درس بعد

آیات الاحکام/ حجاب

درس قبل

آیات الاحکام/ حجاب

درس بعد

درس قبل

موضوع: حجاب


تاریخ جلسه : ۱۳۸۶/۱۲/۴


شماره جلسه : ۱۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی احتمالات ثلاثه در معنای «یغضضن» واحتمال 4گانه در کلمه«من»

دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


خلاصه بحث گذشته‌
‌‌عرض كرديم كه در اين آيه شريفه «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا» سه احتمال داده شده است.‌ احتمال اين بود كه اين «غض بصر»‌ كنايه از ترك النظر است مطلقا.
 احتمال دوم «غض بصر»‌ بمعناى مجازى استعمال شده است‌ و‌ مراد عدم طمع فى المرأة است، كه طبق اين معناى دوم ترك النظر منحصر مى‌شود به آنجايى كه نظر از روى شهوت و تلذذ باشد. و معناى سوم «عدم تحديق» مراد اين است كه نظر استقلالى به زن نشود.‌ حالا باز ما يك قرائنى بر هر كدام يكى از اين معانى ذكر كرديم براى اين كه به نتيجه برسيم بايد ببينيم كلمه «من» من‌ ابصارهم معنايش چيست؟

احتمالات‌ چهارگانه نسبت به کلمه «من»
راجع‌ به معنای كلمه «من» مجموعاً چهار احتمال را بيان كرديم.1) اينکه : من، «من» زائده باشد، و شايد برخى از مفسرين هم كه تصريح كردند به اين كه «من» زائده است گفته‌اند كه در قرآن، در همين ماده غض گاهى با «من » آمده است و گاهى بدون «من» آمده است‌ مثلا وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ داريم ـ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ هم داريم، اين را شاهد گرفتند براى اينكه «من» زائده است . ما جواب داديم كه چون در خود اين آيه بعد از كلمه «ابصار» فروج آمده است، در فروج كلمه «من» ذكر نشده است، در ابصار ذكر شده است اين يك قرينه واضحى است بر اين كه «من» در خصوص اين آيه شريفه «من » زائدة نيست. البته مى‌دانيد يك مبنا در باب تفسير قرآن اين است كه برخى قائل هستند به اين كه ما اصلاً حروف زائد در قرآن كريم نداريم؛ هر حرفى از قرآن‌ بالاخره يك معناى مورد نظر خداوند هست پس اين احتمال كه «من» من زائد باشد اين را نمى‌شود تشبيه كرد، چون در آيات ديگر اين چنين آمده است پس اينجا هم «من»‌ بايد من زائده باشد.

 در اين آيه قرينه روشن وجود دارد كه «من» من زائده نيست.

2) «من» براى جنس باشد، اين هيچ شاهدى برايش وجود ندارد.

3)‌ «من» در معناى لغوي اش آمده است، بگوییم لابتداء الغاية است، لابتداء الغاية باشد للابتداء باشد، يعنى ابتداء شروع غض بصر است؛ اين احتمال ولو اينكه با معناى لغوى «من» سازگارى دارد اما اشكال اين است كه بعد از بصر چه؟ ما بعد از بصر چيز ديگرى نداريم كه غض در آن معنا داشته باشد، در مورد نظر به اجنبيه ما بصر داريم، «غض البصر» داريم، يا «غض البصر»‌ لازم است يا لازم نيست، غير از بصر چيز ديگرى كه بگوييم از بصر شروع مى‌شود، بعد چه؟ آنجا كه در مورد فروج، تعبير به حفظ الفرج است غض الفرج كه نيست، على اى حال اين معنا اشكالش اين است كه ما غير از بصر دنباله چيز ديگرى نداريم كه بگوييم از بصر شروع بشود اين احتمال در كلمات مرحوم علامه در الميزان آمده است ولى مواجه با اين اشكال است. بهترين احتمال كه به تصريح بعضى از مفسرين عامه، جميع مفسرين و اكثر مفسرين قائل شده‌اند اين است كه «من» را «من» تبعيضيه بگيريم؛‌ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ.

 حالا اينجا تبعيض هم اگر بخواهيم معنا كنيم، باز احتمالات متعددى در خود تبعيض است.‌ تا بحال براى «من» چهار احتمال ذكر كرديم، احتمال چهارم كه «من» براى تبعيض است خود اين شايد حدود شش احتمال در اين «تبعيض» باشد.‌ احتمال اول اين كه بگوييم مراد اين است كه چشم را ببنديد عما حرم الله، تبعيض به لحاظ آن منظوراليه است، يعنى آنچه كه به آن نگاه مى‌كنيد اگر حرام است چشم تان را ببنديد اگر حلال است باز كنيد، اين يك احتمال يغضوا من ابصارهم عما يحرم از آنچه كه حرام است.

 اشكال اين احتمال اين است كه خيلى از محرمات است كه نگاه كردن به آنها اشكال ندارد؛ آلات قمار از محرمات است، خمر از محرمات است و نگاه كردن به اينها مانعى ندارد، نمى‌شود گفت آيه مى‌فرمايد از آنچه كه حرام است چشم تان را ببنديد ازاجنبيه گرفته‌ تا سائر محرمات، اين احتمال اشكالش واضح است.‌ احتمال دوم اين است كه مراد‌ «تبعيض» در كيفيت رؤيت باشد، يعنى بگوييم يغضوا من ابصارهم در موردى كه براى تلذذ و شهوت است اما آنجايى كه براى تلذذ نيست اين اشكالى
ندارد. اين احتمال كه تبعيض بلحاظ كيفيت است آنجايى كه براى لذت نگاه مى‌كنيد يغضوا،‌ آنجايى كه غير لذت است اشكال ندارد، اين احتمال لازمه اش‌ اين است كه اگر كسى به بدن زن نگاه كند من غير لذت بگوييم آيه مى‌گويد اشكالى ندارد؛ در حالى كه ضرورت دين است، به ضرورت دين براى مان روشن است كه نگاه‌ کردن به بدن زن ولو من غير لذت اشكال دارد. نگاه کردن به موى زن ولو من غير لذت اشكال دارد، بگوييم آيه مى‌گويد يغضوا من ابصارهم يعنى هر جايى كه براى لذت است حرام است، نه آنجاى كه مواردى است ولو لذت هم نباشد نظر کردن مسلم حرام است به ضرورت دين.

 احتمال سوم در تبعيض اين است (همانى كه قبلاً هم گفتيم) اين است كه نظر استقلالى نكنيد،‌ اما اگر نظر غير استقلالى است اشكالى ندارد. تبعيض از حيث استقلال و عدم استقلال، در یکی از جلسات قبل معنا كرديم گفتيم برخى از بزرگان هم اين معنا را احتمالش را داده‌اند كه يغضوا من ابصارهم معنايش اين است كه وقتى با زن اجنبيه داريد مواجه مى‌شويد نظر استقلالى كه خود زن را بخواهيد ببينيد نكنيد؛‌ اما اگر نگاه به او ميكنيد داريد صحبت ميكنيد قصد اوليه شما تكلم با او هست، معامله با اوهست گرفتن يك شى‌ء از او هست حالا تبعاً نگاه به او مى‌شود اين اشكالى ندارد، نگاه استقلالى حرام است و نگاه غير استقلالى اشكالى ندارد.

 اين معنا اشكالش اين است كه با معناى لغوى «غض» سازگارى ندارد، غض بمعناى نقصان البصر است، نقصان البصر بين استقلال و غير استقلالى چه فرقى مى‌كند؟

بگوييم يك مردى دارد‌ با اجنبیه تكلم مى‌كند نظر استقلالى اش صحبت كردن با او هست،‌ اما به بدن او هم دارد نگاه مى‌كند به تبع.اشكال اصلى اين است که‌ آيا وقتى نظر نظر غير استقلالى شد عرفاً و لغتاً غض البصر صدق مى‌كند؟! خير. غض بصر نكرده حالا اگر يك زنى، فرض كنيد يك زنى رفت پيش دكتر، دكتر مى‌خواهد ببيند كه آيا مريض است يا نه،‌ قلب او را مى‌خواهد معاينه كند حالا اگر به نظر تبعى به عورت او نگاه كرد بگوييم اشكالى ندارد!‌

لذا تفكيك بين نظر استقلالى و آلى اشكال اصلى اش اين است كه اصلاً با معناى غض سازگارى ندارد، غض البصر نشده است چه آنجايى كه کسی نظر استقلالى مى‌كند‌ و چه آنجايى كه کسی نظر آلى مى‌كند «غض البصر» صدق نمى‌كند.‌ پس «تبعيض» بمعناى نظر استقلالى و آلى‌ را هم گفتيم قابل قبول نيست.‌ احتمال چهارم در تعبيض‌ این است (همانطوری که قبلا هم گفتيم)، كه انسان تحديق نكند و خيره نشود، آن هم به همين نظر استقلالى بر مى‌گردد كه جوابش را داديم.‌

احتمال پنجم در تبعيض از حيث تعمد و عدم تعمد است؛‌ يعنى بگوييم آقا اگر كسى نگاهش به زن افتاد اين اشكالى ندارد، اما اگر خودش عمداً نگاه كرد اين حرام است، يغضوا من ابصارهم يعنى نگاه تعمدى به زن نكنيد، و شايد در برخى از روايات هم كه وارد شده است النظرة اولى لك نظر اول اشكالى ندارد،‌ اين شاید روى همين جهت باشد، مراد اين است‌ که كسى تعمداً و عمداً نظر نكند.‌ اين احتمال هم شاهد برايش وجود ندارد، آيه مى‌فرمايد:‌ «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» آن نظر غير عمدى كه اصلاً نظر نيست، آن اصلاً صدق نمى‌كند نظر، سهواً همينطورى نظر افتاده به او، صدق نظر نمى‌كند، اين يك فعل اختيارى عن عمد هست، در همين دائره فعل عمدى ما بايد تبعيض را معنا بكنيم بگوييم كدام عمدى اش اشكال دارد و كدام عمدى اش اشكالى ندارد.

4)‌ نظر مرحوم آقاى حكيم (ره)
احتمال آخر احتمالى است كه در كلمات مرحوم آقاى حكيم (در كتاب مستمسك ج 5، ص 243‌) آمده است ايشان هم فرموده‌اند: «فان كلمة «من» ظاهرة فى التبعيض ـ قبول كردند كه «من» ظهور در تبعيض دارد ـ و الظاهر كونه بلحاظ المتعلق ـ ظاهر اين است كه اين تبعيض هم بلحاظ متعلق است، آن وقت متعلق را چه گرفته ايشان! ايشان متعلق را فقط عورت قرار داده است. ـ «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» مى‌فرمايند :‌ آيه در مقام نهى از نگاه كردن به عورت است؛مؤمن حق ندارد به عورت مؤمن ديگر نگاه كند، و مؤمنه هم حق ندارد به عورت مؤمنه ديگر نگاه كند و هر مردى هم حق ندارد نسبت به عورت اجنبيه نگاه كند، و هر زنى هم نسبت به عورت مرد اجنبى حق ندارد نگاه کند.‌
آيا اگر ما تبعيض را بگوييم که‌ آيه مى‌فرمايد: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» يعنى غض بصر كنند و ترك نظر كنند نسبت به فرج ديگران، نسبت به عورت ديگران و اين‌ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ هم كه بعد آمده اين را قرينه بر همين معنا قرار داده‌اند، كسانى كه اين احتمال را گفته‌اند‌ اين وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ را مكمل اين يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ قرار داده‌اند.‌

يعنى اين مؤمن نگاه به عورت ديگرى نكند و ديگران هم فروج و عورت خودشان راحفظ كنند كه تبعيض از جهت متعلق است، يعنى آيه در مقام اين نيست كه بفرمايد به بدن زن، به موى زن،‌ به وجه و كفين زن،‌ به قدمين زن نگاه نكن اين را اصلاً نمى‌خواهد بگويد، آيه فقط در مقام نهى از نظر به عورت و فرج ديگران است. اما نظر به بدن زن اجنبيه حرام است آيات ديگر به آن دلالت دارد، اين آيه فقط بر اين معنا دلالت دارد.‌ پس ملاحظه فرموديد‌ که راجع به كلمه «من»، چهار احتمال مطرح است : 1ـ زائدة. 2ـ جنس. 3ـ للابتداء. ـ 4 تبعيضه.
 و ما نیز‌ در خود تبعيض پنج احتمال داديم که‌ تبعيض به لحاظ چه.

انتقال بحث به متعلق «غض البصر»
از همين جا ما منتقل به اين بحث مى‌شويم مى‌گوييم: حالا «غض البصر» هرچه مى‌خواهد باشد، «من» هر معناى كه مى‌خواهد داشته باشد، بالاخره متعلق اين« غض البصر» در آيه ذكر نشده است؛ خدا مى‌فرمايد «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» عرض شد که « يَغُضُّوا» جزاى يك شرط محذوف است، ان تقل لهم غضوا يغضوا اگر تويى پيامبر! به اينها امر بكنى كه چشم خودشان را بپوشانند آنها هم مى‌پوشانند، حالا چشم خودشان را مى‌پوشانند از چه؟ متعلق چيست؟
اينجا‌ هم‌ مجموعا چهار احتمال نسبت به متعلق «غض البصر» داده مى‌شود، احتمال اول اين است كه بگوييم : حذف المتعلق يدل على العموم؛ هر جايى يك متعلقى حذف شد‌ مثلا حرم عليكم الدم، حرمت عليكم الميتة‌ شما در مكاسب محرمه اين تعبير را از فقهاء زیاد شنيده‌ايد د‌‌ ر اين آياتى كه متعلق حذف شده مى‌فرمايند:« ما يك قاعده‌اى داريم حذف المتعلق يدل على العموم پس همه چيز در تقدير گرفته مى‌شود يك معناى عامى » و لذا وقتى مى‌خواهند بگويند حرمت عليكم المية خوردنش حرام است ،به اين آيه تمسك مى‌كنند، معامله‌اش حرام و باطل است، معامله‌اش حرمت تكليفيه دارد به همين آيه تمسك مى‌كنند، به استناد اين كه حذف المتعلق يدل على العموم يا حتى نگهدارى اش حرام است به اطلاق حذف المتعلق يدل على العموم تمسك مى‌كنند.

نظر حضرت استاد نسبت به‌ قاعده مشهور «حذف المتعلق یدل علی العموم»
 ما در بحث فقه (مكاسب محرمه) گفتيم اين قاعده هيچ اساسى ندارد! اين يك تعبيرى است در كلمات ادبا بوده و‌ از كلمات ادبا كم كم به استدلالات فقهى فقها وارده شده و اصلاً اين قاعده از قواعدى است كه لا اصل لها و اگر در يك موردى يك متعلقى را متكلم حذف كرده و نياورده و اراده عموم كرده قرينه وجود دارد، قرينه است بعنوان مورد خاص.
ما‌ این را بعنوان یک‌ چنین قاعده یا اصل قبول نداريم.‌ پس حالا كه اين قاعده را انكار مى‌كنيم، مى‌گوييم پس‌ در اینجا چه بايد باشد!‌ مى‌گوييم:‌ المتعلق المناسب حرمت عليكم المية، متعلق مناسب اكل مية است در بعضى از جاها يك فعل بايد در تقدير گرفته بشود غير ازاكل، در بعضى از جاها خود اكل بايد در تقدير گرفته بشود‌ ما از راه مناسبت حكم و موضوع بايد يك متعلق مناسب را در نظر بگيريم.

 حالا مى‌گوييم در مانحن فيه متعلق مناسب چيست؟ مى‌گوييم ترديدى نيست كه اينجا بحث مرد با زن است، متعلق مناسبش زن است، حالا اين زن «غُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» احتمال اول اين است كه اصلاً به زن حق نگاه كردن نداريد، به هيچ قسمتى از بدنش حتى وجه و كفين ؛ برخى از فقهاء كه قائل هستند به اينكه وجه و كفين استثناء نشده است يكى از ادله شان همين آيه شريفه است، « غُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» به زن حق نگاه كردن نداريد، حتى به وجه و كفينش! حتى به ثيابش، حتى به لباسى كه زن پوشيده حق نگاه كردن نداريم.

 احتمال دوم يك درجه كمتر است بگوييم به‌ وجه و كفين زن نميشود نگاه كرد اما زينت زن، لباس زن مانعى ندارد. احتمال سوم باز يك درجه‌ى پايينتر بگوييم متعلق «يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ» يعنى بدن زن و موى زن اما وجه وكفين را شامل نشود. و احتمال چهارم همين احتمالى است كه مرحوم آقاى حكيم (قدس سره)‌ داده‌اند كه بگوييم متعلق در اينجا عورت است، «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ـ غض بصر بكنند از عورت يكديگر ـ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ» فروجشان راحفظ بكنند، حالا ما بايد ببينيم كه اين چهار احتمال در متعلق، در خود اين كه غض بصر مراد چيست؟

يكى اينكه: گفتيم كنايه از ترك النظر است مطلقا.

دوم: اينكه عدم الطمع فى المرأة.

سوم: ترك النظر الاستقلالى.

آن وقت اين معناى چهارم مرحوم آقاى حكيم را هم بايد به آن اضافه بكنيم كه‌ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ‌ يعنى «غض البصر » از عورت،

آن وقت شما ببينيد اين آيه شريفه چه احتمالاتى درش وجود دارد و ما بايد ببينيم بالاخره در كدام يكى از اين احتمالات يك قرينه روشنى داريم تا اخذ به آن قرينه بكنيم. اينجا دو سه روايت وجود دارد كه برخى هم بخاطر اين روایات گفته‌اند همين نظريه مرحوم آقاى حكيم درست است، آيه نمى‌خواهد بگويد اصلاً نظر كردن به زن حرام است تا شما مسئله وجه و كفين را از اطلاقش بفهميد.‌

آيه مى‌خواهد بگويد چشم تان را ببنديد از عورت ديگران، و فرج ديگران يعنى به ديگران نگاه نكنيد خود ديگران هم بايد فروج شان را حفظ بكنند و گويا حالا در همان صدر اسلام مخصوصاً‌ ـ اين را باز بايد دنبال كرد ـ اين‌ چنين نبوده كه براى قضاى حاجت يك جاى كاملاً مستورى باشد، براى قضاى حاجت مى‌رفتند يك مقدار فاصله مى‌گرفتند از مردم ولى قابل رؤيت بوده،‌ مردم مى‌ديدند كه اين شخص نشسته دارد قضاى حاجت مى‌كند، خيلى هم رعايت نمیکردند در اين كه فرج شان محفوظ بماند و در انظار ديگران هم رؤيت مى‌شد آيه اين را مى‌خواهد بيان بكند ـ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ ‌وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ـ حالا آيا اين معنا درست است يانه؟

چند روايت‌ وجود دارد و روایات‌ در اصول كافى (جلد دوم، صفحه 35) من لايحضره الفقيه (جلد دوم صفحه 627) آمده است اين روايات خيلى مهم است براى ما، ببينيم ما از اين روايات استفاده مى‌كنيم كه متعلق « غض البصر» فقط عبارت از عورت است يانه، انشاء اللّه فردا عرض مى‌كنيم.


وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.



برچسب ها :

بررسی آیات حجاب احتمالات ثلاثه در معنای یغضضن بررسی آیه 30 سوره نور معنای من در یغضوا من ابصارهم نظر محقق حکیم در معنای من در یغضوا من ابصارهم احتمالات در معنای من در یغضوا من ابصارهم متعلق غض البصر احتمالات در متعلق غض البصر حذف المتعلق يدل على العموم نظر استاد فاضل لنکرانی نسبت به‌ قاعده حذف المتعلق یدل علی العموم

نظری ثبت نشده است .