمان، راهِ برائت از دو طرف را مسدود میکند. بنابراین، سهگانه برائتهایی که در بیان پیشین تصویر شده بود ـ برائت از تقییدِ صلاة به وضوء، برائت از وجوبِ قبلالوقت، و برائت از وجوبِ بعدالوقت نسبت به متوضی قبلالوقت ـ دستکم در فرض «قبل و بعد الوقت» با مانع تنجّزِ علم اجمالی روبهروست. بهویژه برائت از تقیید، به معارضه با برائت از وجوبِ نفسیِ قبلالوقت مبتلا میشود و هر دو سقوط میکنند.
در فرض دوم (نفسیّتِ مطلق): «برائت از وجوبِ قبلالوقت» موضوع ندارد و تنها مجرای صحیحِ برائت، نفیِ قیدِ «وقوعِ وضوء حتماً بعدالوقت» است تا اعاده لازم نشود. نتیجتاً، آنچه در تقریر محقق نائینی بهعنوان رجوع به برائت در «جهاتِ مزبوره» آمده، به تصریح آقای خوئی، جز در «جهت اخیر» تمام نیست. ایشان در أجود التقریرات، پس از تقسیم دوگانه، تصریح میکند:
أما إذا كان الوجوب النفسيّ على تقدير ثبوته متعلقاً به غير مقيّد بإيقاعه قبل الوقت فلا معنى للرجوع إلى أصالة البراءة عن وجوبه قبل الوقت أصلاً... و أمّا إذا توضّأ قبله فلا يجب عليه إعادة الوضوء بعد دخوله لأنّ تقييد الوضوء بوقوعه فيما بعد الوقت و لو على تقدير كون وجوبه غيرياً مجهول فيرجع معه إلى البراءة... و ممّا ذكرناه يظهر الخلل فيما أفاده شيخنا الأستاذ قدّس سره في المقام فلا تغفل.[1]
و در محاضرات نیز با همان منطق، محور تمایز را روشن میسازد:
... و على الثاني فلا معنى لإجراء البراءة عن وجوب الوضوء قبل الوقت، و ذلك لعدم احتمال تقيده به، و قد ذكرنا غير مرّة أنّ مفاد أصالة البراءة رفع الضيق عن المكلّف لا رفع السعة و الإطلاق. وأمّا بعد الوقت فيحكم العقل بوجوب الوضوء، وذلك للعلم الإجمالي بوجوبه إمّا نفسياً أو غيرياً... نعم لو شككنا في وجوب إعادة الوضوء بعد الوقت على تقدير كونه غيرياً أمكن رفعه بأصالة البراءة... و قد تحصل من ذلك أنّ ما أفاده (قده) من الرجوع إلى أصالة البراءة في الجهات المزبورة لا يتمّ إلاّ في الجهة الأخيرة خاصة.[2]
جمعبندی: برآیند نهاییِ تقریر آقای خوئی چنین است: نخست، «تنجّزِ علمِ اجمالی در تدریجیات» قاعدهای عام است که اطرافِ زمانیِ علم اجمالی را نیز مانند اطرافِ دفعی، از شمولِ اصول ترخیصی خارج میکند. دوم، اطلاق/اشتراطِ نفسیّتِ محتمل با ظرفِ زمان تعیینکننده است: اگر نفسیّت منحصر در «قبلِ وقت» تصویر شود، علم اجمالیِ «قبل/بعد» مانعِ برائت و مقتضیِ احتیاط است؛ و اگر نفسیّت مطلق باشد، «برائت از قبلالوقت» بیمورد است و تنها برائت از قیدِ «وقوع بعدالوقت» در فرضِ وضویِ سابق جریان مییابد. بههمین ملاک، سهگانه برائتهای پیشین ـ به نحوی که محقق نائینی «قده» تقریر فرمودهاند ـ در همۀ جهاتْ تمام نیست؛ بلکه نهایتاً در «جهتِ اخیر» (نفیِ لزوم اعادۀ وضوء بعدالوقت برای متوضّیِ قبلالوقت) وجه دارد.
فرض نخست: نفسیّتِ احتمالیِ وضوء مقیّد به «قبل از وقت» است. در این فرض، صورتِ علم اجمالی زمانی چنین است: اگر وجوبِ وضوء نفسی باشد، فقط «قبل از وقت» ثابت است؛ و اگر وجوبِ وضوء غیری باشد، «بعد از وقت» به تبع فعلیت وجوبِ صلاة ثابت خواهد بود. این علمِ اجمالیِ «قبل یا بعد» بهتصریحِ مبنای محقق خوئی در هر دو ظرفِ زمانی منجّز است؛ بنابراین، نمیتوان همزمان اصالة البراءة را نسبت به «وجوبِ نفسیِ وضوء قبلالوقت» و نسبت به «تقییدِ صلاة به وضوء بعدالوقت» جاری کرد؛ زیرا جمع این دو اصلِ ترخیصی، در نهایت به «ترک وضوء مطلقاً» منجر میشود که مخالفة قطعیة عملیة با علم اجمالی است. مقتضای امتثال در این فرض، احتیاط است؛ یعنی وضو را قبل از وقت انجام بده و صلاة را مقیّد به آن اتیان کن. اگر وضوءِ قبل از وقت تا بعد از وقت باقی بود، دیگر اعاده لازم نیست و همان وضوء پیشینی کفایت میکند، هرچند تحققش «قبلالوقت» از باب وجوبِ نفسی الزامآور نبوده باشد؛ اما اگر وضوءِ سابق باطل شد، پس از وقت باید به مقتضای حکم عقل تدارک شود.
الف) برائت از تقییدِ صلاة به وضوء. اشکال روشن است: همان ملاک پیشینِ محقق خوئی بازمیگردد؛ علم اجمالی داریم به «وجوبِ نفسیِ وضوء یا وجوبِ تقییدِ صلاة به وضوء». در چنین ترسیمی، اصالة البراءة در یکی از آن دو، با اصالة البراءة در دیگری معارض است؛ زیرا هر دو اصل در عرض یکدیگر نقش «مؤمّن» یافته و با هم به ترکِ الزام منتهی میشوند. بنابراین، برائتِ بیمعارض در تقیید جریان ندارد.
ب) برائت از وجوبِ نفسیِ وضوء «قبل از وقت». آقای روحانی این مورد را به ملاک امتنانی برائت مردود میشمارد: چنین برائتی «دایره واجب را تنگ و افرادِ تخییریِ امتثال را کم میکند» و این برخلاف مقتضای امتنانی بودنِ برائت است. توضیح آنکه اگر نفسیّتِ وضوء مطلق باشد، مکلف در امتثالِ تکلیف نفسی اختیار دارد آن را «قبل» یا «بعد» انجام دهد؛ تمسّک به برائت برای نفی وجوبِ قبلالوقت، عملاً سعه امتثال را محدود و مکلف را مضیّق میکند، حال آنکه برائت برای رفعِ ضیق است نه رفعِ سعه. پس در هر موردی که نتیجه برائت «تضییق» بر مکلف باشد، جریانِ آن ممنوع است.
در فرض نخست (نفسیِ قبل/غیریِ بعد): علمِ اجمالیِ زمانی منجّز است؛ تعارضِ برائتهای دوگانه در «قبل/بعد» اجازه جریان نمیدهد؛ مقتضای قاعده، احتیاط است: اتیانِ وضوء قبل از وقت و اتیانِ صلاة بر وجهِ مقیّد. اگر وضوء باقی بماند، اعاده لازم نیست؛ و اگر باطل شود، پس از وقت تدارک میشود.
در فرض دوم (نفسیِ مطلق/غیریِ بعد): برائت در تقییدِ صلاة به وضوء جاری نیست (برای معارضه با برائت از نفسیّتِ وضوء)؛ برائت از وجوبِ نفسیِ وضوء قبلالوقت نیز جاری نیست (چون تضییق و خلافِ امتنان است)؛ تنها برائت از لزومِ «اعادۀ وضوء بعدالوقت برای متوضّیِ قبلالوقت» جاری است؛ زیرا قید «بعدالوقت» در تقیید، داخل در معلوم نیست و شکِ در آن به برائت سپرده میشود.
بر این اساس، آیت الله روحانی دو رکن مبنایی را همزمان حفظ میکند: نخست، «العلمُ الإجمالیُّ فی التدریجیاتِ مُنَجِّزٌ کغیره»؛ به این معنا که تفاوت ظرفِ زمانی (قبل/بعد) مانع از تنجیزِ علمِ اجمالی نیست و اصول ترخیصی را از اطرافِ آن ساقط میکند. دوم، قاعده امتنانی در برائت: برائت برای توسعه و رفع کلفت است و هر جا نتیجهاش تضییقِ دایره امتثال یا کاهشِ بدیلهای تکلیف باشد، جریانش ناموجه است. بدینسان، با حفظ این دو معیار، هم تبیینِ تعارضِ اصول در فرض نخست روشن میشود، و هم تنها موردِ مجازِ برائت در فرض دوم بهدقّت شناسانده میگردد. ایشان در مقامِ تقریر، به صراحت از دو صورت سخن میگوید:
و قد ذكر السيد الخوئي في مقام تحقيق هذه الصورة: إنّه يمكن أن تتصوّر على وجهين: الأوّل: أن يكون هناك علم إجمالي بوجوب الوضوء المردّد بين النفسيّ والغيري من دون علم بالتماثل مع الصلاة في الإطلاق والاشتراط، لكن يعلم أنّه إن كان وجوب الوضوء نفسيّاً فهو ثابت قبل الوقت فقط، وإن كان غيريّاً فهو ثابت بعد الوقت... و قد تقرّر في محلّه أنّ العلم الإجمالي في التدريجيات منجّز كغيره... و عليه فمقتضى العلم الإجمالي الإتيان بالوضوء قبل الوقت و الإتيان بالصلاة متقيّدةً به... الثاني: أن يعلم إجمالاً بوجوب الوضوء المردّد بين النفسيّ والغيري بلا علم بالتماثل، لكنه يعلم أنّه إن كان غيريّاً فهو مقيّد بالوقت وإن كان نفسيّاً فهو غير مقيّد به، بل مطلق بالنسبة إلى ما قبل الوقت وبعده. و ما أفاده المحقّق النائيني في الجهات الثلاث لا يخلو من خدشة... .[3]
در ادامه، صاحب «المنتقی» هر سه جهت را جداگانه نقد میکند:
... أمّا ما أفاده من جريان البراءة في الشكّ في تقيد الصلاة بالوضوء. فجهة الخدشة فيه: ما مرّ من عدم انحلال العلم الإجمالي بوجوب الوضوء أو التقيد... و أمّا ما أفاده من جريان البراءة في الشكّ في الوجوب النفسيّ للوضوء قبل الوقت فيخدش: بعدم إمكان البراءة... و أمّا ما أفاده من جريان البراءة من الوضوء بعد الوقت لو أتى به قبله... فهو في نفسه وإن كان تامّاً، إلا أنّ الذي ينبغي أن يذكر في وجهه علميّاً هو: أن المعلوم على تقدير الغيرية هو أصل تقيد الواجب بالوضوء، وأمّا تقيّده به على أن يؤتى به بعد دخول الوقت فهو غير معلوم، فتُنفى الخصوصية المذكورة بالبراءة... فهو وجه ليس بعلمي.[4]
به نظر ما، بحث در این است که در مقام اجرای اصل ترخیصی، آیا «امتنان» شرط جریان است و قلمرو آن به موارد مستند به حدیث رفع محدود میشود، یا ملاک، «اثرِ عملیِ توسعهبخش» برای مکلف است اعم از اینکه مستند، حدیث رفع باشد یا استصحاب عدم تکلیف. سپس در فرض تقدّم وضو بر وقت، محل صحیحِ شک و مجرای معتبرِ اصل کجاست: در اصلِ تقیید صلاة به وضو؟ در نفی وجوب نفسیِ وضو قبلالوقت؟ یا در نفی قیدِ زائد «وقوع وضو در داخل وقت»؟ در تقریر صاحب «المنتقی» دو نکته اساسی وجود دارد:
نکته نخست: امتنان، تنها در فرضی تصویـر دارد که مستندِ حکمِ ترخیصی، حدیث رفع باشد؛ اگر مستند، استصحابِ عدمِ تکلیف است، امتنان سالبة بانتفاء الموضوع است و نقشی در حجیت ندارد.
آقای روحانی در «قسم سوم» از بحث (فرضِ تحقق وضو قبلالوقت و تردید در لزومِ اعاده پس از دخول وقت)، ضمن پذیرش نتیجه نهاییِ محقق نائینی (عدمِ لزوم اعاده به مقتضای اصل)، به شیوه تقریر اشکال میکند و صورتِ علمیِ صحیح را چنین تنظیم مینماید:
گام اول: تقییدِ صلاة به «اصلِ وضو» را در فرض غیریّت مسلّم میگیریم. اینجا مجرای برائت نیست؛ زیرا اصل، در مجعولِ قابلِ جعل/رفعِ معلومالحدّ جاری نمیشود.
گام دوم: محل شک را به «قیدِ زائد» برمیگردانیم: آیا لازم است «خودِ وضو» حتماً «بعد از دخول وقت» محقق شود، یا تحققِ آن «قبل از وقت» (با بقای طهارت تا بعد) کفایت میکند؟ قیدِ «وقوعِ وضو در داخل وقت» مشکوک است و داخل در معلومِ اجمالی نیست؛ لذا نسبت به همین قیدِ حدوثیِ زائد، «أصالة البراءة» جاری و الزامِ اعاده نفی میشود.
نسبتِ امتنان و جریانِ اصل: بهمبنای آقای خوئی، ملاکِ اصلی «اثرِ توسعهبخش» است؛ هر جا نتیجه اصل، تضییقِ دایره امتثال یا کاهشِ بدیلهای مکلف باشد، اصل جاری نیست؛ خواه مستندش حدیث رفع باشد یا استصحابِ عدمِ تکلیف. بنابراین، حصرِ امتنان به موارد حدیث رفع، در نتیجهگیری بیتأثیر است.
نسبتِ عنوان «برائت» با استصحاب: ظاهرِ کلماتِ محقق نائینی دلالت بر خلط عناوین ندارد؛ او استصحاب را استصحاب و برائت را برائت میخواند؛ اگر هم در برخی سیاقات، از «رفع الزام» با لسان واحد سخن میگوید، ناظر به اثر است، نه اتحادِ مبنا.
محل صحیحِ اجرای اصل در فرض تقدّم وضو: نه نفیِ اصل تقیید صلاة به وضو، و نه نفیِ وجوبِ نفسیِ قبلالوقت، بلکه نفیِ قیدِ زائد «وقوع وضو در داخل وقت»؛ بدین معنا که وضویِ محققِ قبلالوقت، در فرض بقای طهارت، برای صلاة پس از وقت کفایت دارد و اعاده لازم نیست.
بر این اساس، بازخوانیِ محاضرات نشان میدهد که راه درست، پرهیز از تسامح در نامگذاری و تمرکز بر «تنقیحِ دقیقِ موضوعِ شک» و «تعیینِ مجرای واقعیِ اصل» است: اصل، در قیدِ زائد جاری میشود و توسعه عملی میآورد؛ و این، همان وجهِ صناعیِ موجّهی است که آیت الله خوئی بر آن پای میفشارد.
[2]- ابوالقاسم خویی، محاضرات فی أصول الفقه، با محمد اسحاق فیاض (قم: دارالهادی، 1417)، ج 2، 394.
[3]- محمد الروحانی، منتقی الأصول (قم: دفتر آيت الله سيد محمد حسينی روحانی، 1413)، ج 2، 233.
- الروحانی، محمد. منتقی الأصول. ۷ ج. قم: دفتر آيت الله سيد محمد حسينی روحانی، 1413.
- خویی، ابوالقاسم. محاضرات فی أصول الفقه. با محمد اسحاق فیاض. ۵ ج. قم: دارالهادی، 1417.
- نائینی، محمدحسین. أجود التقریرات. با ابوالقاسم خویی. ۲ ج. قم: مطبعة العرفان، 1352.
نظری ثبت نشده است .