موضوع: نکاح
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۴/۲۳
شماره جلسه : ۴۷
-
نسبت به اين كلمه ما طاب لكم من النساء عرض كرديم كه مشهور معنا كردهاند به اينكه طاب به معناي حلَّ است؛ ما حل لكم من النساء. در مقابل برخي مانند فخر رازي
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
يك صورت مختلف، يعني زيد دوتا، امر سهتا بكر چهار تا. آيه اگر اين را بخواهد برساند ديگر أو معنا ندارد. اگر بگوييم واو به معناي أو است فقط همان صورت اول ميشود. يعني همه ناكحين يا دوتا يا سهتا يا چهارتا. ديگر به صورت مختلف كسي حقي ندارد. اگر واو را به معناي أو بگيريم معناي أو اين است كه هر كدام يكي از ناكحين يا دو تا يا سه تا يا چهارتا. تخيير اگر بگوييم توي زيد يا دوتا يا سه يا چهارتا خوب اين ميتواند اين كار را بكند، تخيير در اينجا معنا ندارد. بگوييم تو زيد يك نفري آو هم يكي از آنها را اختيار ميكند اشكالي ندارد. اما اگر گفتيم مثلاً سه تا مرد، ميگوييم اين سه تا مرد إن ما مثني أو ثلاث أو رباع اينجا تخيير به حسب افراد وقتي توزيع ميشود يعني همه اينها يا دوتا يا سه تا يا چهارتا. پس ببينيد اين صورت كه ميخواهيم بگوييم لكل من الناكحين عن ينكح هر چي دلش خواست چه دوتا چه سه تا چه چهارتا و بطوري كه ناكحين مختلفين بشوند، يعني زيد دوتا بگيرد، امر سه تا، بكر هم چهار تا بگيرد. اگر واو را به معناي او بگيريم اينجا را شامل ميشود يا نه؟ اگر گفتيم واو در آيه شريفه به معناي أو است، خوب به معناي أو شد، شما سه نفر، يا دوتا، يا سه تا، يا چهار تا. ظهور در متفقين ندارد؟ يعني يكي از اينها را شما بايد اختيار كنيد. شما سه نفر يا دو تا، يا سه، يا چهارتا، يعني هر سه تون يا دوتا بگيريد، هرسه تون سه تا بگيريد، هرسه تون چهار تا بگيريد. اختلاف نميشود باشد. اگر واو به معناي أو باشد چنين نتيجهاي دارد در حالي كه ما ميدانيم اين را خداوند تبارك و تعالي ميخواهد بفرمايد ناكح ميتواند دو تا بگيرد، ناكح دوم سه تا بگيرد، ناكح سوم چهارتا بگيرد، اگر ناكح اول دوتا گرفت دوم سه تا سوم چهار تا، اينجا أو است يا واو است؟ اينجا جمع است يا تخيير؟ جمع است. اينجا بين اعداد جمع شده، جمع در اينجا معنايش نسبت به شخص واحد نيست. اگر بگوييم جمع نسبت به شخص واحد است يعني يك شخص واحد دوتا بعلاوه سهتا بعلاوه چهار تا كه ميشود نه تا جمع نسبت به اشخاص متعدده است.
الواو للجمع أما به نسب الي اشخاص متعددين. به نسب الي اشخاص متعددين اگر زيد دوتا دارد امر سه تا دارد بكر چهارتا ميتوانيم بگوييم زيد دوتا و امر سه تا و بكر چهارتا جمع هم است. يعني نتيجه عرض ما اين ميشود كه اين اعداد توزيعي هستند نسبت به اشخاص مختلف.
يعني شما اگر الواو للجمع را به نسب الي شخص واحد بگيريد اشكال قرطبي پيش ميآيد و ما هم ميگوييم هيچ فقيهي از فقهاي اماميه اين حرف را نزده. افّ لكم لإفتراعكم. هيچ فقيهي اين حرف را نزده كه يك نفر مسلمان ميتواند دو و سه و چهارتا زن بگيرد كه ميشود نه تا.
قرينه عرض ما خطاب جمع فنكحوا است. چون شارع دارد با جمع صحبت ميكند. فنكحوا وقتي خطاب به جمع است، مثني و ثلاث و رباع هم نسبت به جمع است، يعني يكيتون دوتا، يكيتون سهتا، يكتون چهارتا جمع هم در اينجا معنا پيدا ميكند. اشكال تخيير اين است كه اگر واو براي تخيير باشد معنايش اين است كه همه مردها يا دوتا يا سهتا يا چهارتا، در حاليكه ما ميدانيم اينطور نيست. ما ميدانيم همه ناكحين يكي شان ميتواند دوتا، يكي شان ميتواند سهتا، ديگري ميتواند چهارتا. كدام فقيه شيعي يا سني آمده گفته تمام رجال يا دوتا يا سه تا يا چهارتا؟ هيچ كس اين حرف را نزده است. اگر خطاب به شخص واحد بود مثلاً كسي آمده اينجا ما دوتا سيب، سه تا سيب و چهار سيب گذاشتيم اينجا. ميگوييم تو يا اين دو سيب را بر دار يا سه سيب يا چهار سيب. اين تخيير معنايش اين است كه تو ميتواني يكي از اينها را برداري. تو نميتواني بگويي دوتا راهم برميدارم سه تا را هم برميدارم، نَه. أو لتخيير. ميگوييم يكي از اينها را. حالا اگر اين دوتا سيب سهتا سيب چهارتا سيب سه نفر باشند به اين سه نفر ميگوييم كه كلوا مثني و ثلاث و رباع يعني هر كدام خواستيد دوتايي برداريد، هر كدام خواستيد سه تايي برداريد و هر كدام خواستيد چهارتايي. خيلي معناي لطيفي دارد آيه يعني واقعاً انسان وقتي بفهمد و اگر خدا لطف كند كه انسان كلمات خدا را بفهمد بسيار ظرافت و دقت به كاربرده شده است. ببينيد آنهايي كه ميگويند آيه دلالت بر نُه تا دارد خوب يكي از اشكالات دارد اين است كه خدا نميفرمايد فنكحوا تسعتاً من النساء؟! مثني ثلاث رباع اينها را چرا آورده است؟ اينها نكته دارد. نكتهاش اين است كه نسبت به جميع ناكحين هر كدام ميتوانند يا دوتا يا سه تا يا چهار تا هركدام و وقتي نسبت به جمع شد ميتوانيم بگوييم الواو للجمع. يعني زيد آمده دوتا گرفته امر آمده سه تا گرفته بكر آمده چهار تا گرفته الواو للجمع هم معنا پيدا ميكند. اينها نكاح كردهاند دوتا و سه و چهارتا را. عرف هم همين را ميفهمد. من همين مثالي كه براي شما زدهام عرف غير از اين را ميگويد؟ من همه عرضم وقتي روشن ميشود كه شما اگر مخاطبتان مفرد بود ميگفتيم خوب يا اين دو سيب يا سه تا يا چهار تا را بردار و اگر آنجا واو را براي جمع بگيريم بگوييم دوتا و سه تا و چهار تا را بردار يعني نه تا را بردار اما وقتي اين خطاب يعني فنكحوا يعني خطاب به مجموع و جميع ناكحين است يعني كل واحد من الناكحين يعني هر كدام ميتوانند دو تا را بردارند ميتوانند سه تا بردارند و ميتوانند چهار تا را بردارند اما وقتي يكي از سه نفر آمد دوتا زن گرفت يكي سه تا و يكي چهار تا واو للجمع اينجا معنا پيدا ميكند. پس به نظر ما اين واو براي جمع است و آنچه كه مرحوم شيخ و اينها كه در تهذيب فرمودهاند البته در خلاف هم دارد در خلاف ج 4 ص 294 ميفرمايد لأن المراد بالواو أو. اگر شيخ مخاطب را كه جميع است دقت ميفرمود، چنين مطلبي را نميفرمود.
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
تا يا چهارتا گرچه اين ديگر آنكه احتمال بر زياد بر چهار تا درش باشد معنا ندارد إن ما وقتي ميگويد أو يك معنايي كه در اينجا به ذهن ميآيد يعني مرها يكي از اينها را اختيار بايد بكنند. يا دو تا يا سه تا يا چهار تا، اگر يك مردي دو تا گرفت ديگر سه نبايد بگيرد، اگر يك مرد سه تا گرفت ديگر نميتواند چهار تا بگيرد. در حاليكه اين هم خلاف فقه است، مرد ميتواند دوتا بگيرد بعد كه دوتا دارد اضافه كند سه تا بگيرد، وقتي سه تا گرفت اضافه كند چهار تا بگيرد. چه بايد در اينجا بياييم بيان كنيم؟ بايد در اينجا بگوييم واو به معناي همان جمع است نه اينكه بياييم واو در اينجا به معناي أو است. نه واو به معناي تخيير و به معناي أو نيست إن ما چون خطاب آيه فنكحوا نسبت به جميع است آيه در مقام توزيع نسبت به نوع رجال است. كلامي را عرض ميكنم كه صاحب كتاب مسالك الافهام دارد، ميفرمايد: و معنا هل متبادر الي الفهم، ألإذن لجميع الناكحين الذين يريدون الجمع بين النساء عن ينكح كل واحد منهم ما شاء من العدد، متفقين او مختلفين. خطاب به جمع است. فنكحوا ما طاب لكم من النساء كه ديروز عرض كرديم بدل مطاب است. به جميع ميفرمايد دوتا دوتا يا سهتا سهتا يا چهارتا چهارتا. اين دوتا دوتا را اول روشن كنيم. اگر يك مالي مثلاً يك صدهزار درهم است كسي آمد گفت اين صدهزار درهم را درهيمن درهمين تقسيم بكنيم. درهمين درهمين يعني به هر نفر دو نفر. درهيمن درهمين يعني در همه هر نفري هم دو درهم. اينجا خطاب به جميع است، هر كسي كه ميخواهد نكاح كند جايز است كه يا دوتا بگيرد، خوب دوتا دوتا يعني زيد دوتا بگيرد، امر دوتا بگيرد، بكر دوتا بگير، هر كدام يكي از ناكحين دوتا بگيرد. دوتا دوتا معنايش اين است زيد، امر، بكر هر كدام دوتا. و ثلاث هر كدام خواستند سهتا بگيرند و رباع هر كدام خواستند چهارتا بگيرند يعني دارد ميگويد لكل واحد من الناكحين عن ينكح إن ما دوتا إن ما سهتا و إن ما چهارتا. اول معنا را خوب روشن كنيم. آيه در مقام اين است ميخواهد بفرمايد هر كسي كه ميخواهد نكاح كند. دوتا إن ما يعني هر كدام يكي از اين ناكحين ميتواند دوتا بگيرد ميتواند سهتا بگيرد ميتواند چهارتا بگيرد و ميشود مختلف هم باشد. يعني زيد دوتا بگيرد امر سه تا و بكر هم چهار تا بگيرد. ببينيد ما بايد تمام اين صور را ببينيم چطور ميشود. يك صورت كه هر كسي كه بخواهد دو تا بگيرد هركسي بخواهد سهتا بگيرد و هر كسي بخواهد چهار تا بگيرد، اين يك.
يك صورت مختلف، يعني زيد دوتا، امر سهتا بكر چهار تا. آيه اگر اين را بخواهد برساند ديگر أو معنا ندارد. اگر بگوييم واو به معناي أو است فقط همان صورت اول ميشود. يعني همه ناكحين يا دوتا يا سهتا يا چهارتا. ديگر به صورت مختلف كسي حقي ندارد. اگر واو را به معناي أو بگيريم معناي أو اين است كه هر كدام يكي از ناكحين يا دو تا يا سه تا يا چهارتا. تخيير اگر بگوييم توي زيد يا دوتا يا سه يا چهارتا خوب اين ميتواند اين كار را بكند، تخيير در اينجا معنا ندارد. بگوييم تو زيد يك نفري آو هم يكي از آنها را اختيار ميكند اشكالي ندارد. اما اگر گفتيم مثلاً سه تا مرد، ميگوييم اين سه تا مرد إن ما مثني أو ثلاث أو رباع اينجا تخيير به حسب افراد وقتي توزيع ميشود يعني همه اينها يا دوتا يا سه تا يا چهارتا. پس ببينيد اين صورت كه ميخواهيم بگوييم لكل من الناكحين عن ينكح هر چي دلش خواست چه دوتا چه سه تا چه چهارتا و بطوري كه ناكحين مختلفين بشوند، يعني زيد دوتا بگيرد، امر سه تا، بكر هم چهار تا بگيرد. اگر واو را به معناي او بگيريم اينجا را شامل ميشود يا نه؟ اگر گفتيم واو در آيه شريفه به معناي أو است، خوب به معناي أو شد، شما سه نفر، يا دوتا، يا سه تا، يا چهار تا. ظهور در متفقين ندارد؟ يعني يكي از اينها را شما بايد اختيار كنيد. شما سه نفر يا دو تا، يا سه، يا چهارتا، يعني هر سه تون يا دوتا بگيريد، هرسه تون سه تا بگيريد، هرسه تون چهار تا بگيريد. اختلاف نميشود باشد. اگر واو به معناي أو باشد چنين نتيجهاي دارد در حالي كه ما ميدانيم اين را خداوند تبارك و تعالي ميخواهد بفرمايد ناكح ميتواند دو تا بگيرد، ناكح دوم سه تا بگيرد، ناكح سوم چهارتا بگيرد، اگر ناكح اول دوتا گرفت دوم سه تا سوم چهار تا، اينجا أو است يا واو است؟ اينجا جمع است يا تخيير؟ جمع است. اينجا بين اعداد جمع شده، جمع در اينجا معنايش نسبت به شخص واحد نيست. اگر بگوييم جمع نسبت به شخص واحد است يعني يك شخص واحد دوتا بعلاوه سهتا بعلاوه چهار تا كه ميشود نه تا جمع نسبت به اشخاص متعدده است.
الواو للجمع أما به نسب الي اشخاص متعددين. به نسب الي اشخاص متعددين اگر زيد دوتا دارد امر سه تا دارد بكر چهارتا ميتوانيم بگوييم زيد دوتا و امر سه تا و بكر چهارتا جمع هم است. يعني نتيجه عرض ما اين ميشود كه اين اعداد توزيعي هستند نسبت به اشخاص مختلف.
يعني شما اگر الواو للجمع را به نسب الي شخص واحد بگيريد اشكال قرطبي پيش ميآيد و ما هم ميگوييم هيچ فقيهي از فقهاي اماميه اين حرف را نزده. افّ لكم لإفتراعكم. هيچ فقيهي اين حرف را نزده كه يك نفر مسلمان ميتواند دو و سه و چهارتا زن بگيرد كه ميشود نه تا.
قرينه عرض ما خطاب جمع فنكحوا است. چون شارع دارد با جمع صحبت ميكند. فنكحوا وقتي خطاب به جمع است، مثني و ثلاث و رباع هم نسبت به جمع است، يعني يكيتون دوتا، يكيتون سهتا، يكتون چهارتا جمع هم در اينجا معنا پيدا ميكند. اشكال تخيير اين است كه اگر واو براي تخيير باشد معنايش اين است كه همه مردها يا دوتا يا سهتا يا چهارتا، در حاليكه ما ميدانيم اينطور نيست. ما ميدانيم همه ناكحين يكي شان ميتواند دوتا، يكي شان ميتواند سهتا، ديگري ميتواند چهارتا. كدام فقيه شيعي يا سني آمده گفته تمام رجال يا دوتا يا سه تا يا چهارتا؟ هيچ كس اين حرف را نزده است. اگر خطاب به شخص واحد بود مثلاً كسي آمده اينجا ما دوتا سيب، سه تا سيب و چهار سيب گذاشتيم اينجا. ميگوييم تو يا اين دو سيب را بر دار يا سه سيب يا چهار سيب. اين تخيير معنايش اين است كه تو ميتواني يكي از اينها را برداري. تو نميتواني بگويي دوتا راهم برميدارم سه تا را هم برميدارم، نَه. أو لتخيير. ميگوييم يكي از اينها را. حالا اگر اين دوتا سيب سهتا سيب چهارتا سيب سه نفر باشند به اين سه نفر ميگوييم كه كلوا مثني و ثلاث و رباع يعني هر كدام خواستيد دوتايي برداريد، هر كدام خواستيد سه تايي برداريد و هر كدام خواستيد چهارتايي. خيلي معناي لطيفي دارد آيه يعني واقعاً انسان وقتي بفهمد و اگر خدا لطف كند كه انسان كلمات خدا را بفهمد بسيار ظرافت و دقت به كاربرده شده است. ببينيد آنهايي كه ميگويند آيه دلالت بر نُه تا دارد خوب يكي از اشكالات دارد اين است كه خدا نميفرمايد فنكحوا تسعتاً من النساء؟! مثني ثلاث رباع اينها را چرا آورده است؟ اينها نكته دارد. نكتهاش اين است كه نسبت به جميع ناكحين هر كدام ميتوانند يا دوتا يا سه تا يا چهار تا هركدام و وقتي نسبت به جمع شد ميتوانيم بگوييم الواو للجمع. يعني زيد آمده دوتا گرفته امر آمده سه تا گرفته بكر آمده چهار تا گرفته الواو للجمع هم معنا پيدا ميكند. اينها نكاح كردهاند دوتا و سه و چهارتا را. عرف هم همين را ميفهمد. من همين مثالي كه براي شما زدهام عرف غير از اين را ميگويد؟ من همه عرضم وقتي روشن ميشود كه شما اگر مخاطبتان مفرد بود ميگفتيم خوب يا اين دو سيب يا سه تا يا چهار تا را بردار و اگر آنجا واو را براي جمع بگيريم بگوييم دوتا و سه تا و چهار تا را بردار يعني نه تا را بردار اما وقتي اين خطاب يعني فنكحوا يعني خطاب به مجموع و جميع ناكحين است يعني كل واحد من الناكحين يعني هر كدام ميتوانند دو تا را بردارند ميتوانند سه تا بردارند و ميتوانند چهار تا را بردارند اما وقتي يكي از سه نفر آمد دوتا زن گرفت يكي سه تا و يكي چهار تا واو للجمع اينجا معنا پيدا ميكند. پس به نظر ما اين واو براي جمع است و آنچه كه مرحوم شيخ و اينها كه در تهذيب فرمودهاند البته در خلاف هم دارد در خلاف ج 4 ص 294 ميفرمايد لأن المراد بالواو أو. اگر شيخ مخاطب را كه جميع است دقت ميفرمود، چنين مطلبي را نميفرمود.
نظری ثبت نشده است .