درس بعد

مقدمه اصول

درس قبل

مقدمه اصول

درس بعد

درس قبل

موضوع: وضع


تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۱۰/۲۴


شماره جلسه : ۶۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی کلام مرحوم آخوند (رحمه‌الله) طبق تفسیر مرحوم اصفهانی(رحمه‌الله)

  • جمع‌بندی بحث

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين



بررسی کلام مرحوم آخوند (رحمه‌الله) طبق تفسیر مرحوم اصفهانی(رحمه‌الله)
بر تفسیر مرحوم محقق اصفهانی (رحمه‌الله) از کلام مرحوم آخوند (رحمه‌الله) چند اشکال وارد است:

اشکال اول:
ایشان فرمود لحاظ معنی، از شؤون معنی است و استقلالیت و آلیت وصف برای خود معنا نیست، بکله وصف برای متعلق و لحاظ معنی است.

اشکال این است که اگر وصف برای معنا نباشد موضوع له جزئی نخواهد شد برای این‌که ایشان می‌فرماید آلیت و استقلالیت از اوصاف لحاظ معنا است نه از اوصاف خود معنا، پس اگر داخل در موضوع له نیست جزئیت موضوع له نیز بدون دلیل است.

اشکال دوم:
ایشان فرمود چون حصه‌ای از طبیعی اراده شده‌است، لذا این حصه عنوان جزئی دارد؛ به این بیان که اگر استقلالیّت و آلیت از اوصاف لحاظ باشد، به این معنا است که طبیعی معنی مراد نباشد بلکه حصه‌ای از آن مطرح باشد.

اشکال این است که مرحوم آخوند (رحمه‌الله) موضوع له «مِن» را خود ابتدائیت به نحو عام و کلی می‌داند و حرفی از حصه مطرح نکرده‌است که شما آن‌را مطرح نموده‌اید.

بله در موردی که برای استعمال، نیاز به معنای آلی باشد، کلمه «من» را به کار می‌بریم. اما در همین مورد هم از آن، کلی و طبیعی ابتداییّت اراده نموده‌ایم نه ابتدائیت آلی.

در نتیجه اگر در موردی که متکلم به ابتدائیت نیاز دارد و ابتدائیت آلی را اراده نماید، کلام مرحوم اصفهانی (رحمه‌الله) صحیح است و حصه‌ای از ابتدائیت اراده شده‌است؛ به این بیان که ابتدائیت ماهیّت و طبیعتی است که دارای حصه‌های مختلف، از جمله استقلالیت و آلیت است. پس اگر ابتدائیت آلی اراده شد، حصه اراده شده و در نتیجه موضوع له جزئی خواهد شد. در حالی‌که ادعای مرحوم آخوند(رحمه‌الله) این چنین نیست و ایشان می‌گوید در ظرفی که به استعمال آلی نیاز دارید از کلمه «مِن» و در ظرفی که نیاز به لحاظ  استقلالی دارید لفظ «إبتدا» را استعمال نمائید و در هر دو کلی ابتدائیت اراده می‌شود. اما نقش آلیت ‌و استقلالیت مربوط به لحاظ یا ظرف استعمال است.

به بیان دیگر در فرمایش مرحوم اصفهانی (رحمه‌الله) تناقض وجود دارد؛ یعنی ایشان از یک طرف می‌گوید این وصف به حال معنا نیست بلکه وصف به حال متعلق معنا که همان لحاظ است می‌ّباشد. اما از طرف دیگر می‌گوید این معنا حصه می‌شود. اگر می‌گوئید این وصف به حال معنا نیست، یعنی معنا، کلی ابتدائیت است و اگر بگوئید وصف به حال متعلق است چرا نتواند حصه‌ای از معنا باشد؟‍‍!

برای تقریب به ذهن ذکر این مثال مناسب است. در ادبیات زمانی‌که اسم مبتدا واقع می‌شود به این معنا نیست که در موضوع له و مستعمل فیه اسم، ابتدائیت وجود دارد و ابتدائیت قید برای آن است؛ یا زمانی‌که لفظ «انسان» مبتدا می‌شود نمی‌گوئیم ابتدائیت جزء معنای انسان یا این لفظ حصه‌ای از انسانیت است، بلکه کلی انسانیت مراد است.

اشکال سوم:
در اشکال قبل بیان نمودیم که تقییدی وجود ندارد. سلمنا کلام ایشان را قبول نموده و بگوئیم مراد مرحوم آخوند(رحمه‌الله) حصه است، اما این‌که ایشان فرمود حصه جزئی است، صحیح نمی‌ّباشد.

در مانحن فیه کلی، حصه و فرد داریم و حصه فرد و جزئی نیست که بگوئیم موضوع له خاص می‌شود؛ لذا در فلسفه نیز می‌گویند «و الحصّة الکلی مقیّداً یجی.» تعجب است که ایشان نیز می‌فرماید آلیت و استقلالیت مقوّم برای معنا نیست یعنی مربوط به لحاظ معنی است. در این صورت نمی‌توانیم در جایی که «إبتدا» را می‌آوریم بگوئیم حصه‌ای از ابتدائیت منظور است چرا که اینجا هم کلی ابتدائیت مقصود است.

اشکال چهارم‌:
تفسیر ایشان از عبارت مرحوم آخوند (رحمه‌الله) قابل قبول نیست چون لازمه و نتیجه‌اش این است که قبل از استعمال، علقه‌ی وضعیه نداشته باشیم؛ یعنی در موردی که نیاز به معنای آلی داریم، لفظ «إبتدا» و در موردی که نیاز به معنای استقلالی داریم، لفظ «مِن» علقه وضعیه نداشته باشد چرا که وجود علقه متقوم به استعمال است؛ به این بیان که تنها در موردی علقه‌ِی وضعیه بوجود می‌آید که نیاز استقلالی داشته باشیم و لفظ «إبتدا» را استعمال نمائیم، در حالی‌که فساد این مطلب واضح است. اشکالات دیگری نیز نسبت به کلام ایشان به ذهن می‌رسد؛ مثلاً این‌که مرحوم اصفهانی (رحمه‌الله) طبیعی را به دو نوع موجود بالعرض به لحاظ وجود و طبیعی با قطع نظر از لحاظ تقسیم نمودند صحیح نیست؛ برای این‌که این تقسیم نقشی در مدعای مرحوم آخوند (رحمه‌الله) نقشی ندارد و ذکر آن زائد است.

جمع‌بندی بحث
از سه تفسیری که برای عبارت «وضع لیراد» در عبارت مرحوم آخوند (رحمه‌الله) در کفایه مطرح شده بود تنها تفسیر مرحوم عراقی (رحمه‌الله) برای ما قابل قبول است. تفسیر مرحوم نائینی (رحمه‌الله) با تفسیر ایشان تفاوت جوهری ندارد لذا می‌توان این دو را به یک‌دیگر برگرداند به این بیان که بگوئیم «نیاز استعمالی» و «شرط ارتکازی» به یک معنا است. اما تفسیر محقق اصفهانی(رحمه‌الله) به نظر ما از اساس صحیح نیست.

بحث در موضوع له حروف بود که در آن چهار قول مطرح شده بود: قول اول: حروف مانند علامات هستند و معنا ندارند. قول دوم: حرف و اسامی مسانخ با حروف، معنائی مشترک در وضع، موضوع له و مستعمل فیه دارند که مختار مرحوم آخوند(رحمه‌الله) همین قول بود.

تنها اشکال واضح بر این قول، این است که در زمان استعمال کلمه «مِن» در مثل «سر من البصرة»، متبادر به ذهن کلی ابتدائیت و معنائی عام نیست بلکه معنائی خاص به ذهن می‌آید.

و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین


برچسب ها :

مرحوم آخوند و موضوع له حروف مرحوم اصفهانی و موضوع له حروف لحاظ معنی شؤون معنی لحاظ آلیت‌ لحاظ استقلالیت ظرف استعمال

نظری ثبت نشده است .