درس بعد

آيات الاحکام/حجاب

درس قبل

آيات الاحکام/حجاب

درس بعد

درس قبل

موضوع: حجاب


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۲۸


شماره جلسه : ۴۱

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی استدلال قائلین عدم جواز نظر به زینت باطنی محارم و تمسک آنها به آیه شریفه

  • خلاصه مباحث گذشته

  • نقد و رد صریح حضرت استاد نسبت به مطالب یکی از مقاله های منتشر شده

  • استدلال غیر فقیهانه و غیر عالمانه صاحب مقاله

دیگر جلسات
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

خلاصه مباحث گذشته
عرض كرديم كه از نظر فقهى نسبت به نظر به محارم به غير از عورت (كه عورت را يا مجرد قُبل و دُبر بايد حساب كرد و يا بر طبق يك روايت صحيحه‌اى «ما بين السرة و الركبه» است. و نتيجه گرفتيم كه طبق همين آيه شريفه «وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» نظر به محارم، به بدن آنها و به زينت‌هاى باطنى اشكالى ندارد و بالعكس يعنى محرم هم مى‌تواند به مرد محرم خودش نگاه بكند الا مسئله عورتين.

اين را عرض كرديم هم از آيه به خوبى استفاده ميشود و هم سيره قطعيه و اجماع بر این است و هم از روايات استفاده می شود. و در عروه مرحوم سيد وقتى اين مسئله را عنوان كردند كه «يجوز النظر الى المحارم ما عدى العورة اذا لم يكن عن تلذذ و ريبه» هيچيك از فقهاء ـ اين عروه‌هاى که موجود است ـ حاشيه‌اى بر این مسئله ندارند.

نقد و رد صریح حضرت استاد نسبت به مطالب یکی از مقاله های منتشر شده
در يكى از اين مقالاتى كه در حوزه قبلاً منتشر شده است ديدم صاحب آن مقاله قائل به اين است كه نظر به زينت‌هاى باطنى محارم حرام است؛ يعنى پسر نمى‌تواند به بدن مادر حتى ما عدى العورة نگاه كند. برادر نسبت به خواهر، نسبت به محارم.

 آن وقت ملاحظه كردم ببينم كه دليل اين قائل چيست؛ دليل را اين آيه شريفه 58 همين سوره مباركه نور قرار داده است

 «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمْ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ»
آیه مى‌فرمايد: كسانى كه ملك يمين شما هستند، غلامان شما هستند و آن كسانى كه به حد حلوم و احتلام و بلوغ عقلی نرسيده‌اند، فرزندان شما كه حالا به قرينه ذيل آيه استفاده مى‌شود كه اينها به حد تمييز رسيده‌اند اما بحد بلوغ نرسيده‌اند، اينها وقتی می خواهند وارد بر اتاق شما بشوند در سه وقت بايد از شما اجازه بگيرند: «من قبل صلاه الفجر ـ قبل از نماز صبح اگر پسر شما یا خادم شما خواست وارد و قبل از نماز صبح هست، پسری که به حد بلوغ نرسیده است این باید اجازه بگیرد ـ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنْ الظَّهِيرَةِ ـ ظهيره وسط روز را ميگويند (نيم روز)، وقتى وسط روز وارد اتاق مى‌شويد و لباستان را در مى‌آوريد ـ و سوم ـ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ـ بعد از نماز عشاء ـ ثَلَاثُ عَوْرَاتٍ لَكُمْ ـ اين سه وقت اوقاتى است كه بعنوان عورات براى شما هست؛ يعنى اوقاتى است كه شما سزاوار نمى‌بينيد كه بدن شما و آن حالى كه شما در آن حال قرار گرفتيد، حال خلوت خودتان را نمى‌خواهيد ديگران ببينند.

استدلال غیر فقیهانه و غیر عالمانه صاحب مقاله
 حالا ببينيم از كجاى اين آيه استفاده ميشود كه نظر به محرم چه مرد محرم به زن محرم، يا زن محرم به مرد محرم اشكال دارد؟ اينطور كه بيان كردند در آنجا (مقاله) گفته اند كه علت اين كه اين كودكان بايد اجازه بگيرند چيست! وجه استیذان چيست؟ وجه استیذان اين است كه در اين اوقات معمولاً بدن زن يا بدن مرد، بيش از اوقات ديگر مكشوف است.

 ممكن است مثلاً لباسش را در آورده باشد، در اين اوقات بدن زن يا بدن مرد بيش از اوقات ديگر مكشوف است.

 يا به بيان ديگر در اين اوقات زينت‌هاى باطنى كاملاً مكشوف است. و در نتيجه آيه مى‌گويد بايد استيذان بكنند.

 استيذان بكنند آنها زينت‌هاى باطنى خودشان را بپوشانند و بعد كه پوشاندند اجازه بگيرند وقتى آنها هم اجازه دادند اينها وارد اتاق بشوند. و گفته‌اند كه ما یا مفهوم میگیریم از این آیه یا می گوییم از راه ملازمه عرفی از آیه استفاده می کنیم نظر به زینت های باطنی محارم هم حرام است. از آيه يا مفهوم مى‌گيريم يا از راه ملازمه عرفى مى‌گوييم نظر به زينت‌هاى باطنى يا محل زينت‌هاى باطنى كه مشخص هست، نظر به اينها حرام است.

 اين استدلال به نظر ما كاملاً مخدوش است و گاهى اوقات واقعا برای انسان سخت است كه اصلاً یک چنين بيانهاى غير فقهى غير صحيح چطور در بعضى از اين نوشته جات مى‌آيد حالا روشن مى‌كنيم كه اصلاً اين آيه چه مى‌خواهد بگويد؛ و اين آيه كجا و مدعاى اين قائل كجا!

در آيه شريفه مى‌فرمايد: در اين سه وقت اينها استيذان بايد بكنند، «لِيَسْتَأْذِنْكُمْ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ» آيا اولين حرف اين است که اين وجوب استيذان يك وجوب تكليفى است در اين آيه شريفه؟ يعنى خادم، غلام يا كودكى كه هنوز به حد بلوغ نرسيده اما به حد تمييز رسيده است، چون اگر به حد تمييز نباشد معنا ندارد اين حرف‌ها. اين «لِيَسْتَأْذِنْكُمْ» آيا يك وجوب تكليفى است؟

اگر وجوب تكليفى است ما دليل داريم تا ماداميكه كسى بالغ نشده باشد ولو به حد تمييز هم رسيده باشد تكليف ندارد؛ اگر يك بچه مميزى مرتكب يك حرامى شد، مثلاً خمرى خورد (نعوذ باللّه) دروغ گفت، غيبت كرد يا واجبى را ترك كرد هيچ فقيهى نمى‌آيد بگويد اين عنوان عاصى را دارد و عنوان فاسق را دارد.

تمام احكام تكليفيه مقيد به بلوغ است، بلى ما در اصول اين مطلب را گفتيم كه ممكن است اين قاعده تخصيص بردار باشد يعنى بگوييم تمام تكاليف شرعيه مقيد به بلوغ است الا در يك تكاليفى كه شارع بيايد بگويد براى ما ولو بچه به حد بلوغ هم نرسيده باشد اين تكاليف را دارد، مثلاً در باب تكاليف وضعيه آنجا دليل داريم بر اينكه ضمان اختصاص به بالغ ندارد،شامل غير بالغ هم مى‌شود، آيا در اينجا ما می توانیم بگوییم این آیه نسبت به «الذین لم یبلغوا الحلم» بعنوان یک استثناست یعنی شارع می خواهد بفرماید کسی که بحد تكليف نرسيده اگر استيذان نكرد كار حرامى انجام داده است، اگر استيذان نكرد و وارد اتاق شد اين كار حرامى را انجام داده است، يا اين كه نه، اين آيه اصلاً كارى به داخلين خيلى ندارد، اين براى رعايت حرمت مدخولين وارد شده است؛ يعنى شارع مى‌خواهد بگويد شما براى اين كه محفوظ باشيد ما مى‌گوييم اينها استيذان بكنند، استيذانشان هم براى رعايت حرمت شماست نه اينكه اين خودش يك حكم تكليفى براى اينها داشته باشد.

 اين براى اين است كه شما محفوظ بمانيد، شما حرمت تان شكسته نشود، براى اين جهت است و اگر براى اين جهت است يك عنوان ارشادى را فقط پيدا مى‌كند، اين «ليستأذنكم الذين ملكت ايمانكم» اين ارشاد است.

که معمولاً افراد داخل اتاق در این سه وقت، وقت خلوت اینهاست لباس های معمولی شان را معمولا در می آورند ممکن است با یک لباسهای نازکتر و با یک لباس های کمتری استراحت بكنند، ارشاد به اين معناست. نه اينكه ما اينجا بگوييم اين «ليستأذنكم» يك حكم تكليفى است، ما روى قاعده مى‌توانيم بگوييم بچه‌اى كه به حد بلوغ نرسيده تكليف ندارد؛ نمى‌توانيم در اينجا بگوييم اين حتماً در اين آيه شريفه در اين مورد استثناء است، چرا؟ چون قرينه داريم، قرينه‌اش اين است كه خداوند براى رعايت احترام آنها اين مطلب را دارد بيان مى‌كند، يعنى خود استيذان يك ملاك نفسى ندارد، اين براى اين است آنها مثلاً يك مقدارى محفوظتر بمانند نه اينكه استيذان براى خود غلام يابراى بچه‌ى كه به حد بلوغ نرسيده بگوييم خودش يك حكم تكليفى نفسى است و بايد انجام بدهند، نه قطعاً عنوان طريقى را دارد ارشاد به اين است كه بايد رعايت حالات آنها را در اين سه وقت ما داشته باشيم.

 اين «لِيَسْتَأْذِنْكُمْ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ» ظهور در يك حكم ارشادى دارد، راهنمايى مى‌كند به اين معنا.
 و البته عرض كردم نه اينكه آن قاعده قابل تخصيص نباشد اما تخصيص اش خيلى مشكل است؛ نياز به يك مخصص خيلى محكم و قوى دارد. يك مخصصى بيايد حتى در حكم تكليفى اش بگويد اگر بچه در اين زمان اين كار را كرد اين حكم تكليفى را دارد، قابليت تخصيص را دارد. و لذا نسبت به احكام وضعيه تخصيص خورده است.

اما اينجا ما باشيم و اين آيه شريفه آيا واقعاً در مقام تخصيص است! ميگويد بچه در اين سه وقت استيذان بكند ما هم مى‌دانيم در اين سه وقت افراد چه مردان و چه زنان لباس هايشان لباس‌هاى ديگرى هست، حتى نكته‌ى كه اينجا وجود دارد اين است كه اگر مرد هم بخواهد بر مرد داخل بشود، در نظر مرد به بدن مرد هيچ كس اختلافى ندارد، اين را كسى نمی تواند بگوید آقا مرد هم فقط به بعضی از اعضای بدن مرد می تواند نگاه بکند، اينجا هم او بايد استيذان بكند، غلام اگر مى‌خواهد وارد اتاق بشود ولو مى‌داند در اتاق فقط مرد وجود دارد، اما باز بايد استيذان بكند در اين سه وقت، اين يك عنوان ارشادى را دارد و يك عنوان نفسى و تكليفى را در اينجا ندارد.

ثانياً سلمنا كه ما بگوييم «لِيَسْتَأْذِنْكُمْ» يك حكم تكليفى است؛ بگوييم بر اين بچه هم واجب است استيذان بكند اما كجاى آيه دلالت دارد كه بعد از استيذان زن بايد خودش را و زينت‌هاى باطنه‌اش را بپوشاند! كجاى آيه اين دلالت را دارد، زن فرض كنيد در يك حالتى است يك مقدار لباسش كمتر است حالا اگر يك مقدارى خودش را جمع و جور كرد اما مع ذلك هنوز زينت‌هاى باطنی‌اش پيداست، آيه مى‌گويد مانعى ندارد. آيه نمى‌گويد «ليستأذنكم» تا اينكه اينها هم تمام زينت هايشان را بپوشانند، كجاى آيه اين را دارد؟

 نكته سوم اين است كه اين آيه مگر دخول مرد بر مرد را نمى‌گيرد؟ ولو اين كه مرد مثلاً بصورت عادى ولو لباس‌هاى رويش را هم در بياورد، آن لباسى كه می پوشد متعارف است، این پوشش چه معنا دارد آنجا؟

 پس اولاً عنوان ارشادى را دارد، ثانياً عنوان تكليفى را داشته باشد چه ملازمه‌اى اينجا با پوشاندن زينت‌هاى باطنى هست؟

مفهوم هم نمى‌شود گرفت، از چه مى‌خواهند مفهوم بگيرند، عرض كردم عبارات را انسان كلمه به كلمه‌اش را مى‌داند كه فنى نيست؛ بالاخره در فقه، فقه واقعاً انسان هر تعبيرى كه مى‌كند روى صناعت بايد تعبير بكند ،انسان نمى‌خواهد که مقاله بنويسد، يا روزنامه بنويسد، بايد تعابير دقيق باشد.

 این آقا با مفهوم يا ملازمه عرفى، از چه مفهوم گرفته بشود؟ اين آيه اين است «وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ» در اين سه وقت اين مفهومش اين است كه آنهايى كه بلغ الحلوم در جميع اوقات اين را آيه بعد هم فرموده است،

 «وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمْ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا» ديگر در تمام اوقات بايد اجازه بگيرند آن هم عيبى ندارد اصلاً يك آدم بالغى وقتى مى‌خواهد وارد يك جاى بشود چه آنجا مرد باشد فقط، يا زن باشد اين بايد اجازه بگيرد و اين يك امر عقلايى هم هست، يعنى يك امر شرعى تأسيسى نيست؛ «مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنْ الظَّهِيرَةِ» اين يك امر عقلايى است، يك امر شرعى تأسيسى نيست، عقلا هم مى‌گويند اگر كسى بخواهد وارد يك جاى بشود استيذان بكند، منتها اين استيذان و لزوم استيذان در كلام شارع ديگر يك امر ارشادى مى‌شود.

عرض مى‌كنم خيلى اشكال دارد اين مقاله، يك روايتى را از الدر المنثور نقل كرده است، راوى به پيامبر عرض مى‌كند كه من وقتى مى‌دانم مادرم در يك اتاقى هست، طبق اين آيه وقتى مى‌خواهم برايش وارد بشوم بايد اجازه بگيرم! حضرت مى‌فرمايند بلى، مى‌گويد من و مادرم هردو باهم يكجا زندگى مى‌كنيم، در يك اتاق يعنى اتاق اختصاصى او نيست، هم مال من است و هم مال ايشان باز هم بايد اجازه بگيرم مى‌فرمايند بلى، باز ميگويد من علاوه بر اينكه با مادرم زندگى مى‌كنم خدمت گذار او هستم باز هم بايد اجازه بگيرم! مى‌فرمايند بلى، بعد حضرت مى‌فرمايند آيا تو دوست دارى که او را برهنه ببينى؟ او عرض مى‌كند نه، مى‌فرمايد پس اجازه بگير و وارد بشو. 

ببينيد! اين روايت با غمض نظر از مسئله سند، آنچه كه مسلم است اين است كه حالا ممكن است در يك زمانى انسان در اتاقی عريان محض باشد، در يك زمانى حالا يا دارد لباس عوض مى‌كند و... اما اين كه الان مادر با لباس معمولى متعارف كه لباس معمولى متعارف زينت باطنى اش را نشان مى‌دهد، موضع القلادة را نشان مى‌دهد، پايينتر از موضع القلادة را نشان مى‌دهد، زانو را نشان مى‌دهد، پايينتر از زانو را نشان مى‌دهد آيا پيامبر مى‌فرمايد اينها را هم بايد بپوشاند مادر؟ دلالت بر اين ندارد.

اينجا آيه را باز يك بار ديگر معنا بكنيم، آيه مى‌فرمايد: ـ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِيَسْتَأْذِنْكُمْ الَّذِينَ مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ـ بايد كسانى كه ملك يمين شما هستند ـ وَالَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْكُمْ ـ بايد آنهايى كه به حلم نرسيده‌اند بايد استيذان كنند از شمإ ـ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلَاةِ الْفَجْرِ ـ قبل از نماز صبح ـ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنْ الظَّهِيرَةِ ـ وقتى لباس‌هاى خودشان را در مى‌آورند در نيمروز، ببينيد اين ـ وَحِينَ تَضَعُونَ ثِيَابَكُمْ مِنْ الظَّهِيرَةِ ـ يعنى در نيمروز كسى برهنه مى‌شود! يانه در نيمروز انسان لباس‌هاى بيرونش را در مى‌آورد، يك مقدار لباس كمترى معمولاً بر او هست، نه اينكه عريان محض است ـ وَمِنْ بَعْدِ صَلَاةِ الْعِشَاءِ ـ بعد از نماز عشاء هم همينطور است ـ ثلاث عورات لکم ـ این سه وقت اوقات خلوت شماست. ـ لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ ـ اين «بعدهن» يعنى بعد از صلاة فجر وقتى روز دارد شروع مى‌شود، شما بخواهيد وارد اتاق بشويد ديگر نياز به اجازه ندارد.

اولاً اين نكته را من يادم رفت عرض بكنم، نكته اين است كه مفروض آيه اين است كه در يك اتاقى كه اين شخص بعنوان خلوت خودش رفته اگر نظر به زينت‌هاى باطنه حرام باشد اين بايد در مجموع بيت اينطور باشد، نه در اتاق خودش، يعنى اين بچه ا‌ى كه با مادرش دارد زندگى مى‌كند اين وقتى مى‌خواهد در اتاق بيايد وقتى مادر از اتاق بيرون آمده در حيات است، باهم هستند به عبارت اخرى اگر مستدلى بخواهد به اين آيه استدلال بكند نهايتش اين است كه در اين زمان كه اين چنين است؛ در حالى كه مدعاى شما كلى است آيه هم مى‌فرمايد بعد از اين اوقات ـ لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهن ـ سوال این است اگر مادر عريان محض باشد «بَعْدَهُنَّ» جناح دارد يا ندارد؟ مسلم جناح دارد، اشكال دارد.

اگر مرد عريان محض باشد بعد از اين اوقات هم جناح دارد اين «لَيْسَ عَلَيْكُمْ وَلَا عَلَيْهِمْ جُنَاحٌ» قرينه بسيار خوبى است براى همان ارشادى بودن؛ حالا ساعت ده بچه‌اى مى‌خواهد برود در اتاق مادر، نيازى به استيذان ندارد، حالا در آن ساعت در آن اتاق معمولاً مادر يا از افرادى كه در خانه هستند باز تمام بدنشان كاملاً پوشيده شده است؟ نه. اين سه وقت را بعنوان ارشاد و بعنوان احترام اينهايى كه داخل هستند و احترام بزرگان دارند بيان مى‌كنند.

خوب دقت كنيد! نكته اين است كه اگر مسئله عريان محض بود كه جناح معنا ندارد، دوم، اگر زينت‌هاى باطنه هميشه نظر به او حرام است، چرا مى‌گويد در آن سه اوقات فقط؟ در این سه اوقات عمدتاً مرد يا زن لباس‌هاى كمترى پوشيده است اما خارج از اين سه اوقات زينت‌هاى باطنه ديگر مكشوف نيست؟ آن هم هست. ممكن است يك مقدار كمتر باشد ولى مكشوف است، در خارج از اين سه اوقات وقتى زن دارد خانه را تميز مى‌كند از زانو به پايين پايش پيدا نيست؟ خيلى اوقات پيداست.

نكته سومى كه از اين آيه بعد مى‌خواهيم استفاده بكنيم «وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنْكُمْ الْحُلُمَ فَلْيَسْتَأْذِنُوا كَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ» به نظر ما آن استيذان هم استيذان ارشادى است؛ لزوم مولوى ندارد. بچه‌هاى كه به اندازه حلوم و به بلوغ عقلی رسيده‌اند اينها هر وقت بخواهند وارد اتاق بشوند بايد اجازه بگيرند اين هم يك امر عقلايى است، يك امر عقلايى غير اختلافى است كه همه ی عقلا ميگويند هر كسى وارد اتاق هر كسى مى‌خواهد بشود استيذان بكند. بنابر اين، ما در آيات هرچه دقت كرديم در اين ادعاى كه در اين نوشته مده بود چون خيلى هم تعجب كرديم واقعا از اين نحوه استدلال كه صد در صد غير فقهى و غير عالمانه است اين طور حرف زدن‌ها ؛البته در كتب فقهاء قابل اعتناء نيامده است اين مطلب، اگر هم اشعار به اين داشت كه از اين آيه چنين چيزى استفاده ميشود آنها مطرح مى‌كردند.

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین



برچسب ها :

آیات حجاب حجاب آیات الاحکام تفسیر وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ مراد از عورت نگاه به بدن محارم نظر به زينت‌هاى باطنى محارم استیذان نا بالغ تکلیف نا بالغ تکلیف نابالغ نسبت به احکام وضعی معنای ليستأذنكم الذين ملكت ايمانكم نقد مقاله حرمت نگاه به محرم وجوب ستر کفین و وجه ستر وجه ستر کفین وجوب ستر کفین و وجه، حجاب، ستر وجه، ستر کفین، آیات الاحکام، آیات حجاب نظر به بدن مادر و خواهر

نظری ثبت نشده است .