موضوع: وضع
تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۱۰/۲۰
شماره جلسه : ۶۴
-
خلاصه مباحث گذشته
-
اشکال دوم
-
اشکال سوم
-
بررسی کلام مرحوم آخوند(رحمهالله)
-
بیان مختار مرحوم آخوند (رحمهالله) در «حروف»
-
نکاتی در مورد کشتار شیعیان پاکستان
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
-
جلسه ۱۰۶
-
جلسه ۱۰۷
-
جلسه ۱۰۸
-
جلسه ۱۰۹
-
جلسه ۱۱۰
-
جلسه ۱۱۱
-
جلسه ۱۱۲
-
جلسه ۱۱۳
-
جلسه ۱۱۴
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مباحث گذشته
بحث در اشکالات مرحوم آخوند (رحمهالله) به نظریه مشهور در باب حروف بود که مشهور میگویند در حروف، وضع عام و موضوع له خاص است. مرحوم آخوند (رحمهالله) مجموعاً سه اشکال بر فرض اینکه مراد از خاص، جزئی ذهنی باشد دارند که یک اشکال را بیان نمودیم.اشکال دوم
الف- عدم امکان امتثال: اگر موضوع له مقید به وجود خاص ذهنی باشد، قابلیت امتثال و تحقق در عالم خارج را ندارد؛ مثلاً اگر مولی بگوید «سر من البصرة» و اگر برای «من» معنای ابتدایی جزئی ذهنی در نظر گرفتیم، جزئی ذهنی قابلیت تحقق در خارج ندارد.
در حالیکه باید بین مأتی به و مأمورٌ به مطابقت باشد؛ یعنی نمیتوانیم بگوئیم ولو مولی جزئی ذهنی را اراده نمودهاست، اما ما جزئی خارجی را میآوریم.
ب- لزوم ارتکاب مجاز: اگر برای امتثال، از جزئی ذهنی بودن الغاء خصوصیت نمودیم، لازمهاش این است که تمام استعمالات مجازی باشد؛ به این بیان که هر چند موضوع له تمام استعمالات جزئی ذهنی است، اما برای امکان امتثال در عالم خارج باید این قید را حذف نمائیم تا امتثال ممکن شود؛ در حالیکه این مسئله قابلیت التزام ندارد.
اشکال سوم
بررسی کلام مرحوم آخوند(رحمهالله)
نکته اول: مرحوم آخوند (رحمهالله) معانی حرفی را به عَرَض تشبیه نمود، در حالیکه این تشبیه صحیح نیست و معانی حرفیه باید به وجود رابط تشبیه شوند؛ برای اینکه معانی غیر استقلالی مفهوم فی نفسه و محمولی ندارند.
توضیح مطلب اینکه در فلسفه میگویند وجودات بر دو قسم هستند: الف- وجود محمولی (وجود فی نفسه): مفاهیمی که معنای مستقلی دارند و در نتیجه قابلیت حمل بر مفهوم دیگر را نیز دارند. مفاهیم محمولی نیز بر دو قسم هستند:
الف-1- مفاهیم محمولی لنفسه یا جواهر: وجوداتی که در وجود نیاز به موضوع دیگری ندارند.
الف-2- مفاهیم محمولی لغیره، وجود رابطی یا اعراض: وجوداتی که هر چند قابلیت تصور استقلالی دارند اما برای وجود در عالم خارج نیاز به موضوع دارند؛ مثلاً مفهوم سفیدی، سیاهی، سردی، گرمی و... مفهوم مستقل دارند و تصور هر کدام مبتنی بر تصور مفهوم دیگر نیست، اما در عین حال برای تحقق در خارج نیاز به موضوعی دیگر دارند.
ب- مفهوم رابط (وجود فی غیره): مفهومی که هیچ معنا و وجودی ندارد مگر اینکه در ضمن دو مفهوم دیگر قرار بگیرد؛ مانند نسبت در قضایا طبق نظریه مشهور قریب به اتفاق. برخلاف مرحوم امام خمینی (رحمهالله) که وجود نسبت در قضایا را منکر هستند.
مثلاً در «زیدٌ قائمٌ»، نسبت موجود بین زید و قیام هیچ وجودی ندارد مگر اینکه بین موضوع و محمول قرار بگیرد؛ در نتیجه با نبود هر کدام از این دو، نسبت هم از بین خواهد رفت. در این مثال هر چند حرفی استعمال نشدهاست اما از آن تعبیر به معنای حرفی میشود.
با این تقسیمبندی آشکار میشود که بین وجود رابط و رابطی فرق وجود دارد؛ به این بیان که وجود رابط مفهوم مستقلی ندارد اما وجود رابطی مفهومی مستقل دارد. مرحوم آخوند (رحمهالله) در مانحن فیه معانی حرفیه را به عرض که وجود رابطی است تشبیه نمودهاند، در حالی که معانی حرفیه را باید به وجود رابط تشبیه نمائیم.
نکته دوم: مرحوم آخوند (رحمهالله) در اشکال دوم از تعبیر «الکلیّ العقلی» استفاده نمودهاند؛ در حالیکه در این تعبیر مسامحه وجود دارد و باید به جای آن وجود ذهنی را به کار ببرند برای اینکه مفروض ایشان در ایراد اشکال بر مشهور، در جایی است که وجود، ذهنی باشد و در فلسفه و منطق کلی عقلی اصطلاح خاص دیگری دارد.
نکته سوم: اما اشکالی که بر اساس کلام مرحوم آخوند (رحمهالله) وارد است همان اشکالی است که قبلاً نیز بر کلام مرحوم امام خمینی (رحمهالله) داشتیم و گفتیم مرحوم آخوند (رحمهالله) به عنوان کلام مشهور در باب حروف که گفتهاند وضع عام موضوع له خاص توجه نموده و گفتهاند: مراد از خاص یا وجود خارجی و یا وجود ذهنی است که هر دو فرض مواجه با اشکال بود.
اما با دقت نظر آشکار میشود مقصود مشهور از خاص، وجود آن نیست بلکه مفهوم آنرا در نظر دارند و مرحوم آخوند(رحمهالله) بین مفهوم من حیث إنه مفهوم و وجود مفهوم در عالم ذهن خلط کردهاست.
بیان مطلب اینکه مفهوم خاص آن است که قابل صدق بر کثیرین نباشد و مفهوم عام آن است که قابل صدق بر کثیرین باشد و این مسئله ارتباطی به وجود آنها و مدعای مشهور ندارد.
اما اینکه در مقدمه اول بیان نمودیم که معنای وجود ذهنی لحاظ و تصور است، منافاتی با این مطلب ندارد؛ چرا که تصور دو بُعد دارد: الف- از حیث مفهوم که یا کلی و یا جزئی است. ب- از حیث وجود مفهوم در ذهن که به کلی یا جزئی بودن آن توجهی نداریم. بلکه از حیث وجود همیشه جزئی است.
بله اگر مراد از تصور، وجود باشد، اشکال مرحوم آخوند (رحمهالله) صحیح است؛ اما مشهور این مفهوم را با قطع نظر از وجود آن در ذهن، مدنظر قرار میدهند.
بیان مختار مرحوم آخوند (رحمهالله) در «حروف»
مرحوم آخوند (رحمهالله) میفرماید اگر کسی اشکال کند که اگر این دو لفظ در ناحیه وضع، موضوع له و مستعملٌ فیه مانند یکدیگر باشند، پس استعمال هر کدام در مکان دیگری باید صحیح باشد؛ یعنی در جایی که کلمه «إبتدا» به کار رفتهاست باید بتوانیم کلمه «مِن» را بگذاریم، در حالیکه چنین چیزی امکان ندارد؛ مثلاً در «سرت من البصرة» نمیتوانیم بگوئیم «سرت الإبتداء البصرة.»[1]
مرحوم آخوند (رحمهالله) برای پاسخ به این اشکال عبارتی در کفایةالاصول مطرح نمودهاند که در تفسیر آن اختلاف واقع شدهاست. ایشان میفرماید « الفرق بينهما إنما هو في اختصاص كل منهما بوضع حيث إنه وضع الاسم ليراد منه معناه بما هو هو و في نفسه و الحرف ليراد منه معناه لا كذلك بل بما هو حالة لغيره.»[2]
نکاتی در مورد کشتار شیعیان پاکستان
باید اعتراض شدید خود را به دولت پاکستان و انزجارمان را از این اعمال اعلام نمائیم. باید خود را شریک در غم بستگان شیعیان عزیزی که به وضع بسیار بدی کشته شده و به قتل رسیدهاند اعلام نمائیم.
شیعیان پاکستان بدانند، تمام مسلمانان و شیعیان در تمام نقاط، به هیچ وجه ریخته شدن خون یک انسان بیگناه را قبول ندارند و اسلام و عقل نیز آنرا قبول نمیکند.
[1] ـ یکی از نویسندگان مشهور قبل از پیروزی انقلاب که روی دست عرفا زده و افراطیگری عجیب و غریبی داشت، گفته بود خدای تبارک و تعالی برای انسان کرامت و عظمت زیاد قائل است تا جاییکه هر جا کلمه الله بود میتوانید به جای آن کلمه انسان را بگذارید!!!
در همان دوران من روزها به درس طلبگی و شبها به درس دبیرستان مشغول بودم. یکی از معلمین که مسائل روز را دنبال و به حرفهای آن نویسنده زیاد تمسک مینمود، در کلاس درس با آب و تاب این مطلب را مطرح نمود. من گفتم اگر این حرف صحیح باشد باید در «لا اله الا الله» نیز بتوان چنین کاری را انجام داد و انسان را به جای کلمه الله قرار بدهیم در حالیکه این شرک است و انسان از توحید خارج میشود و معنای توحید را نخواهد داشت. ایشان گفت من گفتم فلانی گفتهاست. به او گفتم شما این مطلب را در کلاس درس و برای عدهای دانش آموز مطرح نمودید و این حرف غلط است و نباید مطرح شود. ایشان هم گفت اگر کسی حرف من را قبول ندارد از کلاس بیرون برود. علیرغم اینکه ماههای اول سال بود من از کلاس بیرون آمدم و تا آخر در آن کلاس نرفتم.
به مناسبت برخی مسائل روز یادم افتاد که انسان مخصوصاً در زمانه ما باید حرفها را پخته بزند. در حال حاضر حرف در مسجد، مدرسه و ... باقی نمیماند و مخاطب انسان همه قرار میگیرند. انسان باید خیلی دقیق حرف بزند. محل مطرح شدن بعضی حرفها با این فرض که صحیح هستند، فقط در بین خواص و حتی بعضی حرفها را باید برای خاص الخاص ذکر نمود؛ نه اینکه از تریبون عمومی پخش شود و این همه مورد اشکال و سؤال قرار بگیرد.
[2] ـ كفاية الأصول ( طبع آل البيت )، ص: 12.
نظری ثبت نشده است .