موضوع: وضع
تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۹/۲۲
شماره جلسه : ۴۸
-
خلاصه مباحث گذشته
-
تبیین عبارات مرحوم عراقی (رحمهالله) در نهایه الافکار و مقالات الاصول
-
بررسی کلام مرحوم عراقی (رحمهالله)
-
ادامه بررسی کلام مرحوم عراقی (رحمهالله)
-
اقسام عام طبق نظر مشهور
-
جمعبندی بحث
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مباحث گذشته
مرحوم محقق عراقی (اعلی الله مقامه الشریف) در باب وضع عام موضوع له عام و مقابل تفسیر مشهور که میگفتند کلی را جدای از خصوصیات تصور کرده و لفظ را برای همان کلی معرّای از خصوصیات قرار بدهیم، فرمود تصویر دیگر این است که کلی یک مفهوم اجمالی حاکی از خصوصیات و در ضمن و همراه خصوصیات به عنوان متصور در نظر گرفته شود؛ نه اینکه خصوصیات را دخیل در موضوع له بدانیم بلکه این خصوصیات منشأ برای انتزاع این معنای کلی است.عمده فرق بین دو تفسیر این است که طبق نظریه مرحوم عراقی (رحمهالله) چون احضار تمام صور ذهنیه افراد کلی مانند زید، عمرو، بکر و... در ذهن امکان ندارد، لذا مفهوم اجمالی از این افراد به عنوان جهت مشترکه استخراج میشود که حاکی از صور ذهنیه است، اما آلت و طریق لحاظ آن همین صور ذهنیه میّباشد؛ مثلاً واضع صد صورت ذهنیه را در نظر میگیرد و بعد از آن به یک مفهوم اجمالی میرسد و این لفظ را برای همان مفهوم اجمالی وضع مینماید.
به بیان دیگر مشهور کلی را صرف نظر از خصوصیات در نظر میگیرند اما مرحوم عراقی (رحمهالله) کلی را در ضمن خصوصیات تصور مینماید.
تبیین عبارات مرحوم عراقی (رحمهالله) در نهایه الافکار و مقالات الاصول
الف- ایشان درصدد است تا تصویر مشهور را ابطال نماید به این بیان که کلی بدون در نظر گرفتن خصوصیات قابل تصویر نیست برای اینکه منشأ کلی، صور ذهنیه است و صور ذهنیه هم عنوان خصوصیات را برای آن کلی دارند؛ لذا زمانیکه واضع کلی را تصور مینماید، باید کلی در ضمن خصوصیات را درنظر بگیرد.
این احتمال با استدلال مرحوم عراقی (رحمهالله) در نهایة الافکار سازگاری بیشتری دارد چرا که ایشان میفرماید به هیچ وجه کلی بدون خصوصیات قابل تصور نیست؛ یعنی در خارج هر فرد حصهای غیر از حصه فرد دیگر دارد و واضع افراد خارجیه را باید تصور کند و چون نمیتوان همه را احصاء و تصور کند لذا برای حکایت از این صور یک اجمالی را در نظر میگیرد.
ب- ایشان درصدد است که بگوید هر دو تفسیر نسبت به عام امکان دارد؛ یعنی هم میتوان کلی را جدای از خصوصیات در نظر گرفت و هم میتوان کلی را در ضمن خصوصیات در نظر بگیریم. این احتمال با کلمات ایشان در مقالات الاصول سازگاری بیشتری دارد.
بررسی کلام مرحوم عراقی (رحمهالله)
اشکال اول: این اشکال در کلمات مرحوم محقق اصفهانی (رحمهالله) و مرحوم امام خمینی (رحمهالله) مطرح شدهاست. ایشان میفرماید هر چند مرحوم عراقی (رحمهالله) در بیان نظریه مختارشان به دنبال فرار از نظریه رجل همدانی (رحمهالله) در کلی طبیعی هستند، اما در نهایت نظریه ایشان به نظریه رجل همدانی (رحمهالله) بازگشت مینماید.
توضیح مطلب اینکه در منطق، مشهور میگویند در هر فرد، تمام حقیقت کلی طبیعی در عالم خارج وجود دارد؛ لذا نسبت کلی طبیعی به افراد، نسبت آباء به انباء است.
اما رجل همدانی (رحمهالله) میگوید کلی طبیعی مانند حیوانٌ ناطق در عالم خارج یک وجود دارد که یک قسمت آن در زید، قسمت دیگر در عمرو و قسمت دیگر در بکر است و این حصهها مانند یکدیگر نیستند؛ مانند نخ تسبیح که دانههای آن مثل افراد کلی طبیعی در عالم خارج هستند اما نخ تسبیح در تمام آنها موجود است و هر دانه بخشی از این نخ را دارد.[1]
ضمن اینکه ایشان جایگاه مسئله را در مرحله ذهن بیان نمودند در حالیکه نظریه رجل همدانی (رحمهالله) در مورد کلی طبیعی، مربوط به عام خارج است؛ یعنی مرحوم عراقی (رحمهالله) میگوید واضع صورت زید و عمرو را در نظر میگیرد و از آنجا که نمیتوان تمام افراد را تصویر کند، یک مفهوم اجمالی جامع بین افراد را در نظر میگیرد و این مسئله ارتباطی به رأی رجل همدانی (رحمهالله) و نظریه مشهور در کلی طبیعی و در عالم خارج ندارد.
ادامه بررسی کلام مرحوم عراقی (رحمهالله)
توضیح مطلب اینکه ایشان میفرماید جامع بین زید، عمرو، بکر و خالد همان نفس ماهیت است و خصوصیات افراد از آن خارج است یعنی هر چند در عالم خارج بین جامع و خصوصیات اتحاد وجودی ایجاد شدهاست اما زمانیکه بخواهید جامع بما هو جامع را تصور نمائید یا معقول نیست یا لازم نیست آنرا در ضمن خصوصیات در نظر بگیرید.[2]
اما اگر تعبیر عدم لزوم را در نظر بگیریم، مرحوم عراقی (رحمهالله) میتواند بگوید هر چند لازم نیست، ولی واضع میتواند این کار را انجام بدهد یعنی یک بار من جامع را در ضمن خصوصیات و یک بار جدای از خصوصیات در نظر بگیرد. لذا این اشکال نیز بر مرحوم محقق عراقی (رحمهالله) وارد نیست.
اقسام عام طبق نظر مشهور
الف- مشهور: عام و کلی مانند حیوان ناطق باید به قید اطلاق تصور شود در نتیجه اطلاق جزء موضوع له است و بالوضع دلالت بر اطلاق مینماید.
ب- سلطان العلماء(رحمهالله): عام و کلی به صورت مهمل تصور شود و حتی قید اطلاق نیز در آن وجود نداشته باشد؛ در نتیجه طبق این مسلک برای اطلاق در لفظ انسان، نیاز به مقدمات حکمت وجود دارد تا بگوئیم لفظ انسان شامل جمیع افراد است.
جمعبندی بحث
[1] ـ «إنّ الجامع الخارجيّ بنعت الوحدة يساوق الوجود الواحد بالوحدة العدديّة؛ ضرورة مساوقة الوحدة للوجود، و فساده أوضح من أن يخفى، و هو رحمه اللّه و إن فَرّ من ذلك قائلاً: إنّ الحصص متكثّرة الوجود لئلا يلزم الوحدة العدديّة، لكن كرّ عليه بالالتزام بالجامع الموجود بالوجود السعي الّذي توهّم كونه منشأ انتزاع المفهوم الواحد، و كونه مؤثّراً عند اجتماع العلّتين على معلوم واحد، و إن سمّاه واحداً ذاتيّاً و سنخيّاً، و هذا رأي الرّجل الهمدانيّ، و لعلّ منشأ توهّمه- أيضا- ما توهّم من قيام البرهان عليه....» مناهج الوصول إلى علم الأصول، ج1، ص: 61 و تهذيب الأصول، ج1، ص: 27.
[2] ـ «ثمّ مع تسليم تحقّق الجامع الكذائي- لو فرض وضع اللفظ له- لا يعقل إحضار الخصوصيّات اللاحقة له خارجاً في الذهن، لأنّ الجامع لم يكن ذاته إلاّ نفس الماهيّة، و الخصوصيّات خارجة عنها، و اتّحادها معها أو لصوقها بها- بزعمه- و لزومها لها خارجاً لا يوجب إحضارها في الذهن بلفظ موضوعٍ لغيرها ما لم يكن بينهما لزوم ذهنيّ، و هو غير معلول للاتّحاد أو الالتصاق، و مجرّد كونها جامعاً بينها لو أوجب ذلك لزم إحضار الخصوصيّات باللفظ الموضوع لنفس الماهيّة؛ لأنّها- أيضا- موجودة بوجودها و متّحدة معها و لو بنعت الكثرة. و بالجملة: الاتحاد الخارجي غير الانفهام من اللفظ.» مناهج الوصول إلى علم الأصول، ج1، ص: 63.
نظری ثبت نشده است .