درس بعد

نماز جمعه

درس قبل

نماز جمعه

درس بعد

درس قبل

موضوع: نماز جمعه


تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۶/۲۵


شماره جلسه : ۴

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه جلسه گذشته

  • عدم شمول اطلاق نسبت به زمان غیبت

  • دلالت روایات بر اصل وجوب نماز جمعه

  • مقتضای خطاب به مؤمنان در آیه

  • اشکال به دلالت «إذا» بر عموم

  • پاسخ صاحب حدائق

  • دیدگاه برگزیده

  • پاورقی

  • منابع

دیگر جلسات
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحيمْ
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ


خلاصه جلسه گذشته
در بررسی آیه شریفه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ»، روشن شد که تفسیر آن به صرف مذمت کسانی که نماز جمعه را رها کرده و به لهو یا تجارت می‌پردازند، بسیار بعید و دشوار است و آیه در مقام بیان دو مطلب است:

1. اصل وجوب نماز جمعه: آیه دلالت بر اصل وجوب صلاة جمعه دارد. مرحوم آیت‌الله بروجردی معتقدند که وجوب نماز جمعه پیش‌تر تشریع شده و پیامبر اکرم (ص) آن را اقامه فرموده بودند؛ بنابراین، آیه صرفاً در مقام نکوهش کسانی است که خطبه‌ها را ترک کرده و به امور دیگر پرداخته‌اند.[1] با این حال، این نظر مانع دلالت آیه بر وجوب نماز جمعه نمی‌شود؛ زیرا در صدر اسلام موارد متعددی رخ داده که خداوند متعال حکم وجوب را مکرراً مورد تأکید قرار داده است. ازاین‌رو، این آیه علاوه بر مذمت، ناظر به تشریع و تأکید بر وجوب نیز هست.

2. مذمت تارک نماز جمعه: آیه کسانی را نکوهش می‌کند که با آغاز نماز جمعه، آن را رها کرده و به لهو یا تجارت می‌پردازند. بنابراین، آیه دربردارنده هر دو جهت وجوب و توبیخ است.

در جلسات گذشته این بحث مطرح شد که آیا مراد از «إذا نودی» همان «إذا أقیمت» است یا خیر. برخی از بزرگان همچون مرحوم بروجردی و مرحوم خویی بر این باورند که مقصود، اقامه نماز جمعه با شرایط آن است. اما باید توجه داشت که تعبیر «إذا نودی» با تعابیری نظیر «إذا دخل» (مانند «إذا دخل الوقت») تفاوت دارد و ظهور آن در اصل وجوب نماز جمعه است، همچنین تصریح شد که امر «فَاسْعَوْا» دلالت بر وجوب سعی و تلاش برای حضور در نماز جمعه دارد و این وجوب، تأکیدی فراتر از نمازهای دیگر بر حضور مؤمنان در این فریضه است.

عدم شمول اطلاق نسبت به زمان غیبت
یکی دیگر از مسائل این است که آیا اطلاقِ آیه نسبت به زمان غیبت شامل می‌شود. برخی بزرگان مانند مرحوم آیت‌الله بروجردی و مرحوم آیت‌الله خوئی معتقدند که آیه در مقام تشریع نیست. اگر آیه در مقام تشریع نباشد، مجال برای اطلاق وجود ندارد. نظر ما بر آن است که آیه در مقام تشریع است، هرچند تصریح به زمان حضور یا غیبت ندارد. برای روشن شدن، می‌توان تعبیر «أحل الله البیع» را مثال آورد؛ این عبارت اصل حلیت بیع را بیان می‌کند اما شامل خصوصیات جزئی بیع نمی‌شود. به همان منوال، آیه «إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فسعوا إلى ذکر الله و ذروا البیع» اصل وجوب نماز جمعه را بیان می‌کند اما شامل هر خصوصیتی از جمله زمان غیبت نمی‌شود مگر اینکه دلالت صریح یا دلیل نقلی بعدی وجود داشته باشد. برخی دیگر، مانند مرحوم کاظمی در مسالک الأفهام، دلالت تشریعی و اطلاق آیه را پذیرفته و بر این اساس می‌گویند وجوب نماز جمعه شامل زمان غیبت نیز می‌شود.[2] از سوی دیگر، ممکن است روایات لاحق اثبات کنند که اقامه صلاة الجمعه مخصوص امام معصوم است و در زمان غیبت وجوب آن معنای دیگری پیدا کند.بنابراین مراحل استدلال به ترتیب چنین است.

1. آیه بر اصل وجوب نماز جمعه دلالت می‌کند.
2. آیه اطلاق دارد؛ بنابراین وجوب نماز جمعه شامل زمان‌های حضور و غیبت می‌شود.
3. روایات بعدی ممکن است اثبات کنند که اقامه نماز جمعه مخصوص امام معصوم است و در زمان غیبت تکیف و معنای وجوب متفاوت تبیین شود.

به جهت پاسخ به مساله، این مراحل باید مرحله‌به‌مرحله بررسی شوند؛ هدف فعلی ما نیز پاسخ به این پرسش است که آیا آیه بر اصل وجوب نماز جمعه دلالت می‌کند که پاسخ مثبت است. آیه دو مطلب را هم‌زمان بیان می‌کند؛ اول اصل وجوب صلاة الجمعه و دوم مذمت کسانی که نماز جمعه را رها می‌کنند.

دلالت روایات بر اصل وجوب نماز جمعه
از منظر روایات، اصل وجوب نماز جمعه تأیید شده است. در الکافی کلینی، روایاتی نقل شده که دلالت آیه را بر وجوب نماز جمعه اثبات می‌کنند، خواه در زمان حضور و یا در زمان غیبت امام (علیه‌السلام) باشد.

در جلد سوم الکافی روایتی با سند علی بن محمد کلینی، محمد بن الحسن طائی، سهل بن زیاد و مفضل بن صالح از امام باقر (ع) نقل شده است. راوی می‌گوید از امام درباره آیه «فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ» پرسیدم و حضرت پاسخ فرمودند: «اعملوا و عجلوا». می‌توان این تعبیر «اعملوا» را حمل بر معنای «فاسعوا» دانست، به این معنا که امر آیه دلالت بر وجوب اقامه نماز جمعه دارد.

افزون بر این، در همان روایت آمده است که روز جمعه «یوم مضیق» است و اعمال مسلمانان در آن چند برابر محاسبه می‌شود؛ «و ثواب اعمال المسلمین فیه علی قدر ما ضیق علیهم والحسنة والسیئة تضاعف فیه»[3]. این نکته بیانگر آن است که حسنه و سیئه در روز جمعه مضاعف می‌شود و اهمیت ویژه نماز جمعه را آشکار می‌سازد.

همچنین، زمان اقامه نماز جمعه محدود است و اگر این وقت سپری شود، مکلف موظف به خواندن نماز ظهر خواهد بود و دیگر امکان اقامه نماز جمعه وجود نخواهد داشت. بنابراین، تعیین وقت خاص برای نماز جمعه از ویژگی‌های این فریضه به شمار می‌آید.

مقتضای خطاب به مؤمنان در آیه
از آنجا که آیه مورد بحث از آیات قرآنی است، بررسی دقیق‌تری لازم دارد. هرچند گاه فقها متهم می‌شوند که به قرآن توجهی ندارند، اما نکات فقهی مربوط به این آیه در متون فقهی مطرح شده و در بسیاری از تفاسیر کمتر به چشم می‌خورد.

صاحب حدائق و مرحوم مجلسی بر این باورند که آیه بر وجوب نماز جمعه دلالت دارد و در مقام تشریع این وجوب است. صاحب حدائق در جلد نهم حدائق می‌فرمایند:

«المستفاد من الآیة المذکوره: الامر بالسعی الی صلاة الجمعه لکل واحد من المؤمنین متی تحقق الاذان لها او دخول وقت و حیث ان الاصل عدم التقیید بشرط یلزم عموم الوجوب بالنسبه الی زمان الغیبه والحضور»[4]

بر اساس این بیان، وجوب تلاش برای اقامه نماز جمعه بر هر یک از مؤمنان ثابت است، هنگامی که اذان آن اعلام شود یا وقت آن فرا رسد. از این عبارات دو نکته به دست می‌آید:

1. آیه بر اصل وجوب نماز جمعه دلالت دارد.
2. این وجوب همگانی است و شامل همه مؤمنان می‌شود، همان‌گونه که خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» بر آن دلالت دارد.

ذکر «إذا نودی» در آیه، صرفاً زمان تحقق تکلیف را مشخص می‌سازد و وجوب را به همان زمان محدود نمی‌کند، بلکه اصل وجوب نسبت به همه مؤمنان ثابت است، چه در زمان حضور امام باشد و چه در زمان غیبت.[5]

در این زمینه، مبنای امام خمینی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) در باب «خطابات قانونی» نیز بسیار راهگشاست. خطاب «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ناظر به شرافت مؤمنان است، اما این نکته به معنای آن نیست که حکم اختصاص به مؤمنان حاضر در زمان نزول دارد. این خطاب، قانونی است و شامل همه مکلفان می‌شود، چه در عصر نزول حضور داشته باشند و چه در اعصار بعدی، مانند ما که در زمان نزول حضور نداشتیم. نظریه خطابات قانونی امام، تحولی بنیادین در فقه و اصول پدید آورده و آثار مهمی دارد که هنوز آن‌گونه که شایسته است مورد توجه قرار نگرفته است.

اشکال به دلالت «إذا» بر عموم
در ادبیات عرب، واژه «إذا» دلالت بر عموم ندارد و در اصل لفظی مهمل و مبهم به شمار می‌آید. بر این اساس، اگر یک بار متعلق آن تحقق یابد، امتثال محقق می‌شود. ازاین‌رو، اشکال چنین بیان می‌شود که از آیه نمی‌توان وجوب سعی برای هر نداء را استفاده کرد، بلکه تحقق آن در یک مورد کفایت می‌کند.

این اشکال را مرحوم ملاعبدالله تونی مطرح کرده است. به گفته ایشان، «إذا» عموم را افاده نمی‌کند و همین حکم درباره «إن» نیز صادق است. در نظر منطقیان، این دو لفظ از سنخ مهملات‌اند و در قوه به معنای جزئی محسوب می‌شوند. [6] بنابراین، دلالت آیه بر وجوب حضور در همه اوقات نداء تمام نیست و می‌توان آن را به برخی موارد مانند ندای امام (ع) یا نائبان ایشان، اختصاص داد.

پاسخ صاحب حدائق
مرحوم صاحب حدائق در برابر این اشکال تصریح می‌کند که ما در مقام فهم آیه، به معنای صرفاً لغوی «إذا» کاری نداریم. هرچند «إذا» در لغت دلالت بر عموم ندارد و از مهملات به شمار می‌رود، اما در استعمال عرفی، مفهوم عموم را می‌رساند. ایشان برای تأیید سخن خود یادآور می‌شود که در آیات دیگری مانند «إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ»[7] هیچ‌کس در دلالت «إذا» بر تکرار و عموم تردید نمی‌کند، در حالی که لفظ «إذا» در آنجا نیز به کار رفته است.

به بیان ایشان، عرف از این خطاب، دلالت بر عموم و استمرار می‌فهمد. افزون بر این، قرائن خارجی نیز همین معنا را تأیید می‌کند؛ زیرا رسول اکرم (ص) هر جمعه نماز جمعه را اقامه می‌کردند و پس از ایشان خلفای راشدین و سپس امیرالمؤمنین (ع) نیز بر همین سنت استمرار داشتند. بنابراین، اگر «إذا» صرفاً به معنای مهمل لغوی گرفته شود، آیه از فایده تهی خواهد شد و این امر با شأن آیه و با حکمت الهی سازگار نیست. چگونه ممکن است خداوند در سوره‌ای که نام آن «جمعه» است بفرماید: «إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» و مقصود این باشد که مؤمنان تنها یک بار نماز جمعه را به‌جا آورند؟ چنین برداشتی با غرض و شدت لحن آیه هماهنگ نیست.

صاحب حدائق سپس بحث را بر اساس برهان سبر و تقسیم سامان می‌دهد و بیان می‌کند که وجوب سعی در نماز جمعه سه صورت بیشتر ندارد:

1. وجوب سعی تنها یک بار در طول عمر، همانند حج.
2. وجوب سعی به نحو استمرار و عموم در هر جمعه تا روز قیامت.
3. وجوب سعی مشروط به حضور امام معصوم یا نایب او.

این سه احتمال خارج از مفاد «فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ» نیست. البته اگر «فاسعوا» حمل بر استحباب شود، همان‌گونه که مرحوم خویی و برخی دیگر گفته‌اند، و «ذکر الله» به معنای خطبه دانسته شود نه نماز، اساساً وجوب منتفی خواهد بود. اما اگر «ذکر الله» را ـ به قرینه «فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ» ـ به معنای نماز بدانیم، «فاسعوا» امر به وجوب سعی در اقامه نماز جمعه خواهد بود. در این فرض، سه احتمال یاد شده مطرح می‌شود که صاحب حدائق نسبت به هر یک از این احتمالات اینگونه قضاوت می‌کند که احتمال اول، یعنی وجوب یک بار در طول عمر، با اجماع و ضرورت مخالف است و احتمال سوم، یعنی وجوب مشروط به حضور امام یا نایب او، با ظاهر آیه سازگار نیست، بنابراین احتمال دوم، یعنی وجوب به نحو عموم تا روز قیامت، موافق ظاهر آیه است و مورد تأیید قرار می‌گیرد.

ازاین‌رو، صاحب حدائق نتیجه می‌گیرد که هرکس با نگاه دقیق و تحقیقی در آیه تأمل کند، درخواهد یافت که این اشکال بر دلالت «إذا» بر عموم، سست و بی‌پایه است و ضعف آن همانند سستی خانه عنکبوت است. [8]

دیدگاه برگزیده
آیه شریفه «یا أیها الذین آمنوا إذا نودی للصلاة من یوم الجمعة فاسعوا إلی ذکر الله» خطاب به عموم مؤمنان است و همه را شامل می‌شود. برخلاف دیدگاهی که کافران را مکلف به فروع نمی‌داند، این خطاب قانونی، همگان را دربرمی‌گیرد. همان‌گونه که در آیه «یا أیها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً»[9] آمده است، عرف از چنین بیانی شمول و عموم را می‌فهمد. هرچند این عموم لزوماً بر وجوب حمل نشود، اما دست‌کم بر استحباب دلالت خواهد داشت.

بر این اساس، هرگاه روز جمعه فرا رسد و وقت نماز جمعه داخل شود، وجوب این نماز بر هر مؤمنی تحقق می‌یابد. مشابه همین معنا در آیه «وإذا قُرئ القرآن فاستمعوا له»[10] نیز دیده می‌شود؛ زیرا هنگام تلاوت قرآن، وجوب استماع برقرار است. بنابراین، ظاهر آیه نشان می‌دهد که «إذا» نمی‌تواند به معنای مهمل یا جزئی تلقی گردد. اگر چنین معنایی پذیرفته شود، مفاد ظاهری آیه و مقصود شارع از بین خواهد رفت.ازاین‌رو، حتی با فرض حضور امام معصوم (ع)، دلالت آیه بر اصل وجوب نماز جمعه روشن است.

برای توضیح بیشتر، می‌توان به آیه «أحلّ الله البیع»[11] توجه کرد. فقهای متقدم و متأخر، از جمله شیخ انصاری در مکاسب، این آیه را دلیل بر مشروعیت اصل بیع دانسته‌اند، حتی در صورتی که بیع به صورت معاطاتی باشد. با این حال، آیه مذکور مطلق تمام حالات را دربرنمی‌گیرد؛ بلکه صرفاً اصل مشروعیت بیع را بیان می‌کند و جزئیات آن مانند صدور از صبی یا بالغ و تحقق به صیغه یا معاطات را مشخص نمی‌سازد.

در مسئله نماز جمعه نیز وضعیتی مشابه وجود دارد. آیه شریفه، اصل تشریع و وجوب نماز جمعه را ثابت می‌کند، اما این‌که این وجوب مشروط به حضور امام معصوم (ع) است یا در زمان غیبت نیز جریان دارد، در این آیه بیان نشده و مقام آیه متکفل این جهت نیست.

بنابراین، آیه صرفاً بر اصل وجوب دلالت دارد، ولی تفصیل مربوط به شرایط امامت و زمان حضور یا غیبت از آن استفاده نمی‌شود. شایان ذکر است که برخی اشکالات دیگر نیز در این زمینه مطرح است که بررسی آن‌ها در مباحث آینده انجام خواهد شد.

وَ صَلَّی الله عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرینْ

پاورقی
[1] «انّ‌ الآيات ليست بصدد تشريع الجمعة و إثبات وجوبها بل نزلت بعد ما كانت من قبل مشرعة و كان رسول اللّٰه صلّى اللّٰه عليه و آله يقيمها، فإنها نزلت بالمدينة و قد عقدها و أقامها صلّى اللّٰه عليه و آله في طريق مهاجرته إليها على ما في التواريخ فالآيات الشريفة إنما وردت في مقام التوبيخ و التعيير لمن ترك حضور الجمعة المنعقدة و قدّم التجارة أو اللهو عليها بعد ما كان أصل تشريعها بشرائطها مفروغا عنه. » (‏البدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، ص 15.)
[2] « ثمّ‌ إنّ‌ إطلاق الآية يقتضي ثبوت الوجوب مع حضور الإمام و غيبته، و هوكذلك عند أكثر الأصحاب» (‏مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، ج 1، ص 261.)
[3] «عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ قَالَ اعْمَلُوا وَ عَجِّلُوا فَإِنَّهُ يَوْمٌ مُضَيَّقٌ عَلَى الْمُسْلِمِينَ فِيهِ وَ ثَوَابُ أَعْمَالِ الْمُسْلِمِينَ فِيهِ عَلَى قَدْرِ مَا ضُيِّقَ عَلَيْهِمْ وَ الْحَسَنَةُ وَ السَّيِّئَةُ تُضَاعَفُ فِيهِ قَالَ وَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ أَصْحَابَ النَّبِيِّ ص كَانُوا يَتَجَهَّزُونَ لِلْجُمُعَةِ يَوْمَ الْخَمِيسِ لِأَنَّهُ يَوْمٌ مُضَيَّقٌ عَلَى الْمُسْلِمِينَ.»(‏الکافی (اسلامیه)، ج 3، ص 415، حدیث 10.)
[4] ‏الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج 9، ص 399.
[5] استاد معظّم: برخلاف برخی برداشت‌های رایج، کتاب حدائق مشحون از دقایق اجتهادی و مباحث دقیق فقهی است. ازاین‌رو، در تقویت فهم فقهی توجه به منابعی چون جواهر و حدائق اهمیت فراوان دارد، هرچند این امر به معنای نفی بهره‌گیری از آثار فقهی معاصر نیست.
[6] « و قد صرّح المنطقيون بأنّ‌ «إذا» و «أنّ‌» للإهمال، و المهملة فى قوّة الجزئية، فيصير الحاصل وجوب الحضور فى بعض أوقات النداء، فنحتمل اختصاصه بنداء الإمام أو نائبه.» (‏دوازده رساله فقهی درباره نماز جمعه از روزگار صفوی، ص 412.)
[7] ‏قرآن کریم، سوره مائده، آیه 6.
[8] « و قد أورد على هذا الدليل وجوه من الإيرادات لا بأس بذكرها و ذكر ما أجيب به عنها: الأول - ان كلمة «إذا» غير موضوعة للعموم لغة فلا يلزم وجوب السعى كلما تحقق النداء بل يتحقق بالمرة و هي عند تحقق الشرط. و الجواب عن ذلك ان «إذا» و ان لم تكن موضوعة للعموم لغة إلا انه يستفاد منها العموم في أمثال هذه المواضع اما بحسب الوضع العرفي أو بحسب القرائن الدالة عليه كما قالوه في آية الوضوء و أمثالها، على ان حملها على الإهمال يجعل الكلام خاليا من الفائدة المعتد بها و هو مما يجب تنزيه كلام الحكيم عنه. و أيضا فإنه لا يخلو اما أن يكون المراد إيجاب السعي و لو في العمر مرة واحدة أو إيجابه على سبيل العموم أو إيجابه بشرط حضور الإمام أو نائبه، لا سبيل إلى الأول لمخالفته لإجماع المسلمين إذ الظاهر انهم متفقون على انه ليس المراد من الآية إيجاب السعي و لو في الجملة بحيث يتحقق بالمرة بل الظاهر المعلوم اطباقهم على ان المراد التكرار، و هذا بحمد الله سبحانه ظاهر لا يقبل الإنكار. و اما الثالث فإنه لا سبيل إليه أيضا لكونه خلاف الظاهر من اللفظ إذ لا دلالة للفظ عليه و لا قرينة تؤنس به و تشير اليه، و العدول عن الظاهر يحتاج الى دليل قاهر. على انك قد عرفت و ستعرف ان شاء الله تعالى انه لا وجود لهذا الشرط الذي ذكروه و لا معنى لهذا الاعتبار الذي اعتبروه. و حينئذ فيتعين الثاني و هو المطلوب.
و زاد بعض الأفاضل في الجواب قال: و ايضا الخطاب عام بالنسبة الى جميع المؤمنين سواء تحقق الشرط المدعى بالنسبة إليه أم لا فعلى تقدير تجويز ان لم يكن المراد بالآية التكرار يلزم إيجاب السعي على من لم يتحقق الشرط بالنسبة اليه و لو مرة و يلزم منه الدوام و التكرار لعدم القائل بالفصل. انتهى.
و بالجملة فإنه لا يخفى على المتأمل بعين التحقيق و المنصف الناظر بالفكر الصائب الدقيق ان هذه المناقشة من المناقشات الواهية المضاهية لبيت العنكبوت و انه لا ضعف البيوت، إذ لا يخفى على من تأمل سياق السورة المذكورة و فعله صلى الله عليه و آله مدة حياته و الخلفاء من بعده حقا أو جورا ان المراد من الآية انما هو التكرار و الاستمرار مدى الأزمان و الأعصار لا ما توهمه هذا المورد من صدق ذلك و لو مرة واحدة. » (‏الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، ج 9، ص 399-400.)
[9] قرآن کریم، سوره احزاب، آیه 41.
[10] قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 204.
[11] قرآن کریم، سوره بقره، آیه 275.

منابع
علاوه بر قرآن.
بحرانی، یوسف بن احمد، الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم.، 1363.
بروجردی، حسین، البدر الزاهر في صلاة الجمعة و المسافر، قم - ایران، مکتب آية الله العظمی المنتظري، 1416.
جعفریان، رسول، دوازده رساله فقهی درباره نماز جمعه از روزگار صفوی، ، انصاريان، 1381ه.ش.
فاضل جواد، جواد بن سعید، مسالک الأفهام إلی آیات الأحکام، با محمدباقر بهبودی، محمدباقر شریف‌زاده، و محمدتقی کشفی، مرتضوی، 1365 ه.ش.
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی (اسلامیه)، تهران، دار الکتب الإسلامیة، 1363ه.ش.

برچسب ها :

خطابات قانونیه صلاه الجمعه سوره الجمعه ذکر الله نودی فاسعوا الی ذکر الله یا ایها الذین آمنوا عمومیت اذا

نظری ثبت نشده است .