موضوع: نماز جمعه
تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۷/۵
شماره جلسه : ۹
-
خلاصه جلسه گذشته
-
کلام صاحب جواهر در بررسی مدلول آیه شریفه
-
اختصاص «ندا» در آیه به ندای سلطان حق
-
احتمال سوم در معنای «اذا نودی»
-
مانعیت اجمال در برابر اطلاق از آیه نسبت به زمان حضور
-
عدم اجماع در شمول خطاب نسبت به زمان غیبت
-
مراد از ذکر الله در کلام فاضل هندی
-
ارزیابی
-
مراد از « الصلاه من یوم الجمعه» در کلام فاضل هندی
-
دلالت سعی بر اجتماع
-
جبران ضعف دلالت آیه بوسیله عمل اصحاب
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در جلسات گذشته به مدلول آیه شریفه سوره جمعه پرداخته شد و در پایان به جمع بندی و بیان قول مختار رسیدیدم که «إِذَا نُودِیَ» کنایه از دخول وقت است، همچنین«فَاسْعَوْا» ظهور در وجوب دارد و سعی در آیه نیز صرفاً بهعنوان مقدمه و تأکید بر اهتمام به نماز ذکر شده است، نه اینکه خود سعی موضوعیت مستقل داشته باشد.
در مطلب دیگری تصریح کردیم که از ظاهر آیه «إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ» نمیتوان اصل تشریع وجوب نماز جمعه را استفاده کرد؛ زیرا ذکر خصوصیت مانع از اطلاق و تأسیس حکم کلی است. برخلاف دیدگاه مرحوم حائری که آیه را در مقام تشریع دانسته، نظر صحیح آن است که آیه ناظر به نماز جمعهای است که تشریع آن پیشتر ثابت شده و صرفاً وجوب سعی و ترک بیع را در هنگام وقت نماز متذکر میشود. بنابراین، آیه نه در مقام تشریع وجوب نماز جمعه است و نه حتی در مقام تأکید بر آن، بلکه صرفاً ناظر به شرایط اقامه نماز جمعه میباشد.
اختصاص «ندا» در آیه به ندای سلطان حق
صاحب جواهر در مواردی سخن خویش را با تعبیر «قد یقال» آغاز میکند. در این موارد، اگر پس از طرح مطلب به نقد و رد آن نپردازد، روشن میشود که آن را پذیرفته است. ایشان در ذیل آیه شریفه میفرماید که گفته شده است این آیه بر آن دلالت دارد که هرگاه ندا از سوی سلطان صادر شود، شرکت در نماز جمعه واجب است؛ زیرا تعبیر «إِذا نُودِي» متضمن این پرسش است که منادی چه کسی است؟ و ظاهر آن است که منادی یا خود سلطان است یا کسی که از جانب سلطان منصوب شده است. بنابراین نتیجه گرفتهاند که از لفظ «نُودِي» استفاده میشود که ندا باید از جانب سلطان باشد، و بر این اساس گفتهاند اگر ندا از سوی سلطان صادر شود ـ و مقصود از آن سلطان حق باشد ـ وجوب سعی بر مردم ثابت میشود.
سابقه تاریخی نیز بر همین معنا دلالت میکند؛ چنانکه در زمان رسول اکرم (ص) ندای نماز جمعه یا از ناحیه خود ایشان یا از جانب منصوبان آن حضرت، صادر میشده است. در دوره خلفای بعد نیز همین روش استمرار یافت، و در حکومتهای اموی و عباسی نیز بر همین منوال بود. در عصر غیبت نیز در هر موردی که اقامهای صورت گرفته، از سوی حاکمان بوده است. در زمان حاضر نیز ندا به دست ولی فقیه که حاکم نظام اسلامی است انجام میگیرد، و اگر فقیهی مستقلاً اقدام به اقامه نماز جمعه کند، او نیز در حکم حاکم به شمار میآید.
صاحب جواهر در ادامه میگوید که ممکن است کسی اشکال کند که «إِذا نُودِي» مطلق است و آیه دلالتی بر اختصاص ندا به سلطان ندارد. در پاسخ باید گفت: اگر سلطان جائر باشد، اساساً شرکت در نماز جمعهای که او اقامه کند جایز نیست؛ اما این تنها مورد استثناست و سایر موارد را شامل نمیشود. بر این اساس، اگر در زمان غیبت مؤذنِ یک روستا اذان نماز جمعه بگوید، ظاهر اطلاق «فاسعوا» وجوب سعی را اثبات میکند. با این حال، صاحب جواهر این برداشت را نادرست میداند و تصریح میکند که ما بهطور قطعی میدانیم چنین اطلاقی اراده نشده است. این از مواردی است که قطع، مانع انعقاد اطلاق میشود.
صاحب جواهر بر این باور است که آیه شریفه تنها بر وجوب سعی در فرض انعقاد نماز جمعه دلالت دارد؛ بدین معنا که هرگاه نماز جمعه بالفعل تشکیل شد، مکلفان موظفاند به سوی آن بشتابند. در مقابل، کسانی که از آیه وجوب تعیینی نماز جمعه حتی در عصر غیبت را استظهار کردهاند، چنین ادعا دارند که آیه متعرض وجوب عقد نیز هست و اگر نماز جمعه منعقد نشده باشد، مکلف باید مقدمات تشکیل آن را فراهم کند و دیگران را گرد آورد تا نماز جمعه اقامه شود. حال آنکه از آیه چنین مطلبی استفاده نمیشود؛ زیرا مفاد آیه صرفاً این است که با تحقق انعقاد نماز جمعه، وجوب سعی به دنبال می آید و هیچ دلالتی بر ایجاب عقد ندارد.[2]
دیدگاه مختار ما آن بود که از آیه اساساً تشریع جدید استفاده نمیشود و آیه در مقام بیان تشریع نیست. همچنین در نقد این برداشت که آیه بر وجوب سعی مشروط به انعقاد دلالت دارد، گفته شد قرینهای وجود ندارد که مراد از «نُودِي» همان «أُقیمت» باشد. به تعبیر مرحوم حائری، «إِذا نُودِي لِلصَّلاة» اصلاً موضوعیت مستقل ندارد، بلکه کنایه از دخول وقت است. ظاهر آیه نیز صرفاً بیان دخول وقت نیست، بلکه اشاره به اذان مؤذن دارد. ازاینرو بسیاری از مفسران «نُودِي» را به معنای «أُذّن» دانستهاند، یا دستکم آن را معادل با «دخول وقت» تفسیر کردهاند.
با این حال، با توجه به کلام صاحب جواهر میتوان احتمال دیگری مطرح کرد. بر این اساس، مراد از «إِذا نُودِي لِلصَّلاة» نه صرف اذان و نه کنایه از دخول وقت است، بلکه مقصود اعلام تحقق و برپایی نماز جمعه است. این اعلام غالباً با اذان صورت میگیرد، اما حقیقت آن، خبر دادن از برگزاری نماز جمعه است. بنابراین، معنای متبادر از «إِذا نُودِي» چنین خواهد بود: «مردم! نماز جمعهای برپا شده است، بیایید». در نتیجه، موضوع وجوب سعی تنها جایی است که نماز جمعه بالفعل منعقد شده باشد.
صاحب جواهر در ادامه تصریح میکند که عبادت مورد اشاره در آیه، به عنوان «صلاة جمعه» بهگونهای مجمل مطرح شده است. مقصود از این اجمال آن است که هرچند میدانیم آیه در مقام بیان نماز جمعه است، اما کیفیت آن بهصورت مبهم بیان شده و روشن نیست که آیا شرط حضور معصوم (ع) در وجوب آن دخیل است یا خیر. آنچه بهطور یقینی ثابت است، مشروعیت نماز جمعه در زمان حضور معصوم (ع) است؛ ازاینرو، آن مقدار از مشروعیت مسلم دانسته میشود و مازاد بر آن مشکوک خواهد بود.
در برابر این سخن، قائلان به وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت چنین استدلال کردهاند که ما در دخالتِ شرطِ حضور تردید داریم و باید به اطلاق آیه تمسک کنیم. توضیح آنکه هرگاه شارع عبادتی را تشریع کند و نسبت به برخی از شرایط آن شک داشته باشیم، «اصالة الاطلاق» دلالت میکند که شرط مزبور لحاظ نشده است؛ بر همین اساس گفتهاند حضور معصوم شرط وجوب نیست.
نکته پنجم آن است که در جمله «فاسعوا إلی ذکر الله» احتمال داده شده مراد از «ذکر»، شخص رسول خدا (ص) باشد. در این زمینه روایات متعددی وجود دارد که «ذکر» به رسول اکرم (ص) تفسیر شده و در برخی روایات نیز اهلبیت (ع) فرمودهاند: «نحن أهل الذکر». بنابراین، معنای عبارت چنین خواهد بود که «به سوی پیامبر بشتابید».
ارزیابی این دیدگاه آن است که ما با تفسیر «ذکر» به رسول خدا (ص) مخالفت داریم. نخست آنکه روایاتی که «ذکر» را به پیامبر اکرم (ص) تفسیر کردهاند، مربوط به آیه «فَاسْئَلوا أَهْلَ الذِّکر» است، نه آیه «فَاسْعَوا إِلی ذِکرِ الله». بنابراین، نمیتوان گفت در ذیل این آیه نیز روایتی وجود دارد که دلالت بر چنین معنایی کند. دوم آنکه حتی اگر در موارد دیگری از قرآن «ذکر» به معنای پیامبر آمده باشد، این امر ملازمهای ندارد که در همه آیات، از جمله در این آیه، نیز همین معنا مراد باشد؛ پیشتر نیز این نکته توضیح داده شد.
صاحب کشف اللثام احتمال دیگری را مطرح میکند و میگوید: آیه «إِذا نُودِي لِلصَّلاةِ مِن يَومِ الجُمُعَة» ممکن است هم شامل نماز جمعه باشد و هم نماز ظهر؛ بلکه حتی نماز عصر را نیز در بر گیرد، زیرا نماز عصر نیز از نمازهای روز جمعه است. بنابراین، از کجا میتوان با یقین ادعا کرد که مقصود آیه خصوص نماز دو رکعتی جمعه است؟ چهبسا مراد آن باشد که در روز جمعه، هنگامی که برای نماز ندا داده شد، به سوی آن بشتابید، خواه نماز ظهر باشد یا عصر.[6]
نکته بعدی مربوط به تعبیر «سعی» در آیه است. صاحب کشف اللثام تصریح میکند که وجوب سعی در آیه لزوماً دلالتی بر این معنا ندارد که سعی باید به صورت مجتمعاً تحقق یابد تا مصداق سعی باشد، بلکه عنوان سعی هم شامل صورت اجتماع میشود و هم صورت انفراد. به تعبیر دیگر، اگر پدری به فرزند خود بگوید «بر نماز ظهر جمعه سعی کن»، مقصود آن است که در انجام آن مبادرت و اهتمام بورزد، و از این تعبیر به هیچوجه لزوم اجتماع و سعی دستهجمعی استفاده نمیشود.
نکته هشتم، نکتهای علمی و تازه است که در کشف اللثام مطرح شده است. صاحب کشف اللثام میگوید: «أن الآية تجدي لو عمل بها أحد من الإمامية على إطلاقها». منظور او این است که اگر فقیهی به اطلاق یک آیه عمل کند، این عمل فرع بر آن است که پیشتر فقیهان دیگر نیز عمل مشابه کرده باشند. اما اگر کسی بخواهد به اطلاق آیه عمل کند بدون آنکه پیشینهای از عمل دیگران وجود داشته باشد، این عمل معتبر نیست.
وی سپس تصریح میکند که فقهای گذشته به اطلاق این آیه به ضرورت مذهب عمل نکردهاند. اگر بخواهیم به اطلاق عمل کنیم، معنای آن این خواهد بود که هرگاه کسی از فاسقین ندا داد، وجوب سعی تحقق مییابد؛ حال آنکه به ضرورت مذهب، چنین اطلاقی اراده نشده است. بنابراین، معنای دقیق آیه چنین خواهد بود که وجوب سعی تنها هنگامی است که منادی «به حق» باشد.
صاحب کشف اللثام توضیح میدهد که مراد از «منادی به حق» کسی است که یا امام معصوم (ع) شخصاً اجازه داده یا کسی که از سوی امام اذن دارد. اما نمیتوان گفت کسی که اذن خاص از امام ندارد، ولو فاسق هم نباشد، منادی به حق است و وجوب سعی از آن استنباط شود. به عبارت دیگر، آیه دلالت بر وجوب سعی در چنین شرایطی نمیدهد و نمیتوان از آن استفاده کرد.[8]
پاورقی
[1] « نعم قد يقال بإشعار الآية به ضرورة كون النداء إلى صلاة الجمعة لا يكون ظاهرا في سائر الأطراف إلا مع ظهور أمر السلطان، لا أن المراد وجوب السعي إليها مع التخفي في عقدها و التخافت في فعلها، فليس المراد حينئذ إلا ما ذكرنا، و دعوى إرادة مطلق النداء كائنا ما كان خرج منه ما خرج و بقي الباقي يدفعها القطع بعدم إرادة الإطلاق على هذا الوجه » (جواهر الکلام (ط. القدیمة)، ج 11، ص 168.)
[2] « و من ذلك ما في الاستدلال بها على الوجوب العيني، مع أنه قد يقال بعد الأعضاء عما ذكرنا أنها إنما تدل على وجوب السعي إليها مع العقد لا إيجاب العقد أيضا الذي يدعيه القائل بالوجوب العيني» (همان، ج 11، 168.)
[3] « بل قد يقال لا يتم الاستدلال بها بناء على إجمال العبادة و شرطية ما شك فيه، إذ لم يثبت صلاة للجمعة إلا مع المعصوم (ع) و نائبه» (همان، ج 11، 168.)
[4] « بل قد يقال إنه خطاب للمشافهين و نداء لهم، و لفظ الماضي فيهم، و حكم غيرهم إنما يثبت بالإجماع و نحوه، و لا إجماع هنا على المشاركة، بل قد عرفته على خلافها، و إطلاق الخطاب بالنسبة إليهم يمكن لأنهم محروزون للشرط لا لعدم شرطيته» (جواهر الکلام (ط. القدیمة)، ج 11، ص 168.)
[5] « و بعبارة اخرى إنّما تدلّ الآية على وجوب السعي إذا نودي للصلاة، لا على وجوب النداء، و من المعلوم ضرورة من العقل و الدين أنّه إنّما يجب السعي إذا جاز النداء، و في أنّه هل يجوز النداء لغير المعصوم و من نصبه؟ كلام على أن احتمال إرادة النبي صلَّى اللّٰه عليه و آله من ذكر اللّٰه أظهر من احتمال إرادة الصلاة أو الخطبة. و لا تصغ إلى ما يدعى من إجماع المفسرين على إرادة أحدهما، خصوصا إذا كنت إماميا تعلم أنّه لا إجماع إلاّ قول المعصوم» (کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ج 4، ص 206.)
[6] « مع أنّ الصلاة من يوم الجمعة بإطلاقها يعمّ الثنائية و الرباعية، بل الظهر و غيرها و السعي يعمّ الاجتماع و غيره» (کشف اللثام عن قواعد الأحکام، ج 4، ص 206)
[7] «و كذا لا يتم بناء على إرادة الرسول من الذكر فيها كما هو مذكور في أخبار كثيرة عن أهل البيت (عليهم السلام) «إن الذكر رسول الله (صلى الله عليه و آله) و نحن أهل الذكر معاشر أهل بيت رسول الله (صلى الله عليه و آله)» بل في كشف اللثام أنه أظهر من احتمال إرادة الخطبة أو الصلاة، بل فيه أنك لا تضع إلى ما يدعى من إجماع المفسرين على إرادة أحدهما، خصوصا إذا كنت إماميا تعلم أنه لا إجماع إلا قول المعصوم، ثم قال: «مع أن الصلاة في يوم الجمعة بإطلاقها تعم الثنائية و الرباعية بل الظهر و غيرها، و السعي يعم الاجتماع و غيره» و إن كان فيه ما فيه. » (جواهر الکلام (ط. القدیمة)، ج 11، 168-169.)
[8] «بل في كشف اللثام ما حاصله «أن الآية تجدي لو عمل بها أحد من الإمامية على إطلاقها، و ليس كذلك ضرورة من المذهب فلا قائل منا بأن منادي «يزيد» و أضرا به إذا نادى إلى صلاة الجمعة وجب علينا السعي و إن لم نتقه، و لا منادي أحد من فساق المؤمنين، فليس معنى الآية إلا أنه إذا نادى لها مناد بحق فاسعوا إليها و كون المنادي أذن (باذن خ ل) الامام له بخصوصه مناديا بحق ممنوع فلا يعلم الوجوب فضلا عن العيني، و بعبارة أخرى إنما تدل الآية على وجوب السعي إذا نودي للصلاة لا على وجوب النداء، و من المعلوم ضرورة من العقل و الدين أنه إنما يجب السعي إذا جاز النداء، و في أنه هل يجوز النداء لغير المعصوم و من نصبه؟ كلام»» (همان، ج 11، 169.)
صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بیتا.
فاضل هندی، محمد بن حسن، کشف اللثام عن قواعد الأحکام، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1416.
نظری ثبت نشده است .