موضوع: صلاة قضاء (مواسعه و مضایقه)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۲/۱۵
شماره جلسه : ۸۸
-
خلاصه جلسه گذشته
-
ترجیح اخبار مواسعه بر مضایقه بر مبنای قاعده جمع بین ادله
-
استناد به روایات در تبیین قاعده جمع اخبار متعارض
-
استناد به روایت «معاریض کلامنا»
-
احتمالات در معنای صدر روایت
-
نظر حضرت استاد بر تقویت احتمال دوم
-
استناد به روایات دیگر
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در جلسه گذشته، دیدگاه صاحب جواهر (رحمة الله علیه) مبنی بر صراحت اخبار مواسعه در جواز تقدیم حاضره و عدم صراحت اخبار مضایقه در بطلان حاضره در صورت تأخیر قضاء مورد بحث قرار گرفت. استدلال ابن ادریس حلی (رحمة الله علیه) بر بطلان حاضره مبتنی بر قاعده اصولی «امر به شیء مقتضی نهی از ضد آن است» مطرح و مورد نقد واقع شد. همچنین، ادعای نفی خلاف ایشان در مسئله فوریت قضاء با توجه به وجود قائلین به مواسعه، مورد خدشه واقع شد.
در ادامه بحث پیرامون ترجیح اخبار مواسعه بر اخبار مضایقه، صاحب جواهر (رحمة الله علیه) به وجه دیگری برای این ترجیح اشاره میفرمایند که مبتنی بر قاعده اصولی «الجمع مهما امکن أولی من الطرح» است.
على أنه مع ذلك كله ففي العمل بأخبار المواسعة مراعاة ما اشتهر بين الأصحاب قولا و عملا من أولوية الجمع بين الدليلين من الطرح التي يمكن استنباطها من بعض الأخبار كقوله (عليه السلام): «لا يكون الرجل فقيها حتى يعرف معاريض كلامنا و أن الكلمة من كلامنا لتنصرف على سبعين وجها لنا من جميعا المخرج» و «أنتم أفقه الناس إذا عرفتم معاني كلماتنا، إن الكلمة لتنصرف على وجوه، فلو شاء إنسان لصرف كلامه كيف شاء و لا يكذب» و «إنا نتكلم بالكلمة الواحدة لها سبعون وجها إن شئت أخذت كذا و إن شئت أخذت كذا» و «إن القرآن نزل على سبعة أحرف و أدنى ما للإمام أن يفتي على سبعة وجوه، هٰذٰا عَطٰاؤُنٰا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسٰابٍ»[1]
ایشان بیان میدارند که عمل به اخبار مواسعه، به معنای پذیرش هر دو دسته روایات و جمع بین مفاد آنهاست، در حالی که عمل به اخبار مضایقه، مستلزم طرح و کنار گذاشتن اخبار مواسعه است. توضیح این مطلب آن است که اگر مکلف بر طبق اخبار مضایقه عمل کند و قائل به وجوب فوری قضاء و ترتیب بین فائته و حاضره شود، ناگزیر باید روایاتی را که دلالت بر عدم وجوب ترتیب و جواز تقدیم حاضره دارند، کنار بگذارد.اما اگر اخبار مواسعه را بپذیرد، میتواند اخبار مضایقه را حمل بر رجحان کرده و بگوید تقدیم فائته بر حاضره، امری راجح است، نه واجب. به این ترتیب، جمع بین دو دسته روایات ممکن میشود و هیچ روایتی طرح نمیگردد.
صاحب جواهر (رحمة الله علیه) معتقد است که جمع بین ادله، اولویت دارد؛ زیرا شارع حکیم در مقام بیان، اهتمام به بیان تمام جوانب حکم دارد و طرح یک دسته از روایات، به معنای نادیده گرفتن بخشی از کلام شارع است.
استناد به روایت «معاریض کلامنا»
صاحب جواهر (رحمة الله علیه) در تبیین قاعده جمع بین اخبار متعارض، به روایاتی استناد میفرمایند. از جمله روایتی که دلالت دارد بر اینکه فقیه کسی است که «معاریض کلامنا» را بفهمد.
حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْرُورٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَمِّهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: حَدِيثٌ تَدْرِيهِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ حَدِيثٍ تَرْوِيهِ وَ لَا يَكُونُ الرَّجُلُ مِنْكُمْ فَقِيهاً حَتَّى يَعْرِفَ مَعَارِيضَ كَلَامِنَا وَ إِنَّ الْكَلِمَةَ مِنْ كَلَامِنَا لَتَنْصَرِفُ عَلَى سَبْعِينَ وَجْهاً لَنَا مِنْ جَمِيعِهَا الْمَخْرَجُ.[2]
معاریض کلام، یعنی کلامی که مبهم است و احتمالات متعددی در آن وجود دارد. به عنوان مثال، در روایات باب صلاه القضاء، روایات مواسعه و مضایقه وجود دارد. اگر روایات مضایقه را حمل بر وجوب کنیم، با روایات مواسعه تعارض پیدا میکند. اما اگر روایات مضایقه را حمل بر استحباب نماییم، جمع بین دو دسته روایات ممکن میشود.
توضیح بیشتر آنکه، «معاریض»، جمع معرض، به معنای کلامِ دارای ابهام و پوشیدگی است. در تبیین معنای «معاریض الکلام» میتوان گفت که هرگاه کلامی دارای وجوه و احتمالات متعدد معنایی باشد، به گونهای که بتوان آن را به معانی گوناگونی حمل نمود، به آن «معاریض الکلام» اطلاق میگردد. از این رو، فقیه کسی است که با احاطه بر این احتمالات و با استفاده از ادله و قرائن موجود، بتواند معنای صحیح و مراد متکلم را تشخیص دهد.
در ادامه، به فرازی دیگر از کلام معصوم (علیه السلام) استناد شده است: «و إنّ الکلمة من کلامنا لتنصرف علی سبعین وجهاً، و لنا من جمیعها المخرج». این فراز بیان میکند که گاهی یک کلمه از کلمات ما، هفتاد احتمال و وجه معنایی دارد و هر یک از این معانی به نحوی قابل انتساب به ما است. به این معنا که هر هفتاد معنا به گونهای به ما منتسب میشود و اینطور نیست که معنایی باشد که به هیچ وجهی به ما قابل انتساب نباشد.
در اینجا، نکتهای در خصوص استعمال لفظ در اکثر از معنا مطرح میشود. وآن این است که طبق بعض از دیدگاهها، اگر قائل باشیم به اینکه استعمال لفظ در اکثر از معنا محال است، این امتناع مربوط به بشر عادی است. اما در مورد خداوند متعال، به قرینه قرآن کریم، استعمال یک لفظ در معانی متعدد در یک استعمال واحد، مانعی ندارد. خداوند متعال بر چنین امری قادر است، در حالی که بشر از اراده دو معنا از یک لفظ در آنِ واحد ناتوان است.
در تبیین ارتباط این فراز با صدر روایت «لا یکون الرجل فقیهاً حتی یعرف معاریض کلامنا» دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول: فراز «إنّ الکلمة...» به این معنا باشد که یک لفظ در یک استعمال واحد، قابلیت ظهور در هفتاد معنا را دارد (استعمال لفظ در اکثر از معنا). در این صورت، فقیه کسی است که بتواند تشخیص دهد کدام یک از این معانیِ محتمل، در آن استعمالِ واحد، مورد نظر امام (علیه السلام) بوده است.
به نظر میرسد این احتمال دوم، با سیاق روایات و مباحث اصولی سازگارتر باشد. به عنوان مثال، کلمه «ینبغی» در روایات مختلف به معنای وجوب، استحباب، اباحه یا حتی کراهت به کار رفته است. در قرآن کریم نیز کلماتی مانند «حرج» و «فتنه» در معانی متعددی به کار رفتهاند. به عنوان نمونه، کلمه «حرج» در قرآن کریم نه بار در سه معنای مختلف به کار رفته است و کلمه «فتنه» در معانی شرک، توطئه دشمن و آزمایش الهی استعمال شده است (مانند آیه شریفه «أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لَا یُفْتَنُونَ»). این در حالی است که در کلام بشر عادی، یک لفظ معمولاً در یک معنا به کار میرود.
به عنوان مثال دیگر، کلمه «مؤمن» در قرآن کریم میتواند به معانی مختلفی از جمله مؤمنِ دارای ایمان ظاهری، مؤمنِ دارای ایمان قلبی، مؤمنِ همراه با ولایت و مؤمنِ بدون ولایت به کار رود. ائمه (علیهم السلام) نیز میفرمایند کلمات ایشان چنین قابلیتی دارد و ممکن است یک لفظ را هفتاد بار در معانی مختلف استعمال نمایند.
برای تکمیل بحث، به دو روایت دیگر نیز استناد میشود:
قَالَ الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُوسَى بْنِ بَابَوَيْهِ الْفَقِيهُ الْقُمِّيُّ نَزِيلُ الرَّيِّ مُصَنِّفُ هَذَا الْكِتَابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ قَدَّسَ رُوحَهُ حَدَّثَنَا أَبِي وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ الْوَلِيدِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا قَالا حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ وَ أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِيسَ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَحِمَهُمُ اللَّهُ قَالُوا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ الْوَاسِطِيُّ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ أَنْتُمْ أَفْقَهُ النَّاسِ إِذَا عَرَفْتُمْ مَعَانِيَ كَلَامِنَا إِنَّ الْكَلِمَةَ لَتَنْصَرِفُ عَلَى وُجُوهٍ فَلَوْ شَاءَ إِنْسَانٌ لَصَرَفَ كَلَامَهُ كَيْفَ شَاءَ وَ لَا يَكْذِبُ.[4]
این روایت بیان میکند که فقیهترین مردم کسی است که معانی کلمات ما را بداند، زیرا یک کلمه بر وجوه مختلفی قابل حمل است و اگر کسی بخواهد میتواند کلامش را به هر نحوی که بخواهد (با حفظ قواعد و ضوابط) معنا کند.
روایت دیگری که مرحوم صاحب جواهر بیان کرده است روایت زیر است.
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنِّي لَأَتَكَلَّمُ بِالْكَلِمَةِ الْوَاحِدَةِ لَهَا سَبْعُونَ وَجْهاً إِنْ شِئْتُ أَخَذْتُ كَذَا.[5]
این روایت نیز با احتمال دوم از روایت اول سازگار است و بیان میکند که ما یک کلمه را با هفتاد وجه بیان میکنیم و هر وجهی را که بخواهیم اراده میکنیم.
البته، این به آن معنا نیست که هر کس بتواند هر معنایی را از کلام امام (علیه السلام) اراده کند، بلکه «إن شئت أخذت کذا» یعنی در هر مورد، باید با توجه به قرائن و شواهد، معنای خاصی را اخذ کرد. این روایت ظهور در استعمالات متعدد دارد و بیانگر مقام والای ائمه (علیهم السلام) در فصاحت و بلاغت و احاطه ایشان بر معانی مختلف کلمات است.
به نظر میرسد که صاحب جواهر (رحمة الله علیه) نیز همین معنای دوم را از روایات فهمیده است. زیرا این معنا با مدعای ایشان سازگارتر است. اگر هر روایتی را با توجه به قرائن و شواهد موجود، به معنای مناسب خود حمل کنیم، جمع بین روایات متعارض ممکن میشود. اما اگر قائل باشیم که یک کلمه در یک استعمال واحد، میتواند دارای معانی متعدد باشد، جمع بین روایات دشوار و بلکه ناممکن خواهد بود.
[2] ابنبابویه، محمد بن علی، «معاني الأخبار»، ص 2، حدیث 3.
[3] حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ بْنِ هَاشِمٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ أَبِي حَيُّونٍ مَوْلَى الرِّضَا ع قَالَ: مَنْ رَدَّ مُتَشَابِهَ الْقُرْآنِ إِلَى مُحْكَمِهِ هُدِيَ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ ثُمَّ قَالَ إِنَّ فِي أَخْبَارِنَا مُتَشَابِهاً كَمُتَشَابِهِ الْقُرْآنِ وَ مُحْكَماً كَمُحْكَمِ الْقُرْآنِ فَرُدُّوا مُتَشَابِهَهَا إِلَى مُحْكَمِهَا وَ لَا تَتَّبِعُوا مُتَشَابِهَهَا دُونَ مُحْكَمِهَا فَتَضِلُّوا (عيون أخبار الرضا، ج 1، ص 290، حدیث 39.)
[4] ابنبابویه، محمد بن علی، معاني الأخبار، ص 1، حدیث 1.
ابنبابویه، محمد بن علی، معاني الأخبار، قم - ایران، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. دفتر انتشارات اسلامی، 1361.
ابنبابویه، محمد بن علی، عيون أخبار الرضا، تهران، جهان، 1378.
صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بیتا.
صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات في فضائل آل محمّد صلّى الله عليهم، قم - ایران، مکتبة آیة الله العظمی المرعشي النجفي (ره)، 1404.
نظری ثبت نشده است .