درس بعد

نکاح

درس قبل

نکاح

درس بعد

درس قبل

موضوع: نکاح


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۱۱/۱۳


شماره جلسه : ۷

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی آیه‌ی 33 سوره‌ی نور در مورد نکاح

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


بررسی آیه‌ی 33 سوره‌ی نور در مورد نکاح

آیه بعد در مورد نکاح آیه 33 سوره مبارکه نور است. می‌فرماید: (وَلْیَسْتَعْفِفِ ٱلَّذِینَ لَا یَجِدُونَ نِکَاحً حَتَّىٰ یُغْنِیَهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضْلِهِۦ ۗ وَٱلَّذِینَ یَبْتَغُونَ الْکِتَٰبَ مِمَّ مَلَکَتْ أَیْمَٰنُکُمْ فَکَاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْرًا ۖ وَءَاتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِىٓ ءَاتَىٰکُمْ ۚ وَلَتُکْرِهُو فَتَیَٰتِکُمْ عَلَى ٱلْبِغَآءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّنً لِّتَبْتَغُوا عَرَضَ ٱلْحَیَوٰةِ الدُّنْیَا ۚ وَمَن یُکْرِههُّنَّ فَإِنَّ ٱللَّهَ مِن بَعْدِ إِکْرَٰهِهِنَّ غَفُورٌ رَّحِیمٌ) این آیه شریفه به دنبال آیه قبل است که فرمود ایامی‌و صالحین از عباد و اماء را انکاح کنید؛ و مقدمات نکاح آنان را فراهم کنید؛ و اگر فقیر باشند، خداوند از فضل خودش اینها را بی‌نیاز می‌کند. حال، در این‌ آیه می‌فرماید: کسانی که تمکن از نکاح ندارند، باید استعفاف را پیشه خودشان قرار دهند؛ تا اینکه خداوند اینها را از فضل خودش بی‌نیاز کند. در این آیه شریفه چند بحث وجود دارد. اولاً استعفاف به چه معناست؟ ثانیاً آیا استعفاف واجب است؟ ثالثاً در «الّذین لا یجدون نکاحاً» ، نکاحاً به چه معناست؟ آیا به معنای عقد نکاح است، یا به معنای زوجه صالحه است و یا به معنای مالی است که به وسیله آن مال نکاح محقق می‌شود؟ رابعاً «حتی» در آیه ـ حتی یغنیهم الله من فضله ـ آیا عنوان غایت را دارد یا اینکه تعلیلیه است؟ خامساً، نکته‌ی عمده‌ای که در این آیه به دنبال آن هستیم، این است که بعضی از علمای اهل سنت از این آیه شریفه بطلان نکاح موقت را استفاده کردند، آیا این استفاده صحیح است؟


معنای استعفاف

معنای «ولیستعفف» چیست؟ استعفاف مصدر باب استفعال است؛ وقتی به لغت مراجعه می‌کنیم، ألعفه، الکفّ عمّا لا یحل خودداری از آنچه که حلال نیست عف عن المحارم یعف عفتا و عفافا و امرأة عفیفة معنا کرده‌اند أی عفیفة الفرج . آیا در لغت معنای عفت همین است؛ یعنی کسی که کفّ از زنا دارد؛ و اگر اینطور گفتیم، «ولیستعفف» در آیه یعنی استعفاف از زنا داشته باشد؟ کسی که قدرت بر نکاح ندارد، نرود زنا کند؟ 


بعضی از مفسّرین معنای آیه شریفه را عمدتاً روی همین استعفاف عن الزنا آورده‌اند؛ مرحوم علاّمه در المیزان فرموده: الأمر بالتعفف لمن لا یقدر علی النکاح والتحرّز عن الوقوع فی الزنا . استعفاف و عفت که در فارسی به پاکدامنی معنا می‌شود، یک مقداری دائره‌اش از این‌که اینها فرموده‌اند وسیع‌تر است. «ولیستعفف» مراد استعفاف از خصوص از زنا نیست؛ هرچند که یک فرد بسیار بارز و مصداق روشنش همین است؛ اما می‌شود دایره را مقداری وسیع‌تر کرد و گفت اینها از آنچه که حرام است، خودداری کنند.


 نظر به زن اجنبیه هم حرام است. شاید و احتمال قوی هم هست که در این آیه شریفه خداوند می‌خواهد بفرماید کسی که قدرت بر نکاح ندارد، باید به طور کلّ استعفاف را پیشه خودش قرار دهد؛ یعنی نه زنا کند، نه به زن اجنبیه نگاه کند، و نه با زن اجنبی به قصد التذاذ صحبت کند؛ وخلاصه هر آنچه که در رابطه با زن اجنبیه بر او حرام است، آنها را ترک کند. شخص باید از کلیه تمتّعات حرام استعفاف داشته باشد. بنابراین، اگر بخواهیم استعفاف را دقیق معنا کنیم، باید بگوییم یعنی یطلب الانسان من نفسه العفاف انسان از خودش عفت و پاکی را طلب کند؛ پاکی در چشم، پاکی در دست، پاکی در امور دیگر؛ یک معنای عام و وسیعی دارد. این نکته‌ی اوّل.

نکته‌ی دوم این است که آیا در معنای استعفاف، «قمع الشهوة» نیز اشراب شده است؟ یعنی کسی که پول ندارد برود ازدواج کند، باید شهوت خودش را نابود و قمع کند؛یا اینکه نه، «قمع الشهوة» به صورت طبیعی امکان ندارد؛ انسان به صورت طبیعی نمی‌تواند شهوت خودش را از بین ببرد؛ بلکه، باید آن را کنترل کند؟ در بعضی از تفاسیر، این تعبیر آمده است که شخص شهوت خودش را قمع کند؛ اما کجای معنای استعفاف این است؟ استعفاف به این معنا نیست که شخص حتی در درون خودش میل به زن نداشته باشد!


 اسلام به این معنا امر نکرده است. و ما هرچه به کتب لغوی مراجعه کردیم، چنین چیزی را ندیدیم. معنای استعفاف سرکوب کردن شهوت نیست؛ بلکه کنترل کردن آن است. معنای استعفاف این است که انسان در عین این که نیاز به زن دارد و احساس نیاز می‌کند، نفس خودش را از حرام کنترل کند. در روایات هم وارد شده است. مرحوم حاجی نوری در صفحه‌ی 507 از جلد 7 مستدرک507 آورده‌ است: معشر الشبّان من استطاع منکم البائة فلیتزوّج به جوان‌ها می‌فرماید کسی که قدرت بر ازدواج دارد، ازدواج کند ومن یلم یستطیع فعلیه بالصوم فإنّه له وجاء اگر کسی قدرت ندارد، روزه بگیرد؛ روزه آن نیاز را خشک می‌کند. «وجاء» به معنای کنترل و خشک کردن است.


 پیامبر(ص) در این روایت به جوان‌ها توصیه می‌کند: که اگر کسی الآن قدرت و پول ندارد که ازدواج کند، یک مقدار از خودش مراقبت کند و روزه بگیرد. اما آیا این معنای استعفاف است؟ یعنی اگر کسی روزه نگرفت، نیاز هم داشت؛ اما چشمش را از حرام بست، استعفاف ندارد؟ روشن است که استعفاف دارد. پس، روشن می‌شود که در استعفاف، «قمع الشهوة» وجود ندارد؛ و بلکه استعفاف کفّ از حرام است. در روایات هم داریم که من یستعفف یعفه الله اگر کسی دنبال استعفاف هم باشد، خدا او را عفیف قرار می‌دهد؛ یعنی اگر انسان واقعاً از نفس خودش طلب پاکی کند؛ و دنبال این باشد که خودش را عفیف قرار بدهد، خدا نیز این وعده را داده است که او را عفیف قرار می‌دهد.


استفاده‌ی وجوب از «ولیستعفف»

مطلب بعدی این است که آیا از «ولیستعفف» وجوب استفاده می‌شود؟ یعنی خداوند در مقام بیان یک حکم وجوبی است؟ ما گاه یک حکم اخلاقی در دین را فقهی می‌کنیم و برعکس، یک حکم فقهی را اخلاقی می‌کنیم. الآن اگر از فقها بپرسیم مردی که قدرت بر ازدواج ندارد، چه کند؟ می‌گویند بهتر این است که استعفاف به خرج دهد؛ این را به عنوان یک حکم اخلاقی قرار می‌دهند؛ در حالی که استعفاف یک حکم فقهی است. یعنی بر انسانی که تمکّن از نکاح ندارد، استعفاف واجب است؛ و ترک استعفاف، ترک واجب است. 


ظهور آیه شریفه در این است؛ مگر این که انسان یک حدیث، قرینه یا آیه‌ی دیگری را بر خلاف ظاهر آیه شریفه پیدا کند. «ولیستعفف» در مقام بیان یک حکم شرعی مولوی وجوبی است؛ اگر کسی بگوید احتمال نمی‌دهید که اینجا این حکم، یک حکم ارشادی باشد؛ یعنی خداوند می‌خواهد بفرماید کسی که تمکّن از نکاح ندارد، راهنمایی‌اش می‌کنیم به اینکه استعفاف را پیشه خودش کند؟ مکرّر عرض کردیم که برای حکم ارشادی قرینه لازم داریم؛ و اینجا چنین قرینه‌ای وجود ندارد.

 خداوند به عنوان مولای همه و شارع می‌فرماید کسی که قدرت بر نکاح ندارد، استعفاف بر او واجب است. در «الذین لا یجدون نکاحاً»، نوعاً «لا یجدون» را به «لا یتمکّنون من النکاح» معنا کرده‌اند. در قرآن هم مواردی آمده که «لا یجدوا» به معنای «لا یقدر» استعمال شده است؛ مثل «فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین» کسی که نمی‌تواند کاری ر که ما الآن گفتیم، انجام بدهد و قدرت ندارد، دو ماه روزه بگیرد. یا در آیه شریفه «فمن لم یجد ماءاً فتیمّموا» خیلی از فقها گفته‌اند که به معنای عدم تمکّن است. عدم تمکن، گاه به این است که اصلاً آبی ندارد؛ یک وقت هم به این است که آب هست، اما مریض بوده و نمی‌تواند با آب وضو بگیرد.


معنای نکاح در آیه

عمده این است که نکاح در اینجا به چه معناست؟ آیا نکاح به معنای زوجه صالحه است؟ بعضی از مفسّرین این را گفته‌اند؛ اما خیلی بعید است که نکاح به معنای زوجه صالحه باشد؛ برای اینکه بالاخره در هر زمانی زوجه صالحه با جستجو پیدا می‌شود؛ این اولاً، و ثانیاً با «حتی یغنیهم الله من فضله» سازگاری ندارد. 


احتمال دوم این است که کثیری از مفسرین گفته‌اند مراد از نکاح، یعنی «ما ینکح به» کسی که با او نکاح انجام می‌شود؛ یعنی مهریه، نفقه؛ مثل این که در عرب به «ما یلبس به» لباس می‌گویند؛ حال، «ما ینکح به» را نکاح می‌گویند. پس، «الذین لا یجدون نکاحاً» یعنی «لا یتمکّنون من المهر، لا یتمکّنون من النفقة» و این معنا با آیه قبل هم سازگاری دارد. در آیه قبل دارد «إن یکونوا فقراء یغنیهم الله من فضله» حال در این آیه می‌فرماید کسانی که قدرت بر نکاح ندارند، کسانی که قدرت بر ادای مهر و نفقه را ندارند، اینها استعفاف به خرج دهند، «حتی یغنیهم الله من فضله» تا اینکه خداوند امکاناتی را برای اینها فراهم کند و بتوانند ازدواج کنند. 


بفرمایید فرق این آیه با آیه قبل چه شد؟ اصلاً چه بسا اینها دو آیه متقابل باشند. در آیه قبل می‌گوید «إن یکونوا فقراء یغنیهم الله من فضله» اگر اینها فقیر هستند، ازدواج کنند و بعد الازدواج خدا اینها را از فقر نجات می‌دهد و از فضل خودش بی‌نیاز می‌کند؛ در آیه قبل وعده به یغنیهم الله، بعد التزوج است؛ اما در اینجا می‌فرماید فقیر که قدرت بر دادن مهریه ندارد، استعفاف کند؛ بعد الاستعفاف خدا شما را بی‌نیاز می‌کند؛ بعد از اینکه بی‌نیاز شدید، بروید ازدواج کنید. 

چطور می‌توانیم بین این دو معنا جمع کنیم؟ روایتی در ذیل این آیه شریفه وارد شده است؛ مرحوم کلینی در اصول کافی این روایت را نقل می‌کند؛ عن أبی‌علیّ الأشعری عن بعض أصحابه، عن صفوان بن یحیی عن معاویة بن وهب، عن أبی‌عبدالله(ع) از حضرت سؤال کردند «ولیستعفف الذین لا یجدون نکاحاً حتی یغنیهم الله من فضله» یعنی چه؟

فرمود: یتزوّجوا حتی یغنیهم الله من فضله یعنی استعفاف را به معنای تزویج معنا فرموده‌اند (البته روایت مرسله است)؛ اما در این روایت، استعفاف را به تزویج معنا کردند؛ معنایش این می‌شود که «والیتزوّج الذین لا یجدون نکاحاً» کسی که قدرت بر نکاح ندارد، به خاطر اینکه پول ندارد، تزویج کند.

 پس، اولاً سند روایت مرسله است و قابل اعتماد نیست؛ ثانیاً استعفاف به معنای تزویج معنا ندارد که بیاید؛ ثالثاً شاید حضرت بخواهد بفرمایند اینها استعفاف به خرج بدهند، بعد بالاخره ازدواج کنند تا خدا این را بی‌نیاز کند؛ یعنی اگر کسی استعفاف به خرج داد و باز ازدواج هم نکرد، هیچ وقت این وعده «حتی یغنیهم الله من فضله» وجود ندارد. آن وقت معنای آیه این می‌شود: کسانی که الان قدرت بر نکاح ندارند، اینها استعفاف به خرج دهند بعد ازدواج کنند. هرچند مرحوم فاضل جواد در مسالک استعفاف را به معنای یتزوّج معنا کرده است، اما در روایت، امام نمی‌خواهد استعفاف را به معنای یتزوج معنا کند؛ می‌فرماید «یستعفف» بعد خودشان ازدواج کنند؛ ازدواج که کردند، خدا اینها را از فضلش بی‌نیاز می‌کند؛ آن وقت با آیه قبل معنایش خیلی روشن و خوب می‌شود. در آیه قبل، خطاب به دیگران است؛ طبق بحث مفصّلی که کردیم، امر «انکاح» به دیگران است؛ دیگران بیایند اسباب ازدواج یک دختر و پسر را فراهم کنند؛ بعد که ازدواج کردند، اگر فقیر بودند، خدا اینها را از فضلش بی‌نیاز می‌کند.

بعد در این آیه می‌گوید «الذین لا یجدون نکاحاً» کسانی که قدرت ندارند و کسی هم نمی‌آید به اینها کمک کند، خداوند می‌فرمایند شما اول استعفاف به خرج دهید، خودتان را مراقبت کنید و بعد الاستعفاف تزویج کنید؛ اگر تزویج کردید، خدا شما را از فضلش بی‌نیاز می‌کند. اگر آیه را این‌طور معنا نکنیم، جمع بین آیه اول و دوم مشکل است. 


اما از مرحوم فیض نقل شده است که ـ این در ذهن خود من هم البته آمده بود ـ بگوییم آیه قبل می‌گوید اینها امکانات بدوی دارند، اما از استمرار نکاح خوف دارند که فقیر هستند؛ یعنی بگوییم بین «إن یکونوا فقراء» و « لا یجدون نکاحاً» فرق این است که فقراء یعنی یک چیز مختصری برای اینکه نکاح کنند، دارند؛ فرض کنید فرشی دارد که می‌تواند مهر قرار بدهد، اما قدرت بر استمرار زندگی ندارد؛ اما « لا یجدون نکاحاً» یعنی اصلاً هیچی ندارد و تمکّن از هیچ امری ندارد. حالا در این مطلب یک دقتی بفرمایید؛ انشاءالله جلسه‌ آینده. وصلّی الله علی سیّدنا محمّد وآله الطاهرین.



برچسب ها :

بررسی آیه‌ی 33 سوره‌ی نور معنای استعفاف معنای الّذین لا یجدون نکاحاً بطلان نکاح موقت معنای لغوی استعفاف قمع الشهوة استفاده‌ی وجوب از ولیستعفف فقهی بودن استعفاف روایت ذیل آیه الّذین لا یجدون نکاحاً

جلسه 7 : نکاح

۳۱ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۴۳

می خواستم در مورد مصاهره به زنابه سخن دیگر آیا زنا محرمیت ومصاهره را بدنبال دارد؟از معظم له مطلبی وجود دارد؟ من جستجوکردم وچیزی پیدا نکردم اگر وجود داردلطفا راهنمای نمایید که چطور می شود آن را پیدا کرد؟

پاسخ :

خیر زنا موجب محرمیت نمی‌شود بلکه در مواردی موجب حرمت ابدی می‌شود. اسباب محرمیت یا ازدواج دائم است یا عقد موقت و یا ملک یمین و یا رضاع و شیر خوردن اما غیر از این سبب دیگری در اسلام برای محرمیت وجود ندارد.