موضوع: صلاة قضاء (مواسعه و مضایقه)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۱/۲۶
شماره جلسه : ۷۷
-
خلاصه جلسه گذشته
-
بررسی سایر روایات مستند قول به مضایقه
-
روایت صفوان بن یحیی
-
کلام شیخ انصاری در رد استدلال به روایت
-
اشکال حضرت استاد به کلام شیخ انصاری
-
کلام صاحب جواهر در رد استدلال به روایت
-
روایت ابوبصیر
-
کلام شیخ انصاری در رد استدلال به روایت
-
کلام صاحب جواهر در رد استدلال به روایت
-
1. عدم ظهور جمله خبری در وجوب
-
2. اراده وقت فضیلت از «دخل وقت العصر»
-
3. ظهور عبارت «و کذلک الصلوات» در نمازهای غیر مشترک در وقت
-
نقد حضرت استاد بر کلام صاحب جواهر و شیخ انصاری
-
1. عدم وجود قرینه بر اراده وقت فضیلت از «دخل وقت العصر»
-
2. عدم تشبیه در روایت
-
3. عدم ظهور ذیل روایت در وقت مختص
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در بررسی سند روایت زراره، تنها اشکال سندی مطرح، همان اشکال صاحب جواهر است. در سند روایت، اشکال فقط ناظر به «محمد بن اسماعیل» است. در مورد تعیین هویت او، چهار احتمال مطرح شده است: محمد بن اسماعیل بن بزیع، محمد بن اسماعیل برمکی، محمد بن اسماعیل میمون زعفرانی، و محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری.
طبق نظر حضرت استاد از میان این احتمالات، با توجه به تطبیق طبقه رجالی راویان و قرائن محل سکونت، احتمال چهارم، یعنی محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری، اقوی دانسته شد. وجود این روای در میان روایان کتاب کامل الزیارات و اکثار نقل کلینی از محمد بن اسماعیل در کتاب کافی، که بنا بر تصریح مرحوم خوئی بیش از هفتصد مورد است، موجب اطمینان به وثاقت وی نیز میشود. بر مبنای حضرت استاد، نقل حتی یک روایت از سوی راویان جلیلالقدر مثل کلینی، در صورت نبودن قرینهی خلاف، برای اثبات وثاقت کافی است.
بحث در روایاتی است که قائلان به مضایقه به آنها استناد کردهاند. پیشتر بیان شد که روایت اصلی مورد استدلال ایشان، صحیحه زراره است که تحلیل تفصیلی آن به همراه بیان اشکالات، ارائه گردید. البته، این نکته قابل تأمل است که اختصاص عمدهی استناد مضایقهایها به این روایت، در حالی که برخی از روایات دیگر در افادهی مدعای آنان روشنتر به نظر میرسد، خود جای بحث دارد.
یکی از روایاتی که هم صاحب جواهر و هم شیخ انصاری نیز به آن اشاره کردهاند، روایت صفوان بن یحیی است که از امام کاظم (علیهالسلام) نقل شده است.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ اَلْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الظُّهْرَ حَتَّى غَرَبَتِ الشَّمْسُ وَ قَدْ كَانَ صَلَّى الْعَصْرَ فَقَالَ كَانَ أَبُو جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ، أَوْ كَانَ أَبِي يَقُولُ إِنْ أَمْكَنَهُ أَنْ يُصَلِّيَهَا قَبْلَ أَنْ تَفُوتَهُ الْمَغْرِبُ بَدَأَ بِهَا وَ إِلاَّ صَلَّى الْمَغْرِبَ ثُمَّ صَلاَّهَا.[1]
مضمون روایت چنین است که مردی نماز ظهر را فراموش کرده تا هنگامی که غروب شد، در حالی که نماز عصر خود را خوانده بود. امام کاظم (علیهالسلام) در پاسخ میفرمایند که اگر پیش از آنکه وقت نماز مغرب فوت شود، بتواند نماز ظهر را بهجا آورد، باید ابتدا نماز ظهر را بخواند، و اگر بیم آن دارد که وقت مغرب از دست برود، ابتدا نماز مغرب را خوانده و سپس نماز ظهر را قضا کند.
مرحوم شیخ انصاری، اعلی الله مقامه، در مقام پاسخ به استدلال به این روایت، همان پاسخ ارائهشده در بحث صحیحه زراره را مطرح میکند. ایشان در صحیحه زراره قائل شدند که مراد، وقت فضیلت است؛ در اینجا نیز همین توجیه را بیان کرده و میفرمایند:
و بما ذكرنا في الجواب عن هذه الصحيحة - من ابتناء الاستدلال على ضيق وقت المغرب - يجاب عن رواية صفوان بن يحيى[2]
صاحب جواهر، رحمهالله علیه، نیز هنگام بررسی این روایت تصریح کردهاند:
أن ظاهر جعل الغروب غاية للنسيان فيه وقوع التذكر عنده أو بعده قبل زوال الحمرة لا قبل الانتصاف فالترديد في الجواب حينئذ يومي إلى أن المراد بفوات المغرب فوت وقت فضيلتها، فلا يكون الحكم فيه بوجوب التقديم للحاضرة أو للفائتة على التعيين[3]
ظاهر روایت این است که غروب آفتاب پایان زمان نسیان محسوب شده است، و این ظهور در آن دارد که تذکر در هنگام غروب یا اندکی پس از آن، پیش از زوال حمره مشرقیه، اتفاق افتاده است. بنابراین، باز هم مسئله در محدودهی وقت فضیلت مطرح میشود. ایشان اضافه میکنند که دور از ذهن است که نسیان تا نیمهشب ادامه یابد؛ بلکه مقتضای ظاهر آن است که یادآوری نزدیک به غروب یا کمی پس از آن باشد.
روایت دیگری که در این زمینه مطرح شده، روایت ابوبصیر است.
عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ اِبْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ نَسِيَ الظُّهْرَ حَتَّى دَخَلَ وَقْتُ الْعَصْرِ قَالَ يَبْدَأُ بِالظُّهْرِ، وَ كَذَلِكَ الصَّلَوَاتُ تَبْدَأُ بِالَّتِي نَسِيتَ إِلاَّ أَنْ تَخَافَ أَنْ يَخْرُجَ وَقْتُ الصَّلاَةِ فَتَبْدَأُ بِالَّتِي أَنْتَ فِي وَقْتِهَا ثُمَّ تَقْضِي الَّتِي نَسِيتَ.[4]
مرحوم شیخ انصاری در مقام پاسخ به دلالت روایت بر مضایقه میفرماید: تعبیر «نسی الظهر حتی دخل وقت العصر» مبتنی بر این است که قائل به تعدد وقت برای ظهر و عصر باشیم؛ همانگونه که اهل سنت قائلند. اما اگر گفته شود که ظهر و عصر دارای وقت مشترکاند ــ چنانکه مشهور شیعه بر این باورند که به اندازه چهار رکعت از اول وقت مختص ظهر و به اندازه چهار رکعت از آخر وقت مختص عصر بوده و بقیه وقت مشترک است ــ دیگر چنین دلالتی ثابت نمیشود. شیخ تصریح میکند که این پاسخ مبتنی بر تعدد وقتین ظهرین و عشائین است.
فإنّ الظاهر من قوله: «نسي الظهر حتّى دخل وقت العصر» ابتناء الجواب على تعدّد أوقات الظهرين و العشاءين و حينئذ فقوله: «يبدأ بالّتي نسيت إلاّ أن يخاف أن يخرج وقت الصلاة» خروج الوقت المختصّ بها، فلو نسي العصر عند خوف وقت المغرب المغاير لوقت العشاء وجب البدأة بالمغرب ثمّ بالعصر، و هذا ممّا لا نقول به، و حمل وقت العصر على المقدار الّذي يسع الفعل عن آخر الوقت مخالف للظاهر قطعا.[5]
شیخ انصاری میفرماید: در جمله «یبدأ بالتی نسیت إلا أن تخاف أن یخرج وقت الصلاة»، مراد از خروج وقت، خروج وقت مختص به نماز فراموششده است؛ به این معنا که اگر مثلاً نماز عصر را فراموش کند و زمان مختص به مغرب که غیر از وقت عشاء است، فرا برسد، باید ابتدا نماز مغرب را اقامه کند، سپس نماز عصر را قضا نماید.
مرحوم صاحب جواهر در مقام بررسی روایت ابیبصیر، نخست به اشکال سندی آن اشاره کرده و سپس اشکالات دلالی را مطرح میکند.
وی همچنین میفرماید: عبارت «و کذلک الصلوات تبدأ بالتی نسیت» در روایت، مربوط به نمازهایی است که وقت مشترک ندارند؛ بدین معنا که نمازهایی که اشتراک در وقت دارند ــ مانند ظهرین یا عشائین ــ تحت این حکم قرار نمیگیرند. لذا معنای عبارت چنین میشود که باید با نمازی که فراموش شده آغاز کند، مگر آنکه خوف فوت وقت فضیلت نماز حاضر وجود داشته باشد. بنابراین روایت در مقام تفصیل میان فوت وقت فضیلت نماز حاضر و عدم فوت آن است، نه مطلق فوت وقت.
صاحب جواهر بر این اساس نتیجه میگیرد که روایت در مقام تشبیه اجمالی است و نمیتوان از آن اطلاق گرفت و نمازهای دارای وقت مشترک را نیز مشمول حکم دانست.
1. عدم وجود قرینه بر اراده وقت فضیلت از «دخل وقت العصر»
صاحب جواهر فرمود: روایت در مقام تشبیه اجمالی است و نمیتوان از آن اطلاق گرفت، بنابراین باید روشن شود تعبیر «و کذلک الصلوات التی نُسیت تبدأ بالأول» در روایت، در چه امری تشبیه شده است. اگر بخواهیم از منظر خود مضایقهایها معنا کنیم، میگویند: هر نمازی که قبلاً فراموشت شده، اکنون که در وقت نماز حاضر متذکر آن شدهای، باید ابتدا آن نماز فراموششده را به جا آوری. این تعبیر ظهور در فوریت قضا دارد. این فرع بر آن مبتنی است که مراد از «الصلوات» اعم از نمازهای گذشته فوتشده و نمازهای حاضر با وقت مشترک باشد؛ یعنی دو نمازی که وقتشان مشترک است و مکلف یکی را مقدم بر دیگری باید بخواند، ولی در عمل دومی را خوانده و بعد متوجه شده که اولی را ترک کرده است.
اشکال دیگری که به صاحب جواهر وارد است، آن است که در حقیقت، روایت قصد تشبیه اجمالی ندارد، بلکه کبری کلی ارائه میکند. مضمون روایت این است که: نمازهای فراموششده را باید از نماز اول آغاز کرد، مگر آنکه بیم آن رود که وقت نمازی که در آن قرار داری از دست برود، که این قید ظهور در وقت اجزاء دارد. بنابراین، در صدر روایت که میفرماید: «نسی الظهر حتی دخل وقت العصر»حمل بر وقت فضیلت میشود؛ چرا که اگر مراد از «دخل وقت العصر»، وقت اختصاصی نماز عصر یعنی چهار رکعت پایانی باشد، در این صورت قطعاً باید نماز عصر مقدم شود.
مرحوم شیخ انصاری نیز تصریح میکند که استدلال به این روایت مبتنی بر پذیرش تعدد اوقات ظهرین است؛ چنانکه عامه قائلند که از اذان ظهر تا ساعتی معین وقت ظهر و پس از آن وقت عصر است. سپس اضافه میکند که در صورت پذیرش این مبنا، تعبیر «یبدأ بالظهر» در روایت، یعنی در حالی که وقت عصر وارد شده، باید ابتدا نماز ظهر را بجا آورد. این تفسیر مطابق مبنای عامه خواهد بود.
اما اگر از شیخ سؤال شود که در این صورت تعبیر دوم «تبدأ» در روایت چگونه تفسیر میشود، پاسخ ایشان این است که «یبدأ بالتی نسیت إلا أن تخاف أن یخرج وقت الصلاة» باید بر وقت مختص حمل شود. یعنی اگر کسی نماز عصر را فراموش کرده و بیم آن میرود که وقت مغرب، که مغایر با وقت عشاء است، فوت شود، در این صورت باید ابتدا مغرب را بخواند و سپس عصر را قضا کند. با این حال، حمل این قید بر وقت مختص، خلاف ظاهر است؛ چرا که «إلا أن تخاف أن یخرج» ظهور در انتهای وقت دارد و انتهای وقت همان وقت اجزاء است، نه وقت مختص.
بنابراین، اشکال روایت ابیبصیر در کبرای آن است که در ذیل روایت آمده و صدر روایت، اگرچه میتوان آن را به راحتی بر وقت فضیلت حمل یا بر تقیه تفسیر کرد، اما به هر حال به کار مضایقهایها نمیآید. در ذیل روایت، امام کبری کلی بیان میکند که «الصلوات التی نسیت تبدأ بالأول منها»، تنها با یک استثنا: «إلا أن تخاف أن یخرج وقت الصلاة التی أنت فیها»، که آن هم به قرینه ظهور در انتهای وقت، ناظر به وقت اجزاء است. بنابراین، نه فرمایش شیخ انصاری در این مقام تمام است و نه فرمایش صاحب جواهر.
[2] انصاری، مرتضی بن محمدامین، «رسائل فقهیة (انصاری)»، ص 343.
[3] صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، «جواهر الکلام (ط. القدیمة)»، ج 13، ص 97.
[4] حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، ج 4، ص 289، حدیث 8.
[5] انصاری، رسائل فقهیة (انصاری)، ص 343.
انصاری، مرتضی بن محمدامین، رسائل فقهیة (انصاری)، ۱ ج، قم - ایران، مجمع الفکر الإسلامي، 1414.
حر عاملی، محمد بن حسن، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم - ایران، مؤسسة آل البیت (علیهم السلام) لإحیاء التراث، 1416.
صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بیتا.
نظری ثبت نشده است .