موضوع: حقیقت شرعیه/صحیح و اعم
تاریخ جلسه : ۱۴۰۰/۸/۸
شماره جلسه : ۱۵
-
اقوال در حقیقت شرعیه
-
ثمره بحث حقیقت شرعیه
-
بررسی کلام مرحوم امام خمینی (ره) در انکار ثمره
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
اقوال در حقیقت شرعیه
در بحث حقیقت شرعیه دو بحث دیگر باقی مانده است. بحث اول اقوال در حقیقت شرعیه است که مجموعاً شش قول وجود دارد:قول اول: حقیقت شرعیه در تمامی الفاظ عبادات و معاملات چه کثیرة الدوران و چه غیر کثیرة الدوران ثابت است.
قول دوم: حقیقت شرعیه به هیچ عنوان وجود ندارد.
قوم سوم: تفصیل میان الفاظ عبادات و معاملات که حقیقت شرعیه در الفاظ عبادات وجود دارد اما در الفاظ معاملات چنین نیست.
قول چهارم: تفصیل میان الفاظ کثیرة الدوران و غیر کثیرة الدوران که در الفاظ رایج در لسان شارع حقیقت شرعیه ثابت است مانند صوم، صلوة، زکاة و... اما در غیر این الفاظ حقیقت شرعیه وجود ندارد.
قول پنجم: تفصیل میان عصر پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله) و عصر امام صادق (عليهالسلام) و امام باقر (عليهالسلام) است که بگوئیم در عصر پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله) حقیقت شرعیه وجود نداشتهاست اما در عصر صادقین (علیهما السلام) چنین نیست و حقیقت شرعی ثابت است یعنی الفاظ باید حمل معنای شرعی شود.
در بحث حقیقت شرعیه و در کیستی شارع اختلاف وجود دارد؛ به این بیان که برخی قائلند که تنها خداوند متعال شارع است در مقابل برخی میگویند خداوند متعال، پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله) و ائمه معصومین (عليهمالسلام) شارع هستند.
در بحث حقیقت شرعیه قرائنی وجود دارد که قول پنجم صحیح است. یکی از قرائن این مبنا است که بگوئیم ائمه معصومین (عليهمالسلام) مانند وجود مبارک پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله) مقام تشریع دارند و به نظر ما این مبنا تام است و ثمرات زیادی بر آن مترتب است.
به نظر ما ائمه (عليهمالسلام) تنها مبیّن نیستند بلکه آن حضرات شارع نیز میّباشند لذا اینکه بگوئیم ائمه معصومین (عليهمالسلام) تنها مبین مطالب رسول خدا (صلیاللهعليهوآله) هستند مطابق واقع نیست. حتی دائره تشریع در آنها محدود به حلال و حرام نیز نیست.
مثلاً در بیان ثواب یک عمل زمانیکه شخصی خدمت امام جواد (عليهالسلام) رسید و عرض نمود: شنیدیم که زیارت پدر بزرگوار شما امام رضا (عليهالسلام) معادل هزار حج عمره است؟! حضرت در پاسخ میفرماید: بله معادل با هزار هزار حج عمره است.[1]
در هیچ مسئلهای نیست که امام (عليهالسلام) تأمل نموده باشند یا مثلاً مهلت چند روزه بگیرند یا بگویند بگذارید من تفکر نمایم. بلکه بلافاصله جواب سوال را به شخص میفرمودند. لذا بسیاری از روایات موجود طبق مبنای مشرّع بودن ایشان است که این منصب و قوه نورانی همانگونه که در اختیار و قلب پیامبر اکرم(صلیاللهعليهوآله) وجود داشت در اختیار این حضرات و در طول خدای تبارک و تعالی نیز بودهاست.
بله اگر برای ائمه معصومین (عليهالسلام) مقام تشریع قائل نشویم، حقیقت متشرعه در عصر صاقین اثبات میشود کما اینکه برخی چنین نظری دارند.
قول ششم: تفصیل میان عصر پیامبر (صلیاللهعليهوآله) و صادقین (علیهما السلام) از حیث الفاظ کثیرة الدوران و غیر کثیرة الدوران تفصیل بدهیم؛ یعنی حقیقت شرعیه در مورد الفاظ کثیرة الدوران در عصر ایشان ثابت است اما در غیر این الفاظ حقیقت شرعیه ثابت نیست.
ثمره بحث حقیقت شرعیه
بیان اول: مرحوم امام (ره) در مورد این مسئله میفرماید: با مراجعه به کتاب و سنت متوجه میشویم الفاظ مذکور در معانی شرعیه بدون وجود هیچ قرینهای استعمال شدهاند.
ظاهر عبارت ایشان انکار وجود ثمره حقیقت شرعیه در الفاظ عبادات است که عمده بحث حقیقت شرعیه نیز همین الفاظ است.
در ادامه میفرماید: اینکه مرحوم صاحب معالم (ره) فرمودهاست قرائن حالیه وجود دارد صحیح نیست برای اینکه در آیات قرآن کریم چنین قرائنی مشاهده نمیشود.
ضمن اینکه هر چند خصوصیات الفاظ بعداً ذکر شد اما اعراب در زمان حدوث اسلام اصل معنا را متوجه میشدند کما اینکه مدعای مرحوم آخوند (ره) نیز همین مطلب بود.
ایشان آیاتی از قرآن کریم که در سور مکی و ابتدای بعثت نازل شدهاند را ذکر نموده و میفرماید: الفاظ موجود در این آیات بدون وجود هیچ قرینهای ظهور در معنای شرعی دارند؛ مانند «وَ أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[2]، «قالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ»[3]، «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى»[4]، «وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى»[5] و «أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى*عَبْداً إِذا صَلَّى»[6]. زمانیکه معنا در سور مکی روشن است، به طریق اولی معانی این الفاظ در سور مدنی نیز روشن بودهاست.
به عبارت دیگر مدعای مرحوم امام (ره) این است که اگر وجود مبارک پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله) در ابتدا الفاظ مذکور را با قرینه آورده بودند و در بعضی موارد قرینه وجود نداشت، موردی برای ثمره قابل تصور بود. اما تمام الفاظ عبادات وجود هیچ قرینهای قابل حمل بر معنای جدید شرعی هستند به این بیان که نماز معنای عبادت خاص را برای اعراب آن زمان داشت هر چند خصوصیات آن بعداً توسط پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآله) ذکر شده است.[7]
بیان دوم: یک مورد وجود ندارد که مراد خدای تبارک و تعالی یا وجود مبارک پیامبر (صلیاللهعليهوآله) روشن نباشد. اگر هم روشن نیست لااقل همراه با قرینه است.
بله اگر موردی وجود داشت که الفاظ استعمال میشد و معلوم نبود که معنای لغوی یا شرعی مدنظر است، باید بگوئیم حقیقت شرعیه وجود دارد و لفظ باید حمل بر معنای شرعی شود و إلا حمل بر معنای لغوی شود.
بررسی کلام مرحوم امام خمینی (ره) در انکار ثمره
اگر قائل به وجود حقیقت شرعیه شویم باید الفاظ مذکور حمل بر معنای شرعی با تمام خصوصیات آن شود اما اگر حقیقت شرعی ثابت نباشد، سجده حمل بر معنای لغوی که قرار دادن پیشانی بر زمین یا حتی فرش است خواهد شد. یا طواف در لغت به معنای دور چرخیدن است اما مسئله هفت دور چرخیدن در آن وجود ندارد.
[1] ـ «حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ قَالَ: قَرَأْتُ فِي كِتَابِ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَبْلِغْ شِيعَتِي أَنَّ زِيَارَتِي تَعْدِلُ عِنْدَ اللَّهِ أَلْفَ حِجَّةٍ- قَالَ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع أَلْفَ حِجَّةٍ قَالَ إِي وَ اللَّهِ وَ أَلْفَ أَلْفِ حِجَّةٍ لِمَنْ زَارَهُ عَارِفاً بِحَقِّهِ.» كامل الزيارات، النص، ص: 306.
[2] ـ المزمل، 20.
[3] ـ المدثر، 43.
[4] ـ القیامة، 31.
[5] ـ الاعلی، 15.
[6] ـ العلق، 9-10.
[7] ـ «اختلفوا في ثبوت الحقيقة الشرعيّة، و الحقّ أنّ المراجع للكتاب و السنّة يطمئنّ بأنّ هذه الألفاظ من لدن أوّل البعثة استعملت في تلك المعاني من غير احتفافها بالقرينة، و دعوى القرائن الحاليّة كما ترى..» مناهج الوصول إلى علم الأصول، ج1، ص: 136 به بعد.
[8] ـ زمر، 9.
[9] ـ حج، 77.
[10] ـ انسان، 26.
[11] ـ بقره، 125.
نظری ثبت نشده است .