موضوع: حجاب
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۱۴
شماره جلسه : ۳۴
چکیده درس
-
جواب از استدلال به روایت «النساء عیّ وعورة» برای عدم جواز ابداع کفین ووجه زن
-
خلاصه مباحث گذشته
-
روایات دال بر عدم جواز ابداء وجه و کفین
-
معنای «عورت» در لغت
-
استمداد صاحب اسداء الرغاب از روایت جهت اثبات مدعا
-
نقد حضرت استاد به فرمایش صاحب اسداء الرغاب
-
تعبیر مجمع البیان از «عورت»
-
جمع بندی بحث
دیگر جلسات
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مباحث گذشته
برخى از بزرگانی كه نظر شريف شان اين است: «ابداء وجه و كفين جايز نيست» اينها علاوه بر اين كه آيه شريفه مورد بحث را به همان نحوى كه مدعاى آنها ثابت بشود تفسير كردند (و ما مفصل بیان کردیم و مورد مناقشه قرار داديم) علاوه ی بر قرآن به پاره ی از روايات هم استدلال كرده اند.
يكى از آن رواياتی که آنها به آن استدلال نموده بودند صحيحه فضيل بود، كه بحث مفصل از آن گذشت. با ذکر برخى از روايات ديگرى را كه اين آقايان به آنها استدلال كردهاند و شايد بعضى از اين روایات در السنه هم معروف است ببينيم كه آيا اينها دلالت بر اين مدعا دارد يا خير؟
روايت دیگر كه در كافى (جلد 5، صفحه 535) آمده است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ (عليه السلام)، قَالَ: «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام): لَاتَبْدَؤُوا النِّسَاءَ بِالسَّلَامِ، وَلَا تَدْعُوهُنَّ إِلَى الطَّعَامِ؛ فَإِنَّ النَّبِيَّ (صلى الله عليه و آله) قَالَ: النِّسَاءُ عَيٌّ وَعَوْرَةٌ، فَاسْتُرُوا عِيَّهُنَّ بِالسُّكُوتِ، وَاسْتُرُوا عَوْرَاتِهِنَّ بِالْبُيُوتِ».[2]
یعنی پیامبر فرمودند: «النساء عى و عورة» در لغت هم عَى آمده است، هم عِی آمده است «فداووا عيهن بالسكوت» عى اينها را به سكوت مداوا كنيد «و استروا عوراتهن بالبيوت» و عوراتشان را به بيوت.
حالا مقصود از عَى يا عِى چيست؟ در لغت وقتى به حرف «ع » مراجعه بفرماييد آخرين كلمهى كه مفصل هم لسان العرب و هم كتب ديگر لغوى نوشتهاند همين كلمه «عى» است.
در لغت مىگويد عِى يعنى دردى كه لا يبرء منه، الداء العيا يعنى الذى لا دواء له. جوهری می گوید داع عيا، اى صعب النساء. مخصوصاً با توجه به اين كه «فداووا عيهن بالسكوت» دلالت بر اين دارد كه خيلى نبايد اينها حرف بزنند مثلاً، بالسكوت يعنى خيلى اجازه تكلم و صحبت به اينها داده نشود، ساكت باشند. اگر حرفى بزنند حرف زدنشان مثلاً موجب فتنه مىشود، حالا چه در امور شهوانى و چه در امور غیر شهوانى .
در بعضى از تعابير هم استفاده مىشود اين عى و عوره را عطف تفسيرى گرفتهاند اما عطف تفسيری آن با ذيل روايت که می گوید: «فداووا عيهن بالسكوت و استروا عوراتهن بالبيوت» سازگارى ندارد. عوراتشان را با بيوت مستور كنيد، «عى» شان را با سكوت مداوا كنيد، نه اينكه سكوت خود رجال، سكوت خود زنها، صحبت نكردن آنها .
در يك عبارتى دارد «اراد بالعورة كل ما يستحى منه و يسوء صاحبه» آنچه كه از او استحيا مىشود و موجب بدى صاحب آن است، يعنى آن كسى كه عورت را دارد. البته گاهى اوقات عورت در عرف به معناى عيب هم تطبيق مىكند.
پس نتيجه اين شد: عورت يعنى آن چیزی كه مستور مىشود كه ديگران نبينند و آن شخص حيا مىكند از اينكه ديگران او را ببينند. مصداق روشن آن قبل و دبر هست مصاديق ديگری هم دارد.
در اين روايتى كه دارد «المرأة عى و عورة» آنطورى كه مجمع البحرين معنا كرده است، مىفرمايد: «جعلها نفسها عورة» يعنى زن خودش را عورت قرار بدهد «لانها اذا ظهرت يستحى منها كما يستحى من العورة» وقتى كه ظاهر بشود استحیا مىشود از او، همانطورى كه از عورت «اذا ظهرت» از عورت وقتى كه ظاهر مىشود چطور ديگران حيا مىكنند و حتى نگاه نمىكنند، زن هم خودش را عورت قرار بدهد.
اين كه در این روایات از زن تعبیر به عورت شده، ايشان مىفرمايند: دو طرف از این استفاده ميشود، هم عورت همانى است كه انسان خودش بايد بپوشاند، ديگرى هم حق نگاه كردن به او را ندارد، عورت اين جهت را دارد، هم خود انسان بايد بپوشاند، هم ديگرى هم حق نظر كردن به او را ندارد.
نکته دوم : در ذيل روايت كه مخاطب رجال هستند «فداؤوا عيهن بالسكوت و استروا عوراتهن بالبيوت» امر كرده به رجال كه زنها را در خانه نگهدارند. تعبير ايشان اين است كه از اين قسمت كه مىگويد زنها را در خانه نگهدارند «عى» شان را با سكوت مداوا كنند، استفاده مىشود پس «عورت» حتى وجه و كفين را هم شامل مىشود؛ وقتى مىگوييد اينها در خانه باشند و از خانه نيايند بيرون، يا صحبت نكنند تمام اعضاء بدن زن حتی وجه و کفین را شامل مىشود.
نكته سوم: گفته است اين مطلب كه زن «النساء كلها عورة» در زمان پیامبر در نزد صحابه يك امر معلومى بوده و پيامبر هم اين كار را تقرير فرموده است. اما پیامبر قانع به اين مطلب نشده بلكه خواستند بفرمايند: «المرأة اقرب ما يكون الى الله اذا لزمت قعر بيتها و لم تخرج من دارها اصلاً» يعنى در زمان پيامبر اين كه زن تمام بدنش عنوان عورت بوده اين روشن بوده و همه وجه و كفين و سائر اندام را هم مىپوشانده، اما پيامبر يك مرتبه بالاتر از اين هم فرمودهاند، فرمودهاند: بهترين حالات براى قرب به خدا اين است كه در بيوت باشند و حتى مع التستر و پوشيدن جلباب هم بيرون نيايند كه اجانب حتى به اين زن كه كاملاً خودش را پوشانده نگاه نكند پس صاحب اسداء الرغاب این سه مطلب را جهت تمسك به اين روايت دارد.
راجع به استدلال ایشان ما چند مطلب داريم:
مطلب اول: اين است كه «عورة» در اين روايت استعاره آورده شده و يك معناى موسعى از آن اراده شده است. قُبل و دُبر را از جهت لغت مىگويند «عورت» معناى اصلى عورت همان سوئتين است. همين كه در قرآن هم دارد «سوآتهما» اين معناى عورت است. و در طول زمان لفظ «عورت» استعاره آورده شده است براى هر چيزى كه پوشيده مىشود، هر چيزى كه پوشيده مىشود و ديگران حياء مىكنند كه نگاه به او بكنند ازش تعبير به عورت مىكنند.
در روايات دارد: «عورة المؤمن على المؤمن حرام» در يك روايتى از امام صادق (ع) همين را تفسير فرموده حضرت، «عورة المؤمن على المؤمن حرام» معنايش اين است كه اگر يك مؤمنى يك لغزشى كرد، شما متوجه لغزش او شديد بعد اين لغزش را در پيش خودتان حفظ كنيد كه يك وقتى كه مىخواهيد او را از بين ببرید او را افشاء بكنيد اين مىشود عورت.
روایت را دقت بفرمایید! در اين روايت دارد: «عَنْهُ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ ع شَيْءٌ يَقُولُهُ النَّاسُ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ يَذْهَبُونَ إِنَّمَا عُنِيَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَزِلَّ زَلَّةً أَوْ يَتَكَلَّمَ بِشَيْءٍ يُعَابُ عَلَيْهِ فَيَحْفَظَ عَلَيْهِ لِيُعَيِّرَ بِهِ يَوْماً مَا»[3]
امام صادق در توضیح «عورة المؤمن على المؤمن حرام» می فرماید: دارند : اینکه يك حرفى زده كه برای او عيب است، يا يك لغزشى كه عيب محسوب مىشود، اين را نگهدارد تا يك روزى اين عيب را متوجه او بكند.
پس عورت اين چنين است، نتيجه چه مىشود؟ نتيجه اين است كه در معناى وسيع عورت بحث جسم فقط مطرح نيست، در اين روايت مىگويد: «او يتكلم بشىء» يعنى گاهى اوقات يك حرفى كه انسان مىزند اين مىشود عورت. يعنى يك حرفى است كه اين حرف انسان دلش مىخواهد مستور بماند، خودش مىخواهد كسى اين حرف را نفهمد اما ديگرى اگر آمد اين را افشاء كرد اين مىشود افشاء عورت، اين مىشود كشف العروة، اختصاص به بدن فقط ندارد، در اين روايت كه مىگويد: «المرأة عى و عورة» اين معنايش يك معناى بسيار بسيار موسعى است.
وقتى معناى موسع شد يعنى حتى در حرف زدن، حرف نزند از خانه بيرون نرود، «و استروا عوراتهن بالبيوت» اين از خانه هم بيرون نرود و در خانه باشد، نتيجه اين مىشود كه پيامبر در اين روايت در مقام بيان يك حكم فقهى نيست؛ براى اينكه ما مىدانيم اصل صحبت كردن زن جايز است. حالا بعضىها مىگويند به مقدار ضرورت، بعضىها مىگويند اگر بصورت متعارف حرف بزنند، كثيرى از فقهاء اين را مىگويند استماع صدای اجنبيه جايز است. حالا پيامبر مىخواهند بفرمايند زن اينقدر بايد خودش را حفظ بكند.
این «جعلها نفسها» معنای بسیار خوبی است که حالا من در غير از كتاب مجمع البيان هم نديدم اين مطلب را. يك وقت مىگوييم شارع جعل المرأة عورة، اينجا مىتوانيم بگوييم در مقام حكم فقهى است اما وقتى مىگوييم شارع در مقام بیان حکم فقهی نیست، «المرأة عى و عورة» يعنى «جعلها نفسها عورة» اين ظهور روشنى دارد كه حكم فقهى ندارد.
حالا اگر كسى اين حرف مجمع البيان را هم بگذارد كنار مىگوييم ذيل روايت كه دارد «و استروا عوراتهن بالبيوت» اگر ما بخواهيم به ظاهر اين روايت عمل كنيم، ذيل روایت امر مىكند به اين كه زن از خانه خارج نشود «واستروا عوراتهن بالبيوت» در حالى كه يقين داريم يا با اذن زوج يا آنجايى كه زنى هست و زوجى ندارد، يقين داريم كه اصل خارج شدنش ازخانه اشكالى ندارد، حالا منتها بايد خودش را كاملاً بپوشاند اين «و استروا عوراتهن بالبيوت» اين قرينه خيلى خوبى است بر اين كه آن عى و عورة در مقام بيان يك حكم فقهى نيست.
نكته اول اين است كه «عورة» مخصوص قُبل و دُبر هست، بعداً در استعمالات توسعه داده شده است، سائر اندام بدن هم گرفته شده است ،حتی اگر انسان در بدنش یک عیبی است، اگر در بدن انسان یک عیبی وجود داشته باشد که انسان نخواهد آن عيب روشن بشود، مىخواهد آن عيب مستور بماند و اگر روشن بشود يعاب عليه يك عيبى است براى او اين هم مىشود عورت. از جسم و بدن هم فراتر استعمال مىشود در حرفى كه انسان مىزند، گاهى اين حرف عنوان عورت را دارد. گاهى يك فعلى كه انسان انجام مىدهد عنوان عورت را دارد، در نتيجه در اين روايت معلوم نيست كه اين «عورة و عى» را در خصوص بدن زن فقط استعمال كرده باشد، يك معناى خيلى موسعترى هم شايد داشته باشد.
به عبارت اخرى گاهی در كتب فقهى عورة را به قُبل و دُبر مىگويند كه غالباً همينطور است، گاهى برای زينت باطنى هم مىگويند. گاهى اوقات تمام بدن زن حتى اندام زن، اگر زن خودش را با چادر بسيار زخيمى هم پوشانده باشد بطورى كه بدن او هيچ حكايتى از بدن نكند اين هم باز عنوان عورت را دارد.
باز مىگوييم زن این چنینی «عورة» اين زن به اين نحو عنوان عورت را دارد. وقتى عورت داراى معانى و مصاديق متعدد شد، بعضى از مصاديق او واجب است، بعضى هایش حرام است و بعضى از مصاديقش هم مستحب است، اينها مصاديق متعدد پيدا مىكند.
نكته دوم: «المرأة عى يعنى جعلها نفسها عى و عورة» نه اين كه شارع تمام وجود او را عى و عورت قرار داده است.
نكته سوم: هم اين شد كه ذيل روايت يقين داريم به اين كه خروج زن از خانه بصورت محجبه كامل همه مىگويند جايز است، آن وقت «و استرو عوراتهن بالبيوت» معلوم مىشود يك حكم استحبابى است؛ اگر حكم استحبابى شد صدر روايت هم كه دارد «عى و عورة»، معلوم مىشود كه پيامبر يك حكم استحبابى را مىخواهد بگويد.
و در نتيجه طبق همان حرف معروفی که بهترين حالات براى یک زن اين است كه نه او مردى را ببيند و نه مردى او را ببيند، و به تعبير ديگر اقرب زمانى كه مىتواند به خداوند نزديك بشود اين است كه فى قعر البيوت باشد، روايت اين را مىخواهد بگويد، هيچ وقت روايت دلالت بر اين ندارد كه بخواهد بگويد همه بدنش عورة، يعنى روايت دلالت ندارد همانطورى كه ستر قُبل و دُبرش واجب است ستر وجه و كفين او هم واجب است.
يكى از آن رواياتی که آنها به آن استدلال نموده بودند صحيحه فضيل بود، كه بحث مفصل از آن گذشت. با ذکر برخى از روايات ديگرى را كه اين آقايان به آنها استدلال كردهاند و شايد بعضى از اين روایات در السنه هم معروف است ببينيم كه آيا اينها دلالت بر اين مدعا دارد يا خير؟
روایات دال بر عدم جواز ابداء وجه و کفین
در يكى از اين روايات تعبير شده است : «المرأة كلها عورة» هم روايات بر اين معنا دلالت دارد، هم فاضل مقداد در كتاب كنزل العرفان تعبير كرده است كه اطباق و اتفاق فقهاء بر اين است كه «المرأة كلها عورة.»[1]روايت دیگر كه در كافى (جلد 5، صفحه 535) آمده است:
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ، عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللهِ (عليه السلام)، قَالَ: «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام): لَاتَبْدَؤُوا النِّسَاءَ بِالسَّلَامِ، وَلَا تَدْعُوهُنَّ إِلَى الطَّعَامِ؛ فَإِنَّ النَّبِيَّ (صلى الله عليه و آله) قَالَ: النِّسَاءُ عَيٌّ وَعَوْرَةٌ، فَاسْتُرُوا عِيَّهُنَّ بِالسُّكُوتِ، وَاسْتُرُوا عَوْرَاتِهِنَّ بِالْبُيُوتِ».[2]
یعنی پیامبر فرمودند: «النساء عى و عورة» در لغت هم عَى آمده است، هم عِی آمده است «فداووا عيهن بالسكوت» عى اينها را به سكوت مداوا كنيد «و استروا عوراتهن بالبيوت» و عوراتشان را به بيوت.
حالا مقصود از عَى يا عِى چيست؟ در لغت وقتى به حرف «ع » مراجعه بفرماييد آخرين كلمهى كه مفصل هم لسان العرب و هم كتب ديگر لغوى نوشتهاند همين كلمه «عى» است.
در لغت مىگويد عِى يعنى دردى كه لا يبرء منه، الداء العيا يعنى الذى لا دواء له. جوهری می گوید داع عيا، اى صعب النساء. مخصوصاً با توجه به اين كه «فداووا عيهن بالسكوت» دلالت بر اين دارد كه خيلى نبايد اينها حرف بزنند مثلاً، بالسكوت يعنى خيلى اجازه تكلم و صحبت به اينها داده نشود، ساكت باشند. اگر حرفى بزنند حرف زدنشان مثلاً موجب فتنه مىشود، حالا چه در امور شهوانى و چه در امور غیر شهوانى .
در بعضى از تعابير هم استفاده مىشود اين عى و عوره را عطف تفسيرى گرفتهاند اما عطف تفسيری آن با ذيل روايت که می گوید: «فداووا عيهن بالسكوت و استروا عوراتهن بالبيوت» سازگارى ندارد. عوراتشان را با بيوت مستور كنيد، «عى» شان را با سكوت مداوا كنيد، نه اينكه سكوت خود رجال، سكوت خود زنها، صحبت نكردن آنها .
معنای «عورت» در لغت
اما «عورت» در لغت به این تعبیر آمده است : «القبل و الدبر، سميت السوئة عورة لقبح النظر اليها و كل شىء ستره الانسان» عورت يعنى آن چيزى كه انسان او را مىپوشاند و استحيا مىكند از اين كه ديگرى او را ببيند.در يك عبارتى دارد «اراد بالعورة كل ما يستحى منه و يسوء صاحبه» آنچه كه از او استحيا مىشود و موجب بدى صاحب آن است، يعنى آن كسى كه عورت را دارد. البته گاهى اوقات عورت در عرف به معناى عيب هم تطبيق مىكند.
پس نتيجه اين شد: عورت يعنى آن چیزی كه مستور مىشود كه ديگران نبينند و آن شخص حيا مىكند از اينكه ديگران او را ببينند. مصداق روشن آن قبل و دبر هست مصاديق ديگری هم دارد.
در اين روايتى كه دارد «المرأة عى و عورة» آنطورى كه مجمع البحرين معنا كرده است، مىفرمايد: «جعلها نفسها عورة» يعنى زن خودش را عورت قرار بدهد «لانها اذا ظهرت يستحى منها كما يستحى من العورة» وقتى كه ظاهر بشود استحیا مىشود از او، همانطورى كه از عورت «اذا ظهرت» از عورت وقتى كه ظاهر مىشود چطور ديگران حيا مىكنند و حتى نگاه نمىكنند، زن هم خودش را عورت قرار بدهد.
استمداد صاحب اسداء الرغاب از روایت جهت اثبات مدعا
صاحب كتاب اسداء الرغاب كه از طرفداران پر و پا قرص وجوب ستر وجه و كفين هست، مىگويد: كه در استدلال به اين روايت سه نکته وجود دارد: نكته اول اين است كه در اين روايت پيامبر زنها را توصيف كرده است باينكه تمامشان عنوان «عورت» را دارند، يعنى خيال نشود كه عورت اختصاص به موضع متعارف دارد «النساء عى و عورة» بعد ايشان فرموده «فان العورة فى اللغة ما يحق ستره و يستحى منه اذا ظهر» آنى كه پوشاندش سزاوار است و اگر آشكار بشود ديگران حيا مىكنند از ديدن آن«فهذا دليل كاف فى وجوب الستر عليهن وحرمة النظر اليهن.»اين كه در این روایات از زن تعبیر به عورت شده، ايشان مىفرمايند: دو طرف از این استفاده ميشود، هم عورت همانى است كه انسان خودش بايد بپوشاند، ديگرى هم حق نگاه كردن به او را ندارد، عورت اين جهت را دارد، هم خود انسان بايد بپوشاند، هم ديگرى هم حق نظر كردن به او را ندارد.
نکته دوم : در ذيل روايت كه مخاطب رجال هستند «فداؤوا عيهن بالسكوت و استروا عوراتهن بالبيوت» امر كرده به رجال كه زنها را در خانه نگهدارند. تعبير ايشان اين است كه از اين قسمت كه مىگويد زنها را در خانه نگهدارند «عى» شان را با سكوت مداوا كنند، استفاده مىشود پس «عورت» حتى وجه و كفين را هم شامل مىشود؛ وقتى مىگوييد اينها در خانه باشند و از خانه نيايند بيرون، يا صحبت نكنند تمام اعضاء بدن زن حتی وجه و کفین را شامل مىشود.
نكته سوم: گفته است اين مطلب كه زن «النساء كلها عورة» در زمان پیامبر در نزد صحابه يك امر معلومى بوده و پيامبر هم اين كار را تقرير فرموده است. اما پیامبر قانع به اين مطلب نشده بلكه خواستند بفرمايند: «المرأة اقرب ما يكون الى الله اذا لزمت قعر بيتها و لم تخرج من دارها اصلاً» يعنى در زمان پيامبر اين كه زن تمام بدنش عنوان عورت بوده اين روشن بوده و همه وجه و كفين و سائر اندام را هم مىپوشانده، اما پيامبر يك مرتبه بالاتر از اين هم فرمودهاند، فرمودهاند: بهترين حالات براى قرب به خدا اين است كه در بيوت باشند و حتى مع التستر و پوشيدن جلباب هم بيرون نيايند كه اجانب حتى به اين زن كه كاملاً خودش را پوشانده نگاه نكند پس صاحب اسداء الرغاب این سه مطلب را جهت تمسك به اين روايت دارد.
نقد حضرت استاد به فرمایش صاحب اسداء الرغاب
آيا استدلال به اين روايت درست است يانه؟! چون اين تعبير در كلمات فقهاء و متشرعه زياد هم رايج است آقایان خوب دقت فرمايند، ببينند كه استدلال تا چه حدى درست است و آيا واقعاً اين روايت مىتواند مدعاى صاحب اسداء الرغاب را اثبات بكند يانه؟راجع به استدلال ایشان ما چند مطلب داريم:
مطلب اول: اين است كه «عورة» در اين روايت استعاره آورده شده و يك معناى موسعى از آن اراده شده است. قُبل و دُبر را از جهت لغت مىگويند «عورت» معناى اصلى عورت همان سوئتين است. همين كه در قرآن هم دارد «سوآتهما» اين معناى عورت است. و در طول زمان لفظ «عورت» استعاره آورده شده است براى هر چيزى كه پوشيده مىشود، هر چيزى كه پوشيده مىشود و ديگران حياء مىكنند كه نگاه به او بكنند ازش تعبير به عورت مىكنند.
در روايات دارد: «عورة المؤمن على المؤمن حرام» در يك روايتى از امام صادق (ع) همين را تفسير فرموده حضرت، «عورة المؤمن على المؤمن حرام» معنايش اين است كه اگر يك مؤمنى يك لغزشى كرد، شما متوجه لغزش او شديد بعد اين لغزش را در پيش خودتان حفظ كنيد كه يك وقتى كه مىخواهيد او را از بين ببرید او را افشاء بكنيد اين مىشود عورت.
روایت را دقت بفرمایید! در اين روايت دارد: «عَنْهُ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حُذَيْفَةَ بْنِ مَنْصُورٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللهِ ع شَيْءٌ يَقُولُهُ النَّاسُ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ عَلَى الْمُؤْمِنِ حَرَامٌ فَقَالَ لَيْسَ حَيْثُ يَذْهَبُونَ إِنَّمَا عُنِيَ عَوْرَةُ الْمُؤْمِنِ أَنْ يَزِلَّ زَلَّةً أَوْ يَتَكَلَّمَ بِشَيْءٍ يُعَابُ عَلَيْهِ فَيَحْفَظَ عَلَيْهِ لِيُعَيِّرَ بِهِ يَوْماً مَا»[3]
امام صادق در توضیح «عورة المؤمن على المؤمن حرام» می فرماید: دارند : اینکه يك حرفى زده كه برای او عيب است، يا يك لغزشى كه عيب محسوب مىشود، اين را نگهدارد تا يك روزى اين عيب را متوجه او بكند.
پس عورت اين چنين است، نتيجه چه مىشود؟ نتيجه اين است كه در معناى وسيع عورت بحث جسم فقط مطرح نيست، در اين روايت مىگويد: «او يتكلم بشىء» يعنى گاهى اوقات يك حرفى كه انسان مىزند اين مىشود عورت. يعنى يك حرفى است كه اين حرف انسان دلش مىخواهد مستور بماند، خودش مىخواهد كسى اين حرف را نفهمد اما ديگرى اگر آمد اين را افشاء كرد اين مىشود افشاء عورت، اين مىشود كشف العروة، اختصاص به بدن فقط ندارد، در اين روايت كه مىگويد: «المرأة عى و عورة» اين معنايش يك معناى بسيار بسيار موسعى است.
وقتى معناى موسع شد يعنى حتى در حرف زدن، حرف نزند از خانه بيرون نرود، «و استروا عوراتهن بالبيوت» اين از خانه هم بيرون نرود و در خانه باشد، نتيجه اين مىشود كه پيامبر در اين روايت در مقام بيان يك حكم فقهى نيست؛ براى اينكه ما مىدانيم اصل صحبت كردن زن جايز است. حالا بعضىها مىگويند به مقدار ضرورت، بعضىها مىگويند اگر بصورت متعارف حرف بزنند، كثيرى از فقهاء اين را مىگويند استماع صدای اجنبيه جايز است. حالا پيامبر مىخواهند بفرمايند زن اينقدر بايد خودش را حفظ بكند.
تعبیر مجمع البیان از «عورت»
اين كه مجمع البيان هم گفته اين نكته بسيار خوبى است «المرأة عى و عورة يعنى جعلها نفسها عورة» نه اين كه شارع از نظر فقهى او را عورت قرار داده است؛ جعلها نفسها خودش را بعنوان عورت قرار بدهد یعنی همانطوری که عورت را مستور نگه میدارد این هم تمام وجود خودش را مستور نگهدارد.این «جعلها نفسها» معنای بسیار خوبی است که حالا من در غير از كتاب مجمع البيان هم نديدم اين مطلب را. يك وقت مىگوييم شارع جعل المرأة عورة، اينجا مىتوانيم بگوييم در مقام حكم فقهى است اما وقتى مىگوييم شارع در مقام بیان حکم فقهی نیست، «المرأة عى و عورة» يعنى «جعلها نفسها عورة» اين ظهور روشنى دارد كه حكم فقهى ندارد.
حالا اگر كسى اين حرف مجمع البيان را هم بگذارد كنار مىگوييم ذيل روايت كه دارد «و استروا عوراتهن بالبيوت» اگر ما بخواهيم به ظاهر اين روايت عمل كنيم، ذيل روایت امر مىكند به اين كه زن از خانه خارج نشود «واستروا عوراتهن بالبيوت» در حالى كه يقين داريم يا با اذن زوج يا آنجايى كه زنى هست و زوجى ندارد، يقين داريم كه اصل خارج شدنش ازخانه اشكالى ندارد، حالا منتها بايد خودش را كاملاً بپوشاند اين «و استروا عوراتهن بالبيوت» اين قرينه خيلى خوبى است بر اين كه آن عى و عورة در مقام بيان يك حكم فقهى نيست.
جمع بندی بحث
پس ما دقيقتر اگر بخواهيم جمع بندى بكنيم سه نكته در اينجا وجود دارد:نكته اول اين است كه «عورة» مخصوص قُبل و دُبر هست، بعداً در استعمالات توسعه داده شده است، سائر اندام بدن هم گرفته شده است ،حتی اگر انسان در بدنش یک عیبی است، اگر در بدن انسان یک عیبی وجود داشته باشد که انسان نخواهد آن عيب روشن بشود، مىخواهد آن عيب مستور بماند و اگر روشن بشود يعاب عليه يك عيبى است براى او اين هم مىشود عورت. از جسم و بدن هم فراتر استعمال مىشود در حرفى كه انسان مىزند، گاهى اين حرف عنوان عورت را دارد. گاهى يك فعلى كه انسان انجام مىدهد عنوان عورت را دارد، در نتيجه در اين روايت معلوم نيست كه اين «عورة و عى» را در خصوص بدن زن فقط استعمال كرده باشد، يك معناى خيلى موسعترى هم شايد داشته باشد.
به عبارت اخرى گاهی در كتب فقهى عورة را به قُبل و دُبر مىگويند كه غالباً همينطور است، گاهى برای زينت باطنى هم مىگويند. گاهى اوقات تمام بدن زن حتى اندام زن، اگر زن خودش را با چادر بسيار زخيمى هم پوشانده باشد بطورى كه بدن او هيچ حكايتى از بدن نكند اين هم باز عنوان عورت را دارد.
باز مىگوييم زن این چنینی «عورة» اين زن به اين نحو عنوان عورت را دارد. وقتى عورت داراى معانى و مصاديق متعدد شد، بعضى از مصاديق او واجب است، بعضى هایش حرام است و بعضى از مصاديقش هم مستحب است، اينها مصاديق متعدد پيدا مىكند.
نكته دوم: «المرأة عى يعنى جعلها نفسها عى و عورة» نه اين كه شارع تمام وجود او را عى و عورت قرار داده است.
نكته سوم: هم اين شد كه ذيل روايت يقين داريم به اين كه خروج زن از خانه بصورت محجبه كامل همه مىگويند جايز است، آن وقت «و استرو عوراتهن بالبيوت» معلوم مىشود يك حكم استحبابى است؛ اگر حكم استحبابى شد صدر روايت هم كه دارد «عى و عورة»، معلوم مىشود كه پيامبر يك حكم استحبابى را مىخواهد بگويد.
و در نتيجه طبق همان حرف معروفی که بهترين حالات براى یک زن اين است كه نه او مردى را ببيند و نه مردى او را ببيند، و به تعبير ديگر اقرب زمانى كه مىتواند به خداوند نزديك بشود اين است كه فى قعر البيوت باشد، روايت اين را مىخواهد بگويد، هيچ وقت روايت دلالت بر اين ندارد كه بخواهد بگويد همه بدنش عورة، يعنى روايت دلالت ندارد همانطورى كه ستر قُبل و دُبرش واجب است ستر وجه و كفين او هم واجب است.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین.
[1] ـ قيل المراد بالظاهرة الثّياب فقط و هو الأصحّ عندي لإطباق الفقهاء على أنّ بدن المرأة كلّها عورة إلّا على الزّوج و المحارم، فعلى هذا المراد بالباطنة الخلخال و السوار و القرط، و جميع ما هو مباشر للبدن و يستلزم نظره نظر البدن. (كنز العرفان في فقه القرآن، ج2، ص: 222)
[2] ـ الكافي (ط - دار الحديث)، ج11، ص: 226 ح1.
[3] ـ تهذيب الأحكام، ج1، ص: 375 ح10.
نظری ثبت نشده است .