موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱۲/۱۸
شماره جلسه : ۶۹
-
حقيقت اقاله و بيان اقوال عامّه در حقیقت اقاله
-
ادعای اجماع بر فسخ بودن اقاله و اثر آن
-
بررسی و نقد ادله مرحوم شیخ طوسی بر فسخ بودن اقاله
-
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
حقیقت إقاله
بحث در «حقیقت إقاله» بود. و لو اینکه امام(رض) در کتاب تحریر الوسیلة، در مباحث آینده این را عنوان فرمودهاند و فروع اقاله را هم مقداری ذکر کردهاند، اما اینجا به همین مناسبت که «آیا در بیع یا در معاطات، إقاله جریان پیدا میکند یا خیر؟»، لازم است یک اشارهای به حقیقت اقاله شود. در بحث دیروز، ادلهای را از شیخ طوسی(قده) در کتاب خلاف ذکر کردیم که ایشان فرمود اقاله عنوان فسخ را دارد و حقیقت اقاله عبارت از فسخ است.اقوال عامّه در حقیقت اقاله
ادعای اجماع بر فسخ بودن اقاله و اثر آن
نمیتوانیم بگوییم در مقابل او اجماع تعبدی وجود دارد بر اینکه معاطات بیع است. پس بحث اجماع فایدهای ندارد. و لو اینکه من تقریباً تمام کلمات فقها را دیدهام؛ کلام شیخ(ره) در مبسوط (ج2،ص186) که میفرماید «الاقالة فسخ»، و کلام ایشان در خلاف (که دیروز خواندیم)، و ابن حمزه(ره) در وسیله و محقق(ره) در شرایع و ابن سعید(رض) در الجامع للشرایع، و علامه(ره) در ارشاد، تحریر و تذکره، همینطور شهید اول(ره) در دروس، و روضه، شهید ثانی(ه) در مسالک و متأخرین، همه میگویند «الاقالة فسخ». یک سؤال و جوابی از مرحوم سید یزدی(ره) صاحب عروه هست، سؤال این است «هل الاقالة عقد یحتاج الی ایجاب و قبول، او تحصل بکل ما دل علی الرضا بالفسخ و هل تختص بالبیع او تجری فی غیره؟». ایشان در جواب فرمودهاند «الاقالة فسخ العقد اللازم و لو من احد الطرفین بالرضا منهما فتحصل بصورة العقد»، که بعداً با این عبارت هم کار داریم. پس همه فقها تصریح کردهاند که «اقاله فسخ است»، اما معنا ندارد بگوییم ما اجماع داریم بر اینکه اقاله فسخ است، چون در اینگونه امور، اجماع اعتباری ندارد.
بررسی دلیل دوم مرحوم شیخ طوسی بر فسخ بودن اقاله
و امّا ادلّه دیگری که مرحوم شیخ طوسی(ره) بر فسخ بودن اقاله، اقامه کردهاند؛ دلیل دوم که این دلیل هم در کلمات خاصه و هم در کلمات عامه آمده است، از معنای لغوی اقاله استفاده کردهاند و گفتهاند: إقاله از نظر لغت، بمعنای رفع و حلّ است و أصل این است که در شرع هم معنای شرعی با معنای لغوی مطابقت کند، یعنی اصل این است که معنای لغوی لفظ به معنای شرعی، نقلی پیدا نکرده باشد، الاصل عدم النقل مثلاً. جواب این است که الان بحث ما در «معنای إقاله» نیست، بلکه در «حقیقت اقاله» است. شما یکوقت میگویید معنای اقاله چیست؟ میگوییم معنای اقاله، رفع است، در لسان شارع هم آمده «من أقال نادما» یا «من أقال مسلما»، که در همان معنای رفع استعمال کرده است. منتها سؤال این است که آیا حقیقت این رفع، همین رفع و فسخ است، یا رفعی است که حقیقتش بیع است؟ بحث و نزاع در حقیقت و ماهیت اقاله است. آیا حقیقت و ماهیت اقاله؛ بیع است یا حقیقت و ماهیت اقاله؛ فسخ است؟ پس این معنای لغوی نمیتواند دلیل باشد.بررسی دلیل سوم شیخ(ره)
نقد دلیل دیگر مرحوم شیخ(ره)
نقد دلیل آخر مرحوم شیخ(ره)
نظری ثبت نشده است .