درس بعد

نکاح

درس قبل

نکاح

درس بعد

درس قبل

موضوع: نکاح


تاریخ جلسه : ۱۳۸۸/۳/۱۱


شماره جلسه : ۳۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • ادامه بررسی ادله‌ مرحوم صاحب جواهر در مورد آیه‌ی سوره مائده

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


ادامه بررسی ادله‌ مرحوم صاحب جواهر در مورد آیه‌ی سوره مائده

بیان نمودیم تلاش صاحب جواهر(ره) بر این است که از آیات قرآن کریم استفاده می‌شود ازدواج با کتابیّه مانعی ندارد؛ و تأکید صاحب جواهر بر این است که آیه‌ی سوره‌ی مائده، (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ) آیه‌ی محکمی است. تا اینجا سه دلیل مرحوم صاحب جواهر را خواندیم و جواب دادیم.

  دلیل چهارم مرحوم صاحب جواهر، صحیحه‌ی زراره است. ایشان در جلد سی‌ام صفحه‌ی 32 یکی از روایاتی که می‌آورد بر این که آیه‌ی سوره مائده آخرین آیه است و نسخ نشده، صحیحه‌ی زراره از امام باقر (علیه السلام) است. این صحیحه، در ابواب وضو از کتاب الطهارة وسائل الشیعةباب 38 و به عنوان حدیث ششم آمده است: سمعته یقول جمع عمر بن الخطاب أصحاب رسول الله(ص) وفیهم علیّ(علیه السلام)، فقال: ما تقولون فی المسح علی الخفّین؟» زراره می‌گوید شنیدم که امام باقر(ع) می‌فرماید عمر اصحاب پیامبر(ص) را جمع کرد: عمر به آنها گفت: در مسح بر خفّین چه نظری دارید؟ فقام مغیرة بن شعبة فقال: رأیت رسول الله(ص) یمسح علی الخفّین مغیره گفت: من خودم دیدم که پیامبر وقتی وضو می‌گرفت، بر خفّین و همان کفش‌ها مسح می‌کرد. فقال علی(علیه السلام): قبل المائدة أو بعدها؟ امیرالمؤمنین به مغیره اعتراض کرد و فرمود: این که تو دیدی پیامبر در وضو بر کفش مسح می‌کرد، قبل از نزول سوره مائده بود یا بعد از آن؟

فقال : لا أدری این را دیگر نمی‌دانم. فقال علیّ(علیه السلام): سبق الکتاب الخفّین کتاب خفّین را سبقت گرفته است؛ یعنی خفّین مال حکم قبل بوده است؛ و قرآن مسح بر کفش‌ها را ردّ می‌کند؛ می‌فرماید: (یَٰٓأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوٓا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ) .

بعد امیرالمؤمنین فرمود: «إنّما نزّلت المائدة قبل أن یقبض بشهرین أو ثلاثة»؛ مائده دو سه ماه قبل از آن که پیامبر قبض روح شود، نازل شده است. شاهد مرحوم صاحب جواهر این است که امیرالمؤمنین می‌فرماید: سوره مائده دو ماه قبل از فوت پیامبر بر پیامبر نازل شده است. پس، سوره مائده آخرین سوره‌ی قرآن است؛‌ تمام آیاتش محکم است. در نتیجه، یکی از آیاتش هم که آیه‌ی (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ) است نیز محکم است؛ و می‌فرماید نکاح با زن‌های محصنه از اهل کتاب حلال است. این استدلال مرحوم صاحب جواهر؛ امّا جواب ما چیست؟

ما ابتدا عبارت امیرالمؤمنین که به مغیره فرمود: «قبلَ المائدة أو بعدها» را معنا کنیم. روشن است که این عبارت، یعنی قبل الآیة التی مرتبطة بالوضوء فی سورة المائدة؛ روشن است که مراد آیه‌ی سوره مائده است و نه کلّ سوره. پس، مراد امیرالمؤمنینقبل سورة المائدة نیست که ما نتیجه بگیریم کل سوره‌ی مائده آخرین سوره‌ای است که بر پیامبر نازل شده است.

و اگر ما این روایت زراره را اینطور معنا کردیم، آن وقت با روایات دیگری که می گوید آخرین سوره، سوره‌ی نصر است؛ و یا آخرین آیه، آیه‌ی (إِذَا تَدَایَنتُم بِدَیْنٍ إِلَىٰٓ أَجَلٍۢ مُّسَمًّۭى) است، با آنها منافاتی پیدا نمی‌کند و قابل جمع است. نکته‌ی مهمی که روی آن تأکید دارم، این است که ما نباید «المائدة» را به «سورة المائدة» معنا کنیم. پس، جواب این دلیل مرحوم صاحب جواهر هم روشن شد. این هم دلیل چهارم ایشان. عرض کردیم مرحوم صاحب جواهر هفت دلیل آورده است؛ دلیل پنجم روایتی است که از تفسیر عیّاشی نقل می‌کند. می‌فرماید: والمرویّ عن العیّاشی عن زرارة وأبی حنیفة عن أبی بکر بن حزم، قال: توضّأ رجل فمسح علی خفّیه فدخل المسجد فصلّی مردی وضو گرفت و روی خفّین مسح کشید و رفت به مسجد و نماز خواند. فجاء علیّ علیه السلام فوطأ علی رقبته امیرالمومنین علیه السلام آمد دستی بر گردن او زدند و فرمودند: ویلک تصلّی علی غیر وضوء بدون وضو نماز می‌خوانی؟ فقال: أمرنی عمر بن الخطاب او گفت عمر به من گفت که بر خفّین مسح کن. ـ (واقعاً انسان این روایات را که می‌بیند، می‌فهمد اینها در همان مطلبی هم که گفتند «حسبنا کتاب الله» در همان هم دروغ گفتند.

عمر و اصحاب پیامبر در آنجا متوجه آیه‌ی وضو بوده‌اند؛ متوجه بودند که آیه وضو آمده و مسح بر پاها را واجب کرده است؛ اما مع ذلک باز توجهی نمی‌کردند.) ـ آن مرد گفت: عمر به من اینطور گفته است. قال: فأخذ بیده فانتهی به إلیه فقال: انظر ما یروی هذا علیک ورفع صوته، امیرالمؤمنین دست او را گرفت و رسیدند به عمر، امیرالمؤمنین فرمود: ببین این چه روایت می‌کند و صدایشان را بالا بردند. بعد عمر گفت: نعم، أنا امرته، إن رسول الله(ص) مسح علی الخفّین، عمر گفت من به او گفتم که بر خفّین مسح کن؛ چون پیامبر(ص) این کار را کرده است. امیرالمؤمنین فرمود: قبل المائدة أو بعدها؟ به عمر فرمود قبل از سوره‌ی مائده یا بعد از سوره‌ی مائده؟ البته در روایت کلمه سوره را ندارد. قال: لا أدری نمی‌دانم. امیرالمؤمنین فرمود: فلم تفتی وأنت لا تدری چرا فتوا می‌دهی در حالی که نمی‌دانی؟ که واقعاً بر فتوای به غیر علم در روایات تعابیر شدیدی آمده است «من أفتی الناس بغیر علم لعنته ملائکة السماء والأرض» همه‌ی مأموران الهی او را لعن می‌کنند. معنایش این است که گروهی هستند مخصوص لعن آدمی که فتوا بدون علم می‌دهد. این به نظر من کنایه است! یعنی تمام مأموران الهی او را لعن می‌کنند». باز حضرت فرمود: سبق الکتاب الخفّین کتاب سبقت گرفته بر خفّین؛ یعنی حکم خفّین که قبلاً مسح بر خفّین جایز بوده، کتاب آن را از بین برده است. در مورد این دلیل نیز اولاً‌ همان جوابی که در صحیحه‌ی زراره دادیم، در اینجا هم بیان می‌کنیم؛ می‌گوییمقبل المائدة مراد سوره‌ی مائده نیست؛ و بلکه مراد آیه‌ی وضو در سوره‌ی مائده است.

اگر «قبل سورة المائدة» بود، باز می‌گفتیم سوره مائده جزء آخرین سوره‌هایی است که بر پیامبر نازل شده و هیچ آیه‌ای از آن نسخ نشده است. اما امیرالمؤمنین اینجا می‌خواهد بفرماید آیه‌ی ششم (یَٰٓأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوٓا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا۟ وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ...) نسخ نشده است؛ این آیه اواخر عمر پیامبر نازل شد و نسخ هم نشده است. این دیگر چطور می‌تواند دلالت داشته باشد که آیه‌ی (وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ) هم آخرین آیه بوده و نسخ نشده است؟ این روایت دلالت ندارد که تمام سوره‌ی مائده در آخر عمر پیامبر نازل شده است. این هم دلیل پنجم صاحب جواهر که جوابش را هم عرض کردیم.

 مرحوم صاحب جواهر در دلیل ششم می‌فرماید: بل یدلّ علی انتفاء النسخ فی خصوص الآیة می‌گوید ما دلیل دیگری داریم که نسخ در خصوص این آیه‌ی سوره مائده نیست؛ بلکه هی ناسخة لما ادعوا نسخها بلکه این آیه ناسخ آنهایی است که دیگران و مخالفین ما ادعای ناسخیت آن را می‌کنند؛ یعنی ناسخ برای (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَٰتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ) است؛ چون مشهور می‌گویند این آیه (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَٰتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ) ناسخ است. مرحوم صاحب جواهر در این دلیل می‌گوید: ما دلیل محکمی داریم که آیه (وَالْمُحْصَنَٰتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَٰبَ) ناسخ است. و آن دلیل این که: ما رواه السیّد فی المحکیّ من رسالة المحکم والمتشابه نقلاً عن تفسیر النعمانی باسناده عن علی علیه السلام سید در رساله‌ی محکم و متشابه از تفسیر نعمانی، نعمانی به سند خودش از علی بن ابیطالب نقل می‌کند.

سند نعمانی به علی بن ابیطالب را مرحوم صاحب وسائل در خاتمه وسائل ضمن فوائدی که نقل می‌کند، آورده است. و قبل از اینکه روایت را بخوانیم، این سند را نقل می‌کنیم. نعمانی که همان محمد بن ابراهیم النعمانی که خودش امامی و مورد وثوق است عن أحمد بن محمد بن سعید بن عقده احمد بن محمد بن سعید بن عقده زیدی مسلک است و از تابیعن ابو الجارود است؛ البته او هم ثقه است عن أحمد بن یوسف بن یعقوب الجحفی که مجهول است، عن اسماعیل بن مهران که بعضی‌ها در موردش گفته‌اند از غلات است؛ اما اینطور نیست و از امامیه و ثقه است عن الحسن بن علی بن أبی حمزة البطائنی حسن بن علی بن أبی حمزه بطائنی از پدرش علی بن أبی حمزه بطائنی نقل می‌کند. خود علی بن أبی حمزه بطائنی گرچه واقفی و از رؤوس واقفیه است، اما بزرگان احادیثی که قبل از اینکه واقفی شود از او گرفته‌اند را عمل می‌کنند و مورد وثوق است؛ اما پسرش حسن بن علی بن أبی حمزه بطائنی ضعیف است. عن اسماعیل بن جابر که خود این هم امامی و ثقه است. به هر حال، در این حدیث یک نفر مجهول و یک نفر هم ضعیف است. حدیث از نظر صناعت رجالی یک حدیث ضعیف است؛ لذا استدلال مرحوم صاحب جواهر به این حدیث ضعیف است. اما متن روایت این است: عن علیّ علیه السلام امیرالمؤمنین(ع) چه فرموده است؟ فرموده چند نوع آیات قرآن داریم؛ بعضی از آیات کلّش نسخ شده است. برخی از آیات نصفش منسوخ است و نصفش منسوخ نیست.

وأمّا الآیات التی نصفها منسوخ ونصفها متروک بحاله لم ینسخ وما جاء من الرخصة فی العزیمة می‌فرماید ما آیاتی داریم که قبلاً عزیمت بوده؛ عزیمت یعنی ممنوعیت و حرمت؛ بعداً آیه آمده حرمت را برداشته و رخصت آورده است
فقوله تعالی ولا تنکحوا المشرکات قسمت اولش منسوخ است، ولا تنکحوا المشرکین متروک لم ینسخ .

بعد امیرالمؤمنین می‌فرماید: وذلک إن المسلمین کانوا ینکحون فی أهل الکتاب من الیهود و النصاری مسلمان‌ها با اهل کتاب از یهود و نصارا نکاح می‌کردند؛ وینکحونهم هم از آنها زن می‌گرفتند و هم به آنها زن می‌دادند. حتی نزلت هذه الآیة نهیاً تا اینکه آیه (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ) نازل شد. أن ینکح المسلم فی المشرک أو ینکحونه، ثمّ قال الله تعالی فی سورة المائدة ما نسخ هذه الآیة بعد خداوند در سوره مائده آیه‌ای آورده که (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ) را نسخ کرد. فقال: وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ که ناسخ آن است. فأطلق الله تعالی مناکحتهن بعد أن کان نهی بعد از اینکه در آن آیه فرمود وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَٰتِ، مناکحه‌ی اهل کتاب را اجازه داده است. وترک قوله: وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ  که به حال خودش باقی است و منسوخ نشده است. این روایت در مدعای صاحب جواهر خیلی صریح است؛ یعنی از جهت دلالت نمی‌توانیم در این روایت مناقشه کنیم؛ امّا چه کنیم که سندش ضعیف است.

مرحوم صاحب وسائل وقتی این روایت را نقل می‌کند در جلد بیستم وسائل صفحه 538 ابواب ما یحرم بالکفو، باب دوم، حدیث 6، صاحب جواهر می‌گوید: أقول تقدم أن هذه الآیة أیضاً نسخت بقوله: وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ می‌گوید ما قبلاً‌ روایتی آوردیم که آن روایت دلالت داشت آیه‌ی وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ که «کوافر» جمع «کافره» است، نهی می‌کند از تمسک زوجیت با کافره؛ نتیجه چه می‌شود؟ فلعلّ هذا محمول علی التقیة شاید این روایت تقیه‌ای باشد، چون اهل سنت نکاح با کتابیه را ابتداءاً استدامه جایز می‌داند. 


یا اینکه محمول علی الضرورة باشد، ضرورت این را اقتضا کند. أو المستضعفة در بعضی از روایات داریم که ائمه می‌فرمایند با زنهای کتابیه‌ی بله می‌شود ازدواج کرد؛ «بله» جمع ابله و به معنای ضعیف الفکر است؛ ضعیف الفکر هم یعنی زنی که خیلی نمی‌فهمد اسلام بر حق است، غیر اسلام بر حق است. احتمال چهارمی که صاحب وسائل داده این است که بگوییم آیه‌ی مائده ناسخ آیه‌ی وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ است؛ اما چه اشکالی دارد دوباره آیه‌ی دیگر وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ بیاید خود همین را نسخ کند؟ می‌فرماید: أو علی أنّ الآیة نسخت آیة قبلها ثم نسختها آیة بعدها لما تقدّم ویأتی


لذا، این احتمال هم وجود دارد که (والمحصنات) ناسخ برای (وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ ) باشد؛ اما (ولا تمسکوا بعصم الکوافر) دوباره بیاید ناسخ برای (والمحصنات) باشد. به هر حال، این روایت هم از جهت سند اشکال پیدا می‌کند و هم این که به قول مرحوم صاحب وسائل محمول بر تقیه یا ضرورت و ... یکی از چهار احتمال باشد.


 تا اینجا شش دلیل از ادله‌ی صاحب جواهر را رد کردیم. دلیل هفتم باقی می‌ماند که ان شاء الله فردا عرض می‌کنیم. 


وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین.



برچسب ها :

آخرین سوره نازل شده ادله‌ مرحوم صاحب جواهر در مورد آیه‌ی سوره مائده ازدواج با کتابیّه حدیث امام علی در مورد آخرین سوره نازل شده مسح بر خفین نقد فتوای عمر در مسح بر خفین من أفتی الناس بغیر علم زنهای کتابیه‌ی بله

نظری ثبت نشده است .