موضوع: صلاة قضاء (مواسعه و مضایقه)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۹/۲۷
شماره جلسه : ۴۴
-
خلاصه جلسه گذشته
-
نکاتی در باب حمایت از جبهه مقاومت و فلسطین
-
روایت نهم: روایت اسماعیل بن هاشم
-
روایت دهم: روایت اسحاق بن عمار
-
جمعبندی نهایی طایفه دوم از ادله خاصه
-
استدلال به طائفه سوم از ادله خاصه بر مواسعه
-
روایت اول: صحیحه ابیبصیر
-
نقد و تحلیل روایت از منظر مضایقهایها
-
جمع بندی
-
روایت دوم: موثقه عمار بن موسی الساباطی
-
بیان شاهد بر استدلال در روایت
-
احتمالات مرحوم مجلسی در مورد روایت
-
احتمالات بخش اول روایت
-
احتمال اول
-
احتمال دوم
-
احتمال سوم
-
احتمال چهارم
-
جمعبندی احتمالات
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در جلسه گذشته، روایت علی بن جعفر (علیهماالسلام) از طایفه دوم ادله خاصه درباره مواسعه مورد بررسی قرار گرفت. در این روایت، راوی سه سؤال مطرح میکند و امام کاظم (علیهالسلام) به آنها پاسخ میدهند و در پایان یک ضابطه کلی را بیان میکنند. مرحوم شیخ، پس از اشاره به اجمال موجود در این روایت، تلاش کرد با استفاده از روایات مشابه، از جمله روایت حسن صیقل، این ابهام را برطرف کند. با این حال، او در نهایت به این نظر رسید که اجمال روایت علی بن جعفر همچنان پابرجاست.
در مقابل، مرحوم صاحب جواهر وجود ابهام در این روایت را انکار کرده و پاسخهای امام (علیهالسلام) را مطابق با ضابطه بیانشده در روایت دانسته است. او بهویژه پاسخ امام (علیهالسلام) به سؤال سوم را برای استدلال بر مواسعه مناسب ارزیابی کرده است. این نظر نیز مطابق با تحقیق صحیح به نظر میرسد، زیرا ضابطه مذکور در روایت قابل استناد بر مواسعه است. همچنین، این ضابطه بهطور خاص به نمازهای فریضه اختصاص دارد و اجمالی در آن دیده نمیشود. پاسخ امام (علیهالسلام) به سؤال سوم نیز در تطابق با همین قاعده قرار دارد.
قبل از شروع بحث، لازم است یادآوری و تأکید کنم که حضور فضلا، آقایان و طلاب محترم برای تجمعی که در حرم مطهر حضرت معصومه (س) در ساعت ۱۰ انشاءالله برگزار میشود، بسیار مهم است. این تجمع به دلیل شرایط بسیار خاصی است که برای جبهه مقاومت به وجود آمده و در مجموع به دنیای اسلام، مقاومت در مقابل آمریکا و اسرائیل، و مسائل مربوط به نظام جمهوری اسلامی ایران مربوط میشود.
روشن است که دشمنیهای دشمن روزبهروز شدیدتر و نقشهها و طراحیهای آنها وسیعتر میشود. امروز نیز اخباری مطرح شده که مناطقی از یمن مورد هجوم و حمله قرار گرفته است. کفار که از قدیم "ملت واحده" بودند، امروز وحدت خود را بیشازپیش تقویت کردهاند تا اسلام را از بین ببرند. هدف آنها این است که هیچ صدایی غیر از صدای خودشان شنیده نشود؛ قدرت، زورگویی و مطاع بودن آنها بهتنهایی مطرح باشد و چیزی به نام خدا وجود نداشته باشد. آنها میخواهند عزت و استقلال بشر را نابود کنند. این نقشه اصلی دشمن است که باید برای ما روشن باشد.
متأسفانه، گاهی اوقات در فضای مجازی، افرادی که ادعای علمی و شناخت شرایط دارند، سخنانی میزنند که جای تعجب دارد. بهعنوانمثال، دیدم شخصی میگوید: «اگر بخواهیم در اقتصاد پیشرفت کنیم، باید سیاست خارجیمان را اصلاح کنیم و برای این کار باید دست از مقابله با استکبار و شعار علیه اسرائیل برداریم. اگر این کار را نکنیم، هر خریدی که در دنیا انجام میدهیم باید مورد تأیید خزانهداری آمریکا قرار گیرد. پس بهتر است دست از این شعارها برداریم تا روابط اقتصادیمان با دنیا بهبود پیدا کند و کشور رشد کند.
اما مسئله این است که این افراد متوجه نیستند مشکل کجاست! کار به جایی رسیده که هر کارخانه داروفروشی در دنیا بخواهد دارویی را به جایی بفروشد باید از خزانهداری آمریکا اجازه بگیرد. آیا این ذلت نیست؟ این بدبختی نیست؟ همه دعواها سر همین است. اگر این شرایط نبود، دعوایی وجود نداشت. آنها میخواهند تمام کره زمین را در سیطره خود درآورند؛ از مواد غذایی، دارو، مسائل نظامی و هستهای گرفته تا مسائل اجتماعی و حتی خانوادگی. همه چیز باید تحت کنترل آنها باشد.
دو راه پیشِرو وجود دارد، یکی اینکه برای بهبود ظاهری وضعیت اقتصادی، تسلیم شویم، هر دستوری که به ما میدهند بپذیریم و جامعه و کشورمان را برده گروه محدودی کنیم و یا اینکه در مقابل این ذلت ایستادگی و مقاومت کنیم. این دو راه بیشتر وجود ندارد و هیچ حد وسطی قابلتصور نیست.
همانطور که امام خمینی (ره) از همان زمان، خطر را درک کردند و این انقلاب برای مقابله با چنین تفکری شکل گرفت، امروز نیز وظیفه ما مقاومت است. کشورهای زیادی مانند لبنان و فلسطین مقاومت کردهاند و موفق شدهاند. در سوریه هم به لطف خدا و با رهبری داهیانه مقام معظم رهبری، مقاومت شکل میگیرد. فرمایش مهم رهبری این است که اگر ما توقف یا سستی کنیم، مسئول تمام زحمات گذشته خواهیم بود؛ نه فقط ما حوزویان، بلکه بشر امروز مسئول خواهد بود.
در فضای مجازی، صحبتهایی میشنویم که گاه از ناآگاهی گوینده نشأت میگیرد. برای مثال، چگونه میتوان از استقلال صحبت کرد وقتی برای خرید یک دارو یا ساخت سلاح باید از خزانهداری آمریکا اجازه بگیریم؟ این عین ذلت است.
در مقابل این ذلت، راه مقاومت قرار دارد. آنهایی که در دفاع مقدس یا بهعنوان مدافع حرم شهید شدند، بهترین کارها را در وقت خودش انجام دادند. هیچ تردیدی در ارزش و صحت کارهای آنها نیست. متأسفانه، برخی ناآگاهانه میپرسند: «این همه شهید برای چه بود؟» باید به آنها گفت که دفاع و مقاومت، ارزشی غیرقابلانکار دارد و اگر تسلیم شویم، نتیجهاش ذلت و نابودی خواهد بود.
امروز شرایط بسیار حساسی داریم. هر چه انقلاب پیش میرود، شرایط پیچیدهتر میشود و ارزش رهبری بیشازپیش روشن میگردد. تدبیر و ارشاد مقام معظم رهبری، نقطه امید برای ماست و حوزه علمیه نیز در همین مسیر قرار دارد. مسیر صحیح، همان مسیر تبعیت از فرمایشات رهبری است که عزت را به ارمغان خواهد آورد.
در حدیث نهم از طایفه دوم از ادله خاصه به بررسی روایت اسماعیل بن هاشم در استدلال به مواسعه میپردازیم.
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ اَلْعَبَّاسِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: «فِي الرَّجُلِ يُؤَخِّرُ الظُّهْرَ حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ الْعَصْرِ إِنَّهُ يَبْدَأُ بِالْعَصْرِ ثُمَّ يُصَلِّي الظُّهْرَ».[1]
در این روایت، امام کاظم (علیهالسلام) در پاسخ به تأخیر نماز ظهر تا زمان داخل شدن وقت عصر میفرمایند: «یبدأ بالعصر ثم یصلی الظهر». این حکم دو تفسیر محتمل دارد:
1. تفسیر اول (بر اساس ضیق وقت):
مرحوم شیخ طوسی در تهذیب این روایت را به این شکل تفسیر میکند که اگر وقت عصر بهگونهای ضیق شده باشد که تنها بهاندازه خواندن چهار رکعت (نماز عصر) باقی مانده باشد، نماز عصر اولویت دارد؛ زیرا وقت مختص عصر است. در این صورت، ابتدا نماز عصر خوانده میشود و سپس نماز ظهر قضا میگردد. این تفسیر مطابق نظر فقهای قائل مضایقه نیز هست، چراکه آنها نیز در صورت ضیق وقت، به تقدم نماز مختص به آن وقت معتقدند. بنابراین، این احتمال برای مدعای مواسعه قابل استناد نیست.
2. تفسیر دوم (بر اساس تقیه):
احتمال دیگر این است که این روایت به طور کلی حمل بر تقیه شود. عبارت «حتی یدخل وقت العصر» ممکن است به وقت نماز عصر نزد اهل سنت اشاره داشته باشد، زیرا در فقه اهل سنت چنین ترتیبی وجود دارد. در این حالت، فرمایش امام (علیهالسلام) بر اساس تقیه بوده و نمیتواند دلیلی برای مدعا باشد.
این روایت را مرحوم صدوق و شیخ طوسی با سند خودشان نقل کردهاند.
اَلْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ سَلَمَةَ صَاحِبِ السَّابِرِيِّ عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ تُقَامُ الصَّلاَةُ وَ قَدْ صَلَّيْتُ فَقَالَ «صَلِّ وَ اجْعَلْهَا لِمَا فَاتَ».[2]
شخصی به امام صادق (علیهالسلام) عرض میکند که نماز جماعت برپا شده، درحالیکه او قبلاً این نماز را خوانده است. امام (علیهالسلام) به او دستور میدهند که در نماز جماعت شرکت کند و آن را به نیت قضا بخواند.
در این روایت، فرد نماز حاضره را خوانده و سپس امام (علیهالسلام) به او اجازه میدهند که نماز فائته (نماز قضا) را بعد از حاضره بهجا آورد. این امر نشاندهنده امکان تقدیم حاضره بر فائته است که مفهوم مواسعه را تقویت میکند.
مرحوم شیخ انصاری نکاتی در این روایت مطرح می کند که به بیان هر کدام از آنها می پردازیم.
و دعوى اختصاص الصلاة الّتي صلاّها أوّلا بصورة نسيان وجوب القضاء، بعيدة. نعم ظاهر الرواية الاستحباب، فيمكن حملها على محتمل الفوات.[3]
الف) احتمال فراموشی وجوب قضا
ممکن است کسی بگوید این روایت برای حالتی است که شخص نماز قضای خود را فراموش کرده و پس از خواندن نماز حاضره، به یاد قضای نماز افتاده است.
مرحوم شیخ انصاری این احتمال را ضعیف میدانند و آن را بعید میشمارد، زیرا ظاهر روایت چنین احتمالی را نشان نمیدهد. دستور امام (علیهالسلام) مطلق است و مقید به فراموشی وجوب قضا نیست.
ب) حکم صلّها واجعلها لما فات
سؤال دیگر این است که آیا امر به «صلّها» در این روایت وجوبی است یا استحبابی؟ شیخ انصاری میفرمایند ظاهر روایت، استحباب را میرساند و امر به «صلّها» ارشاد است، نه یک حکم تعیینی. بنابراین، این روایت نمیتواند دلیلی بر وجوب مواسعه باشد.
ج) حمل بر محتمل الفوات
یکی از روایاتی که صاحب جواهر بهعنوان دلیل بر جواز نافله برای فردی که فائته بر ذمه دارد مطرح کرده است، صحیحه ابی بصیر میباشد. این روایت در وسائل در ابواب مواقیت، باب 61، حدیث 2 ذکر شده است.
وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَامَ عَنِ الْغَدَاةِ حَتَّى طَلَعَتِ الشَّمْسُ فَقَالَ يُصَلِّي رَكْعَتَيْنِ ثُمَّ يُصَلِّي الْغَدَاةَ.[4]
در این روایت، ابی بصیر از امام صادق (علیهالسلام) در مورد شخصی که نماز صبح او فوت شده و خوابیده تا زمانی که خورشید طلوع کرده، سؤال میکند. امام (علیهالسلام) در پاسخ میفرمایند: ابتدا دو رکعت نافله صبح را قضاءً بخواند، سپس نماز صبح قضا شده را ادا کند.
یکی از روایاتی که بر جواز نافله در موارد قضا دلالت دارد، موثقه عمار بن موسی الساباطی از امام صادق (علیهالسلام) است. عمار اگرچه بهعنوان مضطرب الحدیث شناخته میشود، اما روایات او در مواردی قابل استناد هستند. سند این روایت نیز معتبر است.
بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقٍ عَنْ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: لِكُلِّ صَلاَةٍ مَكْتُوبَةٍ لَهَا نَافِلَةُ رَكْعَتَيْنِ إِلاَّ الْعَصْرَ فَإِنَّهُ يُقَدَّمُ نَافِلَتُهَا فَيَصِيرَانِ قَبْلَهَا وَ هِيَ الرَّكْعَتَانِ اللَّتَانِ تَمَّتْ بِهِمَا الثَّمَانِي بَعْدَ الظُّهْرِ فَإِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَقْضِيَ شَيْئاً مِنَ الصَّلاَةِ مَكْتُوبَةً أَوْ غَيْرَهَا فَلاَ تُصَلِّ شَيْئاً حَتَّى تَبْدَأَ فَتُصَلِّيَ قَبْلَ الْفَرِيضَةِ الَّتِي حَضَرَتْ رَكْعَتَيْنِ نَافِلَةً لَهَا ثُمَّ اقْضِ مَا شِئْتَ[5]
امام صادق (علیهالسلام) می فرمایند: هر نماز واجبی دارای دو رکعت نافله است، مگر نماز عصر که دو رکعت آخر از چهار نماز دو رکعتی نافله بعد از ظهر، نافله عصر محسوب میشوند، در خصوص نافلههای ظهر و عصر، روایاتی وجود دارد که نشان میدهند چهار رکعت نافلهای که پیش از نماز ظهر خوانده میشود، نافلهی ظهر به معنای دقیق آن نیست. این چهار رکعت تنها در زمان قبل از ظهر وارد شدهاند اما نه به عنوان نافلهی مخصوص ظهر. در واقع، نافلهی ظهر شامل سه دو رکعتی است که پس از نماز ظهر خوانده میشود، و دو رکعت چهارم به عنوان نافلهی عصر محسوب میگردد. برخی روایات این دیدگاه را تأیید میکنند که در تقابل با نظر مشهور میان فقها و معاصرین است. نظر مشهور بر این است که نافلهی ظهر شامل چهار دو رکعت قبل از نماز ظهر و نافلهی عصر نیز شامل چهار دو رکعت پیش از نماز عصر است.
ابتدا احتمالات مربوط به قسمت اول روایت، یعنی «لکل صلاة مکتوبة لها نافلة رکعتین»، مورد بررسی قرار میگیرد.
قوله عليه السلام: لكل صلاة مكتوبة لها نافلة ركعتين" لها" تأكيد لقوله" لكل" و يحتمل أن يكون المراد به أن لكل صلاة نافلة تختص بها، إلا العصر فإنه اكتفي فيها بركعتين من نافلة الظهر لقربهما منها.
و هذا بناء على أن الثماني ركعات قبل الظهر ليست بنافلة الظهر و لكنها لهذا الوقت، و الثمان بعدها نافلة للظهر كما يدل عليه كثير من الأخبار.
و يحتمل أن يكون المراد أن كل صلاة بعدها نافلة و إن لم تكن متصلة بها، إلا العصر فإنها قبلها و ليس بعدها إلى المغرب نافلة.
أو المراد أن كل فريضة لها نافلة متصلة بها، سواء كان قبلها أو بعدها إلا العصر فإنه يجوز الفصل بينها و بين الركعتين لاختلاف وقتيهما، لا سيما على القول بالمثل و المثلين في الفريضة خاصة.
أو المراد أن لكل صلاة نافلة ركعتين قبلها غير النوافل المرتبة إلا العصر، لكن لا يوافقه قول و لا يساعده خبر.[6]
احتمال اول
این احتمال بیان میکند که هر نماز واجبی یک نافله مختص به خود دارد، به جز نماز عصر. دلیل این است که برای نماز عصر، دو رکعتی از نافله ظهر، به دلیل نزدیکی و اتصال زمانی آن به عصر، کفایت میکند. به عبارت دیگر، «إلا العصر فإنه اکتفی فیها برکعتین من نافلة الظهر لقربهما منها».
در توضیح بیشتر میتوان گفت که اگر بر این مبنا نظر دهیم که نافله ظهر پس از نماز ظهر خوانده میشود، دو رکعت آخر آن که به عصر نزدیکتر است، گرچه حقیقتاً به نافله ظهر تعلق دارد، ولی به عنوان نافله عصر نیز محسوب میشود.
احتمال دوم
در این احتمال آمده است که «لکل صلاة مکتوبة لها نافلة رکعتین» به این معنا باشد که هر نماز واجبی، دو رکعت نافله دارد، اما این نافله الزاماً متصل به آن نماز نیست. استثناء در اینجا مربوط به عصر است که نافله آن پیش از عصر و متصل به آن خوانده میشود و پس از عصر تا مغرب نافلهای وجود ندارد. در این احتمال، کلمه «لها» به «بعدها» معنا شده است.
احتمال سوم
این احتمال بیان میکند که «لکل صلاة مکتوبة لها نافلة رکعتین» به معنای این است که هر نماز واجبی، دو رکعت نافله متصل به خود دارد، چه این اتصال پیش از نماز باشد و چه پس از آن. اما نماز عصر از این قاعده مستثنی است؛ زیرا برای آن میتوان بین نماز عصر و نافله آن فاصله انداخت، چراکه وقت نماز عصر با نافله آن متفاوت است. در این احتمال، کلمه «لها» به معنای «بمتصلةً إلیها» تفسیر میشود.
احتمال چهارم
در این احتمال، «لکل صلاة مکتوبة لها نافلة رکعتین» به این معنا گرفته شده است که هر نماز واجبی، دو رکعت نافله پیش از خود دارد. به عبارت دیگر، «لها» به معنای «قبلها» تعبیر میشود. این احتمال قائل است که روایت غیر از نوافلی که به صورت مرتب در احادیث ذکر شده (مانند چهار دو رکعت نافله ظهر یا عصر)، بر وجود دو رکعت نافله پیش از هر نماز واجبی تأکید دارد. البته، مرحوم مجلسی در نهایت این احتمال را رد کرده و میفرماید: «لکنه لا یوافقه قول و لا یساعده خبر»؛ یعنی هیچ قول یا خبری این احتمال را تأیید نمیکند.
جمعبندی احتمالات
این چهار احتمال در عبارت «لکل صلاة مکتوبة لها نافلة رکعتین» مطرح شده است. بررسی احتمالات نشان میدهد که تفسیر دقیق این عبارت بستگی به فهم کلمه «لها» دارد، که ممکن است به معنای «بعدها»، «قبلها»، یا «بمتصلةً إلیها» تفسیر شود.
[1] «تهذيب الأحكام»، ج 2، ص 271.
[2] همان، ج 3، ص 51.
[3] انصاری، مرتضی بن محمدامین، «رسائل فقهیة (انصاری)»، ص 319.
[4] حر عاملی، محمد بن حسن، «تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة»، ج 4، ص 283.
[5] همان، ج 4، ص 284.
انصاری، مرتضی بن محمدامین، رسائل فقهیة (انصاری)، 1 ج، قم - ایران، مجمع الفکر الإسلامي، 1414.
حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم - ایران، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1416.
طوسی، محمد بن حسن، تهذيب الأحكام، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1365.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقى، ملاذ الأخيار في فهم تهذيب الأخبار، قم - ایران، كتابخانه آيه الله مرعشي نجفي، 1406.
نظری ثبت نشده است .