موضوع: مهدويت در قرآن
تاریخ جلسه : ۱۳۹۱/۱/۲۴
شماره جلسه : ۲۲
-
ادامه بررسی نکات مهم تفسیری آیه 71 اسراء
-
تبیین احتمالات مختلف پیرامون فرازهای آیه از منظر مفسرین و علامه طباطبایی(ره)
-
بیان نظر مختار
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بررسی نکات تفسیری آیه 71 سوره مبارکه اسراء؛
همانطور که در بحث گذشته مطرح شد یکی از آیات شریفهای که مرتبط به بحث حضرت حجت(عج) است، آیه شریفه 71 از سوره اسراء است که می فرماید: (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلاً) که بیان شد مفاد اجمالیاین آیه شریفه این است که یکی از خصوصیات روز قیامت اینکه که هر گروهی را با امامشان احضار میکنند.بررسی چند نکتهی مهم تفسیری در آیهی شریفه؛
درباره این آیه شریفه چند نکتهی مهم وجود دارد:نکتهی اوّل:
تبیبن دو احتمال پیرامون فراز ««ندعوا»؛اولین بحث این است که معنای این دعوت چیست؟احتمال اول:
منظور خطاب کردن گروهها به اسم امامشان؛ آیا این دعوت به عنوان خطاب است؟ بدین معنا که آیا:«به عنوان دین»:
است؛ یعنی مراد این است که (ندعوا) به معنای «یا اهل الاسلام، یا اهل التورات» میباشد؛«به عنوان پیامبر»:
است؛ یعنی مراد این است که( ندعوا) به معنای اسم آن پیامبر است همچون «یا امة محمد، یا امة عیسی، یا امة موسی»«به عنوان افراد صالح»:
است؛ یعنی نه به عنوان یک شخص یا یک دین!که احتمالاتی وجود دارد که عرض میکنیم. پس بحث در این است که آیا از آیه استفاده میشود که این دعوت و خواندن است، یعنی ندا میآید و منادی میگوید یا اهل امت این پیامبر، یا چنین نیست.
احتمال دوم:
مراد احضار هر قومی به همراه امامشان باشد؛دومین احتمال این است که آیا این دعوت به عنوان احضار است؟ یعنی آیا مراد از (ندعوا) یعنی «ما محضرهم یوم ندعوا کل اناس بامامهم» یعنی روز قیامت روزی است که هر گروهی را با امامشان با هم احضار میکنیم، در محشر هر گروهی با امامشان هستند، نه اینکه خطابی در کار باشد.تبیین نظریه علامه طباطبایی(ره):
تفریع ذیل آیه شریفه، با احتمال نخست ناسازگار است؛مرحوم علامه طباطبائی(ره) بر حسب آنچه که در کتاب «المیزان» فرمودند ایشان همین معنای دوم را اختیار کردند که( ندعوا) به معنای احضار است و به معنای دعوت و خواندن و ندا کردن و مخاطب قرار دادن نیست که روز قیامت بخواهد یک منادی از طرف خدای تبارک و تعالی خطاب کند.تبیین دو مناقشه بر کلام علامه طباطبایی(ره) از منظر مختار؛
به نظر میرسد بر نظریه علامه طباطبایی(ره) دو مناقشه وارد می شود.مناقشه اول:
تفریع آیه با معنای اول «ندعوا» سازگار بوده و اتفاقاً لطافت آیه به همین معناست؛علی ایّ حال ما نتوانستیم بفهمیم که چرا با این تفریع سازگاری ندارد، بلکه به نظر ما با تفریع سازگاری دارد، یعنی اگر ما( ندعوا) را به این معنا بگیریم که یک ندایی میآید و خطابی میآید، حالا به هر نحو خطابی که باشد، بعد که خطاب آمد و همه در آنجا جمع شدند، می فرماید که (فَمَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ).به عبارت دیگر، احضار خودش فرع بر دعوت است، اگر بخواهند همه را با امامشان احضار کنند، تکویناً احضار میکنند؟ یعنی هر کسی تکویناً در پشت سر آن نبیّ و امام خودش در قیامت تکویناً قرار میگیرد؟ قهراً قرار میگیرد، جبراً قرار میگیرد یا اینکه نه؟ میگویند هر کسی که جزء امّت ابراهیم(ع) است، حضرت ابراهیم(ع) هم مشخص است، در همان صف قرار میگیرند، در همان بخش قرار میگیرند، و اساساً لطافت آیه در همین است.
مناقشه دوم:
روایات ذیل آیه شریفه از تعبیر ندا و منادا استفاده کرده اند.در بعضی از آن روایاتی که در ذیل این آیه شریفه وارد شده داریم که «ینادون» در روایات وارد شده که در روز قیامت مردم ندا میشوند و منادا واقع میشوند که هر کدام را به یک عنوانی خطاب میکنند.پس این معنای (ندعوا) بود که به استحضار رسید.
نکتهی دوم: تبیین مفاد فراز «یوم»؛
آن طور که در جلسهی قبل بیان شد (یوم) یعنی «اذکر یوماً» یعنی خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: یاد بیاور روز قیامت را که (ندعوا کلّ اناسٍ)، هر گروهی از مردم را (بامامهم) میخوانیم.نکتهی سوم: تبیین معنای فراز «اناس»؛
معنای کلمهی (اناس) طایفه ای از مردم است و این کلمه، غیر از کلمهی «ناس» است؛ چه اینکه «ناس» بر یک نفر هم اطلاق میشود، اما (اُناس) عنوان گروهی از مردم را دارد.نکتهی چهارم: بررسی معنای فراز «بامامهم»، ضمن سه مطلب؛
البته در فراز (بامامهم) سه کلمه وجود دارد: «باء»، «امام» و ضمیر «هم» که به گروه و طائفهای از مردم بر میگردد؛ اینک به سه مطلب فوق عنایت فرمایید.مطلب اول: بررسی کلمه امام ضمن سه محور؛
در مطلب اول بایست ابتدا موارد استعمال قرآنی کلمهی امام بررسی شود و سپس احتمالاتی که در کلمات مفسرین برای تطبیق بر ما نحن فیه داده شده است بررسی گردد لذا به این سه محور توجه کنید:محور اول: بررسی موارد استعمال قرآنی امام؛
لیکن در اینجا بحث مهم این است که این (بامامهم) به چه معناست؛ در پاسخ باید اذعان نمود که امام در قرآن در معانی مختلفی استعمال شده استاستعمال اول: امام مامور الهی برای هدایت؛
اولین مورد درباره حضرت ابراهیم(ع) است که خدا میفرماید: (قَالَ إِنىِّ جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا) 124 بقره که این امام در اینجا یعنی آن کسی که به امر خدا هدایت مردم را عهده دار میشود، یا میفرماید (وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا)، 73 انبیاء، ما اینها را به عنوان ائمه قرار دادیم که اینها به امر ما مسئولیّت هدایت مردم را به عهده گرفتند.استعمال دوم: امام، به معنای پیشوای کفار؛
باز در قرآن نسبت به پیشوایان کفر هم اطلاق امام شده (فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ) این هم استعمال دوم بود.استعمال سوم: امام، به معنای کتب آسمانی؛
نسبت به خودِ تورات اطلاق امام شده، (وَمِن قَبْلِهِ کِتَابُ مُوسَی إَمَامًا وَرَحْمَهً )احقاف12 که تورات را به عنوان امام مطرح کرده که از این الغاء خصوصیت میکنیم، وقتی کتاب موسی(ع) امام باشد، قرآن هم میشود امام و انجیل هم میشود امام، زبور هم می شود امام، تمام کتب آسمانی عنوان امام را دارد، این اطلاق سوم کلمه امام بود.استعمال چهارم: امام، به معنای لوح محفوظ؛
در آیات قرآن، لوح محفوظ را به عنوان امام قرار داده، فرموده است (وَ كُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ) یس 12این چهار اطلاق که درباره امام است.
محور دوم: بررسی برخی از معانی امام در کلمات مفسرین؛
حالا بحث این است که: آیا این امام در این آیه شریفه مراد امام به حق است؟ (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِىَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُوْلَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ) یا اینکه این امام اعم است و هم امام حق را میگیرد و هم امام باطل را. لکن قبل از اینکه یکی از این دو احتمال را اختیار کنیم. باید بررسی نماییم که کدامیک از احتمالات مطرح شده در کلمات مفسرین، بر ما نحن فیه قابل تطبیق است؛ به نقدهای ذیل عنایت فرمایید.احتمال اول: امام به معنای لوح محفوظ؛
همانطور که گفته شد، در آیات قرآن، لوح محفوظ را به عنوان امام قرار داده و فرموده است (وَ كُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ) یس 12 از این رو، برخی ما نحن فیه را به لوح محفوظ برگرداندهاند.مناقشه بر احتمال اول از منظر علامه طباطبایی(ره):
لوح محفوظ شئ واحدی است که منادا نمیشود، ولی امام، متعدد بوده و منادا میشود، مؤید این نظر فراز ندعوا است؛قطعاً اینجا مراد از امام لوح محفوظ نیست وقتی می فرماید: (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ) نمیتوانیم امام را به معنای لوح محفوظ بگیریم. این نظر را مرحوم علامه طباطبایی(ره) بیان فرموده و تعلیلی آوردند که لوح محفوظ یک شیء واحد است در حالی که در این آیه اضافه ی به ضمیر دارد (بامامهم) یعنی امام متعدّد می شود، این گروه یک امام دارند و آن گروه یک امام دارند. اگر مراد لوح محفوظ باشد، لوح محفوظ یک شیء واحد است.
تایید نظر علامه طباطبایی(ره) از منظرر مختار؛
به نظر مختار این نقد، فرمایشی متین و استدلالی محکمی است، مؤیّد این استدلال این است که این با( ندعوا) اصلاً سازگاری ندارد، چرا که روز قیامت، امام باید یک چیزی باشد که منادا واقع شود، لوح محفوظ کِی میتواند منادا واقع شود. در لوح محفوظ همه چیز ثبت است، اما لوح محفوظ که نمیتواند منادا واقع شود، لذا این احتمال منتفی است.احتمال دوم از منظر اهل سنت: امام به معنای کتب آسمانی است؛
احتمال دیگر که بگوئیم مراد از امام کتاب و کتب آسمانی باشد که در تفاسیر اهل سنت هم آمده که مثلاً خطاب میآید «یا اهل القرآن، یا اهل التورات، یا اهل الانجیل» بگوئیم مراد از امام در اینجا خود کتب آسمانی باشد،
مناقشه بر احتمال دوم از منظر مختار: امام بدین معنا نمیتواند مورد ندا واقع شود؛
که در این صورت، کتاب آسمانی هم در اینجا نمیتواند مراد از کلمهی امام باشد. (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ) البته این مطلب در کلمات مرحوم علامه طباطبایی(ره) نیامده و وجهش همان است که عرض کردیم، امام باید یک چیزی باشد که همراه با (اُناس) در دایره نداء قرار بگیرد، مثل اینکه میگوئیم ما این جمع را با رئیسشان دعوت کردیم، باید متعلّق برای دعوت قرار بگیرد.
احتمال سوم:
امام به معنای نامه عمل است؛احتمال دیگر اینکه یکی از معانی امام، نامه ی عمل است، یعنی امام به معنای کتاب عمل است نه کتاب آسمانی. کما اینکه در قرآن دارد (کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَی إِلَی کِتَابِهَا) 28 جاثیه، این کتاب در اینجا یعنی نامه ی عملشان، به هر امّتی نامه ی اعمالشان داده میشودمناقشه بر احتمال سوم از منظر علامه طباطبایی(ره): چنین احتمالی با ظاهر آیه منافات دارد؛
مرحوم علامه طباطبایی(ره) فرمودند که تفریع (فمن اوتی کتابه) ظهور در فرد دارد؛ آن وقت اگر قسمت اول آیه را گفتیم (بِإِمَامِهِمْ) یعنی «بکتابهم»، یعنی امام را به قرینه (کُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَی إِلَی کِتَابِهَا)، کتاب گرفتیم، کتاب قوم میشود، در حالی که آیه میفرماید (فمن اوتی کتابه) یعنی مربوط به فرد است.
نقض و ابرام نظریهی علامه طباطبایی(ره) از منظر مختار؛
به نظر مختار فرمایش علامه طباطبایی(ره): در یک صورت صحیح و در صورت دیگر باطل است چه اینکه:اگر بگوییم در روز قیامت علاوه بر اینکه فرد، یک کتابی دارد، خودِ امّت هم یک کتاب و نامهی عمل خاصی دارد؛ مثلاً بگوییم برخورد و عمل بنی اسرائیل با حضرت موسی(ع) مربوط به جمع است، اگر این را بپذیریم که در روز قیامت دو نامه ی عمل است، یکی نامه ی عمل برای شخص است و دیگری برای جمع است. مثل اینکه در باب اجل میگوئیم اجل شخص داریم و اجل امّت داریم! «لکل قومٍ اجل» اگر این را قائل شدیم، فرمایش مرحوم علامه(ره) درست است؛
ولی:
اگر گفتیم این (کل امةٍ تدعی إلی کتابها) یعنی کتاب آن امّت به نحو کل فردٍ فردٍ، نه اینکه خود امّت هم یک کتابی غیر از اشخاص داشته باشند، آن وقت دیگر این اشکالی که اینجا فرمودند نمیآید،
ولی علی ایّ حال این هم یک احتمال خیلی بعیدی است (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ) یعنی بگوئیم مردم به سوی کتاب اعمالشان دعوت میشوند، لذا این احتمال هم منتفی است.
احتمال چهارم:
امام به معنای امهات استبرخی امام را جمع «اُم» قرار دادند و گفتند امام جمع اُم است، مثل خِفاف و خُف! آن وقت معنی آیه این می شود: «یوم ندعوا کل اناسٌ بامهاتهم». از دلایلی که این عده آوردهاند اینکه «و أن لا یفتضح اولاد الزنا».مناقشه بر احتمال چهارم: در آیه شریفه امام به معنای امهات یعنی جمع کلمه ام باشد؛
اینها هر کدام تکلّف اندر تکلّف است، این حرف یعنی چه که برای اینکه اولاد زنا مفتضح نشود پس به امهاتشان خوانده میشوند؟ ما حالا میخواهیم بیان کنیم اهل کفر مشخص میشوند، کفار چه کسانی هستند و فسّاق کدامند؟ اصلاً در آنجا جای تمییز این اشخاص از یکدیگر است، اینها یک استحسانها و تفسیر به رأی های عجیبی است که شده است، لذا زمخشری در تفسیر «کشاف» میگوید: «ومن بدع التفاسیر» یعنی بدعت در تفسیر است پس این احتمال هم در اینجا کنار میرود.
احتمال پنجم: امام به معنای مطلق است چه حق باشد چه باطل؛
در میان احتمالات این دو احتمال باقی میماند که یا باید بگوئیم مراد از امام، امام حق است یعنی آن کسی که به امر خدا امام برای مردم است، آن وقت منحصر میشود در پیامبر(ص) و ائمه(ع) و ...، یا یک مقدار توسعه بدهیم و بگوئیم امام اعم است، اعم از امام حق و امام کفر.
تایید احتمال پنجم از منظر علامه طباطبایی(ره) به دو قرینه؛
مرحوم علامه طباطبایی(ره) میفرمایند به دو قرینه، می توان این مطلب را اثبات نمود:قرینهی اول:
استعمال مطلق کلمه امام؛قرینهی اول که این امام مطلق است؛ پس ما نباید بگوئیم خصوص امام حق، مراد است.قرینهی دوم:
ذیل آیه و آیه بعد؛بعد میفرمایند از ذیل همین آیه و آیه بعد که می فرماید: (وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلاً) چه فهمیده می شود؟ اینکه «من اتخذه الناس اماماً واقتدوا به لا من اجتباه الله من امامه و نسبه للهدایةبأمره» یعنی مراد خصوص آن کسی نیست که خدا او را برای امامت مردم، انتخاب کرده است، بلکه مراد از امام در (يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ) اعم است.محور سوم:
بررسی لغوی کلمه امام از منظر فخر رازی: منظور از امام، مطلق پیشواست؛فخر رازی در تفسیرش میگوید: «الامام فی اللغة کل من ائتم به قومٌ»، هر قومی که به هر کسی اقتدا میکند و او را پیشوای خودش قرار میدهد، «کانوا علی هدیً او ضلالة، فالنبی امام امته و الخلیفة امام رعیته و القرآن امام المسلمین»، حالا باز اینجا رفته روی کتب آسمانی. مراد از امام آن کسی است که مقتدا، پیشوا و رهبر واقع میشود حالا یا رهبر به حق، امام حق یا امام کفر، یا امام هدایت یا امام ضلالت. فرعون را شامل میشود، نمرود را شامل میشود، تمام شیاطین را شامل میشود، از آن طرف آنهایی که پیرو انبیاء و ائمه ی طاهرین(ع) هستند را هم شامل میشود. آن وقت آیه یک حقیقتی را میخواهد بیان کند و آن این است که این روایاتی هم که داریم «الناس یحشرون مع ما احبّوه» یا «الانسان یحشر مع من احبّه» بالأخره انسان در دنیا پیرو یک امامی بوده، اعم از باطل و به حق. در قیامت هم باید همین بروز کند! باید تجلّی پیدا کند و تجلیاش این است که هر گروهی همراه با امامشان باشند.مطلب دوم:
تبیین احتمالات در معنای «باء» در کلمه «بامامهم»؛ حالا در مورد «باء» در (بامامهم) چند احتمال داده شده است که عبارتند از:«معیت»: «باء» را در اینجا به معنای معیّت بگیریم، یعنی هر گروهی «مع امامهم»؛. اگر به معنای معیّـت گرفتیم معنایش میشود «ندعوا کل اناسٍ مختلطین بامامهم أی یدعون و امامهم فیهم»
«آلت»: باء را این احتمال داده شده که به معنای آلت تلقی شود
«تبعیت»: یا «باء» را «باء» تبعیّت معنا کنیم و بگوئیم «ندعوا کلّ اناسٍ بتبع امامهم»، یعنی تمام مردم «تبعاً لامامهم» مثل این روایت که «اَدْعُوکَ بِاسْمِکَ»،
«استعانت»: حالا «باء» را استعانت نیز میتوان بگیریم؛
این هم احتمالاتی است که در باء هست اما هر معنایی بخواهد باشد به این معناست که گروه با امامشان هستند، یا مختلطین و یا اینکه امام در جلو قرار دارد و این گروه هم به تبع او پشت سرش قرار میگیرند.
مطلب سوم:
بررسی مرجع ضمیر «هم» در امامهم؛ضمیر (بامامهم)، منظور امامِ آن گروه و طایفهای از مردم است.تبیین نتیجهی نهایی، بر گرفته از نکات تفسیری آیه 71 اسراء؛
پس رسیدیم به این نکته که(يَوْمَ نَدْعُواْ كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ) مراد از امام مطلق پیشواست، چه حق و چه باطل و خصوص امام حق در اینجا مراد نیست و روز قیامت روز تجلّی چنین معنایی است.جلسه آتی: بررسی تاویلات آیه شریفه؛
حالا که این مقدار جزئیّات آیه اجمالاً روشن شد بعد روایاتی داریم، چند تا روایت در «اصول کافی» در ذیل این آیه است، در تفسیر «عیاشی» هم چند روایت دیگر هست که تمام این روایات را در این تفسیر «کنز الدقائق» تالیف «میرزا محمد مشهدی» که واقعاً تفسیر بسیار خوبی است، همه ی روایات را آوردند، جلسهی بعد ان شاء الله این روایات را سنداً و دلالتاً بررسی میکنیم.
نظری ثبت نشده است .