موضوع: وضع
تاریخ جلسه : ۱۴۰۰/۳/۳
شماره جلسه : ۱۱۳
-
خلاصه مباحث گذشته
-
کلام مرحوم خوئی(ره)
-
ادامه بیان فرض اول: بیان لفظ و اراده شخص
-
کلام مرحوم امام خمینی(ره)
-
کلام مرحوم خوئی(ره)
-
جمعبندی فرض اول
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مباحث گذشته
بحث در اطلاقات و استعمالاتی است که از آن به استعمال اللفظ در لفظ تعبیر میشود و چهار فرض دارند. بحث اصلی این است که ببینیم آیا در این اقسام حقیقتاً عنوان استعمال وجود دارد یا خیر؟! یعنی اگر به آن استعمال اطلاق میشود مسامحه در کار میباشد، برای اینکه استعمال در جایی مطرح میشود که یک طرف لفظ و طرف دیگر معنا باشد.در فرض اول که اطلاق لفظ و اراده شخص بود، اولین اشکال مرحوم صاحب فصول(ره) این بود که اگر متکلم لفظی را به کار ببرد و از آن نفس لفظ اراده شود، منجر به اتحاد دال و مدلول خواهد شد و در جای خود اثبات شدهاست که اتحاد دال و مدلول محال میباشد.
مرحوم آخوند(ره) در پاسخ فرمود: در این فرض تغایر اعتباری وجود دارد و همین مقدار کافی است؛ یعنی از این جهت که لفظ از متکلم صادر شدهاست دال و از این حیث مورد اراده قرار میگیرد مدلول است.
مرحوم اصفهانی(ره) ضمن توضیح جواب مرحوم آخوند(ره)، در باب تضایف ضابطهای جدید را بیان نمودند که طبق آن حتی نیاز به تغایر اعتباری نیز وجود ندارد. اما در ادامه فرمود: استعمال لفظ و اراده شخص مواجه با اشکال است.
کلام مرحوم خوئی(ره)
اشکال این است که بحث در دلالت کلامی است یعنی لفظ باید دلالت بر معنا داشته باشد؛ در حالیکه استدلال مرحوم اصفهانی(ره) به عبارت «یا من دلّ علی ذاته بذاته» ارتباطی به دلالت کلامی ندارد و قیاس مع الفارق است. یعنی این لفظ مراد متکلم و مانند سایر افعال اختیاری او از قبیل گفتن، خوردن، خوابیدن و... است.[1]
ادامه بیان فرض اول: بیان لفظ و اراده شخص
اشکال دوم: ترکیب قضیه از دو جزء: این مطلب مسلم است که قضیه لفظیه مرکب از سه جزء میّباشد: الف- موضوع. ب- محمول. ج- نسبت.
اگر بگوئیم «ز ی د» معنا و دلالتی نداشته و حاکی از چیزی نیست، سبب میشود قضیه لفظی خالی از موضوع شده و مرکب از دو جزء باشد و حال آنکه این مسئله محال است و نسبت متقوم به دو طرف قضیه میباشد.
به بیان دیگر مرحوم صاحب فصول(ره) میفرماید: در اطلاق لفظ و اراده شخص، لفظ «ز ی د» یا دلالت بر معنائی دارد یا ندارد. اگر دلالت داشته باشد که اشکال اول یعنی اتحاد دال و مدلول پیش میآید. اما اگر دلالت نداشته باشد لازم میآید قضیه محکیه مرکب از دو جزء باشد؛ در حالیکه قضیه لفظیه مرکب از سه جزء است.
مرحوم آخوند(ره) در پاسخ میفرماید: در مانحن فیه نیز قضیه مرکب از سه جزء است و همین لفظ یعنی «ز ی د» موضوع بوده و توسط متکلم به ذهن مخاطب القاء شدهاست.
به بیان دیگر در سایر قضایا زمانیکه قصد داریم معنائی را به سبب یک لفظ به مخاطب تفهیم نمائیم، لفظ را واسطه و حاکی قرار میدهیم و مخاطب به سبب تصور آن لفظ انتقال به معنا پیدا میکند.
اما در مانحن فیه که متکلم «ز ی د» را گفته و شخص اللفظ را اراده میکند، «ز ی د» را به ذهن مخاطب القاء نموده و او نیز به معنا منتقل میشود. پس موضوع در قضیه واقعیه و محکیه خود این لفظ ملقای به ذهن مخاطب است.
در نتیجه به نظر مرحوم آخوند(ره) هر چند فرض اول صحیح است اما از قبیل استعمال نیست چون استعمال در موردی است که لفظ حکایت از معنا داشته باشد اما در مسئله محل بحث فقط لفظ و شخص لفظ وجود دارد.
طبق مبنای مرحوم آخوند(ره) در کنار استعمال لفظ در معنا مسئله دیگری به نام القاء داریم. اما اگر مبنای ایشان نپذیریم، استعمال بر دو قسم خواهد بود: الف- استعمال لفظ در معنی اعم معنای موضوع له و غیر موضوع له. ب- استعمال لفظ در لفظ.
شاهد مدعای مرحوم آخوند(ره) این است که شخصی قصد دارد لفظی را فرزند خود تعلیم دهد به هیچ وجه معنای آنرا اراده نمیکند بلکه تنها قصد دارد لفظ را به ذهن او القاء نماید.
از این مطلب در برخی مباحث تفسیری نیز میتوان بهره برد؛ مثلاً در مواردی که خدای تبارک و تعالی میفرماید: «قل»، معنای آن اراده نشدهاست برای اینکه اگر معنا اراده شده بود باید مقول آن بیان میشد؛ پس امکان دارد بگوئیم این مسئله نیز از باب القاء است یعنی خطاب به پیامبر (ص) که مخاطب و سامع است میفرماید: این مطلب را بگو.
یا در حروف مقطعهی قرآن با اینکه تکلفات و احتمالات مختلفی داده شدهاست اما شاید بتوان گفت مقصود القاء لفظ است نه اینکه معنای خاصی داشته باشد؛ مثلا در «الم» تنها قصد القاء لفظ وجود دارد؛ یعنی لفظی ذکر شده و از آن لفظ از باب اراده نوع یا مثل نه شخص لفظ اراده میشود.
در مورد حروف مقطعه قرآن کریم اگر بگوئیم خدای تبارک و تعالی شخص «الم» را اراده نمودهاست باید بگوئیم از باب القای این الفاظ است و اصلاً از باب استعمال نیست و دنبال تفسیر معنا نرویم.
کلام مرحوم امام خمینی(ره)
توضیح مطلب اینکه القاء موجود خارجی به وصف خارجی بودن در ذهن مخاطب معقول نیست و زمانیکه متکلم لفظ «ز ی د» میگوید یک صورت ذهنی در ذهن مخاطب ایجاد میشود. در نتیجه استعمال محقق نشدهاست چون امکان ندارد زید را به وجود خارجی در نفس مخاطب القا نمائید.
در ادامه میفرماید: اگر نام این ایجاد را دلالت بگذارید و بگوئید با «ز ی د» صورت ذهنیه ایجاد شد و به دنبال آن مراد متکلم نیز محقق شد، میگوئیم این دلالت یا القاء واقعی نیست چون وجود خارجی «ز ی د» را نمیتوانیم در نفس مخاطب القاء نمائیم.[2]
کلام مرحوم خوئی(ره)
توضیح مطلب اینکه مرحوم آقای خوئی(ره) در قسم اول مسئله القا را مطرح نموده و القاء را نسبت به متکلم و مخاطب مورد بررسی قرار میدهند:
الف- القاء نسبت به متکلم: حقیقت استعمال طبق نظر مشهور یا «فناء اللفظ فی المعنی» یا «افناء اللفظ فی المعنی» میّباشد. در مقابل مرحوم خوئی(ره) میفرماید: حقیقت استعمال «جعل اللفظ علامةً للمعنی» است.
طبق هر دو مبنا استعمال واقع نشدهاست چون متکلم نه قصد دارد لفظ را در معنا إفنا نماید و نه قصد لفظ را علامت برای معنا قرار بدهد چون معنایی در نظر نگرفته است.
ب- القاء نسبت به مخاطب: بخاطر اینکه قرار است لفظ بدون معنا به ذهن مخاطب القاء شود، پس نسبت به مخاطب نیز استعمال معنا ندارد.[3]
جمعبندي فرض اول
در نتیجه اینکه مرحوم آخوند(ره) و مرحوم آقای خوئی(ره) القاء را مطرح نمودهاند با فرمایش مرحوم امام(ره) که مقابل ایشان قرار دارد، به سبب توجیهی که ذکر نمودیم قابل جمع میباشد.
پس روشن شد قسم اول به هیچ وجه معقول نیست از باب استعمال باشد و عنوان القا را دارد.
[1] ـ «ومن هنا يظهر أنّ قياس المقام بدلالة ذاته تعالى على ذاته قياس مع الفارق، فان سنخ تلك الدلالة غير سنخ هذه الدلالة، إذ أ نّها بمعنى ظهور ذاته بذاته وتجلّي ذاته لذاته، بل ظهور جميع الكائنات بشتى ألوانها وأشكالها من الماديات والمجردات بذاته تعالى، وهذا بخلاف الدلالة هنا فانّها بمعنى الانتقال من شيء إلى شيء آخر. فعلى ضوء ذلك يظهر أنّ إطلاق اللفظ وإرادة شخصه لا يكون من قبيل الاستعمال في شيء، فانّ المتكلم بقوله: زيد ثلاثي مثلًا لم يقصد إلّاإحضار شخص ذلك اللفظ في ذهن المخاطب وهو بنفسه قابل للحضور فيه ومعه لا حاجة إلى الواسطة كما مرّ آنفاً.» محاضرات فى أصول الفقه ( طبع موسسة احياء آثار السيد الخوئي )، ج1، ص: 110.
[2] ـ «و التحقيق: أنّ المتكلّم الّذي بصدد الإخبار عن شخص اللفظ الصادر منه يتلفّظ به حتّى يسمع المخاطب و يتصوّره، فإذا حمل عليه ما يكون من خواصّ هذا اللفظ أو أقام قرينة عليه، يرجع ذهن السامع من الصورة المتصوّرة بالذات إلى اللفظ الصادر من المتكلّم، فاللفظ الصادر منه موجِد في نفس السامع ما يصير في الآن المتأخّر حاكياً و كاشفاً عن لفظه، لا كحكاية اللفظ عن المعنى الموضوع له أو غير الموضوع له؛ ضرورة أنّ الصورة الذهنيّة لم تكن لفظاً و لا موضوعاً، فاللفظ في هذا الإطلاق موجِد لكاشفه في ذهن [السامع]، و يصير منكشفاً في الآن المتأخّر، فلا يكون هذا الانكشاف من قيل الدلالة الوضعيّة، و لا من قبيل إلقاء الموضوع في ذهن السامع، و لو قيل: ذلك الإيجاد- للكشف عن نفسه- دلالة حتّى يكون اللفظ دالاً بواسطة إيجاد كاشفه، و مدلولاً في الآن المتأخّر لانكشافه به؛ فلا مانع منه و لا مشاحّة في الاصطلاح، كما أنّه لو أُطلق عليه الإلقاء ببعض الاعتبارات فلا مانع منه أيضا بعد وضوح الحقيقة.» مناهج الوصول إلى علم الأصول، ج1، ص: 108 و 109.
[3] ـ «أمّا القسم الأوّل منها: وهو ما إذا اطلق اللفظ واريد به شخصه كما إذا قيل: زيد ثلاثي واريد به شخص ذلك اللفظ، فليس هو من قبيل استعمال اللفظ في المعنى في شيء، وذلك لأن لازمه اتحاد الدال والمدلول ذاتاً وحقيقةً، إذ شخص هذا اللفظ دال وهو بعينه مدلول، وهذا غير معقول...» محاضرات فى أصول الفقه ( طبع موسسة احياء آثار السيد الخوئي )، ج1، ص: 108 به بعد.
۰۳ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۴۱
مدیریت محترم سایت السلام علیکم و رحمت الله و برکاته ما جمعی از طلاب در کابل دروس آیت الله (دام ظله العالی) را به صورت جمعی(درکلاس) گوش می کنیم؛ اما به دلیل ضعف انترنت گاهی با قطعی صدا و تصویر مواجه می شویم. می خواستم عرض کنم آیا امکان ندارد که فایل تصویری درس حد اقل به مدت 24 ساعت در سایت گذشته شود و امکان دانلود باشد. چون در صورتی که به صورت جمعی گوش داده شود تصویری بهتر از صوتی است. تلاش کردیم در هنگان پخش آنلاین درس را دانلود کنیم اما به صورت کامل دانلود نمی شود. ممنون
پاسخ :
سلام علیکم به زودی نسخه ی صوتی و تصویری جلسه درس در سایت آپارات بارگذاری می شود.