درس بعد

آیات الاحکام/ حجاب

درس قبل

آیات الاحکام/ حجاب

درس بعد

درس قبل

موضوع: حجاب


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۹


شماره جلسه : ۳۲

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی تمسک قائلین به تفصیل به روایات

  • خلاصه مباحث گذشته

  • چگونگی جمع بین دو طایفه از روایات

  • کلام مرحوم آقای حکیم

  • اشکال حضرت استاد به فرمایش مرحوم حکیم (ره)

  • دیدگاه مرحوم صاحب جواهر

  • خلط مطلب در بیان صاحب جواهر (ره)

دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


خلاصه مباحث گذشته
عرض كرديم كسانى كه بین نظر اول و نظر دوم تفصيل دادند، به تعدادی از روايات استدلال كردند و هدف مهم اينها اين بوده است كه در مسئله وجه و كفين مجموعاً دو دسته روايات داريم، از يك دسته ی از روايات استفاده جواز مى‌شود و از دسته دیگر روايات استفاده حرمت مى‌شود.

چگونگی جمع بین دو طایفه از روایات
بعد از آن تفصيل بين نگاه اول و نگاه دوم، يك وجه جمع بين اين دو طايفه از روايات را به این صورت بگوييم که آن رواياتى كه دلالت دارد بر اينكه وجه و كفين ابدايش جايز هست يعنى براى نظر اول جایز است. آنهايى كه مى‌گويند ابدا ء وجه و کفین جايز نيست و يا نگاه به او جايز نيست مربوط به نظر دوم به بعد است، كه جمع بين اين دو طايفه از روايات يك چنين اقتضاء را بكند.

ما عرض كرديم كه اولاً بر حسب مبناى مشهور اين روايات از نظر سند ارسال دارد و چندان قابل اعتماد نيست. اما در فرضى كه ما قائل بشويم بگوييم اين روايات از نظر سند هم صحيح است؛ ما ابتدا بايد درست روشن بکنیم که مراد از نظر اول و نظر دوم چيست؟

 بيان كرديم كه ظاهر عرفى اين روايات و اين تعابير اين است كه نظر اول يعنى نظر غير اختيارى، نظر اتفاقى و نظر دوم يعنى نظر اختيارى و عمدى .

کلام مرحوم آقای حکیم
مرحوم آقاى حكيم (قدس سره) در كتاب مستمسك[1] علاوه بر اينكه اين روايات را رمى به ضعف سند فرموده اند بيان كردند كه: بگوييم مراد از نظر اول، نظر من دون ريبة هست. و نظر دوم نظر مع ريبة هست. و بيان مى‌كنند اين كه در روايات آمده كه نظر سوم درش هلاكت است قرينه بر اين معناى ما مى‌شود.

 وقتى نظر اول من بدون ريبة است، نظر دوم مع ريبة و تلذذ هست، نظر سوم به بعد ديگر مقدمه براى وقوع در اصل حرام مى‌شود. ظاهر روايت اين است كه روايت مي گويد اگر مردى به زن نا محرم نگاه كرد، بعد مجدداً بخواهد نگاه بكند حالا بعنوان ريبه باشد يا نباشد اين را منجر به نظر سوم و هلاكت و حرام منجر مى‌كند.

طبع قضيه اين است كه مردى كه به زن يك بار نگاه كرد اگر بار دوم نگاه كرد او را مى‌اندازد در حرام، يعنى مى‌اندازد در نظر سومى مى‌خواهد دومى اش براى ريبه باشد مى‌خواهد نباشد.

اشکال حضرت استاد به فرمایش مرحوم حکیم (ره)
اشكال اين است كه شما مى‌فرماييد نظر اول من دون ريبة. من دون ريبة پس لازمه‌‌اش اين است كه عمداً به موى زن به بدن زن اگر ما روايت را اينطورى معنا بكنيم ( اين ندارد النظر الى وجه المرأة يا كفين مرأة) مى‌گويد نظر اول و نظر اول اطلاق دارد. اطلاقش تمام اعضای بدن را می گیرد، مورا می گیرد گردن و سینه را هم می گیرد. اگر بگوییم روایت می گوید نظر اول نظر اختیاری است پس معنایش این است که نظر اختیاری به بقيه اعضاى بدن زن بعنوان نظر اول عيبى ندارد؛ ولو بگوييم من دون ريبة، در حالى كه اجماع و ضرورت هست من دون ريبة نظر به موى زن حرام است، من ريبة نظر به بدن زن حرام است، لذا نمى‌توانيم اينطور معنا كنيم؛ بايد نظر اول را بمعناى غير اختيارى بگيريم.

 مرحوم آقاى خوئى (قدس سره) ايشان هم همنيطور فرمودند، نظر اول را مى‌فرمايند غير اختيارى است، همين كه عرف مى‌گويد نظرم افتاد.

ديروز عرض كردم اينكه مى‌گوييم «لك» يعنى اين كه واقع شده است چيزى براى نيست، گناهى براى تو نيست حالا به هر قسمتى از اعضاى زن هم بخواهد باشد، حتى اگر نظر غير اختيارى به يك زن عريان هم واقع شد چون غير اختيارى است، النظرة الاولى لك شاملش مى‌شود.

اگر كلام مرحوم آقاى حكيم را بخواهيم بگوييم يعنى نظر من دون ريبة مى‌گوييم پس من دون ريبة به تمام اعضاء بدن زن بايد جايز باشد در حالى كه جايز نيست. حالا مجموعاً از آيه شريفه ما استفاده كرديم كه ابداء وجه و كفين جايز است و نظر مرد به وجه و كفين زن هم اشكالى ندارد. حالا شما بفرماييد آيه ندارد كه نظر بدون ريبة باشد يا تلذذ.

اولاً فرق بين ريبه و تلذذ چيست؟ ريبه خوف وقوع در حرام است، اگر نظر به ريبه باشد، ريبه يعنى خوف وقوع در حرام. اما تلذذ آنجا هم يك بحث وجود دارد که آيا عنوان قصدى است؛ يعنى نگاه بكند به يك زنى، به قصد تلذذ به قصد اين كه از او لذت ببرد يا اينكه وقوع تلذذ در عالم خارج مراد است كه دو مبنا وجود دارد.

برخى مثل مرحوم شيخ انصارى(ره) فرموده‌‌اند مراد قصد تلذذ است، فقهایى كه مثل مرحوم شيخ ابداء وجه و كفين را جايز مى‌دانند و نظر اجنبى به وجه و كفين را جايز مى‌دانند همه مقيد كردند به اين كه ريبه (خوف وقوع در حرام) در كار نباشد، تلذذ حالا يا قصد تلذذ يا تلذذ بالفعل هم نباشد؛ اينجا چند بحث وجود دارد، اولين بحث اين است كه آيه شريفه اطلاق دارد، آيه شريفه مى‌گويد: « وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» و «مَا ظَهَرَ مِنْهَا» اعم از اين كه مع ريبه باشد، خوف وقوع در حرام داشته باشد يا نداشته باشد، قصد تلذذ داشته باشد يا نداشته باشد، اينجا چه بايد بگوييم؟ آيا بگوييم آيه اطلاق دارد آيه بگويد كه براى زن ابداء وجه و كفين جايز است مطلقا!

يا مى‌گوييم نه، مقيد مى‌شود به آنجايى كه قيد به تلذذى در كار نباشد، يك احتمال اين است كه اين براى زن مطلقا است.

 زن وجه و كفينش را ابداء مى‌كند، حالا مردى كه دارد نگاه مى‌كند مى‌خواهد ريبه و تلذذ داشته باشد مى‌خواهد نداشته باشد، و وجه اين احتمال اين است كه شارع براي زن اجازه داده است كه اين مقدار را ابداء بكن، كما اينكه بعداً كه برسيم به «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ...» زن براى محارم خودش موى سر خودش را مى‌تواند باز نگهدارد برای محارم، حالا براى زن ابداء شعر جايز است حالا مى‌خواهد محرم كه بچه او هست، دايى او هست، عموى او هست، پدر شوهر او هست، برادرهاى او هست همه اين 12 گروهى كه در آيه آمده است، مى‌خواهد آنها باشهوت نگاه بكنند يا بدون شهوت، اينجا زن مسئوليتى ندارد؛ اگر مرد مع ريبة و تلذذ نگاه بكند حرام است اما براى او ابدايش مطلقا جايز است.

 احتمال دوم اين است كه بگوييم نه، از اول كه شارع ابداء وجه و كفين را براى زن جايز كرده مقيد است به آنجايى كه ريبه و تلذذ در كار نباشد، اگر ديد كسى با ريبه دارد نگاه مى‌كند بايد بپوشاند، اگر ديد كسى قصد تلذذ دارد اين بايد بپوشاند.

دیدگاه مرحوم صاحب جواهر
اينجا يك مطلبى در كلمات صاحب جواهر (ره) است، چون صاحب جواهر از كسانى است كه قائل به اين است كه ابداء وجه و كفين حرام است از قائلين به حرمت است.

 در مقابل، كسانى كه مى‌گويند ابداء وجه و كفين جايز است الا آنجايى كه لذت و ريبه باشد يكى از حرفهاى كه صاحب جواهر دارد اين است كه فرموده اين لازمه‌‌اش حمل مطلق بر فرد نادر است.

به چه بيان؟ آيه اطلاق دارد، آيه مى‌فرمايد: « إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» ما ظهر وجه و كفين را شامل مى‌شود، اگر شماها كه قائل هستيد به اين كه ابداء جايز است مى‌آييد مقيد مى‌كنيد بصورت عدم ريبه و عدم تلذذ؛ ايشان مى‌گويد كه در زنها غالباً نظرهاى اجنبى به زنها مع تلذذ و مع ريبه است، حالا تلذذ هم نباشد خوف وقوع در حرام هست. 
حالا (براى توضيح اضافه مى‌كنم) يك آدم خيلى متدين با تقوا از نگاه لذت نمى‌برد، اما احتمال وقوع در حرامش مى‌دهد، اگر اين چنين شد پس ديگر ما موردى نداريم براى إبداء وجه و كفين؛ وقتى غالب موارد تلذذ يا ريبه هست شما بخواهيد اين «إلا ما ظهر منها»ى در آيه را حمل كنيد بر آنجايى كه تلذذ نيست بر آنجايى كه ريبه نيست، اين ميشود حمل مطلق بر فرد نادر.
خلط مطلب در بیان صاحب جواهر (ره)
به نظر مى‌رسد اينجا يك خلطى واقع شده است و آن خلط اين است كه ما اطلاق را نسبت به زن وقتى داريم بررسى مى‌كنيم با بررسى اطلاق نسبت به مرد بين شان تفاوت وجود دارد، اگر شارع بفرمايد: زن وجه و كفينش را ابداء جايز است ابداء بكند الا در آنجايى كه مرد تلذذ و ريبه دارد، اينجا مى‌گوييم لازمه‌‌اش اين است كه آنچه كه باقى مى‌ماند فرد نادرى باشد، چون غالباً تلذذ و ريبه هست پس آنى كه باقى مى‌ماند فرد نادرى است و اين اشكال صاحب جواهر مطرح مى‌شود.

در حالى كه ما عرض كرديم ما از آيه استفاده مى‌كنيم زن ابداء بكند وجه و كفين خودش را مطلقا يعنى اين را ما تقيد نمى‌زنيم يعنى اين كه ما بياييم بگوييم مع الريبة و تلذذ يا من دون ريبة و تلذذ، به زن چه ارتباطى دارد؟ شارع براى زن اجازه داد است ابداء وجه و كفين بكند، ابداء مى‌كند.

 كما اينكه برای محارم مى‌توانند موى خودشان را ابداء بكنند، حالا اگر يك زنى (نعوذ بالله) برادر او از نگاه به موى او لذت برد به زن چه ارتباطى دارد! حالا از آن طرف قضيه يعنى اگر ما بگوييم مرد مى‌تواند نظر بكند الا در آنجايى كه لذت و ريبه هست. به صاحب جواهر عرض مى‌كنيم اينجا بايد بفرماييد فرد نادر و فرد غالب كدام است! مرد اجنبى نظر بكند به زن اجنبيه جايز است. چون تا اينجا به اين نتيجه رسيديم همانطورى كه بر زن ابدايش جايز است، بر مرد هم نظر كردن به وجه و كفين جايز است.

 مى‌گوييم بر مرد نظر كردن جايز است الا آنجايى كه لذت و ريبه باشد، آيا در اينجا مى‌توانيم بگوييم از اين طرف قضيه حمل مطلق بر فرد نادر مى‌شود؟ اينجا مى‌گوييم از اول نظر مرد به زن مقيد به اين است كه ريبه نباشد، دليل ما چيست؟ اصلاً يك روايت خاصى يا يك آيه‌‌اى خاصى هم نداريم، اگر كسى بپرسد آقا شما عدم ريبه و تلذذ را از كجا آورديد؟

می گوییم دليلش اجماع و ارتكاز متشرعه است، اجماع علماء و ارتكاز متشرعه بر اين است كه اگر مرد به زن به نظر ريبه يا تلذذ نگاه بكند حرام است؛ نكته ی دیگری که در كلام مرحوم آقاى حكيم در مستمسك وجود دارد، این است که تلذذ دو نوع است يكى تلذذ طبيعى است، كسى فرض كنيد زنى را مى‌بيند اين مى‌فهمد شعور دارد كه اين زن زيباست، اين زن خوش قيافه است، اين جمال دارد، اين يك نوع تلذذ است، همانطورى كه انسان به مناظر زیبای طبیعت که نگاه می کند از اين زيبايى يك لذت عقلانى مى‌برد، اما اين تلذذى كه اينجا مورد نهى واقع شده است لذت شهوانى است، شما ببينيد!

يك حيوان مثلاً يك بره، يا يك آهوى خيلى زيبا از زيبايى اين آهو، يا يك نقاشى انسان مى‌گويد اين مخلوق خداست خيلى هم زيباست اين را كه نمى‌شود كسى منع بكند اگر اينطور باشد، اصلاً ديگر ما نظر من غير لذت مصداق پيدا نمى‌كند آن زنى كه زيباست اگر بگوييم آقا همين كه تو مى‌فهمى اين زيباست اين لذت است، اين كه لذت نيست، لذتى كه در اينجا مورد نهى واقع شده لذتى است كه به تعبير مرحوم آقاى حكيم لذت شهوانى است، لذت حيوانى است. يعنى همان تلذذى را كه مرد در رابطه با همسر خودش دارد همان را تصوير و تخيل بكند نسبت به اجنبيه، مراد اين است.

حالا همين را چه دليل داريم بر اينكه جايز نيست؟ اجماع و ارتكاز متشرعه.

از اول ارتكاز متشرعه بر اين است كه آقا مردى مى‌خواهد نظر بكند به زن بايد ريبه يا تلذذ در كار نباشد، اما اين چه ربطى به ابداء وجه و كفين زن دارد؟ ما نمى‌توانيم بگوييم آقا اگر گفتيم زن وجه و كفينش را ابداء بكند اين حمل مطلق بر فرد نادر است؛ نه زن ابداء مى‌كند مطلقا اصلاً آنجا را نمى‌آييم قيد بزنيم، چه کسی گفته آنجا را بايد قيد زد؟

 این را خواستم عرض كنم که وقتی آدم در كلمات مى‌بيند اين دو مطلب با یکدیگر خلط شده است؛ به نظر ما ابداء وجه و كفين براى زن مطلقا جايز است، ديگرى كه دارد نظر مى‌كند مى‌خواهد به ريبة نظر بكند، یا مى‌خواهد من غير ريبة.

 در یکی از جلسات قبل بحثى را عرض كردم که از راه اعانت بر اثم ممكن است وارد بشويم اما خود آيه از حيث ابداء وجه و كفين اشكالى ندارد، آنى كه تقيد دارد اين است كه مرد اگر بخواهد نظر بكند باید من دون ریبه و تلذذ باشد.

عبارت عروه چنین است: «لا يجوز النظر الى الاجنبيه و لا للمرأة النظر الى الاجنبى» بحث نظر به اجنبيه است.

سيد مى‌گويد «لا يجوز من غير ضرورة و استثنى جماعة الوجه و الكفين فقالوا من جواز فيهما مع عدم ريبة و التلذذ» يعنى نظر مرد نبايد به ريبه و تلذذ باشد اما زن می تواند وجه و كفينش را ابداء بكند اين مطلقا اشكالى ندارد.

 آن موردى كه زن خودش را از نظر زينت ظاهرى آرايش بكند وجه و كفينش را بحثش را كرديم، اين را در بحث‌‌هاى قبلى مراجعه بفرماييد. و دوم اين كه خود و جه و كفين من دون تزيين ظاهرى، خلقت طبيعى اش آيا اين مقيد است به اين است كه در نگاه ديگرى لذت و ريبه‌‌اى در كار باشد يانه؟ گفتيم از طرف زن قيدى وجود ندارد، زن مى‌تواند ابداء وجه و کفین بكند، حالا ديگرى مى‌خواهد لذت ببرد مى‌خواهد نبرد، اما مرد حق نظر كردن مع لذت و ريبة را ندارد.

مرحوم نراقي و مرحوم شيخ انصارى كه هردو بزرگوار از قائلين به جواز ابداء وجه و كفين هستند.
چون اين مسئله مورد ابتلاء است مناسب است يك مقدار اطرافش بيشتر هم بحث بشود و بعضى از رواياتش هم ذكر بشود.

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.



[1] ـ مستمسک عروة الوثقی جلد 13، ص 31.



برچسب ها :

بررسی روایات حجاب روایت نظر اول و ثانی به وجه و کفین اقوال در جواز نگاه به وجه و کفین نظر محقق حکیم در روایت نظر اول و ثانی به وجه و کفین نقد نظر محقق حکیم در روایت نظر اول و ثانی به وجه و کفین نظر غير اختيارى به يك زن فرق بين ريبه و تلذذ معنای ریبه نقش قصد در تلذذ لذت مورد نهی شارع نظر به اجنبيه نظر اول به نامحرم تفاوت نظر اول و نظر دوم

نظری ثبت نشده است .