درس بعد

مهدويت در قرآن

درس قبل

مهدويت در قرآن

درس بعد

درس قبل

موضوع: مهدويت در قرآن


تاریخ جلسه : ۱۳۹۲/۷/۳۰


شماره جلسه : ۵۰

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی آیۀ 37 از سوره مریم در مورد مهدویت

  • معنای «مشهد» در آیه

  • استشهاد به آیه در روایات

  • علائم ظهور

  • بررسی تناسب حکم و موضوع

  • خلاصه بحث

دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


بررسی آیۀ 37 از سوره مریم در مورد مهدویت
بحث در آیۀ 37 از سورۀ مبارکۀ مریم است؛ «فاختلف الأحزاب من بینهم فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم». در جلسه گذشته راجع به احزاب صحبت کردیم. راجع به کلمۀ «من» صحبت کردیم. عرض کردیم مراد از احزاب همان گروه هایی از نصارا مراد است و در این آیه شامل یهود یا شامل مطلق کفار نیست.

«فویل للذین کفروا» حالا دنباله اش باید این را معنا کنیم. «فاختلف الأحزاب من بینهم»؛ احزاب و گروه ها در میان خودشان اختلاف کردند؛ گروهی گفتند حضرت عیسی خداست، گروهی گفتند ابن الله است؛ و گروهی گفتند ثالث ثلاثه است. بعد خدای تبارک و تعالی می فرماید «فویل للذین کفروا»؛ وای بر کسانی که کافر شدند؛ یعنی کفروا از همین اقوام عیسی؛ اینها به جای اینکه موحد باشند، وحدانیت خدا را انکار کردند و برای خدا شریک قائل شدند. خدا می فرماید «فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم»؛ از حضور در روز بزرگ؛

معنای «مشهد» در آیه
 یک بحث این است که مراد از مشهد در اینجا چیست؟ آیا مصدر است در اینجا یا مشهد اسم زمان است یا اسم مکان؟ احتمالات مختلفی در اینجا داده شده است. هم در تفاسیر اهل سنت و هم در تفاسیر شیعی.

مرحوم شیخ طوسی وقتی در تبیان این جمله را معنا می کنند می فرمایند «من حضور یوم عظیم»؛ مشهد را به معنای مصدر گرفته اند، به معنای شهود؛ از شهود روز بزرگ؛ یعنی اینها الآن وحدانیت خدا را انکار کردند وای به حال اینها از ملاحظه ای که می کنند که روز قیامت چه خواهد شد.

صاحب مجمع البیان می گوید: «المشهد بمعنی الشهود و الحضور». ایشان دیگر در اینجا به معنای اسم مکان و اسم زمان نگرفته اند؛ «من حضورهم ذلک الیوم و هو یوم القیامة و سمّی عظیما لعظم أهواله». به آن می گویند عظیم زیرا بسیار بزرگ است و هول خیلی خطرناکی در قیامت هست. بعد احتمال دومی می دهد و می گوید: «و قیل ویل لهم من مجمع یوم»؛ مشهد را به معنای همان اسم زمان معنا می کند. « من مجمع یوم، أی من الفضیحة علی رؤوس الجمع یومئذ». مرحوم علامه هم در المیزان، مشهد را به معنای شهود گرفته اند و به معنای مصدری معنا کرده اند.

در تفاسیر اهل سنت، فخر رازی، تمام احتمالات را بیان می کند. می گوید: «فالمشهد إمّا أن یکون هو الشهود و ما یتعلق به» مشهد یا همان شهود و ظهور است و آنچه که متعلق به آن است « أو الشهادة و ما یتعقل بها»، یا مراد شهادت دادن دیگران و آنچه که متعلق به شهادت است؛ یعنی یا به معنای مشاهده است، آنچه که انسان روز قیامت می بیند، یا به معنای شهادت دادن است.

«اما الأول، فیحتمل أن یکون المراد من المشهد نفس شهودهم هول الحساب»؛ بنا بر احتمال اول مراد آن است که ملاحظه می کنند حساب چقدر سنگین و خطرناک است و جزاء چقدر سنگین است. بعد می گوید ممکن است مراد مکان شهود باشد «و هو الموقف یا وقت الشهود» «و أمّا الشهادة فیحتمل أن یکون المراد شهادة الملائکة و الأنبیاء و شهادة ألسنتهم و أیدیهم و أرجلهم بالکفر و سوء الأعمال»؛ مراد شهادت ملائکه و اینها باشد.

 ببینید گاهی تعدد احتمال دلیل بر دقت در مطلب نیست؛ زیرا بعدش هیچ کدام از اینها را ترجیح نداده است. «فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم»، اینجا خدای تبارک و تعالی در مقام این نیست که آنجا شهدائی وجود دارند و ملائکه و انبیاء و السنه و أیدی که اینها بخواهند علیه شما شهادت بدهند، نه آنها وقتی مشاهده می کنند که کفرشان و انکارشان و انکار وحدانیت، چه آثار بدی برای آنها دارد.

 شهادت در جایی است که کسی خودش قبول نکند عملی را انجام داده است. این احزاب انکار کردند وحدانیت خدا را و عیسی را خدا و ابن الله قرار دادند و کفر ورزیدند. لذا مشهد همانطور که مرحوم علامه تصریح کرده باید در آیۀ شریفه فقط به معنای مصدری معنا شود؛ یعنی به معنای شهود. به معنای فاعلی که بگوئیم شاهد، اصلا از آن نمی شود استفاده کرد. به معنای اسم مکان و اسم زمان نیز به هیچ وجهی اینجا دلالت ندارد. همان به معنای مصدری شهود و ظهور و ملاحظه کردن و ملاحظه کردن آن روز عظیم.

آلوسی هم در روح المعانی همین احتمالات را مطرح کرده و این احتمالاتی که در کلام فخر رازی هست ذکر کرده. منتها یک احتمال دیگر هم داده است (روح المعانی آلوسی، ج 8، ص 410 ) «و قیل هو ما شهدوا به فی حق عیسی علیه السلام و امه و عظمه لعظم ما فیه»؛ آن ناسزاهایی که آنها در حق عیسی و مادر او گفتند و بعد می گوید «مثل قوله تعالی کبرت کلمة تخرج من أفواههم» (سورۀ کهف آیه 5).

 خوب این اصلا چه ربطی به این قضیه دارد؟ باز «و قیل هو یوم قتل المؤمنین حین اختلف الأحزاب»؛ مراد از یوم عظیم، روز قیامت نباشد، روزی باشد که وقتی احزاب اختلاف کردند عده ای با هم نزاع کردند و مؤمنین کشده شدند. « فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم»؛ یعنی وقتی که مؤمنین به قتل رسیدند در همین دنیا، اینجا می گوید «و هو کما تری و الحقّ أنّ المراد بذلک الیوم، یوم القیامة». این دنبالۀ آیۀ شریفه.

استشهاد به آیه در روایات
حالا ببینید در روایات. در دو روایت به این آیۀ شریفه استشهاد شده است؛ که عمدتاً هم ما برای همین قضیّه خواندیم. یکی در غیبت نعمانی است که متوفای 360. ق است؛ و کتاب غیبتش را در اوائل غیبت کبری در سال 342 تألیف کرده است. در غیبت نعمانی این روایت هست که می گوید:

أخبرنا أحمد بن محمد بن سعید، این همان ابو العباس است و معروف است به ابن عقده، آنطور که رجالیین می گویند مرد جلیلی است؛ و رجل جلیل فی اصحاب الحدیث. شیخ طوسی گفته: «آمره فی الثقة و الجلالة أشهر من أن یذکر» این أبو العباس بحثی ندارد و معتبر است. می گوید: حدثنا محمد بن المفضل که ثقه است. محمد بن المفضل بن ابراهیم بن قیس. قال حدثنا الحسن بن علی ابن الفضال که فطحی است اما موثق است. قال حدثنا ثعلبة بن میمون که این هم نجاشی گفته «کان وجهاً فی اصحابنا قارئاً فقیهاً کثیر العبادة». عن معمر بن یحیی که باز توثیق دارد. عن داوود الدجاجی، داوود دجاجی، در کتب رجال ذکر شده ولی تصریح به توثیقش نشده. از امام باقر محمد بن علی (علیهما السلام) قال:

روایت اکثر رواتش خوبند و برخی هاشان بسیار خوبند. فقط آن داوود دجاجی یه مقداری توثیق نشده. حالا یک مبنایی هست که اگر راوی در کتب رجالی ذکر شد ولی قدحی در مورد او نبود، همین کافی است که او را معتبر بدانیم.

علائم ظهور
قال «سئل أمیر المؤمنین فی قوله تعالی فاختلف الأحزاب بینهم» از أمیر المؤمنین (علیه السلام) راجع به این آیه سوال شد «فقال علیه السلام انتظروا الفرج من ثلاث»؛ حضرت فرمود وقتی سه علامت آمد، آن موقع وقت فرج ولی ما است. «فقیل یا أمیر المؤمنین و ما هنَّ؟» آن سه علامت چیست؟

«فقال اختلاف أهل الشام بینهم»؛ اگر اهل شام در میانشان اختلاف واقع شد. حالا بعضی ها گاهی اوقات می خواهند به این اختلافی که امروز در میان اهل شام است و گروه های مختلف با هم اختلاف دارند و این مسئله اختلاف اهل شام در چند روایت به عنوان علائم ظهور مطرح شده است. حالا اختلاف آیا این است یا اینکه یک اختلاف دیگری در آینده باشد معلوم نیست. «و الرایات السود من الخراسان»؛ پرچم های سیاه از خراسان. «والفزعة فی شهر رمضان، فقیل: و ما الفزعة؟ یا الفَزَعَة؟» سؤال شد، فزعه در شهر رمضان چیست؟

«قال أوما سمعتم»، حضرت تعجب کرد فرمود آیا نشنیدید قول خدای (تبارک و تعالی) را که فرمود: «إن نشأ ننزل علیهم من السماء آیة فضلّت أعناقهم لها خاضعین»؛ نشنیدید این آیه را که خدای (تبارک و تعالی) فرمود: اگر ما بخواهیم آیه ای را از آسمان نازل می کنیم و اینها همه خضوع می کنند در مقابل آن آیه « تخرج الفتاة من خدرها»؛ این آیه که اشاره به صیحۀ آسمانی و ندای آسمانی دارد.

 در روایات ملاحظه فرموده اید، علائم حتمی را پنج تا ذکر فرموده اند. در چند روایت هست که چند علامت است که محتوم و قطعی است. یکی از آنها همین صیحه آسمانی است؛ که بحث صیحه بحث مفصلی است که خاطرم هست سابقاً بحثی در مورد این صیحه داشتیم. «تخرج الفتاة من خدرها»؛ دختران را از پرده نشینی خارج می کند «توقظ النائم»؛ آدم خواب بیدار می شود و «تفزع الیقظان»؛ آدم بیدار هم به وحشت می افتد.

خوب ببینید بحث این است که سوال مهم اینجا این است که أمیر المؤمنین (علیه السلام) چطور این آیه را به قضیّۀ علائم قبل الظهور مرتبط کردند.

حالا باید مقداری تأمل کنیم که از أمیر المؤمنین (علیه السلام) پرسیدند مراد از «اختلف الأحزاب چیست؟» و حضرت بحث را آوردند روی علائم قبل از ظهور. ببینید ما هم این روایتی که از خود أمیر المؤمنین خواندیم و هم روایاتی که می گوید اساساً قبل از ظهور اختلاف شدیدی بین مردم هست و این در روایات آمده است. گویا این ترتبی که در آیه وجود دارد، خدای (تبارک و تعالی) درست است قضیه قضیّۀ نصاری است، بعد از حضرت عیسی اینها اختلاف کردند و خدا می فرماید «فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم»؛ عین همین قضیه در آخر الزمان قبل از ظهور واضح می شود. در دین یا در سایر امور آنقدر بین مردم اختلاف بوجود می آید؛ خیلی ها از دین خارج می شوند و خیلی ها مسلمان هستند و حضرت را انکار می کنند و می گویند متولد نشده و حضرت را انکار می کنند.

آنچه که ما می توانیم بفهمیم این است که حضرت أمیر المؤمنین (علیه السلام) می خواهند بفرمایند هر اختلاف شدیدی دنباله اش یک «مشهد یوم» می آید. خدای (تبارک و تعالی) در این آیه می فرماید «فاختلف الأحزاب من بینهم»؛ اینها اختلاف کردند؛ «فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم». یک برداشت یا یک چیزی که لعل مراد خدای (تبارک و تعالی) است و آن این است که بالاخره هر اختلافی، اختلاف شدید، اختلاف أحزاب، به دنبالش یک مشهد یوم عظیم هست. هم در دنیا و هم در آخرت.

و در نتیجه اینکه در روایات آمده اختلاف اهل الشام، یا برخی روایات دیگر ببینید ( در تفسیر عیاشی جلد 1 ص 64، حدیث 117)؛ «عَنْ جَابِرٍ اَلْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَقُولُ: اِلْزَمِ اَلْأَرْضَ لاَ تُحَرِّكَنَّ يَدَكَ وَ لاَ رِجْلَكَ أَبَداً حَتَّى تَرَى عَلاَمَاتٍ أَذْكُرُهَا لَكَ فِي سَنَةٍ، وَ تَرَى مُنَادِياً يُنَادِي بِدِمَشْقَ، وَ خُسِفَ بِقَرْيَةٍ مِنْ قُرَاهَا، وَ يَسْقُطُ طَائِفَةٌ مِنْ مَسْجِدِهَا، فَإِذَا رَأَيْتَ اَلتُّرْكَ جَازُوهَا فَأَقْبَلَتِ اَلتُّرْكُ حَتَّى نَزَلَتِ اَلْجَزِيرَةَ وَ أَقْبَلَتِ اَلرُّومُ حَتَّى نَزَلَتِ اَلرَّمْلَةَ، وَ هِيَ سَنَةُ اِخْتِلاَفٍ فِي كُلِّ أَرْضٍ مِنْ أَرْضِ اَلْعَرَبِ، وَ إِنَّ أَهْلَ اَلشَّامِ يَخْتَلِفُونَ عِنْدَ ذَلِكَ عَلَى ثَلاَثِ رَايَاتٍ اَلْأَصْهَبُ وَ اَلْأَبْقَعُ وَ اَلسُّفْيَانِيُّ»؛ جابر جعفی از امام باقر (علیه السلام) راجع به آخر الزمان می فرماید: خیلی احتیاط کن تا اینکه علامات را ببینی، علاماتی را که برای تو ذکر می کنم در یک سال تحقق پیدا می کند. ندای منادی در دمشق؛ باز باید این را دنبال کرد که نداء در دمشق چیست، این را می توان از روایات دیگری استفاده کرد، فرو رفتن یکی از قرای دمشق، در بعضی از قری، مسجد آن از بین می رود، اگر دیدید ترک از دمشق عبور کردند و در زمین به نام جزیره که جزیره اسمی برای مکان است. یک سالی می آید که در هر زمینی از سرزمین های عرب اختلاف هست. آنوقت می فرماید اهل شام اختلاف می کنند و سه پرچم هست.

ببینید این جزئیاتش را مثل رنگ پرچم یا افرادی را که سردمدار این گروه ها هستند، در برخی روایات ابقع را پرچم سیاه و سفید قرار داده ولی روایات دیگری استفاده می شود که ابقع اسم شخص است. درست است که قبل فرموده عن ثلاث رایات، ولی نباید اصهب را به رنگ پرچم معنا کرد. اصهب اسم شخصی است و ابقع اسم شخص است کما اینکه سفیانی اسم شخص است. حالا خصوصیات اینها چیست؟ سفیانی بر آن دو تای دیگر غلبه می کند، بعد می آید طرف مدینه، از طرف مدینه می خواهد حرکت کند در سرزمین بیداء و آنجا خسفی و زمین آنها را در خودش فرو می برد، اما شاهد این است که در قبل از ظهور حضرت یک اختلافی فی کلّ أرض من أرض العرب هست.

آنوقت أمیرالمؤمنین این را می خواهند صغری قرار دهند برای آنچه که در این آیه قرار دارد. می فرماید وقتی خدا می فرماید «فاختلف الأحزاب من بینهم»؛ وقتی احزاب اختلاف کردند، این اختلاف یک چیزی باید قاطعش باشد. خوب این اختلاف تا کی؟ در یک جا خود قرآن می فرماید «فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم»؛

 در قضیۀ آخر الزمان هم اختلاف مردم در دنیا، اختلاف کل انسان فی کل ارض من ارض العرب، این اقتضاء دارد که یک یوم عظیمی در همین دنیا باشد. تا اختلاف حل بشود، یعنی در این محدوده آنچه که مربوط به خود خدای (تبارک و تعالی) است؛ وحدانیت خدا، این باید در قیامت حل شود و اینجا فایده ای ندارد؛ مشرکین را باید در خود قیامت سزایشان داده شود؛ اما در میان خود مسلمانان، آنهایی که خدا را قبول دارند و موحد هم هستند اما اختلاف می کنند. در مورد خود حضرت حجت، در مورد اصل امامت این اختلافی هست که وجود دارد. الان هم داریم می بینیم هر چه زمانه بیشتر پیش می رود این اختلاف کم نشده و روز به روز دارد بیشتر می شود. بسیاری از کشورهای عربی این اختلاف امروز در آنها وجود دارد. این برداشتی است که ما داریم و الا سائل سوال کرده «فاختلف الأحزاب من بینهم». حضرت فرموده «انتظروا الفرج من ثلاث» آیا بگوئیم حضرت نخواسته اند آیه را معنا کنند؟ یا اینکه نه، این اشاره دارد به بطن آیه، حالا اگر نگوئیم تفسیر ظاهری، بطن آیه را حضرت روشن کرده که آیه در بطنش این است که اختلاف مقدمه است و زمینه است برای شهود یوم عظیم. در کفر و شرک شهود یوم عظیمش قیامت است و در غیر او در همین دنیاست.

بررسی تناسب حکم و موضوع
حکم و موضوع باهم تناسب دارند. آن اختلافی که مربوط به خود خدا و توحید و شرک است اصلا جایش در دنیا نیست که حل شود؛ اما اختلافات دیگر باید همینجا حل شود؛ یعنی اختلاف در اینکه آیا خدا حجتی دارد، در همین عالم باید حل شود و برای همین مردم باید ثابت شود. این را نمی توان گفت بگذاریم برای روز قیامت. این نکتۀ ظریفی است و تناسب هم دارد. یک سری از اختلافات که مربوط به خود خدای تبارک و تعالی است این را باید بگذاریم برای قیامت؛ اما یک سری از اختلافات که مربوط به شؤون دنیوی مردم است، خدا در دنیا بین خودش و مردم حجت قرار داده و مردم هم در بین خود اختلاف شدید می کنند، یکی قبول دارد دیگری قبول ندارد، یکی به نحوی قبول دارد و دیگری به نحو دیگر، یکی مدعی این امام است و دیگری مقابل با این امام است؛ اینها اختلافاتی هست که موجود است. این باید در همین دنیا حل شود. می خواهم عرض کنم أمیر المؤمنین (علیه السلام) چطور دارد آیه را اینطور تبیین می کند و عرض کردم سند روایت خوب است.

آیا بگوئیم سائل سوال کرده و حضرت توجهی به سوال سائل نفرموده و مطلب دیگری برایش ذکر کرده، این هم خیلی بعید است.

می خواهند همین مسئله ای را که در روایات یکی از علائم الظهور، اختلاف شدید بین الناس است را بیان کنند. ببینید باز در همین (باب 14 غیبت نعمانی در حدیث 13) آنجا می فرماید حضرت ظهور نمی کند و قیام نمی کند «الا علی خوف شدید من الناس و زلازل و فتنة و بلاء یصیب الناس و طاعون قبل ذلک و سیف قاطع بین العرب»؛ که فعلاً کار به معنای آنها نداریم.

 بعد می فرماید «اختلاف شدید فی الناس»؛ یعنی زمان ظهور حضرت. زمانی است که اختلاف بسیار شدید است بین مردم و تشتت در دینشان، یعنی ما باید انتظار این را داشته باشیم که هر چه زمان می گذرد تشتت فی الدین بیشتر شود.

«و تغیر فی حالهم حتی یتمنی المتمنی الموت صباحاً و مساءاً من عظم ما یری من کلب الناس و أکل بعضهم بعضا»؛ بعضی از مردم بعض دیگر را می خورد، یک گوشه ای از آن در زمان ما هم هست، یک انسان را می کشند و قلب او را بیرون می آورند و می خورند، یعنی جنایتی که وحشیانه تر از آن حتی در زمان جاهلیت هم نبوده است. «فخروجه اذا خرج عند الیأس و القنوت من ان یروا فرجاً فیا طوبی لمن أدرکه و کان من انصاره».

خلاصه بحث
یکی از علائم، اختلاف قبل از ظهور است. این اختلاف ملازمه به حسب سنت خدا دارد. نمی گوییم ملازمه عقلی دارد یا ملازمۀ دیگر. ملازمه به حسب سنت خدا دارد و این را هم أمیر المؤمنین از این آیه گرفته اند که «فاختلف الأحزاب فویل للذین کفروا من مشهد یوم عظیم»؛ می گوئیم اگر مردم در این دنیا هم اختلاف کردند «فویل لهم من مشهد یوم عظیم» در همین دنیا و تطبیق می کند بر این قضیۀ مهدویت.


وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ

برچسب ها :

مهدویت اختلف الاحزاب مشهد یوم عظیم غیبت نعمانی علائم ظهور قتل مومنین اختلاف اعراب روایات علائم ظهور

نظری ثبت نشده است .