موضوع: نماز جمعه
تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۸/۵
شماره جلسه : ۲۷
-
خلاصه جلسه گذشته
-
صاحب جواهر برای اثبات سیره به چند شاهد استناد میکند
-
وجوب تخییری نماز جمعه در عصر غیبت بر پایه ادله ولایت فقیه
-
تتمه دلیل سیره در اثبات شرطیت امام معصوم در صحت نماز جمعه
-
اثبات کبری منصبی بودن نماز جمعه بر پایه سیره مسلمین و نتایج آن در وجوب
-
عدم وجوب تعیینی نماز جمعه بر همه افراد
-
تحلیل دلالی روایت «قرایا» و نسبت آن با شرطیت انتصاب امام در اقامه نماز جمعه
-
عدم جواز اقامه نماز جمعه بدون انتصاب از جانب امام معصوم (ع)
-
نقد صاحب جواهر بر برداشت شهید ثانی از شرطیت امام در اقامه نماز جمعه
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
دلیل دوم بر اشتراط امام معصوم یا منصوب از جانب او در صحت نماز جمعه، سیره مسلمین است. صاحب جواهر پس از اثبات اجماع بر عدم وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت، میگوید همانگونه که از تتبع اقوال، اجماع بر شرطیت امام معصوم در نماز جمعه قابل تحصیل است، این سیره نیز قابل تحصیل است؛ به باور وی، حتی کسانی که قائل به وجوب تعیینی نماز جمعهاند نیز اصل این سیره را انکار نکردهاند، بلکه صرفاً در استدلال بر اشتراط با آن مخالفت کردهاند.
توضیح اثبات این دلیل به این صورت است که از بررسی سیره میتوان به اشتراط نصب امام در صحت نماز جمعه قطع پیدا کرد. بر اساس تحلیل صاحب جواهر، این سیره تاریخی میان مسلمانان از زمان پیامبر (ص) و پس از ایشان خلفای سه گانه و سپس امیرالمومنین (ع) تا زمان ائمه (ع) مستقر بوده که تعیین امام جمعه همواره از شئون حاکم اسلامی محسوب میشده است و ائمه (ع) نیز ردعی بر این سیره نداشته اند.
صاحب جواهر برای اثبات سیره به چند شاهد استناد میکند.
1. هیچیک از علمای امامیه در طول تاریخ، تعیین امام جمعه از سوی حاکم را بدعت اهل سنت ندانستهاند، در حالیکه بسیاری از بدعتهای دیگر آنان را ذکر کردهاند.
2. اگر اقامه نماز جمعه ای بدون نصب حاکم جایز بود، چنین امری باید بهصورت عمومی در جامعه اسلامی رواج مییافت، در حالیکه هیچ اثری از آن نیست.
3. در هیچ روایت یا سخن معتبری از ائمه (ع) نفی این شرط دیده نمیشود؛ وگرنه سکوت ایشان در برابر چنین سیرهای به معنای امضای جهل امت بود.
تعبیر «سلطان عادل» در کلام فقها، ناظر به شرایط تاریخی و اجتماعی زمان ایشان است؛ زیرا در دوران حکومتهای غیرشیعی، بهویژه در میان اهل سنت، بهکارگیری تعبیر «امام معصوم» چندان پذیرفته نبود. ازاینرو، فقها به تناسب شرایط، از تعبیر «سلطان عادل» بهجای امام معصوم استفاده کردهاند. بر اساس دیدگاه مشهور، شرط صحت نماز جمعه، حضور امام معصوم یا منصوب خاص از جانب اوست. بنابراین، در فرض فقدان امام معصوم یا منصوب وی، نهتنها وجوب تعیینی نماز جمعه ثابت نمیشود، بلکه بنابر رأی شیخ طوسی، اصل نماز نیز باطل و غیرصحیح است.
نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد آن است که تعبیر «منصوب از جانب امام» در ادله، تنها شامل منصوب خاص میشود و فقیه جامعالشرایط را دربر نمیگیرد. ازاینرو، اگر شرط صحت نماز جمعه، اذن امام معصوم یا منصوب خاص او باشد، در عصر غیبت این شرط محقق نخواهد بود و در نتیجه، وجوب تعیینی نماز جمعه نیز ثابت نمیشود. در این مرحله باید بررسی کرد که وجوب تخییری آن بر چه مبنایی قابل اثبات است. بر اساس نظریه ولایت مطلقه فقیه، اگر فقیه جامعالشرایط تمامی شئون امام (ع) را دارا باشد، مقتضای قاعده آن است که اقامه نماز جمعه از سوی او همانند زمان حضور امام معصوم، واجب تعیینی باشد.
صاحب جواهر در ادامه مباحث مربوط به شرطیت امام معصوم در صحت نماز جمعه، از استمرار سیره مسلمانان و عدم ردع ائمه (ع) نسبت به اقامه نماز جمعه توسط حکام، کبری منصبی بودن این فریضه را نتیجه میگیرد. وی تصریح میکند که از فعل حکام و سکوت ائمه (ع) در برابر آنان، تأیید ضمنی ایشان نسبت به این اصل به دست میآید که اقامه نماز جمعه در اختیار حاکم اسلامی و منصوبان او قرار دارد. بهبیان دیگر، هرچند در مصادیق حاکم، اختلاف وجود دارد، اما اصل این کبری که «امر نماز جمعه باید بهدست حاکم مسلمین باشد» مورد تأیید ائمه (ع) بوده است.
وی در ادامه با استناد به همین سیره، عدم وجوب تعیینی نماز جمعه بر همه افراد را حتی در زمان حضور امام (ع) اثبات میکند و برای این مدعا چند مقدمه بیان مینماید:
1. عدم شمول نیابت در همه مناطق: نخست، تصریح میکند که نیابت حکام و منصوبان ایشان در تمام شهرها و مناطق فراگیر نبوده است؛ یعنی از سوی حاکم برای همه بلاد امام جمعهای منصوب نمیشده است. بااینحال، در مناطقی که چنین نصبی صورت نمیگرفت، هیچکس از جانب خود اقدام به برگزاری نماز جمعه نمیکرد.
2. عدم اقامه نماز در صورت فقدان نایب: دوم آنکه، در بسیاری موارد نواب منصوبشده یا در اثر بیماری و فوت از اقامه نماز جمعه بازمیماندند یا بهعلت موانعی دیگر قادر به انجام وظیفه نبودند. در نتیجه، در بسیاری از مناطق نماز جمعه برگزار نمیشد و مردم بدون نصب نایب، اقدامی در این خصوص انجام نمیدادند.
صاحب جواهر از این دو مقدمه نتیجه میگیرد که چون نواب منصوبشده متناسب با جمعیت مسلمانان نبودهاند، وجوب نماز جمعه در آن زمان، وجوب عینی برای همه مکلفان نبوده است؛ بلکه تنها در مناطقی که امام معصوم یا نایب منصوب او اقامه نماز جمعه میکرد، وجوب آن ثابت میشد.[1]
روایتی که مرحوم شیخ طوسی در المبسوط نقل کرده، در نگاه نخست ممکن است موجب تزلزل در استناد به سیره ادعایی درباره شرطیت امام یا منصوب از جانب او در انعقاد نماز جمعه شود. ایشان میفرماید:
من شرط انعقاد الجمعة الإمام، أو من يأمره الإمام بذلك من قاضٍ أو أمير ونحو ذلك... فإن قيل: أليس قد رويتم فيما مضى وفي كتبكم أنّه يجوز لأهل القُرَى والسَّواد والمؤمنين إذا اجتمع العدد الذي تنعقد بهم أن يُصلّوا الجمعة؟ قلنا: ذلك مأذونٌ فيه مرغوبٌ فيه، فجرى ذلك مجرى أن ينصب الإمام من يُصلّي بهم.[2]
با دقت در تعبیر مرحوم شیخ طوسی روشن میشود که کلام وی ناظر به دوران خودش است، نه عصر حضور معصوم (ع). در حالیکه سخن صاحب جواهر مربوط به دوران حضور امام معصوم (ع) است. بهبیاندیگر، شیخ طوسی در صدد تبیین وضعیت دوران غیبت است که اقامه نماز جمعه در آن بدون اذن خاص از جانب امام یا منصوب او، صرفاً در حد ترخیص تلقی میشود؛ اما وجوب تعیینی برای آن ثابت نیست.
صاحب جواهر در ادامه میفرماید ظاهر عبارت محقق در شرایع و دیگرانی که این سیره را نقل کردهاند، بر این دلالت دارد که در صورت فقدان امام معصوم (ع) یا منصوب خاص از جانب او، انعقاد نماز جمعه جایز نیست. به تعبیر دیگر، اقامه نماز جمعه بدون اذن امام یا منصوب او مشروعیت ندارد؛ همانگونهکه در باب قضاوت نیز اگر نصب از جانب امام تحقق نیابد، قضاوت مشروع نخواهد بود.
بر اساس آیه شریفه « فَلَا وَ رَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّیٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِیٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجًا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَ يُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمًا»[3] قضاوت نوعی ولایت محسوب میشود، از این آیه استفاده میشود که وقتی پیامبر (ص) یا جانشینان او در نزاعی حکم کردند، حتی در فرض علم به اشتباه نیز مخالفت با آن جایز نیست؛ چراکه حکم در اینجا جنبه ولایی دارد.
بر همین اساس، ولایت در قضاوت پس از پیامبر (ص) برای ائمه معصومین (ع) و پس از آنان برای فقیه جامعالشرایط ثابت است. اما اگر شخصی حتی مجتهد باشد، تا زمانیکه ادله ولایت فقیه یا جواز قضاوت شامل او نشود، حق قضاوت ندارد و حکم او مشروع نخواهد بود.
صاحب جواهر برای تأیید دیدگاه خود مبنی بر عدم جواز اقامه نماز جمعه بدون انتصاب از جانب امام معصوم (ع)، به گفتار شهید ثانی استناد کرده و آن را مؤید مدعای خویش میداند، شهید در رساله خود در مورد نماز جمعه، اجماع قولی بر اشتراط امام معصوم (ع) در نماز جمعه را پذیرفته، اما آن را فقط به زمان حضور امام معصوم (ع) مقید کرده است. صاحب جواهر بهطور انتقادی میگوید که شهید ابتدا سیره را پذیرفته، اما در ادامه در دلالت آن بر شرطیت امام معصوم (ع) برای اقامه نماز جمعه مناقشه کرده است. صاحب جواهر معتقد است که شهید از انکار شرطیت مطلق امام معصوم در صحت نماز جمعه، به انکاری شدیدتر پناه برده است.این تناقض را صاحب جواهر ناشی از این میداند که شهید اجماع بر شرطیت امام معصوم (ع) را پذیرفته، اما آن را فقط به زمان حضور محدود کرده است.
صاحب جواهر میگوید این مناقشه در سیره کاملاً غیرقابل قبول است، چرا که سیرهای که بر شرطیت امام معصوم دلالت دارد، بسیار محکم و ثابت است. به این معنا که اگر فردی بدون تعیین حاکم نماز جمعه اقامه کند، مشابه آن است که فردی بدون اجازه حاکم قضاوت کند؛ همانطور که قضاوت بدون اجازه حاکم غیرمشروع است، اقامه نماز جمعه بدون تعیین حاکم نیز غیرمشروع و جایز نیست.
بنابراین طبق بیان صاحب جواهر، شهید مرتکب دو خطای آشکار شده است؛ نخست آنکه اجماع قولی بر اشتراط را به زمان حضور مقید کرده، و دوم، آنکه در سیرهای که بهروشنی دلالت بر عدم جواز اقامه نماز جمعه بدون تعیین امام دارد، مناقشه کرده است. سپس میافزاید: از این دو نیز قبیحتر آن است که شهید گفته در زمان حضور، شرطیت تنها شامل کسانی میشود که تمکن از شرکت در نماز جمعه با امام یا نائب او دارند، و وجوب از دیگران ساقط است؛ اما در زمان غیبت، با آنکه تمکن از امام وجود ندارد، وجوب نماز جمعه را برای همگان ثابت میداند. این سخن، از دید صاحب جواهر، جمع ناپسندی میان دو مبنا و مصداق آشکار تناقض است.
در ادامه، صاحب جواهر از گفتار دیگری از شهید یاد میکند که آن را از همه اقوال پیشین او «اقبح» میداند. شهید گفته است: تعیین امام معصوم (ع) برای اقامه نماز جمعه صرفاً بهمنظور رفع نزاع و جلوگیری از اختلاف بوده است. صاحب جواهر این سخن را مردود میشمارد و میگوید: اگر ملاک نصب امام صرفاً رفع نزاع باشد، در مواردی که اختلافی وجود ندارد، میتوان بدون اذن امام، نماز جمعه اقامه کرد؛ در حالی که چنین برداشتی، با حقیقت ولایت و جایگاه امام ناسازگار است.
ایشان در تأیید نظر خود مینویسد: اگر شهید در سخن خویش تأمل میکرد، درمییافت که همین سیره دلیل روشنی بر شرطیت امام در اقامه نماز جمعه است؛ زیرا تعیین امام جمعه از سوی امام معصوم (ع) یا منصوب او، از مهمترین شئونی است که جامعه به آن نیاز دارد. بهگونهای که حتی شک در لزوم تعیین امام جمعه، موجب تزلزل در اصل اعتقاد به امامت میشود.
بنابراین، از نظر صاحب جواهر، اقامه نماز جمعه بدون نصب از سوی امام معصوم (ع) یا نائب خاص او، همانند قضاوت بدون اذن امام، غیرمشروع و باطل است. سیره موجود در زمان معصومین (ع) بهوضوح بر این نکته دلالت دارد و هیچگونه مناقشهای در آن پذیرفتنی نیست.[5]
پاورقی
[1] « أن من المعلوم عدم استغراق النواب الخلق كافة، كمعلومية كثرة عوارض النواب من الموت و الجنون و الفسق و نحوها، فمع فرض كون الجمعة ما صليت في ذلك الزمان إلا مع المعصوم أو نائبه كما سمعته من الشيخ و غيره ممن حكى هذه السيرة لا بد أن تكون غير واجبة على الأعيان، لعدم التمكن من ذلك في سائر الأطراف و في سائر الأحوال كما هو معلوم بأدنى تأمل» (جواهر الکلام (ط. القدیمة)، ج 11، ص 157.)
[2] الخلاف، ج 1، ص 626.
[3] قرآن کریم :سوره نساء، آیه 65.
[4] « نعم هو متوجه على اشتراط الوجوب بذلك، فمع فقده انتقل إلى الظهر حينئذ، على أن ظاهر المصنف و غيره ممن حكى هذه السيرة إرادة كون التعيين منهم (عليهم السلام) على وجه عدم الجواز بدونه كتعيين القضاة[4] و لا إشكال حينئذ في دلالته على ذلك» (جواهر الکلام (ط. القدیمة)، ج 11، 157.)
علاوه بر قرآن.
صاحب جواهر، محمدحسن بن باقر، جواهر الکلام (ط. القدیمة)، بیروت، دار إحياء التراث العربي، بیتا.
طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، 1407.
نظری ثبت نشده است .