موضوع: مهدويت در قرآن
تاریخ جلسه : ۱۳۹۱/۸/۹
شماره جلسه : ۳۲
-
موضوع: آيه 8 سوره مباركه هود ـ سیاق آیات قبل ـ معنی اجمالی آیه ـ توضیح چند نکته ـ معنای کلمۀ " اُمّ "
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
آيه 8 سوره مباركه هود
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الدین.
یکی از آیات شریفهای که بر حسب روایاتی که ذیل این آیه شریفه رسیده، اشعار دارد یا دلالت دارد بر قضیّۀ مهدویت و اصحاب حضرت حجّت(ع)، آیۀ هشتم از سورۀ مبارکۀ هود است.
خدای تبارک و تعالی میفرماید:
(وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن)
سیاق آیات قبل
آیات قبل دلالت بر برخی از برخورد های مشرکین و کفار با رسالت پیامبر اکرم (ص) و رسالت رسولان الهی دارد. اینها یکی از حرف هایی که میزدند این بود که میگفتند: (إِنْ هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُبينٌ)[1] در مورد قرآن کریم تعبیر به سحر داشتند و خود پیامبر را تعبیر به ساحر میکردند. یکی از حرف هایی که کفار و مشرکین در مقابل رسول خدا (ص) داشتند، این بود که قبلاً وعدۀ عذاب به اینها داده شده بود، و اینها میگفتند عذاب نیامد و پیامبر را استهزاء و مسخره میکردند. در این آیۀ شریفه خدا در مقام جواب به اینهاست.معنی اجمالی آیه
خداوندو میفرماید: (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَيَقُولُنَّ ما يَحْبِسُهُ أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ)لام در لئن لام قسم است. زیرا لام ابتدائیت بر سر إن شرطیه در نمی آید، لام ابتدائیت بر سر اسم یا آنچه که شبیه به اسم است در میآید. لذا لام در اینجا لام قسم است و آنچه جواب برای این قسم واقع شده، در حقیقت جزای برای این شرط هم هست. یعنی اُقسم؛ خدا میفرماید قسم میخورم که اگر أخّرنا عنهم العذاب إلی امّة معدودة؛ اگر ما عذاب را تأخیر انداختیم تا یک زمان محدود و معدود (بر حسب یک معنای این آیه)، لیقولنّ ما یحبسه؛ اینها هم مسخره میکنند و میگویند پس کو عذاب.
اینها میگوید چه چیزی عذاب را ممانعت کرد.
حبس به معنای منع است. چه چیزی مانع از این عذاب شد؟ پیامبر را مسخره
میکردند و میگفتند تو که این همه ما را از جانب خدای خودت ترساندی برای
عذاب، پس کو این عذاب. بعد خدا میفرماید: ألا یوم یأتیهم؛ آن روزی که عذاب
اینها را فرا بگیرد، لیس مصروفاً عنهم؛ این عذاب حتماً شامل حال اینها هم
میشود و از اینها برگردانده نمی شود. یعنی هیچ چیزی مانع از اینکه اینها
گرفتار عذاب بشوند نیست. و حاق بهم ما کنوا به یستهزئون؛ عذاب احاطه پیدا
میکند نسبت به آن استهزائی که اینها داشته اند.
توضیح چند نکته
ابتدا باید چند نکتۀ کلیدی را در خود آیه شریفه روشن کنیم.اولین نکته این است که روشن کنیم مراد از کلمۀ امت چیست؟ و مراد از کلمۀ امت معدوده چیست؟
نکتۀ دوم این است که آیا مراد از عذاب در اینجا عذاب دنیوی است، یا مراد عذاب اخروی است؟
تا این دو مطلب روشن نشود، معنای آیه روشن نمی شود.
ابتدا مقداری راجع به کلمۀ امّ و امّت باید بحث کنیم و معنای ام را مقداری روشن کنیم.
معنای کلمۀ " اُمّ "
در کتاب مصباح المنیر فیّومي، آنجا میگوید که: أمَّهُ أمَّاً. أمَّ یؤُمَّ، من باب قتل یقتل. أي قصده؛ الف و میم مشدَّد (اُمّ) یعنی آنچه که مقصود است. أمَّهُ یعنی قصده.بعد در دنباله میگوید: اُمُّ الشیئ اصل الشیئ. الاُمّ الوالدة.
و قیل اصلها اُمَّهَة و لذا تجمع علی اُمّهات. اُم در مورد والده جمعش اُمَّهات است.
اینجا یک بحثی دارند که این هاء، های زائد است یا نیست، کاری به او نداریم.
در کتاب مقاییس اللغة ابن فارس میگوید: اُمّ اصلٌ واحدٌ یتفرّع منه أربعة أبواب؛ چهار چیز از آن مشتق میشود یا چهار معنا از آن در میآید.
1- أصل. اُمّ به معنای اصل است.
2- به معنای مرجع است. آنچه که بازگشت چیزی به آن است.
3- به معنای جماعت است.
4- به معنای دین است.
یعنی چهار معنای امّ اینهاست. بعد میگوید: و هذه الأربعة متقاربة. این چهار معنا نزدیک به هم است. یکی اصل و مرجع و چون مرجع هم میشود اصل. جماعت و دین. اینها نزدیک به هم است.
سپس ابن فارس ادامه میدهد و مینویسد: و بعد ذلک اصولٌ ثلاثة.
1. قامت: ام به معنای قامت. طویل الام یعنی طول القامة.
2. به معنای حین و زمان است.
3. به معنای قصد است.
یعنی در حقیقت اُم مجموعاً در هفت مورد استعمال شد که چهار تا متقارب هستند. (اصل، مرجع، جماعت، دین) اما سه تا هیچ ارتباطی به هم ندارند (قامت و زمان و قصد).
مطلبی را از خلیل نقل میکند، که قدیمی ترین لغوی است. قال الخلیل: کلُّ شیئ یضمَّ إلیه ما سواه مما یلیه؛ هر چیزی که ماسوای او به او ضمیمه میشود. فإنَّ العرب تسمّي ذلک الشیئ اُمّاً. هر چیزی که چیزهای دیگر به او ضمیمه میشود عرب میگویند اُمّ.
به نظر میرسد در بعضی از این تفاسیر فارسی، مثل تفسیر نمونه، این عبارت خلیل را درست معنا نکرده اند. آنجا آمده است. انضمام اشیاء به یکدیگر. وقتی میخواهند ام را معنا بکنند میگویند: «وقتی که اشیاء به یکدیگر انضمام پیدا کند.» آنها در معنای امت میخواهند بگویند به یک گروهی میگویند امت که اینها از نظر دین یا زمان یا مکان، به یکدیگر انضمام پیدا کرده اند. که این مطلب غیر از مطلبی است که خلیل میگوید. خلیل میگوید ام یعنی چیزی که محور برای انضمام است، چیزی که اصل برای انضمام است. یعنی امور دیگر به او ضمیمه میشود. بعد میگوید و من ذلک اُمّ الرأس و هو الدماغ، که مغز است.
و امّ القری یعنی مکّه. ما مکه را ام القری میگوییم، چون قرای دیگر را با ضمیمه کردن به او معتبر میدانیم و بررسی میکنیم.
و کلُّ مدینة هی امّ ما حولها من القری.
اُمُّ القرآن فاتحة الکتاب است. چون فاتحة الکتاب سورهای است که بقیّۀ سور قرآن به آن ضمیمه شده است. یکی از وجوه تسمیه فاتحة الکتاب به "ام الکتاب" همین است. ام القرآن، فاتحة الکتاب است؛ ام الکتاب ما في اللوح مبدئه.
این آیۀ شریفه (إِنَّهُ في أُمِ الْكِتاب)[2]، یعنی در لوح محفوظ.
و ذلک لکون العلوم کلّها منسوبةً إلیه؛ همۀ علوم منسوبٌ به، متّخذ از اُمُّ الکتاب است.
پس میبینیم تا اینجا راجع به کلمۀ امّ دو جهت وجود دارد. یکی قصد و دیگری آنکه چیزی به چیز دیگر ضمیمه شود و آن منضمٌّ إلیه بعد از انضمام، مقصود واقع شود. یعنی مجرّد یک انضمام خارجی را عرب نمی گوید "ام". مکّه وقتی که قرای دیگر به او ضمیمه میشود، حالا مورد قصد خاص قرار میگیرد.
معنای کلمه امّت
بعد میآییم سراغ کلمۀ امّت. در این آیه کلمۀ امت داریم. إلی امة معدودة.راجع به امت میگوید:
خود آن شیئ اصل مقصد میشود، نه آنچه ضمیمه شده است.
مادر چون همۀ افراد حول او هستند و به او ضمیمه میشوند میشود ام. مجرّد انضمام خارجی هم نیست. انضمامی است که بعدش قصد و توجه خاص نسبت به او وجود دارد. مجرّد انضمام یک شیئ به یک شیئ دیگر، سبب نمی شود که او ام این بشود. بعد الانضمام باز باید این منضمٌّ إلیه مورد توجه خاص قرار بگیرند.
راجع به امت دارند: کلُّ جماعة یجمعهم امرٌ ما. جماعتی که در یک امری مشترک اند. إمّا دینٌ واحد، أو زمانٌ واحد، أو مکانٌ واحد. سواءٌ کان ذلک الأمر الجامع، تسخیریّاً أو اختیاریّاً.
حالا این قدر مشترک قدر مشترکی قهری باشد یا قدر مشترکی اختیاری باشد. امّت معنایش این است. که کلُّ جماعةٍ یجمعهم امرٌ واحد. بعد در قرآن کریم در قضیّۀ حضرت یوسف (ع) در آیۀ 45 سورۀ مبارکۀ یوسف داریم: (وَ قالَ الَّذي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْويلِهِ فَأَرْسِلُون).
(وَ قالَ الَّذي نَجا مِنْهُما وَ ادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ). آنجا امت را به معنای زمان معنا کرده اند. وادکر بعد امّة أي:حینٍ.
در مقاییس اللغة آمده: و حقیقة ذلک، بعد انقضاء أهل عصرٍ أو أهل دینٍ. یعنی به هر زمانی هم امت نمی گویند. زمانی را امت میگویند که یک اهلی یا یک گروهی مثلاً مقدار زیادی باشد که منقضی شده باشد. به عبارة اخری بعد از یک ساعت و دو ساعت و یک روز و ده روز را نمی گویند امت. باید به مقداری که زمان منقضی شده باشد، بگذرد. این قرینه میشود بر اینکه آن کسی که از زندان آمده بود، بعد از چه مدتی یادش افتاد که یوسف آن پیغام را به او داده. ظاهراً چند سال طول کشید. هفت سال طول کشید. پس مطلق زمان را نمی گویند امت.
برخی از مفسرین به همین قرینه و ادکر بعد امّة، در این آیه شریفه سورۀ هود و لئن اخرنا عنهم العذاب إلی امّة. امّة را به معنای زمان معنا کرده اند. یعنی خدا میخواهد بفرماید ما اگر عذاب را از این مشرکین به تأخیر انداختیم، این تأخیر تا یک زمان معدود بوده است. تا یک زمان معیّن و زمان محدود. به این قرینه که داریم و ادکر بعد امّةٍ.
سوال:
پیامبر امی به کدام معنا بر میگردد؟اگر به کتب لغت مراجعه کنید یعنی آن چیزی که دست خورده نیست. یعنی چیزی از خارج به او اضافه نشده. خودش هست و خودش. نیامده اند علمی یا چیزی را به او اضافه کنند.
آنوقت ببیند مثلاً در همین مادّۀ ام وقتی میگویید أمام، أمام یعنی کسی که روبرو و در مقابل انسان است. چرا به او امام میگویند ؟ چون امام از همین ماده است. و چیزی که جلوی انسان است، عمدتاً مورد توجه انسان است و مورد قصد انسان واقع میشود.
یا مثلاً خود إمام را که در لغت فارسی میگویید پیشوا، این معنای عربی اش نیست. معنای عربی اش یعنی مقصود. آن کسی که امام واقع میشود، چون مقصود برای دیگران واقع میشود و دیگران به او توجه پیدا میکنند امام گفته میشود. این است معنای امام و الا اگر بگوییم امام یعنی پیشوا، این معنای لفظ امام نیست.
یا در این آیه شریفه: (وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى إِماماً)[3]. یعنی کتاب موسی مورد توجه و مورد قصد مردم بوده است.
معنای دیگر امت
کلمۀ امت به معنای زمان آمده است. در بعضی از کتب لغوی نوشته است: امت، المقدار المعیّن و المحدود من الفعل. یعنی مقدار معین از یک فعلی.ما یقصد محدوداً و یتوجّه إلیه مشخّصاً. آنی که بالخصوص به او توجه میشود. سواءٌ کان متشکّلاً من الأفراد. مثلاً میگویید امّت اسلام، یعنی گروهی که مورد توجه قرار میگیرد. او من قطعات الزمان أو من العقیدة أو الفکر. او یکون فرداً مشخّصاً یتوجه إلیه في مقابل سائر الناس. گاهی اوقات به یک نفر میگویید امت. در این آیۀ شریفه که دارد (إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً)[4] این امت یعنی چه ؟ یعنی مقصوداً.
ابراهیم شخصی بود که مقصود و مورد توجه بود. یک روایتی هست، روایت خیلی خوبی است. پیامبر صلوات الله و سلامه علیه فرمود: اجود الأجواد الله تبارک و تعالی؛ جواد ترین جواد ها، سخی ترین سخاوتمند ها، خدای تبارک و تعالی است. بعد فرمود: و أنا أجود بني آدم؛ من در میان بنی ادم از همه جوادترم. و اجودهم بعدی؛ حالا بعد از من اجود کیست. رجلٌ علم بعدی علماً فنشره و یبعث یوم القیامة امّة واحدة. مردی که علم دین را یاد بگیرد و انتشار بدهد، این روز قیامت به عنوان امّت واحده مبعوث میشود.
یعنی در صحرای محشر مورد توجه همه قرار میگیرد. این امةً واحدة نه
اینکه روز قیامت خودش با مثلاً یک میلیون آدم یک گروه بشود. بلکه یبعث یوم
القیامة امة، یعنی مقصودةً مورد توجه در میان محشر و اصحاب محشر قرار
میگیرد.
در کلیّات ابی البقاء میگوید: الأمّة بالضمّ في الاصل المقصود و تسمّی
بها الجماعة من حیث تاُمّها الفِرَق، أتباع الانبیاء امّتهم ، تطلق علی
الرجل الجامع لخصالٍ محمودة، و مثال میزند به همین آیۀ شریفۀ (إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً).
خلاصه آنکه غالب لغویّین محور معنای امت را یا شخص مقصود قرار دادند یا
جماعت مقصود و جماعت خاصّ که مورد قصد واقع بشوند و أمَّ یؤُمُّ یعنی
قَصَدَهُ. معنای قصد هم در معنای ام هم در معنای امت اشراب شده است.
معنای امت در آیۀ شریفه
حالا که معانی لغوی امت را بیان کردیم، باید ببینیم مراد از امت در این آیه چیست ؟ آیا بگوئیم امت به معنای زمان است، معنای آیه این میشود و لئن اخرنا عنهم العذاب إلی زمانٍ معیّنٍ. امت معدوده اینطور باشد. خوب این یک احتمال در آیه است. مرحوم علامه و بسیاری از مفسرین هم همین احتمال را پسندیده اند. اما چند احتمال دیگر در آیه وجود دارد.احتمال دوم این است که خود امت را به معنای جماعت بگیریم. که مرحوم علامه میفرمایند این وجهی است که لابأس به است. منتها مراد کدام جماعت است؟ میفرماید: فقد وعد الله سبحانه أن یؤیّد هذا الدین، بقومٍ صالحین. خدا میفرماید ما عذاب را تأخیر انداختیم تا آن امت معدوده بیاید، بعد که آن امت معدوده بیاید آخر الزمان هست، و کم کم قیامت میشود و بعد میفرماید: (أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُم) یوم یأتیهم یعنی روز قیامت.
در واقع باید بگوییم مراد از امت معدوده یعنی جماعت محدوده. خدا وعده داده که دین را تأیید کند به یک قوم صالح. لا یؤثرون علی دینه شیئاً. بر دین خدا هیچ چیز را ترجیح ندهند. و یمکّن عند ذلک للمؤمنین دینهم الذی ارتضی لهم. بعد اشاره میکنند به این آیۀ سورۀ مائده: (فَسَوْفَ يَأْتِي اللهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكافِرينَ يُجاهِدُونَ في سَبيلِ اللهِ وَ لا يَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ). یا این آیۀ 55 سوره نور: (وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدونی و لا یشرکون بی شیئا). که از آیات بسیار محکم در قضیّه مهدویت است. بدون هیچ روایتی از این آیه شریفه قضیّه مهدویت به خوبی استفاده میشود.
پس این معنای دوم آیه: و لئن اخرنا عنهم العذاب. شما کفار اگر در دنیا ما عذاب را در امت اخر الزمان برداشته خدا و ما کنا معذبین، حتی نبعث رسولاً یا و انت فیهم. انجایی که میفرماید وقتی تو در میان این امت هستی ما دیگر عذاب را از این امت برداشتیم.آنوقت میفرماید: و لئن اخرنا عنهم العذاب، تا چه زمانی ؟ تا زمانی که ان امت معدوده بیاید. که آن امت معدوده اشاره به آن اصحاب حضرت باشد و آن گروهی که در آخر الزمان میآیند که امت را به معنای زمان معنا نمی کنیم دیگر. به معنای جماعت معنا میکنیم.
دو وجه دیگر در معنای امت در آیه
بعد مرحوم علامه دو وجه دیگر را هم برای این آیه بیان میکنند. یک وجه این است که إن المراد الجماعة، مراد از امت جماعت است. و هم قومٌ یأت الله بهم بعد هؤلاء. بعد از این مشرکین یک قوم دیگر میآیند، یصرون علی الکفر فیعذبهم بعذاب الاستئصال. خدا آنها را عذاب میکند به عذاب استیصال. کما فعل بقوم نوح، این یک وجه.او هم قوم یأتون بعد هؤلاء فیصرون علی معصیة الله. یا جماعتی که بعداً میآیند، نه اینکه اصرار بر کفر بکنند. مسلمانند اما یصرون علی معصیة الله، فتقوم علیهم القیامة، به گناه اصرار دارند. قیامت آن موقع دیگر برپا میشود. یعنی آن قومی که در آخر الزمان میآیند و فساد میکنند، معصیت میکنند، این مقتضی میشود برای تحقق قیامت.
بعد ایشان میفرمایند: و الوجهان سخیفان. این دو تا وجه اخیر سخیف هست، لبنائهما علی کون المعذبین، غیر هؤلاء المستهزئین. این دو جه مبتنی بر این است که آنهایی که عذاب میشوند غیر از آنهایی باشند که استهزاء میکنند. و ظاهر قوله تعالی: (أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ)، أنَّ المعذّبین هم المستهزئون. در حالی که ظاهر ذیل آیۀ شریفه (أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُن) این است که آنهایی که میخواهند عذاب شوند همانهایی هستند که استهزا کرده اند.
قدر مشترک وجه سوم و چهارم، این است که آنهایی که عذاب میشوند یک گروه دیگر هستند. مرحوم علامه میگوید چطور میشود آنها استهزاء کرده باشند و خدا در مقام توبیخ آنها باشد، اما عذاب را برای کس دیگر مطرح میکند و ظاهر آیه این است که خود همین مستهزئین باید عذاب شوند.
خلاصه احتمالات در آیه
یک احتمال آنکه امت به معنای زمان است. احتمال دوم به معنای جماعت از صلحا است. احتمال سوم جماعتی از کفار و احتمال چهارم جماعتی از اهل معصیت و آنهایی که معصیت خدا میکنند. این چهار احتمال در این آیه شریفه هست.شاید بهتر باشد معنای عذاب را هم روشن کنیم تا ببینیم در (أَلا يَوْمَ يَأْتيهِمْ) یا در (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذاب) مراد چیست؟
مرحوم علامه میفرمایند: مراد عذاب دنیوی است. عبارتی که ایشان در المیزان دارند این است:
می فرمایند: و بما تقدم یظهر ان هذا العذاب الذی یهددون به عذابٌ دنیویٌّ سیحیق بهم. سیحیقه بهم یعنی زود احاطه میکند آنها را و ینزل علیهم دون عذاب الاخرة. و ربطی به عذاب آخرت ندارد.
اما به نظر میرسد که آیه ظهور روشنی دارد در اینکه مراد از این عذاب عذاب اخروی است. درست است که کفار فکر میکردند در همین دنیاست. ولی آن عذابی که خدا به عنوان عذاب استیصال به اینها وعده داده بود و آنها را ترسانده بود، عذاب اخروی است. ما دو قرینه بر این مدعا داریم. که مراد عذاب اخروی است. یک قرینه تعبیر أخرنا است. ببینید، اگر ما بخواهیم نسبت به خودمان ملاحظه بکنیم، میگویید این فعل را تأخیر میاندازیم تا ده سال دیگر، تا پنجاه سال دیگر، یا هر مقداری که اقتضاء در ما باشد. و میگویید تأخیر انداختیم.
اما تأخیر وقتی نسبت به خدای تبارک و تعالی داده میشود، این
ظهور در این دارد که تأخیر عن الدنیا است. یعنی ما وعدۀ عذاب دادیم. اینها
هم فکر میکردند در همین دنیا ما عذاب میکنیم. حالا هم که عذاب نکردیم
دارند مسخره میکنند ولی لئن اخرنا... یعنی اخرنا الی یوم القیامة. همینها
که دارند استهزاء میکنند، ما در روز قیامت اینها را عذاب میکنیم. پس
قرینه اول اخرنا است.
قرینه دوم کلمۀ یوم است. در علی یوم، یوم ظهور روشنی در یوم القیامه دارد. یوم لا ینفع مال و لا بنون. خود کلمۀ یوم. (يَوْمَ يَأْتيهِمْ) ظهور روشنی دارد در روز قیامت. (يَوْمَ يَأْتيهِمْ لَيْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ)
آنجا دیگر این عذاب مصروف از اینها نیست و برگردانده نمی شود. مخصوصا
اینکه ما بر حسب آیات دیگری از قرآن داریم که وقتی پیامبر(ص) در میان امت
هست، خدا وعده کرده دیگر عذاب نکند. نمی شود گفت یوم یأتیهم مربوط به همین
دنیاست. از آن زمان تا حالا که عذابی نیامده. لذا این دوقرینه قرینه میشود
بر این که این مربوط به روز قیامت است.
حالا که عذاب مربوط به روز قیامت شد، خدا میفرماید اینها دارند استهزاء میکنند، استهزائتان را بکنید. ما (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ)، به نظر ما ظهور این امت در همین جماعت است. نه تا زمان محدود.
اگر ما بخواهیم امت را به معنای زمان معنا کنیم، یعنی خدا میگوید ما
مقداری زمان، ده سال، بیست سال، پنجاه سال، شما را عذاب نمی کنیم و تأخیر
میاندازیم. این چه معنایی دارد.
اما وقتی اینطور بگوییم امت به معنای جماعت است، آن جماعتی که در آخر
الزمان میآیند، و بعد از او دیگر قیامت میخواهد برپا بشود. معنا آن
میشود که این امة معدوده اشاره دارد به تحقق قیامت بعد از حضور این امت
معدوده.
ببینید این نکات را میخواهیم از خود آیه (وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ)در بیاوریم.
خوب حالا این برنامه خدای تبارک و تعالی است: لیقولنّ ما یحبسه. میگویند
چه چیزی مانع از عذاب شد. ألا یوم یأتیهم، آن روز قیامت که عذاب میآید،
لیس مصروفا عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزئون. امت را باید به جماعت
معنا کرد.
آنوقت آن دو وجه سوم و چهارمی که مرحوم علامه فرموده اند، قرینهای
ندارند. نمی توانیم بگوییم امت یعنی کفاری که یصرون علی کفرهم. یا
مسلمانانی که یصرون بر معصیت. لذا میگوییم امت معدوده ظهور در جماعت
معدوده دارد و اشاره به یک جمعی دارد. اصلا فعلا اجمالا آیه این را بیان
میکند.
یک نکته دیگر
قطع نظر از اینکه تأخیر تا یک زمان از سوی خدا خیلی تناسبی ندارد، اگر بخواهیم زمان را توصیف به معدوده کنیم، یعنی چه ؟ اشخاص، جماعت، توصیف به معدوده میشود. ما اشخاص معدود داریم یعنی اشخاص محصور، اشخاصی که قابل عدّ هستند و قابل شمارش هستند. اما زمان معدود این مقداری استبعاد دارد. بنابر این به نظر میرسد که آیه ظهور روشن تری در امت به معنای جماعت دارد.در مورد جماعت آن دو وجه را انکار کردیم، مرحوم طبرسی کلامی دارد که آن هم اشاره به بعضی از همین وجوهی که مرحوم علامه فرموده دارد. اما یک ظهور ابتدائی که ما از آیه میگیریم همین است. و لئن اخرنا عنهم العذاب آن عذاب اخروی که به اینها وعده داده شده، إلی امة معدوده، تا آن زمانی که امت معدوده میخواهد بیاید، الان هم لیقولن ما یحبسه. حالا هم ممکن است کفار بگویند کو قیامت و کو عذاب ؟ نه اینکه فقط لیقولن اختصاص به همان اشخاص زمان پیامبر داشته باشد. الا یوم یاتیهم که این یوم واقعا ظهور خیلی روشنی در اصطلاح قران دارد. شما ببینید استعمالات کلمه یوم در قرآن را. یک ظهور خیلی روشنی در روز قیامت دارد.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
[1] ـ سورۀ مائده، آیۀ 110.
[2] ـ سورۀ زخرف ، آیۀ 4 .
[3] ـ سورۀ هود ، آیۀ 17 .
[4] ـ سورۀ نحل ، آیۀ 120 .
نظری ثبت نشده است .