درس بعد

کتاب الحج (بحث استطاعت)

درس قبل

کتاب الحج (بحث استطاعت)

درس بعد

درس قبل

موضوع: کتاب الحج (بحث استطاعت)


تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۱۲/۲۰


شماره جلسه : ۷۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه بحث گذشته

  • دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)

  • ارزیابی دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)

  • جمع‌بندی و بیان دیدگاه برگزیده

  • اقوال در مسئله

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين


خلاصه بحث گذشته
بحث در این است که اگر کسی دینی را بر ذمه دیگری طلب داشته و مالک آن دین است، ولی مدیون با این که وقت ادای دین هم رسیده دین را ادا نمی‌کند و دائن باید متوسل به حاکم جور شود و از طریق او استمداد کند تا دین را مطالبه کند، در اینجا می‌خواهیم ببینیم آیا این شخص مستطیع است هر چند با رجوع به حاکم جور باشد یا این که رجوع به حاکم جور مانع از استطاعت است؟

گفته شد در مسئله رجوع به حاکم جور یا کمک کردن و معاونت با حاکم جور ادله‌ای وجود دارد هم از آیات و هم از روایات. عمده در میان آیات آیه شریفه: «و لا ترکنوا إلی الذین ظلموا فتمسکم النار»[1] است. روایاتی که در ذیل این آیه بود و کلمات مفسران و فقها و مواردی که به این آیه استدلال شده است را ذکر کردیم.
احتمالات موجود در آیه «لا تَرکَنُوا»: 

مجموع مواردی که در فقه به این آیه استدلال شده چهار احتمال می‌باشد:

احتمال اول: مراد از رکون همان میل قلبی هر چند یک میل کم است؛ یعنی اگر انسان حُبّ به بقاء ظالم دارد هر چند به این مقدار که باقی بماند تا کار او را انجام دهد که این اقلّ موارد حرمت است و «لا ترکنوا إلی الذین ظلموا» شاملش می‌شود.

احتمال دوم: آن است که مراد از رکون، کار کردن برای ظالم است مطلقا؛ چه در امور مباح و چه در ظلمی که انجام می‌دهد. عبارت: «فتمسکم النار» را قرینه قرار دهیم بر این که اگر شما رکون به ظالم کردید شما هم گرفتار ظلم می‌شوید و در نتیجه آتش شما را نیز دربرمی‌گیرد. به بیان دیگر، نکته‌ای که باید در آن دقت شود آن است که آیا از آیه استفاده می‌شود که مجرد رکون به ظالم به عنوان خودش حرام است یا خیر، بلکه رکون به ظالم چون منتهی می‌شود به این که شما هم فعل ظالم را انجام بدهید گرفتار آتش می‌شوید.

در نتیجه خود این یک معنای دوم و سوم شد. در معنای اول گفتیم میل قلبی ولو یسیراً، در معنای دوم می‌گوییم عمل برای ظالم إما مطلقا چه در مباحات و چه در محرمات، یا به همین قرینه «فتمسّکم النار» عمل برای ظالم در آن ظلمی که انجام می‌دهد یعنی در محرمات.

دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)
برخی از فقها مثل صاحب حدائق(قدس سره) می‌گوید: «و المشهور فی کلام الاصحاب تقییدها بما یحرم»؛ یعنی در بحث معونة الظالمین ایشان به مشهور بین فقها نسبت می‌دهد که هر کاری برای حاکم جائر حرام نیست (مثل آن که حاکم جائر گفته در اینجا راه را درست کن تا مردم از اینجا می‌روند برای مردم یک تسهیلی بشود) اشکالی ندارد و معونة الظالمین در آن اعمال ظلمی که انجام می‌دهند حرام است. بعد می‌گوید: «اما ما لایحرم کالخیاطة لهم»؛ یک لباسی برای اینها بدوزد، «و البناء و نحو ذلک فإنه لا بأس به»[2]. مرحوم سبزواری در کفایة الاحکام می‌گوید: «و من ذلک معونة الظالمین بما یحرم أما ما لا یحرم کالخیاطة و نحوها فالظاهر جوازه»[3].

از سوی دیگر باید توجه داشت که در غالب زمان‌ها حاکم، حاکم جائر است تا برسد به زمان ظهور حضرت حجت(عليه السلام) (در زمان ما غالب حکومت‌های دنیا جائرند). مرحوم صاحب حدائق نیز ذیل روایت «لا مَدّةَ قلم» بیان داشت که: «الظاهر أن المراد من هذا التشدید و التأکید فی هذه الاخبار إنّما هو سلاطین الجور المدّعین للإمامة من الامویّة و العباسیة و من حذا حذوهم کما هو ظاهر من سیاقها»؛ سیاق این روایات این است، «و مصرّح به فی بعضها لا مطلق الظالم و الفاسق و إن کان الظلم و الفسق محرماً مطلقا».

ایشان در ادامه می‌گوید: «و علی هذا لو أحبّ أحدٌ بقاء حاکم جورٍ من المؤمنین و الشیعة»؛ اگر در یک منطقه‌ای یک شیعه حاکم است ولی شیعه فاسق است (مثل دوران قبل از انقلاب که زیاد بود)، «لحبّه المؤمنین و حفظه بیضة الدین من الاعداء و المخالفین فالظاهر أنه غیر داخلٍ فی الآیة»[4].

ارزیابی دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)
به نظر می‌رسد که این سخن صاحب حدائق درست نیست؛ زیرا بر فرض که روایات را این‌گونه معنا کنیم، اما با آیه شریفه: «و لا ترکنوا إلی الذین ظلموا» چه می‌کنیم؟ زیرا نمی‌شود این آیه را به امویه و عباسیه فقط منحصر کرد، آیه می‌گوید: «و لا ترکنوا إلی الذین ظلموا» که این «ظلموا» اتفاقاً ظهورش در حاکم کافر، مشرکین و مطلق حاکم ظالم (یعنی حاکمی که بر اساس موازین شرعی روی کار نیامده) است. لذا بعضی عبارت: «الذین ظلموا» را به مشرکین معنا کردند که این ظهور بیشتری دارد از این که ظهور داشته باشد در حاکم مسلمان که مخالف بر اعداء شیعه است.

جمع‌بندی و بیان دیدگاه برگزیده
نکته قابل توجه آن است که بحث عمل برای ظالم و جائر در بحث معونة الظالمین می‌آید که یکی از مکاسب محرمه عمل کردن برای ظالم است که شیخ انصاری(قدس سره) نیز مفصل مطرح کرده است و ما هم اینجا هر چند به بعضی از روایات و آیاتش اشاره کردیم، اما به همین مقدار می‌خواهیم اکتفا کنیم وگرنه بحث بسیار مفصلی است، اما الآن اجمالاً نظر خود را عرض کرده و می‌گوئیم در مسئله عمل برای ظالم دو قول وجود دارد:

1. مشهور می‌گویند: عمل برای ظالم در آن فعلی که مصداق حرام است.

2. غیرمشهور می‌گویند: عمل برای ظالم چه آن فعلی که برای ظالم انجام می‌دهید حلال باشد و چه حرام باشد، فرقی نداشته و حرام است.

در زمان ما که ولایت فقیه است می‌گوئیم آن حاکمی که با تأیید ولی فقیه می‌آید حاکم شرعی می‌شود، اما ممکن است بعدا این بحث را توسعه داده و بگوئیم در یک زمان یا در یک کشوری که ولایت فقیه هم وجود نداشته باشد اگر مردم خودشان یک نفر را به عنوان وکیل از جانب مردم انتخاب کردند، باز او هم ملحق به حاکم غیر جائر است، حاکم جائر یعنی آن که عن ظلمٍ حکومت می‌کند؛ خواه مشرک باشد یا کافر، مسلمان و شیعه باشد یا نباشد.

بنابراین، حاکم جائر یعنی «من تصدّی الحکومة عن جورٍ و ظلمٍ» نه «عن حقٍّ»، اما اگر کسی حکومت را عن حقٍّ تصدی کرد مثل خود ولی فقیه یا کسی که منصوب از جانب ولی فقیه است یا در زمان امام معصوم(عليه السلام) کسی که منصوب از جانب امام معصوم است اینها عن حقٍّ است. در نتیجه بعد از پیامبر اکرم تا قیامت هر حکومتی عن حقٍّ باشد اینجا حکومتی است که غیر جائر است، هر حکومتی عن غیر حقٍّ باشد این حکومت جائر است. پس یک بحث مهم در آنجا این است که ظالم و جائر کیست که اشاره اجمالی هم به این مطلب شد.

اقوال در مسئله
یک قول (که دیدگاه غیرمشهور است) این که عمل برای ظالم مطلقا حرام است، خود صاحب حدائق پس از نقل این قول می‌گوید: ما روایاتی داریم که از آن عموم استفاده می‌شود؛ یعنی عمل کردن برای ظالم چه آن عمل مصداق ظلم باشد و چه مصداق اباحه باشد حرام است. ایشان روایاتی را نقل کرده و سپس می‌گوید: «إلی غیر ذلک من الاخبار التی یقف علیه المتتبع و هی صریحةٌ فی تحریم معونة الظالمین بالامور المحللة علی ابلغ وجهٍ و آکده»؛ در این روایات بر بلیغ‌ترین وجه آمده که ظالم را در امور محلله هم کمک کنید حرام است.

بعد می‌گوید: «و بذلک یظهر لک ما فی کلام الفاضل المذکور (که مرحوم سبزواری باشد) تبعاً للمشهور»؛ محقق سبزواری به تبع مشهور گفته است عمل برای ظالم فقط در امور محرمه حرام بوده و در امور غیرمحرمه اشکالی ندارد. ایشان می‌گوید: «و الکل ناشٍ عن الغفلة عن تتبع الاخبار و الوقوف علیها من مظانّها»؛ مشهور که در اینجا چنین نظری داده‌اند غفلت کردند از این روایات و نتوانستند این روایات را از مظانّش به دست بیاورند.[5]

به نظر می‌رسد این یک نسبتی است که صاحب حدائق(قدس سره) به مشهور می‌دهد؛ زیرا این روایات در مرأی و منظر مشهور بوده و مشهور بسیاری از این روایات را حمل بر کراهت کردند. مثلاً آن روایت دارد که حضرت فرمود: «مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا لَا وَ لَا مَدَّةً بِقَلَمٍ»، درست است که حضرت در ذیل روایت می‌فرماید: «إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَ الْعِبَادِ»[6]، اما معلوم نیست این عبارت علت برای ما قبل باشد، بلکه این روایات به خوبی قابلیت حمل بر کراهت را دارد.

در نتیجه عمل برای حاکم جائر مطلقا در محرماتش حرام است و در مباحاتش هم مکروه است؛ یعنی نباید انسان به حاکم جائر نزدیک شود. حتی این تعبیری که در روایت اول ابوبصیر می‌گوید من از امام باقر سؤال کردم که عمل کردن برای حاکم جائر چطور است؟ حضرت فرمود: «وَ لَا مَدَّةَ قَلَمٍ»؛ یک‌بار قلم را به جوهر زدن و به دست حاکم دادن، بعد می‌فرماید: «إِنَّ أَحَدَهُمْ لَا يُصِيبُ مِنْ دُنْيَاهُمْ شَيْئاً إِلَّا أَصَابُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ أَوْ قَالَ حَتَّى يُصِيبُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ»[7]؛ این علت است برای این که عمل کردن برای حاکم جایز نیست؛ زیرا شما یک کاری که برای آنها می‌کنید و از دنیای آنها به دست می‌آورید، به همین اندازه آنها از دین شما می‌گیرند.

به بیان دیگر، یک وقت می‌گوئیم قهراً این تبادل انجام می‌شود؛ یعنی شما چه بخواهید و چه نخواهید اگر یک قدم برای حاکم جائر بردارید، به همان اندازه از دینت کم می‌شود. بیان دیگر آن است که امام(عليه السلام) می‌فرماید: من خوف این را دارم اگر شما یک قدم برای آنها بردارید بعد خودت بر اثر نزدیک شدن به حاکم جائر دینت را از دست بدهی.

در هر صورت این که صاحب حدائق(قدس سره) می‌فرماید: «و الکل ناش عن الغفلة» یک نسبت ناروایی را به مشهور فقها داده است؛ زیرا نمی‌توانیم بگوئیم تا زمان صاحب حدائق این همه روایات که آمدند. بله، یک وقت یک راویت است ممکن است بگوئیم این مشهور از این روایت غفلت کردند، ولی وقتی روایات متعدد و مستفیض، این روایت در حد استفاضه است اینجا را نمی‌توانیم بگوئیم که غفلت کردند؟!

خلاصه آن که احتمال اول در آیه: «لا ترکنوا الی الذین ظلموا» به معنای میل قلبی هر چند کم ‌باشد و رکون یعنی انسان قلباً میل پیدا کند. احتمال دوم عمل کردن برای ظالم است؛ یعنی کسی برای ظالم عملی را انجام بدهد حرام است چه این عمل، عمل حلال باشد یا عمل حرام.

احتمال سوم: سومین احتمال آن است که آیه می‌گوید در عدالت تثبّت داشته باشید؛ یعنی اگر انسان بخواهد در عدالت باقی بماند نباید رکون به ظالم کند. قبلاً کلام محقق اردبیلی(قدس سره) در زبدة البیان ذکر شد که فرمود: «قال القاضی و لعلّ الآیة للتثبت علی الاستقامة التی هی العدل فإن الزوال عنها بالمیل الی احد طرفی افراطٌ و تفریطٌ فإنه ظلمٌ علی نفسه»[8]

احتمال چهارم: چهارمین احتمال را مرحوم طبرسی در مجمع البیان فرموده که: «لا ترکنوا إلی الذین ظلموا یعنی لا تمیلوا إلی المشرکین فی شیءٍ من دینه»[9]؛ یعنی در مقابل ظالمین سرِ سوزنی از دین‌تان انحطاط و تنزل پیدا نکنید، کاملاً و صد در صد در دین خودتان باقی بمانید.
ارزیابی احتمالات چهارگانه

هیچ‌یک از این احتمالات اربعه ارتباطی به ما نحن فیه ندارد، در اینجا احتمال دوم و سوم و چهارم که اصلاً یقیناً ارتباط ندارد؛ زیرا در احتمال دوم می‌گوئیم کار کردن برای ظالم و حال آن که در ما نحن فیه، این شخص دائن می‌خواهد سراغ ظالم رفته و بگوید که دین من را از مدیون بگیر. مسئله تثبّت بر عدالت نیز ارتباط ندارد، «لا تمیلوا إلی المشرکین فی شیءٍ من دینکم» این هم ارتباط ندارد؛ زیرا دائن نمی‌خواهد دینش را بدهد.

فقط احتمال اول باقی می‌ماند و آن این است که این شخص الآن میل قلبی دارد که این سلطان جائر بماند و دین این دائن را از مدیون بگیرد، آیه هم می‌گوید اگر میل قلبی به ظالم دارید این موجب گرفتار شدن شما در آتش است.


وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.


[1] ـ سوره هود، آیه 113.
[2] ـ «المسألة الثالثة في معونة الظالمين و الدخول في ولاية الظلمة‌ و المشهور في كلام الأصحاب، تقييدها بما يحرم، و اما مالا يحرم كالخياطة لهم و البناء و نحو ذلك فإنه لا بأس به. قال في الكفاية: و من ذلك معونة الظالمين بما يحرم، اما مالا يحرم كالخياطة و غيرها فالظاهر جوازه. لكن الأحوط الاحتراز عنه لبعض الأخبار الدالة على المنع، و قوله تعالى: «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ». الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة؛ ج‌18، ص: 118.
[3] ـ كفاية الأحكام، ج‌1، ص: 435‌.
[4] ـ الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج‌18، ص: 122‌.
[5] ـ الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج‌18، ص: 121‌.
[6] ـ الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج‌5، ص: 107، ح7؛ وسائل الشيعة؛ ج‌17، ص: 179، ح22294- 6.
[7] ـ الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج‌5، ص: 106، ح5؛وسائل الشيعة، ج‌17، ص: 179‌، ح22293- 5.
[8] ـ زبدة البيان في أحكام القرآن، ص: 397‌.
[9] ـ مجمع البیان، ج5، ص200.

برچسب ها :

توسل به حاکم جور برای مطالبه دین حرمت رکون به ظالم احتمالات موجود در آیه لا تَرکَنُوا مراد از رکون در آیه لا ترکنوا نظر صاحب حدائق نسبت به آیه لا ترکنوا مراد از ظالم در آیه لا ترکنوا عمل برای ظالم معنای حاکم جائر روایات در مورد حرمت عمل برای ظالم اقوال در مورد عمل برای ظالم

نظری ثبت نشده است .