موضوع: کتاب الحج (بحث استطاعت)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۱۲/۲۰
شماره جلسه : ۷۴
-
خلاصه بحث گذشته
-
دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)
-
ارزیابی دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)
-
جمعبندی و بیان دیدگاه برگزیده
-
اقوال در مسئله
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
بحث در این است که اگر کسی دینی را بر ذمه دیگری طلب داشته و مالک آن دین است، ولی مدیون با این که وقت ادای دین هم رسیده دین را ادا نمیکند و دائن باید متوسل به حاکم جور شود و از طریق او استمداد کند تا دین را مطالبه کند، در اینجا میخواهیم ببینیم آیا این شخص مستطیع است هر چند با رجوع به حاکم جور باشد یا این که رجوع به حاکم جور مانع از استطاعت است؟گفته شد در مسئله رجوع به حاکم جور یا کمک کردن و معاونت با حاکم جور ادلهای وجود دارد هم از آیات و هم از روایات. عمده در میان آیات آیه شریفه: «و لا ترکنوا إلی الذین ظلموا فتمسکم النار»[1] است. روایاتی که در ذیل این آیه بود و کلمات مفسران و فقها و مواردی که به این آیه استدلال شده است را ذکر کردیم.
احتمالات موجود در آیه «لا تَرکَنُوا»:
مجموع مواردی که در فقه به این آیه استدلال شده چهار احتمال میباشد:
در نتیجه خود این یک معنای دوم و سوم شد. در معنای اول گفتیم میل قلبی ولو یسیراً، در معنای دوم میگوییم عمل برای ظالم إما مطلقا چه در مباحات و چه در محرمات، یا به همین قرینه «فتمسّکم النار» عمل برای ظالم در آن ظلمی که انجام میدهد یعنی در محرمات.
دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)
از سوی دیگر باید توجه داشت که در غالب زمانها حاکم، حاکم جائر است تا برسد به زمان ظهور حضرت حجت(عليه السلام) (در زمان ما غالب حکومتهای دنیا جائرند). مرحوم صاحب حدائق نیز ذیل روایت «لا مَدّةَ قلم» بیان داشت که: «الظاهر أن المراد من هذا التشدید و التأکید فی هذه الاخبار إنّما هو سلاطین الجور المدّعین للإمامة من الامویّة و العباسیة و من حذا حذوهم کما هو ظاهر من سیاقها»؛ سیاق این روایات این است، «و مصرّح به فی بعضها لا مطلق الظالم و الفاسق و إن کان الظلم و الفسق محرماً مطلقا».
ایشان در ادامه میگوید: «و علی هذا لو أحبّ أحدٌ بقاء حاکم جورٍ من المؤمنین و الشیعة»؛ اگر در یک منطقهای یک شیعه حاکم است ولی شیعه فاسق است (مثل دوران قبل از انقلاب که زیاد بود)، «لحبّه المؤمنین و حفظه بیضة الدین من الاعداء و المخالفین فالظاهر أنه غیر داخلٍ فی الآیة»[4].
ارزیابی دیدگاه صاحب حدائق(قدس سره)
جمعبندی و بیان دیدگاه برگزیده
1. مشهور میگویند: عمل برای ظالم در آن فعلی که مصداق حرام است.
2. غیرمشهور میگویند: عمل برای ظالم چه آن فعلی که برای ظالم انجام میدهید حلال باشد و چه حرام باشد، فرقی نداشته و حرام است.
در زمان ما که ولایت فقیه است میگوئیم آن حاکمی که با تأیید ولی فقیه میآید حاکم شرعی میشود، اما ممکن است بعدا این بحث را توسعه داده و بگوئیم در یک زمان یا در یک کشوری که ولایت فقیه هم وجود نداشته باشد اگر مردم خودشان یک نفر را به عنوان وکیل از جانب مردم انتخاب کردند، باز او هم ملحق به حاکم غیر جائر است، حاکم جائر یعنی آن که عن ظلمٍ حکومت میکند؛ خواه مشرک باشد یا کافر، مسلمان و شیعه باشد یا نباشد.
بنابراین، حاکم جائر یعنی «من تصدّی الحکومة عن جورٍ و ظلمٍ» نه «عن حقٍّ»، اما اگر کسی حکومت را عن حقٍّ تصدی کرد مثل خود ولی فقیه یا کسی که منصوب از جانب ولی فقیه است یا در زمان امام معصوم(عليه السلام) کسی که منصوب از جانب امام معصوم است اینها عن حقٍّ است. در نتیجه بعد از پیامبر اکرم تا قیامت هر حکومتی عن حقٍّ باشد اینجا حکومتی است که غیر جائر است، هر حکومتی عن غیر حقٍّ باشد این حکومت جائر است. پس یک بحث مهم در آنجا این است که ظالم و جائر کیست که اشاره اجمالی هم به این مطلب شد.
اقوال در مسئله
بعد میگوید: «و بذلک یظهر لک ما فی کلام الفاضل المذکور (که مرحوم سبزواری باشد) تبعاً للمشهور»؛ محقق سبزواری به تبع مشهور گفته است عمل برای ظالم فقط در امور محرمه حرام بوده و در امور غیرمحرمه اشکالی ندارد. ایشان میگوید: «و الکل ناشٍ عن الغفلة عن تتبع الاخبار و الوقوف علیها من مظانّها»؛ مشهور که در اینجا چنین نظری دادهاند غفلت کردند از این روایات و نتوانستند این روایات را از مظانّش به دست بیاورند.[5]
به نظر میرسد این یک نسبتی است که صاحب حدائق(قدس سره) به مشهور میدهد؛ زیرا این روایات در مرأی و منظر مشهور بوده و مشهور بسیاری از این روایات را حمل بر کراهت کردند. مثلاً آن روایت دارد که حضرت فرمود: «مَا أُحِبُّ أَنِّي عَقَدْتُ لَهُمْ عُقْدَةً أَوْ وَكَيْتُ لَهُمْ وِكَاءً وَ إِنَّ لِي مَا بَيْنَ لَابَتَيْهَا لَا وَ لَا مَدَّةً بِقَلَمٍ»، درست است که حضرت در ذیل روایت میفرماید: «إِنَّ أَعْوَانَ الظَّلَمَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِي سُرَادِقٍ مِنْ نَارٍ حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَ الْعِبَادِ»[6]، اما معلوم نیست این عبارت علت برای ما قبل باشد، بلکه این روایات به خوبی قابلیت حمل بر کراهت را دارد.
در نتیجه عمل برای حاکم جائر مطلقا در محرماتش حرام است و در مباحاتش هم مکروه است؛ یعنی نباید انسان به حاکم جائر نزدیک شود. حتی این تعبیری که در روایت اول ابوبصیر میگوید من از امام باقر سؤال کردم که عمل کردن برای حاکم جائر چطور است؟ حضرت فرمود: «وَ لَا مَدَّةَ قَلَمٍ»؛ یکبار قلم را به جوهر زدن و به دست حاکم دادن، بعد میفرماید: «إِنَّ أَحَدَهُمْ لَا يُصِيبُ مِنْ دُنْيَاهُمْ شَيْئاً إِلَّا أَصَابُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ أَوْ قَالَ حَتَّى يُصِيبُوا مِنْ دِينِهِ مِثْلَهُ»[7]؛ این علت است برای این که عمل کردن برای حاکم جایز نیست؛ زیرا شما یک کاری که برای آنها میکنید و از دنیای آنها به دست میآورید، به همین اندازه آنها از دین شما میگیرند.
به بیان دیگر، یک وقت میگوئیم قهراً این تبادل انجام میشود؛ یعنی شما چه بخواهید و چه نخواهید اگر یک قدم برای حاکم جائر بردارید، به همان اندازه از دینت کم میشود. بیان دیگر آن است که امام(عليه السلام) میفرماید: من خوف این را دارم اگر شما یک قدم برای آنها بردارید بعد خودت بر اثر نزدیک شدن به حاکم جائر دینت را از دست بدهی.
در هر صورت این که صاحب حدائق(قدس سره) میفرماید: «و الکل ناش عن الغفلة» یک نسبت ناروایی را به مشهور فقها داده است؛ زیرا نمیتوانیم بگوئیم تا زمان صاحب حدائق این همه روایات که آمدند. بله، یک وقت یک راویت است ممکن است بگوئیم این مشهور از این روایت غفلت کردند، ولی وقتی روایات متعدد و مستفیض، این روایت در حد استفاضه است اینجا را نمیتوانیم بگوئیم که غفلت کردند؟!
خلاصه آن که احتمال اول در آیه: «لا ترکنوا الی الذین ظلموا» به معنای میل قلبی هر چند کم باشد و رکون یعنی انسان قلباً میل پیدا کند. احتمال دوم عمل کردن برای ظالم است؛ یعنی کسی برای ظالم عملی را انجام بدهد حرام است چه این عمل، عمل حلال باشد یا عمل حرام.
وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین.
[1] ـ سوره هود، آیه 113.
[2] ـ «المسألة الثالثة في معونة الظالمين و الدخول في ولاية الظلمة و المشهور في كلام الأصحاب، تقييدها بما يحرم، و اما مالا يحرم كالخياطة لهم و البناء و نحو ذلك فإنه لا بأس به. قال في الكفاية: و من ذلك معونة الظالمين بما يحرم، اما مالا يحرم كالخياطة و غيرها فالظاهر جوازه. لكن الأحوط الاحتراز عنه لبعض الأخبار الدالة على المنع، و قوله تعالى: «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النّارُ». الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة؛ ج18، ص: 118.
[3] ـ كفاية الأحكام، ج1، ص: 435.
[4] ـ الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج18، ص: 122.
[5] ـ الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج18، ص: 121.
[6] ـ الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج5، ص: 107، ح7؛ وسائل الشيعة؛ ج17، ص: 179، ح22294- 6.
[7] ـ الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج5، ص: 106، ح5؛وسائل الشيعة، ج17، ص: 179، ح22293- 5.
[8] ـ زبدة البيان في أحكام القرآن، ص: 397.
[9] ـ مجمع البیان، ج5، ص200.
نظری ثبت نشده است .