درس بعد

نکاح

درس قبل

نکاح

درس بعد

درس قبل

موضوع: نکاح


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۲/۱۳


شماره جلسه : ۲۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی بیان صاحب مسالک در نسبت بین آیه 221 بقره با آیه 5 مائده

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

بیان نمودیم آیه شریفه (الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ) شامل زنان اهل کتاب می‌شود و از قرآن نیز به خوبی استفاده می‌شود که اهل کتاب عنوان مشرک را دارند؛ البته عنوان عنوان کافر نیز بر آنان اطلاق می‌شود؛ و بین این دو عنوان، منعی از جمع وجود ندارد. در نتیجه، آیه از ازدواج مسلمانان با اهل کتاب نهی می‌کند؛ و شاید بتوان این را هم به عنوان قرینه قرار داد که قبل از نزول این آیه شریفه، خود مسلمان‌ها با اهل کتاب ازدواج می‌کردند؛ و دیگر با کفّار و بت‌پرستان ازدواج نمی‌کردند. ازدواج مسلمانان با زنان اهل کتاب رایج بود که آیه شریفه این را نهی و تحریم فرمود.


بررسی بیان صاحب مسالک در نسبت بین آیه 221 بقره با آیه 5 مائده

نکته‌ی مهم این است که نسبت بین این آیه شریفه و آیه 5 سوره مبارکه مائده که می‌فرماید (الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ) چیست؟ اگر بگوییم (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) شامل اهل کتاب نمی‌شود، دیگر بین این دو آیه به حسب ظاهر تنافی نیست؛ اما اگر گفتیم شامل اهل کتاب می‌شود، نسبت آیه 5 سوره مائده که می‌گوید ازدواج با زنان پاکدامن اهل کتاب جایز است، چه می‌شود؟ صاحب کتاب مسالک الافهام چهار وجه در اینجا ذکر کرده که می‌خواهیم آنها را بررسی کنیم. وجه اول این است که فرموده: أن یراد بالمحصنات اللاتی أسلمن منهن  وبالمحصنات اللاتی کن فی الأصل مؤمنات؛ بگوییم مراد از (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ ) کسانی از اهل کتاب است که بعداً اسلام و ایمان آوردند.

یا بگوییم مراد مؤمنات بودند؛ یعنی ولدن علی فطرة الاسلام. که تعبیر اول مهم‌تر است؛ اینها بعداً اسلام آوردند؛ منتها چون اسلام آورده بودند، هنوز بر ایشان اطلاق اهل کتاب می‌شده. بعد می‌فرمایند بر این وجه یک مؤیدی هم داریم؛ و آن این که: زنان اهل کتاب که اسلام می‌آوردند، مسلمان‌ها از ازدواج با آنها پرهیز داشتند؛ ازدواج با اینها برایشان یک امر حرجی بود؛ و این آیه می‌فرماید: نه، حرجی نیست؛ و اشکالی ندارد که با اینها ازدواج کنید. ملاحظه می‌فرمایید که این امر خلاف ظاهر است؛ چرا که در همین آیه اول می‌گوید (وَطَعَامُ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ حِلٌّ لَّکُمْ وَطَعَامُکُمْ حِلٌّ لَّهُمْ) یعنی بین اهل کتاب و مسلمان‌ها مقابله قرار داده است؛ و ثانیاً (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) یعنی اینها هنوز هم اهل کتاب هستند؛ قبل از شما کتاب داشتند.

بنابراین، این امر خیلی خلاف ظاهر است و نمی‌شود چنین چیزی را پذیرفت. وجه دوم فرمودند: یجوز أن یکون مخصوصاً بملک الیمین فإنّهنّ یجوز وطؤهنّ بالملک بگوییم این نکاح نیست؛ چون در آیه کلمه نکاح نیست؛ پس، این را بر ملک یمین حمل کنیم. این حمل دو اشکال دارد. اشکال اولش این است که اگر کنیزی ملک یمین باشد، برای وطی او نیاز نیست که مولا اجر و مهر بدهد؛ در حالی که آیه می‌گوید (إِذَآ ءَاتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ) یعنی باید اجورشان داده شود.


 اشکال دوم هم این است که اصلاً کنیز، هرچند وثنی هم باشد، وطیش جایز است؛ در کنیز قید نکردند که اگر مؤمن یا مسلمان یا اهل کتاب باشد، وطیش جایز است. از احکام مولا و عبد این است که کنیز بر مولا حلال است؛ و حتی نه تنها برای او حلال است، بلکه برای کسی هم که مولا کنیز را برای او تحلیل ‌کند، حلال است. وجه سوم: این است که آیه سوره مائده را بگوییم به وسیله آیه سوره بقره منسوخ شده است. (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) و یا (وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) این آیه را منسوخ کرده  است. مطلبی که بین صاحبان علوم قرآن مسلّم است، این است که می‌گویند سوره مائده آخرین سوره‌ای بوده که نازل شده و هیچ نسخ نشده است. آن وقت در جواب این سؤال چه باید کرد؟ اگر بخواهیم بگوییم این آیه نسخ شده، در جواب این سؤال چه باید گفت؟ اینجا ما کاری به حرف صاحبان علوم قرآن نداریم. سه روایت داریم که بعضی از این روایت‌ها واقعاً صحیحه هم هست یا معتبره و موثقه است؛ از این روایات همین مطلب استفاده می‌شود که آیه‌ی سوره مائده با آیه (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) و (وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) نسخ شده است.

و با این مطلبی که می‌گویند اجماع داریم سوره‌ی مائده آخرین سوره است و نسخ نشده، مخالفت کنیم. هم‌چنین عرض کردم امام (رض) در کتاب البیع فقط این مطلب را در یک سطر کوچک بیان فرموده و رد شده‌اند؛ یعنی تأمل کردند در اینکه سوره مائده آخرین سوره باشد. روایت‌ها در جلد 20 وسائل الشیعة در «ابواب ما یحرم بالکفر» باب «تحریم مناکحة الکفار حتی أهل الکتاب» آمده است. در حدیث یک این باب که روایت صحیحه یا موثّقه است، آمده: محمّد بن یعقوب، عن علیّ بن إبراهیم، عن أبیه، عن ابن محبوب، عن علیّ بن رئاب، عن زرارة بن أعین، قال سألت أبا جعفر(ع) عن قول الله عزّ وجلّ(وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) زراره از امام باقر(ع) سؤال کرد این آیه شریفه چیست؟ 


یعنی زراره سؤال کرده که آیا به مقتضای این آیه شریفه می‌توانیم بگوییم مسلمان می‌تواند با زن محصن از اهل کتاب ازدواج کند؟ فقال: هی منسوخة بقوله (وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) . حضرت فرمودند: این آیه با آیه‌ی (وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) منسوخ است. این روایت امام باقر(ع) که معتبره هم هست، این مقدار برای ما روشن می‌کند که آیه‌ی سوره مائده قبل از آیه (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) و قبل از آیه (وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) است؛ و اساساً می‌شود گفت: در اوایل چون تعداد مسلمانها کم بود، شارع اجازه داده است که مسلمانها با اهل کتاب ازدواج کنند؛ بعداً که تعداد مسلمانها زیاد شد، فرمود: (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) .

این روایت اول. روایت بعد، روایت سوم است که موثّقه می‌باشد. وعن محمد بن یحیی، عن أحمد بن محمد، عن إبن فضّال، عن الحسن بن الجهم، قال: قال لی أبو الحسن الرضا(ع) حسن بن جهم می‌گوید امام هشتم به من فرمود یا أبا محمّد ما تقول فی رجل تزوّج نصرانیة علی مسلمة؟ مردی که زن مسلمان دارد، رفته یک زن نصرانی گرفته، چه می‌شود؟ قال: قلت: جعلت فداک وما قولی بین یدیک؟ من کی هستم که در مقابل شما حرف بزنم؟ یعنی او در مقابل حضرت ادب به خرج داد.قال لتقولن فإنّ ذلک یعلم به قولی حضرت فرمود که می‌خواهم بگویی تا من ببینم قول مرا می‌دانی یا نه؟ یعنی این که من از تو سؤال می‌کنم، برای این است که می‌خواهم ببینم نظر ما را می‌دانی یا نه؟

قلت: لا یجوز تزویج النصرانیة علی مسلمة ولا غیر مسلمة تزویج نصرانیه بر زن مسلمان و غیر مسلمان جایز نیست. حسن بن جهم می‌گوید ما نظر شما را اینطور فهمیدیم که کسی که زنش مسلمان هست، نمی‌تواند با نصرانیه تزویج کند؛ و حتی اگر زن مسلمان هم ندارد، باز نمی‌تواند با زن نصرانیه ازدواج کند. حضرت می‌فرمایند: و لم؟ از کجا می‌گویید من چنین حرفی را زده‌ام؟ جواب می‌دهد قلت: لقول الله عزّ وجلّ (وَ لَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) سپس امام هشتم فرموده فما تقول فی هذه الآیة (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) ؟ امام(ع) از او سؤال کردند که اگر به آیه‌ی (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) تمسک می‌کنی، آیه‌ی (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) چه می‌شود؟ قلت: فقوله تعالی عزّ وجلّ (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ)نسخت هذه الآیة.فتبسّم ثمّ سکت حضرت تبسمّی ‌فرمودند و ساکت شدند.

این حرکت هم دالّ بر تأیید بوده است. می‌بینید گاه دأب امام(ع) این بوده که جزئیات زیاد روشن شود تا جایی که معلوم شود خود آن اشخاص هم این را می‌دانند یا نه؟ نکته مهم این است که در این روایت امام(ع) نمی‌فرمایند (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) منسوخ است در پیش حسن بن جهم؛ به عنوان اینکه آنها هم از تاریخ نزول آیات خبردار بودند. روشن بوده که این آیه منسوخ است. (این مطلب را دقت بفرمایید) یک وقت است که می‌گوییم امام(ع) خودش فرموده است (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) ناسخ (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ ٱلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) است؛ در این صورت برای ما تعبداً حجیت دارد. اما در این روایت موثقه برای خود حسن بن جهم مسئله روشن بوده، لذا، وقتی امام از او سؤال می‌کند پس این آیه را چه می‌گویید؟ می‌گوید آیه‌ی (وَلَاتَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ) ناسخ آن است.

اینجا لقائلٍ أن یقول، از کجا می‌گویید نسخ در اینجا به معنای نسخ اصطلاحی است؟ در اصطلاح اصول، معنای نسخ این است که دلیلی می‌آید بیان می‌کند حکم قبلی موقتی و تا یک زمان معینی بوده است؛ اجل معیّن داشته و الآن اجل تمام شده است. اما احتمال دارد نسخ در اینجا نسخ اصطلاحی نباشد؛ بلکه مراد از نسخ در اینجا مثلاً یک معنای لغوی باشد؛ که شامل تخصیص و خیلی از چیزها می‌شود؟

 جوابش این است که اگر این طرف قضیه بود، یعنی می‌گفتیم (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) ناسخ است، نسخ لغوی در اینجا معنا داشت؛ و می‌توانست مخصّص باشد؛ اما آن طرف بخواهد ناسخ باشد، غیر از معنای اصطلاحی نمی‌تواند معنای دیگری داشته باشد. روایت دیگر، روایت ضعیفه است. 


البته مرحوم طبرسی آن را ذیل همین آیه‌ی (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) نقل می‌کند که هم روایت مرسله است و هم ضعیفه. قال روی أبو الجارود رأس زیدیه بوده  و وثاقتش ثابت نیست. از امام باقر(ع) نقل می‌کند که می‌فرمایند: إنّه منسوخ بقوله تعالی (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ) وبقوله (وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) هر دوی اینها ناسخ است. باز در حدیث چهارم این باب، زراره از امام باقر(ع) نقل می‌کند: لا ینبغی نکاح أهل الکتاب نکاح اهل کتاب سزاوار نیست؛ «لا ینبغی» در روایات محمول بر حرمت است، نه محمول بر کراهت؛ اما در اصطلاح و کلمات فقها و فتاوا محمول بر کراهت است. قلت: جعلت فداک وأین تحریمه؟ سائل نیز از «لاینبغی» تحریم فهمیده است؛ می‌گوید به حضرت عرض کردم: از کجا تحریم نکاح با اهل کتاب را فهمیدی؟

قال: قوله(وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) از این آیه فهمیدیم. این نکته را در مقابل فرمایش مرحوم علامه (رض) ـ (که باید از اینگونه تعابیر هم یک مقداری به خدا پناه ببریم؛  ما اصلاً قابل قیاس نیستیم که بگوییم می‌خواهیم حرف علامه را رد کنیم) ـ که ایشان فرمود در قرآن کریم به اهل کتاب عنوان مشرک اطلاق نشده است، می‌گوییم اگر همین روایات ائمه را ببینیم، با توجه به آیاتی که استدلال کردند، می‌توانیم بفهمیم وقتی خود ائمّه(ع) آیه (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ) را به عنوان دلیل آوردند برای حرمت نکاح با اهل کتاب، معنایش این است که مشرک شامل اهل کتاب هم می‌شود و دیگر نیاز نیست که در مقابل نصّ اجتهاد کنیم. پس، به نظر ما این که بر اهل کتاب عنوان مشرک اطلاق می‌شود، دلیل معتبر دارد. آخر الامر به این می‌رسیم که (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ) منسوخة بقوله تعالی (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ) و (وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ) . 


وصلّی الله علی سیّدنا محمّد وآله الطاهرین.


برچسب ها :

شمول مشرکات نسبت به اهل کتاب نظر علامه نسبت به نکاح با مشرکات نسبت بین آیه 5 سوره مائده و آیه 221 سوره‌ بقره بیان صاحب مسالک در نسبت بین آیه 221 بقره با آیه 5 مائده کنیز وثنی آخرین سوره نازل شده روایت ذیل ایات نکاح نسخ آیه وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ مِن قَبْلِکُمْ

نظری ثبت نشده است .