موضوع: نکاح
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱۲/۱۳
شماره جلسه : ۱۳
-
ادامه بررسی روایاتی که قرینه بر استفاده نکاح متعه از آیه 24 سورهی نساء است
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بررسی روایات قرینه بر استفاده نکاح متعه از آیه 24 سورهی نساء
از روایات اهل سنت استفاده میشود اولاً پیامبر این عمل را به عنوان خودش حلال فرموده است؛ یعنی از تشریعاتی است که خود پیامبر انجام داده و مستند به قرآن کریم نیست. بعد هم این طور از این روایات استفاده میشود که یک روز پیامبر حلال میکرده و یک روز حرام میکرده است؛ در یک جنگی دوباره حلال میکرده است و بعد باز آن را حرام میکرده، که کاملاً روشن است چنین عملی از پیامبر(ص) معقول نیست که اصلاً صادر شود. یعنی روایات اهل سنت در مورد متعه، علاوه بر این که مخالفت روشن با قرآن کریم دارد و یک تهافتی در بینشان هست ـ که حالا به آن تهافت اشاره میکنیم ـ علاوه بر همه اینها، محصل و مجموع این روایات این میشود که پیامبر متعه را در یک زمان کوتاهی حلال کرد و بعد حرام کرد؛ دو مرتبه یک ضرورتی اقتضا کرد، حلال کرد و باز مرتبهی بعد حرام کرد. و هلمّ جراً؛ چطور میتوانیم بگوییم چنین عملی از پیامبر(ص) صادر شده است؟!
اساس نکاح بر سامان دادن و ضابطهمند کردن این امر بوده، وگرنه نکاح حقیقت امر را تغییر نمیدهد. اولین روایت ازصحیح ترمزی است: ـ حدّثنا محمود بن غیلان أخبرنا سفیان بن عقبة أخو قبیصة بن عقبة أخبرنا سفیان الثوری عن موسى بن عبیدة عن محمد ابن کعب عن ابن عباس قال: إنما کانت المتعة فی أول الاسلام کان الرجل یقدم البلدة لیس له بها معرفة فیتزوج المرأة بقدر ما یرى أنه یقیم فتحفظ له متاعه وتصلح له شیئاً حتى إذا نزلت الآیة (إِلَّا عَلَىٰٓ أَزْوَٰجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَٰنُهُمْ) قال ابن عباس:فکل فرج سواهما فهو حرام. ـ بر حسب این روایت، ابن عباس میگوید قبل از اینکه مسئله ازدواج دائم یا مسئله ملک یمین در اسلام مطرح شود، در اوائل اسلام چنین بود که مردی وارد شهری میشد، با این شهر آشنا نبود و با یک زنی به اندازهای که میخواست در آنجا بماند، ازدواج میکرد. این زن متاع مرد را حفظ میکرد و امور او را اصلاح میکرد؛ مراقبت کردن از او و حفظ کردن او، با او بودن، کنایه از این است که ضروریات او را بر آورده میکرد. ابن عباس میگوید: قبلاً این بوده است؛ تا اینکه این آیه شریفه نازل شده است.
بعد آیه ششم سوره مبارکه مؤمنون است. قال ابنعباس فکلّ فرج سوی هذین فهو حرام، اگر فرجی از غیر نکاح دائم و غیر ملک یمین باشد، حرام است. مرحوم علامه میفرماید: ولازم الخبر أنّها نسخت بمکة لازمه این خبر این است که عقد موقت در مکه نسخ شده است لأنّ الآیة مکیة آیه عنوان آیه مکی را دارد. دقت کنید آیهی 24 سوره نساء (فَمَا ٱسْتَمْتَعْتُم بِهِۦ مِنْهُنَّ فَـَٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةًۭ ۚ) آیات قبل و بعدش ظاهراً تمامش مدنی است؛ یعنی آیه عقد موقت که در سوره نساء آمده در مدینه نازل شده است؛ آن وقت این روایت میگوید که قبل از این، در اول اسلام چنین بوده و بعد این آیه نازل شده است. اینجا اشکال اول این روایت آن است که ادعای ما این است که آیه متعه (فَمَا ٱسْتَمْتَعْتُم بِهِۦ مِنْهُنَّ فَـَٔاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةًۭ ۚ) ظاهراً در آن زمان بین مردم نکاح متعه یک امر رایجی بوده و اسلام نیامده آن را تأسیس کند.
نکاح متعه را با این آیه تأیید کرده است و تأیید آن در مدینه است؛ چطور ابن عباس میگوید کان فی أوّل الاسلام این چنین و بعد این آیه مکی سوره مؤمنون آمد که (إِلَّا عَلَىٰٓ أَزْوَٰجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَٰنُهُمْ) و این آمده آن را نسخ کرده است. اشکال دوم این است که میگوید کانت المتعة فی أوّل الاسلام، «فی أول الاسلام» یعنی پیامبر آورده بوده یا این که قبل از اسلام هم بوده است؛ اول الاسلام هم اینطور بوده؟ اگر این هست، سؤال این است که ابن عباس که میگوید (إِلَّا عَلَىٰٓ أَزْوَٰجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَٰنُهُمْ) ، از قول خودش میگوید این آیه آمد این عمل را از بین برد و نسخ کرد یا میخواهد از قول پیامبر بگوید؟ ابن عباس مفسر بوده، اما این قول، قول ابن عباس است و برای ما حجیت ندارد. «إلا علی أزواجهم» میگوییم خصوص زوجیت دائمه است یا اعم است؟ اگر گفتیم خصوص زوجیت دائمه است، میگوییم این آیه اگر ما بودیم، فقط میگفت زوجیت دائمه و ملک یمین حلال است؛ اگر آیه 24 سوره نساء را نداشتیم، میگفتیم دلیلی بر صحت متعه نداریم.
اگر بگوییم «إلا علی أزواجهم» عمومیت دارد، دیگر اصلاً بحثی ندارد؛ این هم زوج است؛ زن هرچند به عقد موقت باشد، باز عنوان زوجه را دارد؛ لذا مردی که زنی را به عقد موقت میگیرد، ولو برای یک ساعت باشد، مادر آن زن برای همیشه برای این مرد مَحرم است؛ به عنوان «اُمهات نسائکم» مطرح است. پس، اساساً چطور میتوانیم بگوییم این آیه نکاح متعه را نسخ کرده است؟ این هم اشکال دومیکه بر این روایت بود.
روایت دیگر در مستدرک حاکم است ـ (أخبرنا) أبو العباس محمد بن أحمد المحبوبی ثنا نافع بن عمر ثنا عبدالله بن أبی ملیکة یقول سألت عائشة رضی الله عنها عن متعة النساء فقالت بینی وبینکم کتاب الله قال وقرأت هذه الآیة (وَٱلَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَٰفِظُونَإِلَّا عَلَىٰٓ أَزْوَٰجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَٰنُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ فَمَنِ ٱبْتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُو۟لَٰٓئِکَ هُمُ ٱلْعَادُونَ) ما زوجه الله أو ملکه فقد عدا هذا حدیث صحیح على شرط الشیخین ولم یخرجاه. ـ مرحوم علامه برای اینکه امانت در نقل را حفظ کرده باشد، «رضی الله عنها»یش را هم آورده است؛ چون در اصل مستدرک آمده است. از عایشه از متعة النساء سؤال شد.
گفت بروید ببینیم قرآن چه میگوید؟ قال وقرأت هذه الآیة (وَٱلَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَٰفِظُونَ إِلَّا عَلَىٰٓ أَزْوَٰجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَٰنُهُمْفَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ فَمَنِ ٱبْتَغَىٰ وَرَآءَ ذَٰلِکَ فَأُو۟لَٰٓئِکَ هُمُ ٱلْعَادُونَ) عایشه گفت: اگر کسی غیر از این دو راه بخواهد استفاده کند، از حکم خداوند تعدّی کرده است. باز این هم کلام عایشه است. حالا عایشه بعد پیامبر این را گفته است؛ در زمان پیامبر و با وجود پیامبر، کسی جرأت نمیکرد برود از عایشه سؤال کند! مرحوم والد ما از مرحوم بروجردی (رض) نقل میکردند که باید ببینیم روایت در چه زمانی صادر شده است. اگر این روایت از عایشه در زمان حضور پیامبر باشد، له مجالٌ و إلاّ باز هم برای ما حجیت ندارد. متعه در زمان خود پیامبر حلال بوده است؛ در زمان ابوبکر حلال بوده؛ به زمان عمر که میرسد، این هم نه اول زمان عمر، عمر ده سال حکومت کرد، اواخر زمان حکومتش این حرف را زده است که همه سؤالها این است که چرا اولها این حرف را نزده است؟
عایشه هم از قرائن پیداست که این حرفش مال اواخر عمرش است؛ در زمان عثمان و اینها شاید بوده است؛ به هر حال، آنچه متیقن است، این است که در زمان پیامبر نبوده است. حالا قول عائشه برای ما چه اعتباری دارد؟ یک وقت عایشه از قول پیامبر مطلبی را نقل میکرد، میگفتیم اینجا باید ببینیم ادله حجیت خبر واحد هست یا نه؟ عایشه به استنباط از قرآن دارد نظر خودش را میگوید؛ این استنباط عایشه برای ما حجیت ندارد.
حدیث دیگر در درّ المنثوراست ـ وأخرج أبو داود فی ناسخه وابن المنذر والنحاس من طریق عطاء عن ابن عباس فی قوله فما استمتعتم به منهن فآتوهن أجورهن فریضة قال نسختها یا أیها النبی إذا طلقتم النساء فطلقوهن لعدتهن والمطلقات یتربصن بأنفسهن من ثلاثة قروء واللاتی یئسن من المحیض من نسائکم ان ارتبتم فعدتهن ثلاثة أشهر ـ یکی از نکاتی که در این روایات هست، این است که بسیاری از روایات به ابن عباس منتهی میشود. از ابن عباس راجع به این آیه سؤال کردند.
فنشر کلّ واحد منّا برده فجعلت تنظر إلی رجلین فإذا رآها صاحبی قال إنّ برد هذا خلق وبردی جدید غض فتقول وبرد هذا لا بأس به آن زن به همان برد کهنه من قانع شد؛ ثمّ استمتعت منها فلم نخرج حتّی حرمها رسول الله(ص) میگوید عام فتح مکه پیامبر اذن داد؛ بعد که از مکه میخواستیم برویم مدینه، آن را حرام کرد. آیا اگر واقعاً متعه یک کار حرامی به حسب واقع باشد، معقول است پیامبر یک دقیقه آن را اجازه بدهد؟ جایی داریم که پیامبر نسبت به شراب بگوید یک ثانیه مجاز هستید شراب بخورید؟! اصلاً چنین چیزی نداریم. اصلاً جایی داریم پیامبر نسبت به زن شوهردار بگوید یک روز مجاز هستی؟ اینها واقعاً باید تتبّع شود که از کجا این روایات در کتب اهل سنّت آمده است؟! این روایات جز این که وهن برای پیامبر ماست، چیز دیگری نیست.
واقعاً محققین باید این را بررسی کنند که از کجا این روایات در کتب اهل سنّت آمده است؟! مثلاً در درّ المنثور نقل میکند، میگوید: أخرج مالک وعبدالرزاق بن أبیشیبة، بخاری، مسلم، ترمزی، نسائی، إبن ماجة عن علی بن إبیطالب از جاهایی که یک مقدار روایت آن را منسوب کردند به امیرالمؤمنین بحث متعه است، شما وقتی تمام صحیح بخاری را بگردید، از امیرالمؤمنین به 24 روایت نرسیده بود که نقل کردهاند، از امامهای دیگر همینطور؛ اما در اینجا در بحث متعه، چند روایت از ایشان نقل کرده است؛ چون بر طبق مذهب خودشان بوده است؛ به حسب این که نقل شده است؛ معلوم هم نیست که درست باشد.
دارد امیرالمؤمنین فرمود: إنّ رسول الله(ص) نهی عن متعة النساء یوم خیبر وعن أکل لحوم الحمر الانسیة در روز جنگ خیبر پیامبر از این عمل نهی کرد؛ حالا قبلش چه بوده، بعدش چه بوده؛ قبل از جنگ خیبر معلوم میشود حلال بوده است؛ مانعی ندارد که روی یک ضرورت زمانی پیامبر امر حلالی را فعلاً مسکوت نگه دارد یا منع کند؛ در حین جنگ بگوید این غذا را فعلاً نخورید؛ لذا دارد وعن أکل لحوم الحمر الإنسیة گوشت خر اهلی ممکن است که یک غذایی به حسب واقع مباح باشد، اما در جنگ اگر بخورند، موجب ضعف آنها بشود. متعه در این جنگ موجب ضعف آنها بشود، اشکالی ندارد که منع شود؛ اما کجایش دلالت دارد که اصل متعه حرام است؟ مرحوم علاّمه در جلد 4 المیزان صفحه 248 به بعد، در چند صفحه این روایات را آورده است که آقایان آنها را ببینند. عرض کردم این روایات نیاز به دقت دارد؛ یکی یکی ما این نکات را از آنها در بیاوریم و بعد، مجموعش را هم جمعبندی میکنیم.
وصلّی الله علی محمّد وآله الطاهرین.
۲۴ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۲۸
سلام / ممنونم مطالب جالبی بود اما حدیثی که گفتین نظر ابن عباس این بوده و او مفسر بوده با این ما معتقد به نظر ابن عباس نیستیم و قول پیامبر رو قوبل داریم و.. باید عرض کنم که ابن عباس همچین حرفی نزده و اصلا لازم نبوده شما حرف ایشونو مورد بررسی قرار بدین زیرا حدیثی که ترمذی نقل کرده در این باره هم اشکال سندی داره و هم اینکه البانی ای حدیث رو تضعیف کرده است.
پاسخ :
غیر از جهات شما این جواب هم داده می شود.