موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیلة 8 (ادامه بیع فضولی)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۳/۱۲/۲۴
شماره جلسه : ۹۱
-
خلاصه بحث گذشته
-
دو مطلب عمده در معانی کاشفیت و ناقلیت
-
ارزیابی دیدگاه محقق رشتی توسط محقق نائینی
-
بررسی دیدگاه قائلین به تعقب اجازه
-
دیدگاه محقق خویی در ردّ نظریه تعقب اجازه
-
ارزیابی دو پاسخ محقق نائینی
-
نکته اخلاقی به مناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
-
جلسه ۱۱۵
-
جلسه ۱۱۶
-
جلسه ۱۱۷
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
جمعبندی بحث تا اینجا، آن است که؛ نزاع بین کشف و نقل را مطرح کردیم که مرحوم شیخ انصاری در مکاسب، سه دلیل برای کاشفیها نقل کردند.دلیل اول و دوم را محقق ثانی و شهید ثانی اقامه کرده بودند و مرحوم شیخ اشکالاتی را، به این دلیل اول و دوم وارد کرد که از آن اشکالات، جواب داده و از دلیل اول و دوم دفاع کردیم و در اثناء بحث، هم برای توضیح کلمات مرحوم شیخ و هم برای تکمیل بحث، مطالبی را از محقق اصفهانی و مرحوم سید ذکر کردیم.
مرحوم محقق اصفهانی مبنا و دلیل مرحوم آخوند خراسانی را در باب کاشفیّت، ذکر کرده و مورد نقد قرار داد که ما، اشکالات محقق اصفهانی را نیز پاسخ دادیم. بحث در کاشفیّت و ناقلیت، بدینجا رسید که اقسامی را برای کاشفیّت ذکر کرده و بیان کردیم که کاشفیّت حقیقی، شش صورت دارد، همچنین کشف حکمی نیز سه صورت دارد که قول به کاشفیّت مجموعاً، نُه صورت میشود.
دو مطلب عمده در معانی کاشفیت و ناقلیت
عمده مطلب، این بود که روشن شود معنای این اقسام چیست؟ ما دو بحث باید کنیم؛ یکی آن است که آیا قاعده، اقتضای کاشفیّت دارد یا ناقلیت؟ این دیدگاه مرحوم شیخ که قواعد و عمومات در درجهی اول، اقتضای نقل را دارد، سپس اقتضای کشف حکمی را دارد، آیا دیدگاه صحیحی است یا خیر؟بحث دوم آن است که باید دید از مجموع روایات واردهی در بیع فضولی، چه استفادهای میشود؟ که این بحث، چند روز طول میکشد. در این بحث، دو نظریه را فعلاً باید مطرح کنیم (اگرچه در گذشته یک اشارهای به رد آن داشتیم، اما الآن روشنتر آن را رد میکنیم) که اولین نظریه، نظریهی مرحوم محقق رشتی است.
ارزیابی دیدگاه محقق رشتی توسط محقق نائینی
مرحوم رشتی میگوید ما در عقد، رضا را لازم داریم و رضا نیز، باید رضای مقارَن باشد، اما این رضای مقارَن، اعم است از فعلی و تقدیری و اجازهای که بعداً میآید، کشف از رضای تقدیری دارد. در اینجا مرحوم نائینی (و به تبع ایشان محقق خویی)، این دیدگاه را مورد مناقشه قرار داده و میفرماید این بیان محقق رشتی، هم از نظر صغروی ممنوع است و هم از نظر کبروی، اما از نظر صغروی.اشکال صغروی: میفرماید چگونه ممکن است کسی در حین عقد، نسبت به این عقد کراهت داشته باشد اما بعداً ببیند که برای او مصلحت دارد؟! «قد لا یکون المالک راضیاً حین العقد لو التفت إلیه لکونه ذا مفسدةٍ عنده فی ذاک الزمان»؛ یک عقدی است که یک ماه پیش خوانده شده، واقعاً در آن زمان برای او مفسده دارد، اما الآن میبیند قیمتها در حال تغییر است و برایش مصلحت دارد و حین الاجازه راضی است «مع کونه راضیاً حین الاجازه لانقلابها إلی المصلحة».
بنابراین از نظر صغروی، مرحوم نائینی میفرماید ملازمه ندارد که این اجازه هر جا آمد، رضای تقدیریِ حین العقد را داشته باشد و بگوئیم این به گونهای است که «لو التفت إلی المصلحة لرضی به». اصلاً فرض میکنیم جایی که یقیناً حین العقد مصلحت این مالک و مجیز نبوده، وقتی مصلحت این مالک و مجیز نبوده، دیگر وجهی ندارد که ما عنوان رضای تقدیری را مطرح کنیم.
مرحوم خوئی، این اشکال محقق نائینی را به عنوان اشکال دوم بر کلام رشتی ذکر میکند و پس از نقل کلام محقق رشتی، میفرماید «إنّ هذا من عجایب الکلام»؛ این از کلامهای عجیب مرحوم رشتی است.[1]
مرحوم نائینی در دنبالهی همین اشکال میفرماید: «مع أنّ لازمه جواز التصرف قبل الاجازه إن علم برضا لو التفت إلیه». در باب فضولی همه میگویند تصرف قبل از اجازهی مالک جایز نیست. میفرماید اگر رضای تقدیری کافی باشد و این مشتری علم دارد به اینکه مالک بعداً اجازه میدهد، باید بگوئیم تصرف جایز است و حال آنکه حتی در این فرضی که علم به رضایت دارد نیز، تصرف جایز نیست.
البته این اشکال (که در ذیل اشکال اول بیان میکند) مبنایی است. در همین اقوال کاشفیّت بعضی قائل شدند به اینکه تصرف نیز جایز است مانند قول به تعقب که اگر کسی علم دارد به اینکه مجیز بعداً اجازه میدهد، تصرف هم جایز است و اشکالی ندارد.
اشکال کبروی: مرحوم نائینی میفرماید: «لم یقم دلیلٌ علی کفایة الرضا التقدیری»؛ دلیلی بر اینکه رضایت تقدیری کافی است نداریم. شما (مرحوم رشتی) میفرمائید «تِجارَةً عَنْ تَراضٍ» اعم است از تراضی فعلی و تراضی تقدیری، اما ما قبول نداریم و این آیه، ظهور در همان تراض فعلی دارد و بالفعل باید راضی باشد و تراضی تقدیری فایده ندارد.[2]
این مطلب محقق نائینی، سخن خوبی است، منتهی محقق خویی در اینجا به این اشکال کبروی اشاره نمیکند و فقط میفرماید قول به کفایت رضای تقدیری، موجب خروج از فضولی بودن است. در گذشته یک فرعی را مفصل مطرح کردیم که اگر در حین معامله، مالک قلباً راضی باشد، اما انشاء نکند، فقیهانی همانند مرحوم شیخ انصاری و جمع زیادی گفتند این معامله از فضولی بودن خارج میشود و بعضی گفتند نه، این معامله از فضولی بودن خارج نمیشود و خود مرحوم خوئی از کسانی بود که فرمود این معامله، از فضولی بودن خارج است. لذا در اینجا نیز، اشکال مبنایی دارند.
عمده سخن در اینجا، فرمایش محقق نائینی است یعنی اولاً؛ رضایت تقدیری واقعاً کافی نیست و عقلا به هیچوجه به رضایت تقدیری اعتنایی نمیکنند. عقلا وقتی رضایت را لازم میدانند، مراد ایشان رضایت انشائی فعلی است. «تِجارَةً عَنْ تَراضٍ» نیز ظهور در همین دارد و اشکال صغروی محقق نائینی نیز، اشکال بسیار محکم و واردی است که همه جا اجازه کشف از رضایت تقدیری ندارد.
بنابراین، با توجه به اشکالات وارده، دیدگاه مرحوم رشتی را باید کنار گذاشته و اصلاً در اینجا نباید مطرح کنیم.
بررسی دیدگاه قائلین به تعقب اجازه
دیدگاه بعدی قول صاحب فصول، صاحب هدایة المسترشدین و مرحوم نراقی است؛ این سه فقیه میگویند «اتصاف العقد بالتعقّب» شرط مقارن است یعنی اگر یک عقدی امروز باشد، اجازهاش ده روز دیگر بیاید، وقتی ده روز دیگر آمد، میگوئیم این عقد از حین وقوعش متعقب للاجازه بوده است. طبق این قول، خود اجازه شرطیّت در تأثیر ندارد، آنچه در تأثیر این عقد در ملکیّت شرط است، اتّصاف العقد بالتعقّب است و این اتصاف مقارن با خود عقد است.در اینجا باز مرحوم نائینی مطلبی را میفرماید (که مرحوم خوئی نیز بعینه از او نقل میکند) و در جواب، یک قاعدهی کلی دست ما میدهد که مسئلهی تعقّب در امور تدریجیهی ارتباطیه را، شارع میتواند اخذ کند مانند نماز (که قیام، متعقب للرکوع است، رکوع متعقب للسجده است و در اینجا میگوئیم رکوعی درست است که متعقب للسجده باشد، قیامی درست است که متعقب للرکوع باشد)؛ زیرا هم عرف و هم اعتبار عقلایی مساعد با این است، اما در ما نحن فیه، خیر.
به بیان دیگر؛ در امور تدریجیه ارتباطیه مثل نماز، میتوانیم بگوئیم «لا یمکن أن یکون الرکوع بوجوده الخارجی شرطاً لصحة القرائة»؛ این قرائت نمیتوانیم بگوئیم وجود خارجی شرط صحّت قرائت است؛ زیرا میشود شرط متأخر، قرائت در محل خودش باید صحیحاً واقع شود، رکوع به وجود خارجیاش نمیتوانیم بگوئیم شرط برای صحّت قرائت است.
پس چه چیزی شرط است؟ «تعقّب القرائة للرکوع»؛ اینکه این قرائت متعقّب رکوع باشد، اما در ما نحن فیه نمیتوان گفت «تعقّب العقد للاجازه»؛ زیرا لازمهاش این است که یک عنوان انتزاعی، دخالت داشته باشد و عرف این را قبول نمیکند «لا یساعد العرف و الاعتبار».
در بحث اصول، این بحث را دنبال میکنیم که عرف در کجا میتواند دخالت کند؟ خود مرحوم نائینی و بزرگان، وقتی به این بحث میرسند میگویند عرف فقط و فقط در باب مفاهیم الفاظ دخالت میکند در حالی که این سخن محقق نائینی، هیچ ربطی به مفاهیم الفاظ ندارد. فتوای نائینی این است که عرف در یک جاهایی شرط است و عنوان انتزاعی را، به عنوان شرط قبول میکند و در یک مواردی عنوان انتزاعی را به عنوان شرط قبول نمیکند. این خیلی حرف است.
«المتقدم متعقّبٌ للشیء المتأخر»، اما اگر شیء متأخر نیاید، شما این وصف تعقب را ندارید. این تعقب که عنوان انتزاعی است، محقق نائینی میفرماید عرف با شرایط انتزاعیه، در بعضی از جاها مساعد است و در بعضی از موارد مساعد نیست، در واجبات «ذات الاجزاء الطولیه»، مرکیه و ارتباطیه (ارتباطی یعنی اگر رکوع نرود بقیه به درد نمیخورد، تا جزء آخر نماز نیاید بقیه هم به درد نمیخورد) میتوانیم بگوئیم ذات آن جزء، محال است شرطیّت داشته باشد مانند اینکه ذات رکوع، شرط صحّـت قرائت باشد؛ زیرا این متأخّراً واقع شده و قرائت در ظرف خودش باید صحیحاً واقع شود. در ظرف خودش چون متعقبٌ للرکوع است صحیح میباشد، اما عرف در ما نحن فیه چنین شرط انتزاعی را نمیپذیرد و میگوید در ما نحن فیه نمیتوانیم بگوئیم عقد، «اذا کان متعقّباً للاجازه فهو صحیحٌ» که خود تعقب را به عنوان یک شرط انتزاعی قبول کند.
به عبارت دیگر؛ میگوئیم اولاً؛ شرطیت باید یک چیزی باشد که عرف نیز بفهمد. عرف شرطیّت عناوین انتزاعیه را همه جا نمیفهمد. ثانیاً؛ عرف شرطیت عناوین انتزاعیه را در همه موارد نمیپذیرد، بلکه در بعضی از موارد مثل واجبات طولیه میپذیرد، اما در ما نحن فیه نمیپذیرد.[3]
دیدگاه محقق خویی در ردّ نظریه تعقب اجازه
محقق خوئی نیز در مصباح الفقاهه همین نظریهی تعقب را ردّ میکند و به نظر میرسد بین جواب اول و دوم محقق نائینی جمع میکند. عبارت مرحوم خوئی این است: «و إن کان این تعقب له وجهٌ وجیهٌ فی دخالة الاجزاء اللاحقة فی الاجزاء السابقة فی الصلاة کما حقق فی محله و لکنه لا دلیل علی جریانه فی المقام فإنه لا دلیل علی دخالة الرضا المتأخر فی صحة العقد المتقدم بعنوان التعقب»؛ ایشان میگوید دلیل نداریم،[4] اما محقق نائینی میگوید عرف مساعد نیست، عرف شرط انتزاعی را در بعضی از موارد قبول میکند و در بعضی از موارد قبول نمیکند، در باب واجبات طولیه که دارای اجزاء است او را میپذیرد، اما در ما نحن فیه عقد تمام شده و جزئی ندارد. در اینجا که این مرکب تمام شده، نمیتوان گفت شرط دیگری دارد مثل اجازه؛ زیرا در اینجا اجزاء تمام شده و مسئلهی تعقب و شرط انتزاعی را عرف نمیپذیرد.مرحوم نائینی در ادامه یک «بل» دارد (که عرض کردم محقق خویی بین جواب اول و دوم جمع کرده و نباید جمع میکرد) و میفرماید: «بل ظاهر الادلة شرطیة نفس الرضا»؛ (این یک اشکال دومی است) یعنی ما وقتی به ادله رجوع میکنیم، ظاهر ادله این است که رضایت و اجازه، شرط است نه تعقب.
ارزیابی دو پاسخ محقق نائینی
جواب دوم نائینی را ما قبول داریم و در آن بحثی نیست. وقتی ما میگوئیم عقد فضولی، متوقف بر اجازه است، این ظهور در خود اجازه دارد نه «تعقب العقد للاجازه» و عنوان انتزاع، اما آیا جواب اول مرحوم نائینی درست است؟ با اینکه یک مطلب نو و جدیدی است، در شرط انتزاعی بعضیها شرط انتزاعی را قبول میکند و بعضی جاها نمیکند. ما یک معیاری داریم و میگوئیم عرف، اگر شرط انتزاعی را قبول میکند، همه جا باید قبول کند، اگر قبول نمیکند هیچ جا قبول نمیکند و نمیتوان گفت فقط در واجبات طولیه قبول دارد، در آنجا که طولی نیست و ذات الاجزاء نیست قبول ندارد. این مجرّد ادعاء محض است و دلیلی برایش نداریم. ولو اینکه عرض کردم فرمایش متین و خوبی بود فی نفسه، اما این اشکال بر آن وارد است.بنابراین، تا اینجا دو قول کاشفیها را بررسی کردیم؛ قول به رضایت تقدیری، قول به اینکه اجازه نباید شرط باشد، بلکه تعقب اجازه شرط است. این دو قول باید کنار برود. باید بقیهی اقوال را نیز یکی یکی بررسی کرده و ببینیم کدام قابل قبول است.[5] آن اشکالاتی که مرحوم شیخ ذکر کردند را جواب دادیم.
نکته اخلاقی به مناسبت شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
فرمودند من از کودکی هر وقت مشکلی داشتم، متوسل به حضرت زهرا(سلام الله علیها) میشدم و نشده موردی را نتیجه نگیرم! و همین هم شد که رحلتشان هم با شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مصادف شد و روز شهادت حضرت، ایشان مدفون شدند.
عرض میکنم حضرت زهرا(سلام الله علیها) وقتی حجّت بر همهی ائمه است، وقتی خدای تبارک و تعالی به او خطاب میکند «یا حبیبتی»[6] (حبیبه خدا)، خیلی انسان میتواند از حضرت زهرا چیز بگیرد و مراقبت کنیم تا میتوانیم فضائل حضرت را بیشتر رسیدگی کنیم و بیشتر روایاتی که در مورد فضائل است اینها را ببینیم اگر عقلمان نمیرسد و معنایش را درک نمیکنیم، نگوئیم اینها را بیخود جعل کردند و در مقابل سنیها بوده است! خير، آن زمان که هنوز نزاع شیعه و سنی شروع نشده بوده رسول خدا(صلی الله علیه و آله) اینها را فرموده، در زمانی رسول خدا اینها را فرمود که هنوز رسول خدا زنده بود و امیرالمؤمنین(علیه السلام) آن قضایای خلافت پیش نیامده بود. آن زمان فرمود «خلق نور فاطمة قبل أن تخلق الارض و السماء»[7] و این نکتهی مهمی است.
این روایت فضائل که خدای تبارک و تعالی مباحات میکند در مقابل ملائکه به نماز حضرت زهرا(سلام الله علیها)[8]، اینها چیز کمی نیست. یعنی البته خیلی از آنها از عقول من و شما والاتر است و ما عاجز از درکش هستیم، ولی اینها را تا میتوانیم کار کنیم، روی روایات فضایل خیلی کار کنید، هر چه فضیلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) بیشتر پیدا شود، انسان عمق مصیبت را بیشتر میفهمد.
نظری ثبت نشده است .