موضوع: وضع
تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۱۰/۲
شماره جلسه : ۵۶
-
خلاصه مباحث گذشته
-
ثمره تحقیق در بحث
-
امکان اقسام وضع، طبق مبانی موجود در حقیقت وضع
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مباحث گذشته
گفتیم در اقسام وضع سه بحث کلی وجود دارد: الف- تصویر و معنای این اقسام. ب- امکان این اقسام. ج- وقوع این اقسام.در بحث امکان عمده محل نزاع مربوط به وضع عام موضوع له خاص و وضع خاص موضوع له عام بود. اشکال موجود در وضع عام موضوع له خاص تبیین شد و با جوابی که ما بیان نمودیم، مجموعاً پنج جواب از این اشکال ذکر شد.
ثمره تحقیق در بحث
از دیگر ثمرات مبنای ما این است که واضع در یک وضع میتواند معنای کلی را تصور و موضوع له را هم کلی و هم جزئی قرار بدهد؛ برای اینکه ملاک در موضوع له ارتباط داشتن به معنای متصور است؛ خواه به نحو کلی و یا به نحو جزئی باشد.
البته این قسم، قسمی خارج از این اقسام اربعه که حصر آنها عقلی است نمیباشد؛ بلکه معنای متصور عام است که وضع عام میشود، اما موضوع له گاهی عام و گاهی خاص است که به اعتبار عام، موضوع له عام و به اعتبار خاص، موضوع له خاص خوهد شد و هر دو در یک وضع محقق میشوند.
اما طبق بیان مشهور در یک وضع، وضع عام موضوع له خاص و در وضع دیگر و عملیات دوم، وضع عام موضوع له عام خواهد شد؛ در نتیجه در یک وضع، واضع نمیتواند هم موضوع له عام و هم موضوع له خاص را برای مفهوم عام قرار بدهد.
به بیان دیگر به نظر ما در نزاع بین حکایت و انتقال، مبنای انتقال صحیح است. در انتقال هم میگوئیم، انتقال «بما یرتبط بالمعنی المتصور» کافی است. در مرحله بعد میگوئیم این امکان وجود دارد که یک مصداق «ما یرتبط» کلی و مصداق دیگر افراد باشد و شاید در الفاظ نیز برای اینگونه وضع مثال وجود داشته باشد.
البته طبق مختار صاحب منتقی الاصول (رحمهالله) و ما، تصور معنا نه اجمالاً و نه تفصیلاً لازم نیست؛ اما این نکته ضروری است که باید بین موضوعٌ له و معنای متصور ارتباط –رتبهای نازل از انتقال- وجود داشته باشد؛ مثلاً اگر واضع انسان را تصور نموده و آنرا برای درخت قرار بدهد، صحیح نیست.
هر چند الفاظ موجود در زبان عربی مانند «عین» که بیش از 70 معنا برای آن وجود دارد در واضع واحد نبودهاست بلکه قبیلهها و مردم مختلف و در بلاد مختلف این لفظ را در معانی مختلف استفاده نمودهاند، اما به نظر ما در عملیات وضع و در یک مرتبه، یک معنای کلی در نظر گرفته میشود و لفظ را برای آنچه با این معنای کلی ارتباط دارد وضع مینماید که این مسئله حتی در اضداد مثل سرما و گرما که مرتبط به این معنا هستند امکان دارد.
امکان اقسام وضع، طبق مبانی موجود در حقیقت وضع
نظریه مشهور و مختار ما: اقسام وضع طبق نظریه مشهور و مختار ما که وضع تعیین اللفظ للمعنی باشد، روشن است؛ به این بیان که واضع یا معنای عام را در نظر میگیرد و لفظ را برای همان قرار میدهد که وضع عام موضوع له عام میشود. یا معنای عام را در نظر میگیرد و لفظ را برای افراد قرار میدهد که وضع عام موضوع له خاص میشود و...
ذاتی بودن علقه بین لفظ و معنا: ظاهراً طبق این مبنا مجالی برای این تقسیم نیست، برای اینکه لازم نیست واضع معنایی را به عنوان عام تصور نموده و لفظ را برای آن قرار بدهد تا وضع عام موضوع له عام محقق شود.
طبق این مبنا، معنای موضوع له را باید ملاحظه نمائیم که یا عام و یا خاص است و چیزی به نام وضع عام نداریم و فقط میگوئیم این لفظ یا معنای عام و یا معنای خاص دارد.
مبنای محقق عراقی(رحمهالله): ایشان گفت اعتبار واسطه در ثبوت برای تلازم واقعی بین لفظ و معنا است. طبق این مبنا نیز اقسام چهارگانه صحیح است، به این جهت که وقتی اعتبار به میان بیاید، اعتبار کننده معنای عام را در نظر میگیرد. اگر تلازم واقعی بین لفظ و معنای عام موجود شد وضع عام و موضوع له عام میشود. اگر تلازم واقعی بین لفظ و معنای خاص موجود شد، وضع عام و موضوع له خاص خواهد شد و...
مسلک تنزیل: تنزیلیها میگویند واضع لفظ را نازل منزله معنا قرار میدهد به این بیان که ابتدا معنایی را تصور نموده و سپس لفظ را نازل منزله آن معنا قرار میدهد.
طبق این مبنا نیز اقسام چهارگانه ممکن است به این بیان که به واضع میگوئیم قبل از اینکه این لفظ را نازل منزله معنای عام یا خاص قرار بدهی، کدامیک از معنای عام و یا خاص را در نظر گرفته بودی؟!
مسلک، تعهد، اعتبار و علامیت: طبق قول به تعهد، اعتبار –مختار مرحوم محقق اصفهانی و مرحوم والد ما رضوان الله تعالی علیهما- و علامیت نیز این اقسام ممکن است.
مبنای شهید صدر (رحمهالله) (قرن الاکید): طبق مبنای «قرن الاکید» باید دید وضع عام موضوع له خاص چگونه محقق میشود؟! به بیان دیگر طبق این مبنا در مورد وضع عام موضوع له عام یا وضع عام موضوع له خاص میگوییم واضع بین لفظ و معنای عام یا خاص اقتران ایجاد نمودهاست؛ اما در مورد اینکه بگوئیم کلی اشاره را در نظر گرفته باشد و لفظ «هذا» را برای افراد اشاره قرار بدهد، باید دید این اقتران چگونه حاصل میشود؟!
مرحوم شهید صدر (رحمهالله) در باب وضع تعیینی فرمود: یک عامل کیفی در میان است و سبب ایجاد قرن الاکید میشود؛ اما در این قسم مشکلی که مشهور با آن مواجه بود این است که چگونه امکان دارد افرادی که تصور نشدهاند موضوع قرار گیرند چه رسد به اینکه بگوئیم بین لفظ و این افراد قرن الاکید ایجاد شدهاست و به نظر ما این مطلب مشکل است.
همین بحث یکی از مبعّدات نظریه مرحوم شهید صدر (رحمهالله) در باب حقیقت وضع است برای اینکه در وضع عام موضوع له خاص قرن الاکید بین لفظ و افراد معنا ندارد.
نظری ثبت نشده است .