موضوع: نماز جمعه
تاریخ جلسه : ۱۴۰۴/۷/۲۹
شماره جلسه : ۲۴
-
خلاصه جلسه گذشته
-
اشکالات مرحوم حائری به اجماعات
-
اشکال اول: وجوب تعیینی در فرض وجود امام جماعت
-
پاسخ: ظهور عبارات در مشروعیت نه وجوب تعیینی
-
قرائن دال بر مشروعیت اقامهی نماز جمعه در عصر غیبت
-
1. سازگاری اذن با ترخیص
-
2. ظهور «مَن یأمره السلطان» در نصب خاص
-
3. ظهور «لا بأس» در جواز اقامه
-
اشکال دوم: ظهور عبارات شیخ مفید، صدوق و کراجکی در وجوب تعیینی
-
بررسی عبارت مرحوم کراجکی
-
تحلیل تعبیر «إمام مرضیّ»
-
عدم ظهور عبارت «صفات یتقدم الجماعه» در صفات امام جماعت
-
پاسخ به اشکال لغویت بیان احکام دوارن حضور توسط فقها
-
اشکال سوم:عدم تحقق اجماع در کلام سید مرتضی
-
پاسخ: ظهور عبارت سید مرتضی در اشتراط امام معصوم در صحت
-
اشکال چهارم: مرکب بودن اجماع بر عدم وجوب تعیینی در عصر غیبت
-
پاسخ: وجود اجماع بسیط در مساله
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در ادامه، نوبت به بررسی اشکالات مرحوم آیتالله حائری (قدسسره) دربارهی اجماعات این مسئله میرسد. به تصریح ایشان بحث دربارهی اجماع بر اشتراط در زمان بسط ید معصوم (مانند دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع)) برای ما بیفایده است،[1] زیرا در آن زمان، اصل حضور امام محقق بوده است. اما اجماع ادعایی بر «عدم وجوب تعیینی» در عصر غیبت، به دلایلی چند تضعیف میشود. به همین جهت، ده اشکال بر این دو اجماع وارد کردهاند که در ادامه به تبیین و پاسخ به آنها پرداخته خواهد شد.
نخستین اشکال مرحوم حائری بر اجماع، ناظر به زمان پیدایش آن است. ایشان میفرماید: این اجماع در دوران شیخ مفید و سید مرتضی وجود نداشته، بلکه پس از زمان شیخ طوسی پدید آمده است. دلیل ایشان آن است که از عبارت شیخ طوسی چنین برمیآید که اشتراط نماز جمعه به حضور امام معصوم تنها در فرض تمکّن از شرکت در نماز جمعهای است که امام آن را اقامه میکند، نه بهطور مطلق. شاهد بر این معنا، استثنای حالت بیماری از کلام شیخ و نیز تصریح او به این است که اذنِ ائمه (ع) برای اقامهی نماز جمعه بهمنزلهی نصب عام بوده است، مشروط بر آنکه امام جماعت صلاحیت لازم را داشته باشد.[3]
در کلمات شیخ مفید و شیخ طوسی چند قرینه وجود دارد که نشان میدهد مقصود از این تعبیرات، صرف مشروعیت است نه وجوب تعیینی.
1. سازگاری اذن با ترخیص
لفظ «اذن» در متون فقهی، ظهور در ترخیص دارد و معمولاً با وجوب تعیینی سازگار نیست. هنگامیکه شیخ میفرماید «مأذونٌ فیه، مرغبٌ فیه»، این تعبیر نشان از جواز و رغبت دارد، نه الزام. اگر وجوب تعیینی مقصود بود، تعبیراتی مانند «یجب علی کل مسلم» مناسبتر بود. بنابراین، اذن در اینجا قرینهای بر وجوب تخییری است و مفیدِ ترخیص میباشد، نه تعیین.
2. ظهور «مَن یأمره السلطان» در نصب خاص
در المبسوط شیخ طوسی پس از تقسیم شرایط به دو دستهی راجع به وجوب و راجع به صحت انعقاد، شروط صحت را چهار مورد میداند و نخستین آن را «السلطان العادل أو من یأمره السلطان» ذکر میکند.[4] مراد از «من یأمره السلطان» همان منصوب خاص از جانب امام معصوم است، نه هر امام جماعتی که واجد شرایط باشد. افزون بر این، شیخ در ادامهی بحث میفرماید: «ولا یجوز مع حضور الإمام العادل أن یتولّى الجمعة غیره»[5]، که صریح است در انحصار اقامهی جمعه به امام معصوم یا منصوب خاص او. بنابراین، اگر این نصب در عصر غیبت وجود نداشته باشد، دلالتی بر وجوب تعیینی اقامهی جمعه در آن زمان نخواهد داشت.
3. ظهور «لا بأس» در جواز اقامه
در بخش پایانی، شیخ میگوید: «ولا بأس أن یجتمع المؤمنون فی زمان الغیبة یصلّون جمعةً بخطبتین[6]». تعبیر «لا بأس» صریح در جواز است و هیچگونه ظهور در وجوب ندارد. این تعابیر آشکارا بر مشروعیت اقامهی نماز جمعه در عصر غیبت دلالت دارد، نه بر وجوب تعیینی آن.
بر این اساس، تعبیرات شیخ نهتنها نافی آن اجماع بر وجوب تعیینی در عصر غیبت نیست، بلکه در جهت تأیید آن است.
اشکال دوم مرحوم حائری این است که عبارات شیخ مفید، شیخ صدوق و کراجکی ظهور در «وجوب تعیینی نماز جمعه در عصر غیبت» دارد. ایشان میگوید ظاهر کلام این سه فقیه آن است که نماز جمعه در زمان غیبت نیز بهصورت تعیینی واجب است.
اما در جلسات پیشین عبارات شیخ مفید را از المقنعه بهتفصیل بررسی کردیم و روشن شد که بر خلاف برداشت مرحوم حائری، از آن وجوب تعیینی استفاده نمیشود.
مرحوم کراجکی، از شاگردان برجستهی سید مرتضی، شیخ مفید و شیخ طوسی است. وی در کتاب تهذیب المسترشدین ـ بنابر نقل مفتاح الکرامة ـ مینویسد:
و إذا حضرت العدة التی تصح أن ینعقد بحضورها الجماعة یوم الجمعة، و کان إمامهم مرضیّاً متمکناً من إقامة الصلاة فی وقتها و إبراز الخطبة علی وجهها، و کانوا حاضرین آمنین ذکوراً بالغین، وجب علیهم فریضة الجمعة، و کان علی الإمام أن یخطب بهم خطبتین یصلی بهم بعدهما رکعتین.[7]
در تبیین عبارت فوق باید گفت تعبیر «إمام مرضیّ» در کلام کراجکی معادل همان تعبیر «إمام مأمون» در کلام شیخ مفید است. در فرهنگ فقهی قدما، الفاظی مانند «مأمون»، «مرضيّ» و گاه «صالح» در مقام اشاره به امام معصوم (ع) به کار میرفته است، نه صرفاً امام عادل.
برخی از پژوهشگران معاصر کوشیدهاند ثابت کنند که شیخ مفید در برخی موارد واژهی «مأمون» را دربارهی افراد عادل غیرمعصوم نیز بهکار برده است، اما این دیدگاه قابلقبول نیست. فقیه وقتی از امام جماعت عادل سخن میگوید، تعبیر «عادل» را به کار میبرد نه «مأمون» یا «مرضيّ». در مقابل، در فضایی که طرح صریح عنوان «معصوم» ممکن نبوده یا موجب حساسیت سیاسی میشده است ـ همانند دوران حکومتهای مخالف اهلبیت (ع) ـ فقهای شیعه از تعبیراتی مانند «مأمون» یا «مرضيّ» برای اشاره به امام معصوم استفاده میکردند.
اجماع در این مسأله از نوع بسیط است نه مرکب؛ زیرا قدما، از شیخ مفید تا سید مرتضی و دیگران، بهصورت صریح تصریح کردهاند که صحت، انعقاد و وجوب تعیینی نماز جمعه مشروط به حضور امام عادل است. این تصریحات متعدد (در حدود بیست تا سی عبارت از فقهای متقدّم) بر یک امر واحد یعنی اشتراط حضور امام معصوم دلالت دارد، نه بر دو قول متباین. ازاینرو، همانگونه که صاحب جواهر نیز از آن بهعنوان مؤید استفاده کرده، این اجماع در حقیقت اجماع بسیط بر عدم وجوب تعیینی در عصر غیبت است، نه اجماع مرکب ناشی از جمع دو دیدگاه متخالف.
پاورقی
[1] « فإطلاق الإجماع المدّعى على الاشتراط موهون جدّا بما يذكره - قدّس سرّه - بنفسه في كتابيه.» (صلاة الجمعة (حائری)، ص 57.)
[2] « و توضيح الكلام بأزيد من ذلك: أنّ الكلام في ثبوت الإجماع على الاشتراط في زمان بسط يد المعصوم عليه السّلام، لا يهمّنا و لا ينفعنا. و أمّا الإجماع المدّعى على عدم الوجوب التعيينيّ في زمان الغيبة، موهون بأمور تقدّم بعضها» (همان، 75.)
[3] « الأوّل: تأخّر ذلك عن المفيد و المرتضى بل الشيخ قدّس سرّه، لأنّه قد تقدّم أنّ الظاهر من عبارة الشيخ هو الاشتراط مع التمكّن من حضور جمعة الإمام، لاستثناء حال المرض في كلامه، و لاستفادة الإذن الجاري مجرى النّصب لكلّ، بشرط صلاحيّة الإمام للجماعة.» (همان.)
[4] « فأما الشروط الراجعة إلى صحة الانعقاد فأربعة: السلطان العادل أو من يأمره السلطان، و العدد سبعة وجوبا، و خمسة ندبا، و أن يكون بين الجمعتين ثلاثة أميال فما زاد عليها، و أن يخطب خطبتين.» (المبسوط في فقه الإمامیة، ج 1، ص 143.)
[5] همان، ج 1، 148.
[6] صلاة الجمعة (حائری)، ج 1، 151.
[7] مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة (ط. القدیمة)، ج 3، القسم الاول، ص 59.
[8] المقنعة، ص 163.
[9] صلاة الجمعة (حائری)، 75.
[10] همان، 76.
حائری، مرتضی، صلاة الجمعة (حائری)، قم - ایران، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، 1418.
حسینی عاملی، محمدجواد بن محمد، و علامه حلی، حسن بن یوسف، مفتاح الکرامة في شرح قواعد العلامة (ط. القدیمة)، جامع فقه 3 (کتابخانه و دانشنامه تخصصی فقه)، دار إحياء التراث العربي، بیتا.
طوسی، محمد بن حسن، المبسوط في فقه الإمامیة، مکتبة المرتضوية، 1387.
مفید، محمد بن محمد، المقنعة، جماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم. مؤسسة النشر الإسلامي، 1410.
نظری ثبت نشده است .