موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 2
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۲/۲۶
شماره جلسه : ۱۰۳
-
ادامه بيان نظر اصفهاني، و نظر اصفهاني به کلام شيخ در مکاسب نسبت به تعليق در بيع .
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۱
بسم الله الرّحمن الرّحیم
چکيده بحث گذشته
در بحث گذشته، نظريه محقق اصفهاني(ره) را بيان کرديم. خلاصهي بحث تا اينجا اين شد که عرض کرديم محقق اصفهاني(ره) در توضيح فرمايش شيخ(ره) اين بيان را دارد. مرحوم شيخ(ره) فرمود که تعليق، اگر تعليق در مدلول کلام باشد، غير معقول است، اما نزاع ما در اين نيست ـ که يک مطلبي را خود محقق اصفهاني(ره) راجع به همين عبارت شيخ(ره) دارد و معلوم ميشود اين عبارت شيخ نزد شاگردهاي ايشان و محشّين مکاسب خيلي روشن نبوده است ـ .
محقق اصفهاني(ره) تا اينجا فرمودند که از آنجا که انشا و اخبار مربوط به مقام استعمال است، و وجهٌ من وجوه الاستعمال است، و استعمال، ايجاد المعني باللفظ است، پس انشاء و اخبار از مقولهي ايجاد است. کسي که انشاء و اخبار ميکند، يک چيزي را ايجاد ميکند. و انفکاک بين ايجاد و وجود، محال است. نميشود بگوييم ايجاد الان است و وجود بعداً ميآيد. بعد در ادامه فرمودند همانطور که در عالم تکوين، انفکاک بين ايجاد و وجود محال است، در انشائيات هم تخلّف إنشا از منشأ و انفکاک بين إنشا و منشأ محال است.
ادامه فرمايش محقق اصفهانى(ره)
مطلب دوم در فرمايش محقّق اصفهاني(ره)؛ فرق بين إنشا و اعتبار است. ايشان فرمودند از اين کلام انشائي، مثل «بعت»، يا شارع و عقلا ملکيت مطلق را اعتبار ميکنند و ياملکيت علي تقدير خاص را اعتبار ميکنند. اما هر چه باشد، اين «بعت»، اعتبار نيست، بلکه انشاء است.
کسي نگويد اين «بعت» يک امر اعتباري است، وقتي که اعتباري است، اعتبار هم مثل تکوين نيست. خير، «بعت» کلام انشائي و ايجاد انشايي است، اما اعتبار و ملکيت و تمليک، يک امر اعتباري است؛ «التمليک ايجاد اعتباري»، «الملکية ايجاد اعتباري». اما بين إنشا و اعتبار، فرق وجود دارد. از اينجا خواستند نتيجه بگيرند که تعليق در إنشا وجود دارد، اما واقعاً إنشا قابليت تعليق را ندارد.
فرمودند «فالتمليک الإنشائي تعليقي عنوانا لا حقيقة، و التمليک الاعتباري تعليقي لبّا»؛ که تمليک انشايي، صورةً تعليق است نه حقيقتاً، اما تمليک اعتباري، آنچه که شارع و عقلا اعتبار کردهاند، اگر معلق باشد، واقعاً و حقيقتاً معلّق هستند. پس انشا اصلا تعليق بردار نيست.
طبق اين بيان محقق اصفهاني(ره)، نه انشا و نه مُنشأ، هيچکدام تعليق بردار نيست. تعليق در آن اعتباري است که شارع و عقلا دارند. عقلا و شارع، يک وقت بنفس اين کلام انشائي، بدون هيچ قيدي اعتبار ملکيت ميکنند، اين ميشود اعتبار مطلق. آن وقت فرمودند اگر اين چنين باشد، خود اين «بعت، يتصف بالتمليک الحقيقي التسبيبي»؛ امّا يک وقت ميگويند تو الان گفتي «بعت»، اما اعتبار ما زماني است که اين شرط محقّق شود، مثلاً اجازه مالک مثلاً محقق شود. اما مادامي که اجازه مالک محقق نشود، ما اعتبار نميکنيم اين اعتبار معلق ميشود.
اگر اين ايجاد انشايي را، شارع و عقلا، مطلق اعتبار کنند، گفتيم همين ايجاد انشايي و همين کلام انشايي، الان متصف ميشود به «تمليک حقيقي تسبيبي». اما اگر شارع، اعتبار معلق کرد، اين کلام انشايي و ايجاد انشايي، الان آمده، پنج روز ديگر شارع ملکيت را اعتبار ميکند. محقّق اصفهاني(ره) فرمود اينجا اين ايجاد انشايي و کلام انشايي، بمنزلة المقتضي است، که يؤثّر فعلا، بلکه زماني مؤثر است که شارع، اعتبار خودش را داشته باشد.
پس به نظر من؛ بزنگاه اصلي کلام محقق اصفهاني(ره) فرق بين «کلام انشايي»، «ايجاد انشايي» و «ايجاد اعتباري» است. بزنگاه اصلي در همين است که ممکن است تعليق الان در «بعت» آمده است، ميگويد «بعت إذا جاء القوم»، اما تعليق به حسب ظاهر در ايجاد انشايي است، امّا لبّاً و واقعاً براي آن اعتبار و ايجاد اعتباري است. اصلاً تعليق را از دائره انشاء حقيقةً خارج ميکند. در انشاء، نه انشا و منشأ اصلاً معلق نيست، اگر هم معلق باشد، ظاهراً معلق است، و ليکن لبّاً و واقعاً آن اعتبار عقلا و اعتبار شارع، معلق ميشود.
البته اين نکته را هم در کلامشان داشتند؛ همانطور که ايجاد انشايي از وجود انشايي، انشاء از منشأ تخلف پذير نيست، ايجاد اعتباري هم از وجود اعتباري جدا نيست. يعني اگر تمليک اعتباري کرد، شارع نميتواند بگويد الان من تمليک را اعتبار ميکنم، اما ملکيت ده روز ديگر بيايد. تمليک اعتباري از ملکيت اعتباري جدا نيست. بين آنها هم تخلف محال است. محال است که بگوييم تمليک اعتباري الان آمد، اما ملکيت دو روز ديگر ميآيد، اينها کاملاً مثل هم هستند.
پس نتيجه کلام محقق اصفهاني(ره) اين شد که «ايجاد و وجود تکويني»، «ايجاد و وجود انشايي» و «ايجاد و وجود اعتباري» سه چيز است نه يک چيز، اما تخلف در هيچ از آنها امکان ندارد.
نقد محقق اصفهاني(ره) به فرمايش مرحوم شيخ(ره)
بعد سراغ کلام شيخ(ره) ميروند ـ عرض کردم اين کلام شيخ(ره)، از جاهاي مشکل مکاسب است، که اساتيد بزرگ حوزه نيز به اين امر اعتراف دارند ـ . محقق اصفهاني(ره) بعد از اين تحقيق، ميفرمايند اگر مراد شيخ(ره) از اين که گفته ملکيت گاهي «محققة علي تقدير»، گاهي اوقات «محققة علي جميع التقادير»، تعليقي که شيخ(ره) تصوير کرده، مثل همين بيان ما باشد، ما با ايشان حرفي نداريم. اما اگر مراد شيخ(ره) اين باشد که ملکيت موجود، دو نوع است، بگوييم ملکيتي که الان موجود ميباشد يک نوعش منجز است و يک نوعش معلق است، همين ملکيّتي که الان موجود ميباشد، اين خلاف البرهان و الوجدان است.
بعد مي فرمايند بعضي از عبارات شيخ(ره) بوي حرف ما را مي دهد. مثلاً شيخ(ره) در يکجا فرموده که اثر شرعي، معلق است. اين اثر شرعي يعني همان اعتبار شارع. تعليق اثر شرعي، با مبناي ما سازگاري دارد. اما يکجا از عبارتش استفاده ميشود که ملکيت محققه، دو نوع است. در بحث اصول هم مرحوم شيخ(ره) در واجب مشروط ميگويد مولا دو نوع ميتواند اراده کند؛ «وجوب را علي جميع التقادير اراده کند»، اين واجب مطلق ميشود. «همين الان وجوب را علي تقدير خاص اراده ميکند»، اين واجب مشروط ميشود. اما در هر دوي آنها، الان اراده موجود است. محقق اصفهاني(ره) ميفرمايند اگر شيخ(ره) بخواهد اين را بگويد، اين مورد قبول ما نيست. اين خلاصه فرمايش محقق اصفهاني(قده).
بر اين کلام محقق اصفهاني(ره) بعضي از اساتيد ما، سه اشکال ذکر کردهاند. که بايد ببينيم اين سه اشکال وارد است يا نه؟! به نظر من اگر در کلام ايشان دقت بيشتري شود، اکثر اين اشکالات وارد نيست.
و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين.
نظری ثبت نشده است .