موضوع: نکاح
تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۳/۴
شماره جلسه : ۳۴
-
مناقشهی دلیل سوّم مرحوم صاحب جواهر بر عدم نسخ سورهی مائده
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
مناقشهی دلیل سوّم مرحوم صاحب جواهر بر عدم نسخ سورهی مائده
دلیل سوم مرحوم صاحب جواهر که استناد به یک روایت مرسلی از امام باقر (علیه السلام) در ذیل آیهی دوم سورهی مائده (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّن رَّبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُواْ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَن صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَن تَعْتَدُواْ وَتَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ) که حضرت فرمودهاند: «إنّه لم ینسخ من هذه السورة شیء ولا من هذه الآیة» را بیان کردیم. این آیه مربوط به وظایفی در باب حج است. در این که مراد از «شعائر» چیست؟ مرحوم طبرسی درمجمع البیان هشت معنا به عنوان احتمالاتی ذکر کرده است که نمیخواهیم به آنها بپردازیم؛ برای «قلائد» نیز چهار معنا ذکر کردهاند که خود مراجعه کنید.آیه میفرماید: حریم شعائر الهی را نشکنید؛ همچنین حریم شهر حرام که قتال در آن حرام است را نگاه دارید؛ و آن قربانی که به حج برای قربانی کردن میآورند را مصرف دیگر نکنند؛ فرق بین هدی و قلائد این است که در «هدی»، قربانی نشانی ندارد؛ اما در «قلائد» که جمع قلاده است، یک چیزی به گردن حیوان میانداختند برای این که معین باشد این حیوان را به عنوان قربانی میخواهند قرار دهند.
وَلَآ آمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ کسانی که قصد زیارت خانهی خدا را دارند را موجب اذیت و آزار قرار ندهید. همهی کسانی که قصد بیت الله دارند، از هر قبیله و عشیرهای که باشند، یکسان هستند و نباید موجب ایذای آنها را فراهم کرد. در ذیل این آیهی شریفه که تقریباً هشت دستور در آن وجود دارد، روایت امام باقر(علیه السلام) وارد شده که میفرماید: «لم ینسخ من هذه السورة شیء ولا من هذه الآیة» و مرحوم صاحب جواهر به این استدلال میکند؛ برای عدم نسخ سوره مائده و این که آیهی شریفه وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ هم نسخ نشده و باید به آن عمل شود؛ عمل کردن به آن هم معنایش این است که نکاح با کتابیه جایز است.
اینجا وقتی به کتاب مجمع البیان مراجعه میکنیم، این روایت همانطوری که مرحوم صاحب جواهر نقل کرده، آمده است؛ که: «قیل لم ینسخ من هذه السورة شیء ولا من هذه الآیة» بعد میگوید «عن ابن جرید وهو المروی عن أبی جعفر علیه السلام وروی نحوه عنه الحسن» از دو نفر یکی از حسن و یکی هم از امام باقر علیه السلام این روایت نقل شده است. در جلسهی گذشته عرض کردم که صاحب مجمع البیان بیشتر مطالبش را از تبیان نقل میکند. لذا، وقتی به کتاب تبیان مرحوم شیخ مراجعه میکنیم، آنجا ندارد «لم ینسخ من هذه السورة» بلکه دارد «وأجمعوا علی أنّه نسخ من حکم هذه الآیة شیء إلاّ ابن جریح» یعنی فقها اجماع دارند که از این آیهی دوم سورهی مائده چیزی نسخ شده است، ـ حالا کدام قسمتش نسخ شده، بحث است؛ اما همه اتفاق دارند که از این آیه چیزی نسخ شده است ـ و فقط تنها کسی که مخالفت کرده، ابن جریح است.
او گفته «لم ینسخ منها شیء» یعنی از این آیه چیزی نسخ نشده است؛ و از تعلیلی که آورده، معلوم میشود که خصوص این آیه مراد است و این تعلیل قرینه است بر اینکه فقط در خصوص این آیه دارد حرف میزند. میگوید: «لأنّه لا یجوز أن یبتدأ المشرکون فی أشهر الحرم بالقتال إلاّ إذا قاتلوا» قتال در اشهر حرم جایز نیست مگر این که مورد قتال واقع شوند و قتال کنند؛ یعنی جایز نیست که مسلمانها حتی با مشرکین در اشهر حرم قتال کنند، مگر این که خود مشرکین شروع به قتال کنند. و میگوید: «وهو المرویّ عن أبی جعفر علیه السلام».
بعد میگوید: «وقال الشعبی: لم ینسخ من المائدة غیر هذه الآیة» شعبی هم میگوید از سورهی مائده این آیه نسخ شده است، اما بقیه نشده است. «قال أبو میسره: فی المائدة ثمانیة عشر فریضة لیس منها شیء منسوخ» هیجده واجب در سورهی مائده آمده که هیچ کدام منسوخ نشده است. بعد میفرماید: «واختلفوا فیما نسخ منه» در آن چه که از این آیه نسخ شده است، اختلاف پیدا کردهاند. «قال بعضهم: نسخ جمیعها» جمیع این آیه نسخ شده است «ذهب إلیه الشعبی» شعبی میگوید تمام آیهی دوّم سورهی مائده منسوخ است. مجاهد هم گفته است: «نسخها قوله: فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ » .مجاهد گفته این آیه سورهی توبه تمام آیهی دوّم سوره مائده را نسخ کرده است؛ مثل شعبی. «وبه قال قتادة والضحاک وحبیب بن أبی ثابت وابن زید» آنها هم همین نظر را دارند. پس، این شش نفر قائل هستند کل آیه منسوخ است. «وقال آخرون: نسخ منها قوله وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَآ ءَآمِّینَ الْبَیْتَ ٱلْحَرَامَ » بعضیها گفتهاند کل آیه منسوخ نیست؛ بلکه دو حکم آن، یکی این که در شهر حرام با اینها مقاتله نکنید، و دیگر این که اگر مشرک به قصد زیارت آمد متعرّض او نشود، به وسیلهی آیه (فَاقْتُلُوا الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ) نسخ شده است. همین دوتا فقط منسوخ شده است. ابن ابی عروبه این را از قتاده نقل کرده است. بعد میفرماید «وبه قال ابن عباس» ابن عباس هم این نظر را دارد. نظر سوم این است: «قال قوم لم ینسخ منه إلاّ القلائد». عرض کردم صاحب مجمع البیان در مورد «قلائد» میگوید «وفیه أقوال» چهار قول در اینجا ذکر کرده که یک قول آن «قربانی» است؛ منتها قربانی که به گردن آن نشانی آویزان کنند.
قول دوم این است که «إنّ المراد بذلک القلائد التی کان المشرکون یتقلّدونها إذا أرادوا الحجّ مقبلین إلی مکّة» مشرکین وقتی میخواستند به طرف مکه بروند، از شاخهی درخت خاصی بر گردنشان میانداختند و علامت بوده که اینها دارند به طرف بیت الله میروند؛ یعنی احتمال دوم این است که منظور از «قلائد» قربانی حج نیست. قول سوم این است که «أنّه عنی به المؤمنین نهاهم أن ینزعوا شیئاً من شجر الحرم یتقلّدون به کما کان المشرکون یفعلونه فی جاهلیتهم» خدا نهی میکند از این که مؤمنان هم مثل مشرکین که در جاهلیت درختهای حرم را میکندند و به عنوان قلائد بر گردنشان میانداختند، این کار را بکنند.
حال، گروهی گفتهاند: در این آیه فقط «قلائد» نسخ شده است. صاحب کتاب تبیان (مرحوم شیخ طوسی) بعد از این که این سه نظر را نقل میکند، میفرماید: «وأقوی الأقوال قول من قال نسخ منها وَلَا الشَّهْرَ الحَرَامَ وَلَا الْقَلَٰٓئِدَ وَلَآ ءَآمِّینَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ » . تقریباً بین قول دوم و سوم جمع کرده است. مرحوم شیخ میفرماید: به نظر ما از این آیه، این سه قسمتش نسخ شده است. یکی این که با مشرکین در ماه حرام مقاتله نکنید. بعداً آیه آمد که مقاتله کنید. دوم اگر مشرکین قلائد بر گردنشان انداختند، کارشان نداشته باشید؛ که آیه آمد باز هم با آنها برخورد کنید. و سوم اگر مشرکین قصد بیت الله داشتند با آنها کاری نداشته باشید؛ که آیه آمد آنها را رها نکنید. میگوییم دلیل شما چیست؟ میفرماید: «لإجماع الأمّة علی أنّه تعالی أحلّ قتال أهل الشرک فی أشهر الحرام» اجماع داریم بر این که خداوند قتال مشرکین در شهر حرام و در غیر شهر حرام از شهور سال حلال شمرده است.
«وأجمعوا أیضاً علی أنّ مشرکاً لو قلّد لحا جمیع أشجار الحرم» اگر تمام چوبهای درختان حرم را بر گردن خودش بیندازد «لم یکن ذلک أماناً له من القتل إذا لم یتقدّم له أمان» این برای او امان از قتل نیست؛ مگر یک مشرکی که قبلاً از پیامبر(ص) امان دریافت کرده است که فقط او استثناست. (وَإِنْ أَحَدٌ مِّنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجَارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّىٰ یَسْمَعَ کَلَٰمَ للَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُۥ) .
نکتهای که هست، در ردّ بر مرحوم صاحب جواهر میگوییم: شما چرا قول شیخ طوسی در کتاب تبیان را فراموش کردهاید؟ شما میخواهید بفرمایید از این سوره چیزی نسخ نشده است، استنادتان هم به مجمع البیان است که او هم استنادش به تبیان شیخ است. در تبیان هم ندارد «لم ینسخ من هذه السورة» ، بلکه فقط بحث آیه است «لم ینسخ من هذه الآیة» و این دلیل شما دیگر برای عدم نسخ سوره صحیح نیست. علاوه این که خود مرحوم شیخ طوسی أقوی الأقوال را این قرار داده است که شهر حرام، قلائد، و آمّین البیت الحرام منسوخ واقع شده و دلیلش را اجماع قرار داده است. یعنی، اگر حرفها را هم بگذاریم کنار، مرحوم شیخ طوسی میگوید اجماع داریم که قتال با مشرکین در شهر حرام جایز است؛ خدا آن را حلال کرده است؛ پس، وَلَا ٱلشَّهْرَ ٱلْحَرَامَ منسوخ واقع شده است.
حال که اجماع داریم، نتیجه میگیریم این مقدار از آیه مسلّماً منسوخ شده است. ممکن است کسی در اینجا اشکال کند که مرحوم شیخ از یک طرف در عبارت روایت میگوید «لم ینسخ من هذه الآیة شیء» از یک طرف هم میگوید اجماع داریم بر این که با مشرکین در ماه حرام میشود مقاتله کرد. جوابش این است که این روایت سند معتبری ندارد؛ و به صورت مرسل از امام باقر علیه السلام نقل شده است؛ بنابراین، نمیتوانیم به این روایت مرسل استناد کنیم. و یا آن که بگوییم بر فرض که این روایت، صحیح هم باشد، اما فقها از آن اعراض کرده و توجهی به آن نکردهاند. پس، تا اینجا در هر سه دلیل از ادلّهی مرحوم صاحب جواهر که به عنوان دلیلهای محکم است مناقشه و اشکال کردیم.
وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
نظری ثبت نشده است .