درس بعد

آیات الاحکام/ حجاب

درس قبل

آیات الاحکام/ حجاب

درس بعد

درس قبل

موضوع: حجاب


تاریخ جلسه : ۱۳۸۶/۱۱/۹


شماره جلسه : ۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ردّ دلیل بر تعمیم آیه باب قاعده اشتراک

دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


عرض كرديم از اين آيه شريفه كه معروف هست (مخصوصاً در كتب قدما)  به آيه حجاب، آنچه كه بدواً به ذهن مى‌رسد و از قرائن قبل و بعد آيه استفاده مى‌شود اين است كه اين آيه مربوط به زنهاى پيامبر (ص) است. ما چه از این آيه در اين مورد وجوب را استفاده كنيم يا استحباب را استفاده كنيم در هردو صورت اين مطلبى بوده مربوط به زنان پيامبر و براى رفعت و عظمت شأنى پيامبر (ص) خداوند يك چنين دستورى را صادر فرموده است‌.

استفاده عموم از راه قاعده اشتراک در تکلیف
اينجا ممكن است كسى مسئله قاعده اشتراك در تكليف را مطرح كند، كما اينكه به بعضى از اين رساله‌ها و نوشته جاتى كه در باب حجاب نوشته شده است وقتی  انسان مراجعه مى‌كند مى‌بيند كه اينها مى‌خواهند بگويند ولو آيه دلالت بر اين داشته باشد كه اين مربوط به زنهاى پيامبر هست اما قاعده اشتراك در تكليف اينها را مربوط به عموم زنها مى‌كند. بعبارت اخرى افرادى مثل صاحب اسداء الرغاب، براى تعميم به ذيل این آيه استشهاد كرد «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» كه ما از بیان ایشان جواب داديم.

 حالا اگر كسى بخواهد براى تعميم بقاعده اشتراك در تكليف استدلال كند و بگويد اصل اولى در تكاليف اشتراك بين الجميع است الا آنجايى كه ما قرينه بر اختصاص داشته باشيم. روايات فراوانى داريم که سائلى مى‌رود از امام (ع) سؤال مى‌كند من نمازم را اينطور خواندم آيا بايد اعاده كنم يانه؟ مى‌فرمايد اعاده بكن، اين روشن است كه اين اختصاص به آن سائل ندارد، و اشتراك در تكليف يك قاعده مسلمى هست كه اصلاً ضرورى فقه است، و ضرورى دين هست بالاتر از ضرورت فقه، تكاليف اختصاص به افراد معينى ندارد الا ما خرج بالدليل يعنى اصل اولى عبارت از اشتراك است الا ما خرج بالدليل.

حالا اگر كسى بگويد كه اين آيه درست است مربوط به زنهاى پيامبر است اما ما روى قاعده اشتراك مى‌گوييم مربوط به همه نساء مؤمنين است؛ جواب اين است كه اولاً ما گفتيم قرائنى كه قبل  و بعد از آيه وجود دارد، يك ظهورى منعقد مى‌كند براى اختصاص، آيات قبل كه  «يَا نِسَاءَ النَّبِىِّ لَسْتُنَّ كَأَحَدٍ مِنْ النِّسَاءِ  -وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى» اينها قرينه است. و آيات بعدش كه بعد از وفات پيامبر كسى با اينها نبايد نكاح كند معلوم مى‌شود  که خداوند يك احكام اختصاصى را در اينجا دارد بيان مى‌كند. پس ما قاعده اشتراك را قبول داريم اما بر اختصاص قرينه و دليل داريم. ثانياً مورد قاعده اشتراك اصلاً جايى است كه يك حكمى براى عده ای كه در زمان پيامبر بعنوان مسلمانان بودند، ثابت بوده، مخاطب به يك كتابى بودند «يا ايها الذين آمنوا » در زمان خود پيامبر بگوييم بصورت قضيه خارجيه، در چنين مواردى كه يك حكمى در زمان پيامبر شامل تمام مؤمنين و مؤمنات آن زمان مى‌شده است.

 حالا ما شك مى‌كنيم كه آيا شامل ماها هم مى‌شود يانه؟ مي گوييم قاعده اشتراك ميگويد مربوط به همه است، ولى مورد قاعده اشتراك جايى است كه در زمان صدور قطعاً شامل مخاطبين آن زمان تماماً بوده است، شامل آنهايى كه حاضر در آن زمان بودند تماماً بوده.  اما آيا شامل غائبين مى‌شود يا شامل غائبين نمى‌شود اينجا، جايى براى جريان قاعده اشتراك است.

 اما در مانحن فيه يك حكمى براى خصوص بيت پيامبر بوده، «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا» حالا ما الان اين «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا» را سرايت به همه جاها بدهيم! بگوييم تا غذا خورديد استحباب يا لزوم انتشار وجود دارد، كما اينكه گاهى اوقات بعضى‌ها استدلال هم مى‌كنند به همين آيه « فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا»، در صورتی که  نمى‌شود استدلال كرد، اين آيه اصلاً يك حكمى مربوط به خانه پيامبر (ص) و در آن مجموعه بوده است.

« 
» جزو آیات حجاب نیست اين نكته را دقت كنيد با اين بيانى كه امروز مى‌خواهيم بگوييم، مى‌خواهيم به اين نتيجه برسيم كه اصلاً اين آيه از اول نبايد جزو آيات حجاب و بعنوان يكى از ادله لزوم حجاب مطرح باشد، اگر در بعضى از كتب فقهى برخى از فقهاء آمدند مطرح كردند به نظر ما صحيح نيست؛ حتى بزرگانى مثل مرحوم صاحب جواهر (ره) به اين آيه شريفه به اطلاقش مى‌خواهد بگويد اطلاقش اشعار به اين دارد كه حتى ستر وجه و كفين هم لازم است؛ تا كجا دامنه استدلال به اين آيه را توسعه داد ه اند! خير اين آيه اصلاً ربطى به بحث  حجاب ندارد؛ درست است كلمه «حجاب» در آيه آمده است اما آن حجاب مورد بحث در فقه، «حجاب» مورد بحث در فقه پوشاندن زنهاست، زن چه مقدارى از خودش را بپوشاند، مرد چه مقدارى بايد بپوشاند اين حجاب مصطلح در فقه است، حجاب در اينجا در مقابل لقا است، نقيضش لقا است.

 در عرب جاهليت این مرسوم بود افراد همينطور مى‌رفتند در منازل يكديگر، همينطور مى‌رفتند در اتاق‌هاى يكديگر، وقتى مى‌آمدند سفره پهن بود مى‌نشستند سر سفره با صاحب آن خانه و اهل آن خانه هم غذا مى‌شدند، اين مرسوم بوده در ميان جاهليت، بعد كه پيامبر به نبوت مبعوث شدند باز همان مردم، همان رسم جاهلى را درست در منزل پيامبر پياده مى‌كردند، همينطور سر زده وارد منزل پيامبر مى‌شدند همينطور بدون دعوت وارد مى‌شدند، آيه نازل شد كه «لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِىِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ» اصلاً از اول آيه مربوط به همين بيوت نبى است،

  خداوند مى‌خواهد جايگاه و رفعت بيت پيامبر را ذكر كند، اينها قبلاً بدون دعوت، بدون اذن قبلى وارد مى‌شدند آيه  نازل شد كه تا به شما اذن و دعوت به طعام نكردند حق نداريد بيايد، وقتى هم كه دعوت شديد برويد، وقتى هم كه غذا خورديد زود بلند بشويد و برويد، اين «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا» اينها مربوط به خانه پيامبر است، نمى‌توانيم بگوييم خود آيه دارد يك حكم كلى را ذكر مى‌كند كه هر جا دعوت شديد غذا خورديد مستحب است بعد از غذا بلا فاصله بلند شويد و برويد، يا لازم است اين كار را بكنيد، از نظر صناعت استدلالى نمی شود چنين برداشتى را از آيه كرد. 

آن وقت از همين رسوم جاهليت هم اين بود وقتى مى‌رفتند در خانه نيازى به يك ظرفى، غذاى، (متاع يعنى ما يتمتع به، ما ينتفع به چيزى كه مورد استفاده قرار مى‌گيرد) نياز داشتند همينطور وارد اتاق زنهاى پيامبر مى‌شدند و مى‌رفتند آنچه كه مورد نيازشان بود بر مى‌داشتند و مى‌آوردند، يا از آنها مى‌خواستند آيه نازل شد «وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» وقتى چيزى مى‌خواهيد از پشت پرده از اينها بخواهيد؛ سرتان را زير نيندازيد وارد اتاق زنهاى پيامبر بشويد و از آنها چيزى را مطالبه كنيد بلکه از وراء حجاب بخواهيد. ببينيد آیه در اینجا اصلاً كارى به پوشش زن ندارد ؛ زن در وراء حجاب پوشش داشته باشد يا نداشته باشد.

 ما ولو اینکه در جلسه قبل گفتيم كه از «لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» شايد استفاده مى‌شود هم تكليف به زنهاست هم تكليف به مردها ولى بعيد نيست كه اصلاً بگوييم آيه يك ظهور روشنى در تكليف به مردان دارد، مي گويد شماها بايد از وراء حجاب از اينها چيزى را بخواهيد، نه اينكه آنها واجب است بروند وراء حجاب، ولو در ذيل آيه مي گويد «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ» اما آنى كه ظهور روشنى در اين آيه شريفه دارد اين است كه ما بگوييم ابتدائاً خطاب در اين آيه به رجال است، به مردهاست.

 بنابر اين، آنچه كه الان مى‌خواهيم عرض كنيم اين است كه ما الان وقتى مى‌خواهيم بگوييم كه آيا حجاب بر زن واجب است يانه؟ چه مقدار برايش واجب است؟  اين آيه را ما نمى‌توانيم جزو آيات حجاب قرار بدهيم؛ اين آيه يك رسم باطل جاهلى را آن هم در خصوص بيت پيامبر(ص) بیان می کند، حالا شايد آن موقع در بيوت خودشان اين معنا لازم نبوده. یکی از دوستان كتاب «التمهيد» مرحوم آقاى معرفت را آوردند و ملاحظه نمودیم  كه ايشان هم تصريح كردند به اينكه سوره مباركه احزاب قبل از سوره نور نازل شده است؛ ولو از جهت بيان سور در قرآن، سوره نور قبل از سوره احزاب آمده است اما زمان نزول و تاريخ نزول، سوره احزاب را سوره (90) ايشان بيان كرده است، ديگران گفته‌اند (88 يا 89 يا 90) ايشان فرموده‌اند 90 هست.

 آن زمان هنوز اين آيات سوره نور «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» نازل نشده بوده، اولين دستور اين بوده در خانه پيامبر وقتى مى‌رويد براى طعام سرتان را  زير نيندازيد برويد داخل اتاق زنهاى پيامبر،« فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» ما باشيم و اين آيه ظهور روشنى دارد بر تكليف به رجال، ما باشيم و اين آيه تكليفى را براى زنها مطرح نمى‌كند ولو اين اثر براى زنها هم مطرح است.

 پس ببينيد از كجا شروع كرديم از كلمات ديگران و داريم به كجا مى‌رسيم! ديگران مى‌خواهند بگويند اين آيه كه دلالت بر وجوب حجاب دارد اولاً دلالت بر وجوب حجاب زنهاى پيامبر از پشت پرده دارد.

و ثانياً عموميت دارد كه دو بيان براى عموميت ذكر شد و ما هردو بيان را مورد مناقشه قرار داديم.

 شواهد تاریخی بر تایید فرمایش حضرت استاد
 نكته كه در اينجا ما مى‌خواهيم عرض كنيم اين که آقايان يك مقدار به تاريخ هم مراجعه كنند، ببينيد ما غير از خانه پيامبر جاى ديگرى نداريم كه بگوييم زنهاى مؤمنين حالا شايد از آن وقتى كه آيه « وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ » نازل شد اينها از خانه خارج نشدند، ولى غير از زنهاى پيامبر، حضرت زهرا (س) وقتى در قضيه فدك رفتند مسجد با ابا بكر احتجاج كردند آيا آنجا دستور دادند  پرده ای بين حضرت زهرا و بين  ابی بکر زده شود؟  البته در بعضى از نقل‌ها دارد كه ابى بكر احتراماً گفت يك پرده‌اى را براى حضرت بزنيد، اما اين آمد و شد چند بار بوده و يك بار  نبوده يا آنجايى كه حضرت زينب در مجلس يزيد خطبه‌ى را خواند آيا من وراء پرده و من وراء ستر بوده؟

 اساساً آيا زنها كه در زمان پيامبر مى‌آمدند از پيامبر سؤال مى‌كردند آنها من وراء حجاب سؤال مى‌كردند؟ اگر ما بخواهيم بگوييم اين آيه يك وجوب حجابى را براى زنهاى مؤمنين، براى عموم زنها  بیان می کند، بايد در زمان پيامبر اينها عملى مى‌شد، ما روايات زيادى داريم زنها آمدند از پيامبر سؤالاتى كردند هيچ كجايش هم ندارد كه من وراء حجاب سؤال كردند، بعد هم در زمان ائمه (ع) اين معنا نبوده ما وقتى تاريخ را مراجعه كنيم بگوييم زنهاى پيامبر از زمانى كه« وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ» نازل شد ديگر در خانه بودند اصلاً بيرون نيامدند.

اما غير از زنهاى پيامبر چطور! كجاى تاريخ دارد كه اينها زنهاى مؤمنين هر جا با مردها خواستند صحبتى كنند پرده‌اى زده مى‌شد براى صحبت! بلكه خلاف اين در تاريخ مطرح شده است.

 پس بنابر اين ما نمى‌توانيم بگوييم اين آيه شريفه دلالت بر حجاب دارد، «فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ» اين تكليف به مردهاست، اينها اگر سرشان را زير مى‌انداختند مى‌رفتند داخل  اتاق زنهای پیامبر كار حرامى را انجام دادند.  نكته ی كه در اينجا وجود دارد اين است كه در آيه 55 دارد «لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ» اين آيه 53 كه نازل شده بود، عده‌ى گفتند عجب! پس ديگر پدرهاى زنهاى پيامبر، برادرهاى زنان، خواهرهاى آنها هيچ كدام حق ندارند بروند از زنهاى پيامبر بروند در حجره آنها و  چيزى را بخواهند! آيه نازل شد «لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ فِي آبَائِهِنَّ وَلَا أَبْنَائِهِنَّ وَلَا إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ إِخْوَانِهِنَّ وَلَا أَبْنَاءِ أَخَوَاتِهِنَّ وَلَا نِسَائِهِنَّ وَلَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ» حدود 9 گروه را استثناء كرده كه اينها مانعى ندارد، جناحى نیست و اشكالى براى اينها نيست. براى زنها ی پيامبر كه پدرانشان بيايد، پسرانشان بيايند، برادرانشان بيايند و پسر برادرانشان بيايند پسر خواهرهايشان بيايند.

مراد از «نِسَائِهِنَّ»
« نِسَائِهِنَّ» در تفاسير  شیعه و سنی دو نوع تفسير شده است، در تفسير مجمع البيان« نِسَائِهِنَّ » را دو احتمال داده است، يك احتمال روايتى است از ابن عباس نقل شده است،  يعنى آن زمان چون زنهاى يهود و نصارى مى‌آمدند خصوصيات زنهاى پيامبر را مى‌ديدند، مى‌رفتند براى شوهرانشان نقل مى‌كردند، لذا اين «نسائهن » يعنى زنهاى مؤمنين. احتمال دوم اين است كه نه« نِسَائِهِنَّ » يعنى همه زنها، چه زنهاى مؤمن و چه زنهاى غير مؤمن آلوسى هم در روح المعانى دو قول آورده است منتها قول همان روايت ابن عباس است كه مراد زنان مؤمن است.

 قول دوم« نِسَائِهِنَّ» يعنى زنهاى از خويشان و بستگان، مادر، خواهر، دختر خواهر، خادمه‌ها كه در منزل كار مى‌كردند، مراد از« نِسَائِهِنَّ » اين ها باشند.  اين دو احتمال كه عرض كردم احتمال اولش احتمالى است كه بر طبق روايت ابن عباس آمده است، احتمال دومش هم قولى است از قول مفسرين.  اين« نِسَائِهِنَّ » بالاخره در اینکه بايد يك اضافه ی به اينها داشته باشد ترديدى نيست که تمام زنها را شامل نمى‌شود. قول دومى  را كه صاحب مجمع البيان فرموده است كه بگوييم همه زنها چه مؤمن چه كافر، زنهاى كافر  كه « نِسَائِهِنَّ » نيست، و باز بعيد هم نيست كه اين «نِسَائِهِنَّ» بيشتر اين احتمال دومى كه آلوسى گفته است، همانى كه در بين خودمان هم تعبير مى كنيم مى‌گوييم زنهاى خودمان، يعنى زنهاى فامیل، منسوبين وابستگان، اين« نِسَائِهِنَّ » ظهور در اين دارد.

 حالا ربما يتوهم كه اين آيه شريفه كه مى‌گويد «و لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ» اين اولاً قرينه بشود بر اينكه آن تكليف قبلى تكليف لزومى است؛ ببينيد! ما در بحث ديروز گفتيم «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ» اين قرينه است بر اينكه اين تكليف تكليف لزومى نيست، آيا «لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ» اين مى‌تواند قرينه خوبى باشد براى اينكه اين تكليف تكليف لزومى است؟ بگوييم ما اين را قرينه قرار بدهيم.

نکته در باب قرينه و ذى القرينه، بعد از درس ديروز به بعضى از آقايان هم عرض كردم که در يك كلام واحد نوعاً ذيل را قرينه براى صدر قرار مى‌دهند،  اگر شارع يك حكمى را با امر بيان كرده است  «فَاسْأَلُوهُنَّ» بعد در ذيلش يك عنوانى آورده كه ظهور در استحباب پيدا مى‌كند، ذيل قرينه براى صدر است، صدر قرينه‌ى براى ذيل نمى‌شود، حالا يك مقدار دقيقتر هم مى‌توانيم بيان كنيم، بگوييم قرينه آنى است كه اظهريت از ذى القرينه دارد، آنى كه اظهريت دارد، فرق نمى‌كند صدر براى ذيل يا ذيل براى صدر.

 اصلاً چيزى صلاحيت براى قرينيت را دارد كه اظهر از ذى القرينه باشد، براى اينكه با اين اظهر در آن ظاهر ما تصرف كنيم، آيا اينجا اين« لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ» بگوييم دارد استثناء مى‌زند، بگوييم مى‌گويد اين گروه اشكالى ندارد، بگوييم اين قرينه روشنى است براى اينكه آن حكم حكم لزومى بوده، انصاف اين است كه مى‌شود اين را گفت يعنى اين از «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ» قرينيتش خيلى روشنتر است، «ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ» را اگر شارع هم نمى‌فرمود كلام نقصى نداشت، صيغه امر است «فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاء» حِجَابٍ ظهور در وجوب دارد، ما بوديم اگر اين« لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ » نبود مى‌گفتيم « ذَلِكُمْ أَطْهَرُ» قرينه مى‌شود براى اينكه اين وجوبى نيست، بهتر اين است كه من وراء حجاب از اينها چيزى را بخواهيد، اما « لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ » اين قرينه‌ى خوبى ميشود براى اينكه آن تكليف تكليف لزومى است.

 نكته دوم آيا از آيه 55 آيا استفاده مى‌شود بگوييم كه اين تكليف مال زنهاى پيامبر بوده چون در اينجا نمى‌گويد «لَا جُنَاحَ عَلَى آبَائِهِنَّ» مى‌گويد «لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ،» بياييم بگوييم همان حرفى كه اول زديم، بگوييم اينجا خداوند زنها را مكلف كرد كه من وراء حجاب باشد، مردها را هم مكلف كرد كه من وراء حجاب از اينها چيزى را مسئلت بكنند. در ابتداى بحث امروز گفتيم كه «فَاسْأَلُوهُنَّ» ظهور روشنى دارد كه اين تكليف مال مردهاست، زنها در اتاق نشسته‌اند چه خبر دارد كه اين مرد مى‌خواهد بيايد آنجا يانه! مرد بايد من وراء حجاب از آنها چيزى را مسئلت بكند و بخواهد، حالا آيا اين «لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ» مى‌تواند قرينه باشد كه نه اين تكليف اولاً و بالذات مال زنهاى پيامبر است؟ به نظر ما اين استفاده نمى‌شود. اين «لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ» يعنى در اين حكمى كه ما براى زنهاى پيامبر گفتيم اين دارد استثناء مى‌شود، نه اينكه بگوييم آقا اين تكليف براى زنهاست حالا از اين تكليف پدرانشان، برادرانشان، پسرهايشان اينها استثناء شدند اما تكليف مال زنهاست، «لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ» يعنى بر اين حكمى كه ما به شما مردان در مورد زنهاى پيامبر گفتيم لذا باز تكليف اولى متوجه مردهاست آن وقت از ميان مردها طوايفى از مردها را استثناء مى‌كند ما به شما مردها كه گفتيم همينطورى سرتان را زير نيندازيد برويد در اتاق زنهاى پيامبر اما پدرانشان مى‌توانند بروند، و برادرانشان مى‌توانند بروند و ... بنابر اين، نمى‌شود از اين« لَا جُنَاحَ عَلَيْهِنَّ » اين معنا را استفاده كرد.

نتیجه پس ما نتيجه ی كه از اين آيه گرفتيم اين شد که آيه شريفه از مختصات زنهاى پيامبر است، مربوط به بحث حجاب اصطلاحى (پوشش) نیست و اصلا ارتباطى به او ندارد و هر آنچه كه دلالت هم دارد ما از آن تعميم را نمى‌توانيم استفاده كنيم

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.




برچسب ها :

بررسی آیات حجاب قاعده اشتراك در تكليف اصل اولى در تكاليف رسم میهمانی در جاهلیت احکام بیت پیامبر مراد از نسائهن در آیه حجاب توضیح آیه لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِىِّ إِلَّا أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ تفسیر آيه 53 از سوره مباركه احزاب وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعاً فَاسْأَلُوهُنَّ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ

نظری ثبت نشده است .