درس بعد

کتاب الحج

درس قبل

کتاب الحج

درس بعد

درس قبل

موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 26)


تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۹/۱۷


شماره جلسه : ۴۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • خلاصه بحث گذشته

  • دیدگاه فقیهان درباره «سبیل الله» در زکات

  • روایات وارد شده در مسئله

  • روایت اول: صحیحه علی بن یقطین

  • روایت دوم: صحیحه جمیل بن درّاج

  • دیدگاه والد معظَّم(قدس‌سره)

  • دیدگاه مرحوم سید

  • جمع‌بندی بحث و دیدگاه برگزیده

  • ارزیابی دیدگاه والد معظَّم(قدس‌سره)

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين



خلاصه بحث گذشته
بحث در این فرع که کسی پولی را به عنوان خمس یا زکات به دیگری بدهد و شرط کند که با این پول خمس یا زکات باید حج انجام بدهد. این فرع را از جوانب مختلف مورد بحث قرار دادیم. یک جهت دیگر در این فرع باقی مانده و آن این‌که در فرع قبلی زکات را به عنوان سهم فقیر به یک فقیر می‌دهند و شرط می‌کنند که باید حج انجام بدهد بحثش گذشت، اما اگر زکاتی را به کسی بدهند به عنوان این‌که از سهم «فی سبیل الله» است (که یکی از اصناف در باب مستحقین زکات مسئله عنوان «فی سبیل الله» است)، بعد شرط کنند که حج انجام بدهد، آیا اینجا هم این شرط صحیح است یا صحیح نیست؟

دیدگاه فقیهان درباره «سبیل الله» در زکات
در این‌که مراد از «سبیل الله» در باب زکات چیست، سه دیدگاه وجود دارد:

دیدگاه اول:
مراد از «سبیل الله» همان مصالح عامه مسلمین است؛ یعنی آنچه به عنوان یک مصلحت عمومی برای مسلمان‌هاست، مثلاً مصلحت عمومی مسلمان‌ها این است که یک جاده داشته باشند، پُل داشته باشند، بناهایی داشته باشند برای عامه مردم.

امام خمینی(قدس‌سره) هم در تحریر الوسیله و هم در حاشیه عروه نظر شریف‌شان همین است که «لایبعد أن یکون سبیل الله هو المصالح العامه للمسلمین و الاسلام کبناء القناطر»؛ یک زمانی پُل ساختن خیلی موضوعیت داشته، برخلاف الآن که بسیار راحت شده است، «و ایجاد الطرق و الشوارع و تعمیرهما و ما به یحصل تعظیم الشعائر»؛ زکات را بدهند تا آنچه به عنوان شعائر دین است را تعظیم کنند، «و علوّ کلمة الاسلام»؛ برای اعتلای کلمة الاسلام، برای گرفتن مجلس روضه، برای برپایی سخنرانی، همایش‌ها، در نظام جمهوری اسلامی راهپیمایی‌ها، در اینها می‌شود از زکات استفاده کرد.

«أو دفع الفتن و المفاسد عن حوزة الاسلام»؛ برای دفع فتنه و فساد از حوزه اسلام، «و بین القبیلتین من المسلمین»[1]؛ دو تا گروه از مسلمان‌ها، دو تا دِه با هم دعوا دارند، یک کسی سفره‌ای پهن کند از هر دو گروه دعوت کند تا اصلاح کند بین این دو گروه، اینها می‌شود مصلحت عامه مسلمین و از زکات می شود به عنوان سبیل الله استفاده کرد.

دیدگاه دوم:
طبق این دیدگاه، با توجه به قرینه‌ای که در قرآن در باب جهاد آمده، «سبیل الله» را منحصر کردند که فقط در مسئله جهاد، رزمندگان و دفاع از کیان شهر مسلمین است، آنچه مربوط به جهاد می‌شود. شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی(قدس‌سرهم) و جمهور علمای عامه اینها گفته‌اند که سبیل الله مختص به جهاد و مقاتله با اعداء دین و حفظ ثغور المسلمین است.

دیدگاه سوم:
«سبیل الله یطلق علی امور القُربِیَّة»؛ هر چه انسان به وسیله آن به خدا تقرّب پیدا می‌کند. مرحوم سید در عروه همین نظر را داشته و می‌فرماید: «سبیل الله و هو جمیع سبل الخیر»، بعد مثال می‌زند: «کبناء القناطر و المدارس و المساجد و الخانات و المساجد و تعمیرها و تخلیص المؤمنین من ید الظالمین و نحو ذلک من المصالح کاصلاح ذات البیع».

فرق این قول و قول اول و دوم همین است که اگر زن و شوهری با هم اختلاف دارند اگر شما پولی از زکات می‌خواهید خرج کنید که این دو نفر را با هم اصلاح کنید، سید(قدس‌سره) می‌گوید: از سهم سبیل الله می‌شود اینجا به عنوان زکات استفاده کرد، اما امام(قدس‌سره) و همچنین مرحوم والد ما (در حاشیه عروه و هم در شرح تحریرشان) می‌گویند: نه، باید مصالح عامه مسلمین باشد. لذا اگر یک زن و شوهر، یا دو تا برادر با هم اختلاف کردند شما نمی‌توانید از زکات به عنوان سبیل الله برای اصلاح اینها استفاده کنید.

مرحوم سید می‌گوید: «و نحو ذلک من المصالح کاصلاح ذات البین و دفع وقوع الشرور و الفتن بین المسلمین و کذا اعانة الحجاج و الزائرین»؛ مثل آن که کسی را به زیارت مشهد بفرستیم، یک کسی را به حج بفرستیم، «و اکرام العلماء»، از زکات به عنوان سبیل الله بخواهید به یک عالمی بدهید، یا به طلاب شهریه بدهید به عنوان «اکرام المشتغلین»، کاری نداریم که فقیر است یا نیست، کاری نداریم که عادل است یا نیست، از زکات به عنوان «اکرام المشتغلین» (یعنی مشتغل به تحصیل در علوم) بدهیم، یا به کارگری است که کار می‌کند ولو فقیر هم نباشد به این عنوان بدهیم، «مع عدم تمکنه من الحج و الزیارة و الاشتغال و نحوها من اموالهم».

بعد سید(قدس‌سره) می‌فرماید: «بل الاقوی جواز دفع هذا السهم فی کل قُربةٍ»؛ از زکات می‌شود برای هر چیزی داد که موجب تقرب الی الله باشد، «مع عدم تمکن المدفوع إلیه من فعلها بغیر الزکاة»؛ اول می‌فرماید در صورتی که کسی که این زکات را می‌گیرد از راه غیر این زکات راه دیگری برای تمکن نداشته باشد، «بل مع تمکنه ایضاً»؛ بلکه اگر تمکن هم دارد ولی آنچه سبب می‌شود این فعل را انجام بدهد پول زکات است، می‌گوید من پول دارم ولی از پول خودم این کار خیر را انجام نمی‌دهم این زیارت را نمی‌روم، باید زکات بدهیم تا به زیارت برود این هم مانعی ندارد. بنابراین مرحوم سید «سبیل الله» را بسیار گسترده معنا می‌کند، از حاشیه مرحوم خوئی بر عروه استفاده می‌شود که ایشان مسئله مصالح عامه را در باب زکات مطرح می‌کنند.

بنابراین در این‌که از سهم سبیل الله می‌شود زکات داد یا نه؟ سه مسلک وجود دارد:

1. مسلک مرحوم امام و مرحوم خوئی و مرحوم والد ما(قدس‌سرهم) است که باید صرف مصالح عامه بشود،

2. یکی هم مسلک شیخ صدوق، شیخ مفید و شیخ طوسی(قدس‌سرهم) است که فقط باید خرج مجاهدین بشود،

3. مسلک سوم هم مسلک مرحوم سید است که دایره‌اش بسیار گسترده است.

نکته‌ای که اینجا وجود دارد آن است که ما الآن نمی‌خواهیم وارد این بحث بشویم و بگوییم آیا نظر سید درست است یا نه؟ (هرچند با یک دقتی در مسئله و در ادله نظر سید تمام است؛ یعنی ادله اطلاق دارد، بعضی از فقها ادعای اجماع کردند)، ولی مهم در اینجا آن است که بر حسب برخی از روایات صحیحه از زکات به عنوان سبیل الله می‌توانیم پول بدهیم به یک کسی که بگوئیم حج برود یا او را همراه خودمان در حج ببرد.

روایات وارد شده در مسئله
روایت اول: صحیحه علی بن یقطین
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ يَقْطِينٍ أَنَّهُ قَالَ لِأَبِي الْحَسَنِ الْأَوَّلِ(عليه‌السلام) يَكُونُ عِنْدِي الْمَالُ مِنَ الزَّكَاةِ أَ فَأُحِجُّ بِهِ مَوَالِيَّ وَ أَقَارِبِي قَالَ نَعَمْ لَا بَأْسَ.[2]

راوی به امام کاظم(عليه‌السلام) عرض می‌کند: من یک مقدار مال زکات دارم آیا می‌توانم این موالی و اقارب خودم (یعنی نزدیکانم) را با این مال زکات به حج ببرم؟‌ حضرت می‌فرماید: بله، اشکالی ندارد. در این روایت درست است که کلمه «سبیل الله» نیامده ولی امام(عليه‌السلام) می‌فرماید: از زکات می‌شود این کار را کرد، قدر متیقنش عنوان «سبیل الله» است؛ زیرا عناوین دیگر اینجا وجود ندارد، همان‌طور که اقارب هرچند ممکن است فقیر هم نباشند من می‌خواهم آنها را با خودم به حجّ ببرم. البته موالی فقیرند علی القاعده، ولی در اقارب فقیر و غیر فقیر وجود دارد، تازه در فقیرش هم به اندازه سهم سبیل الله می‌شود.

روایت دوم: صحیحه جمیل بن درّاج
مُحَمَّدُ بْنُ إِدْرِيسَ فِي آخِرِ السَّرَائِرِ نَقْلًا مِنْ نَوَادِرِ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليه‌السلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّرُورَةِ أَ يُحِجُّهُ الرَّجُلُ مِنَ الزَّكَاةِ قَالَ نَعَمْ.[3]

جمیل از امام صادق(عليه‌السلام) می‌پرسد: آیا می‌توان با زکات صروره (یعنی کسی که تا حالا حج نرفته) را به حجّ فرستاد؟ حضرت فرمود: بله. بالأخره یکی از موارد مصرف زکات «سبیل الله» است.

دیدگاه والد معظَّم(قدس‌سره)
مرحوم والد ما در این فرع می‌فرماید: روی دو مبنا صحبت کنیم:

1. یکی روی این مبنای که بگوئیم «سبیل الله» توسعه دارد و اختصاص به مصالح عامه ندارد.

2. یک مبنا این است که بگوئیم اختصاص به مصالح عامه دارد.

بعد می‌فرماید: اگر گفتیم زکات یکی از موارد سبیل الله است و سبیل الله را مثل مرحوم سید معنا کرده و بگوئیم اختصاص به مصالح عامه ندارد، در نتیجه اگر گفتیم این شخص ولایت بر این شرط دارد اینجا این شرط صحیح است.

مرحوم سید می‌فرمود: در خمس و زکاتی که از سهم فقراست، اگر شرط کرد با این پول خمس و زکات حج برو، این شرط صحیح است، اما امام خمینی(قدس‌سره)، مرحوم خوئی، مرحوم حکیم، مرحوم والد ما و خود ما می‌گوئیم که این شرط لغو و باطل است. اینها دو دلیل داشتند، اما یک دلیل که مورد اتفاق همه است و مناقشه‌اش در آن نبود اینکه این ولایت بر چنین شرطی ندارد.

دیدگاه مرحوم سید
به مرحوم سید می‌گوئیم شما که می‌گوئید شرط صحیح است دلیلتان چیست؟ پول خمس را می‌دهد که باید بدهد، زکات است که باید به فقیر بدهد، به چه دلیل می‌تواند شرط کند که به حج برود؟ آیا سید(قدس‌سره) می‌خواهد در مقابل دیگران بگوید این ولایت بر این شرط دارد یا نه، بگوئیم لازم نیست ولایت بر این شرط، ما این شرط را باید تصحیحش کنیم. اگر این شرط صحیح شد ولو ولایت بر این شرط هم نداشته باشد. مثلاً یک کسی در مسجد برای نماز یک جایی برای خودش گرفته و حقی پیدا کرده این حق این است که کسی نمی‌تواند او را از اینجا بلند کند و بگوید از اینجا بلند شو! حقّ انتفاع اوست و نه حق منفعت. حال اگر کسی بگوید: من از اینجا بلند می‌شوم به شرطی که شما صد تا صلوات بفرستید، ولایت بر این شرط ندارد.

شاید مرحوم سید می‌خواهد بفرماید: لازم نیست ولایت بر شرط داشته باشد، بلکه همین اندازه که «المؤمنون عند شروطهم» که یک شرط مخالف با کتاب و سنت نباشد؛ یعنی شرطی که «حرّم حلالاً و حلَّل حراماً» نباشد، اگر طرفین قبول کردند مانعی ندارد. مرحوم سید می‌گوید: در باب اشتراط لازم نیست ولایت بر شرط داشته باشد، باید یک شرطی باشد که مخالف کتاب و سنت نباشد و مشمول «المؤمنون عند شروطهم» بشود، نه مالک عین اینجاست که مسجد است، نه مالک منفعت اینجاست، این فقط مالک انتفاع است و حق الانتفاع یعنی مادامی که اینجا نشسته حق دارد بنشیند و نباید بلند شود، حال اگر بگوید من از اینجا بلند می‌شوم به شرطی شما اینجا بنشین، این وقتی بلند شد این باری هر کسی است که زودتر بنشیند و او ولایت بر این شرط ندارد.[4]

بنابراین اگر مثلاً زکات را به فقیر داده و بگوئید فقط با آن غذا بخور، آن هم این نوع غذا را بخور، این شرط باطل است و همه می‌گویند باطل است. شاید مرحوم سید که می‌گوید در آن شرط لازم نیست دلالت بر شرط، فقط آنچه لازم است این است که شرط صحیح باشد؛ یعنی مشمول «المؤمنون عند شروطهم» بشود و مخالف با کتاب و سنت نباشد، اینجا همین‌طور است، یک چنین شرطی کرده، درست است ولایت بر این شرط ندارد اما می‌گوید چه لزومی دارد که ولایت بر این شرط داشته باشد؟!

بنابراین باید دید وجه این‌که مرحوم سید می‌گوید این شرط صحیح است چیست؟! ظاهر آن است که مرحوم سید می‌خواهد بگوید بر شرط، ولایت لازم نیست و همین مقدار که مشمول «المؤمنون عند شروطهم» بشود کافی است و چیزی مشمول «المؤمنون عند شروطهم» می‌شود که «احلَّ حراماً و حرَّم حلالاً» نباشد.

جمع‌بندی بحث و دیدگاه برگزیده
مرحوم والد ما می‌فرماید: اگر ما زکات فی سبیل الله را منحصر به مصالح عامه ندانیم عین بحث سابق می‌شود؛ یعنی بگوئیم اگر ولایت بر این شرط دارد این شرط صحیح است، اگر ندارد باطل است. به بیان دیگر، کسانی که آنجا شرط را باطل می‌دانند اینجا هم شرط را باطل می‌دانند، کسانی که مثل سید(قدس‌سره) شرط را صحیح می‌دانند اینجا هم صحیح می‌دانند، ما آنجا شرط را باطل دانستیم و گفتیم شرط باطل است پس شرط در اینجا اصلاً لغو می‌شود.

بنابراین طبق این مبنا که اگر شرط صحیح باشد امام خمینی(قدس‌سره) و ‌مرحوم والد ما فرمودند قبول واجب است، اما به نظر ما اگر شرط هم صحیح باشد باز قبول واجب نیست؛ یعنی اگر گفتیم شرط این‌که زکات را می‌دهیم تا از سهم فی سبیل الله حج بروی، اگر این شرط هم صحیح باشد گفتیم قبولش می‌شود اکتساب و تحصیل استطاعت و صحیح نیست. اگر گفتیم زکات فی سبیل الله فقط در دایره مصالح است، در اینجا این شرط باطل است.

یعنی مرحوم سید اینجا مسئله‌شان با مرحوم امام جدا می‌شود، سید(قدس‌سره) می‌گوید: چون زکات فی سبیل الله مطلق سبل خیر است و مطلق قُرُبات است این شرط صحیح است، اما مرحوم امام می‌فرمایند: زکات فی سبیل الله، فقط مصالح عامه است و از این جهت این شرط باطل است و اینجا دیگر بحث ولایت نیست، امام(قدس‌سره) می‌فرماید: سبیل الله فقط باید در مصارف و مصالح عامه صرف بشود و این‌که یک نفر حج برود مصلحت عامه نیست. خلاصه آن که، در اینجا مرحوم سید طبق این مبنا که سبیل الله مطلق قربات است این شرط صحیح است، اما طبق مبنای امام خمینی(قدس‌سره)، مرحوم خوئی و مرحوم والد ما این شرط باطل است.

ارزیابی دیدگاه والد معظَّم(قدس‌سره)
مرحوم والد ما در اینجا مسئله را روی این دو مبنا بردند که: «إن قلنا بجواز صرف الزکاة فی مطلق القربات»، شرط صحیح است و «إن قلنا باختصاص الزکاة» فقط در مصالح عامه نتیجه این است.[5] اشکال این سخن آن است که با توجه به اینکه روایات سبیل الله را در مورد حج آورده، اصلاً یک روایتی هست که حسین بن عمر می‌گوید: به امام صادق(عليه‌السلام) عرض کردم یک مردی می‌خواسته از دنیا برود به وصی‌اش گفته این مال را فی سبیل الله صرف کن، حال وصیّ با این مال چه کند؟ حضرت می‌فرمایند: در حج صرف کن، دوباره می‌گوید: او گفته فی سبیل الله، باز حضرت دوباره فرمود: در حج صرف کن، بعد حضرت فرمود: «إنی لا أعلم سبیلاً من سبله أفضل من الحج»[6]، من سبیلی از سبل خداوند را افضل از حج نمی‌دانم.

البته نمی‌خواهد بگوید که حتماً همین‌طور است؛ چون ائمه(عليهم‌السلام) فرمودند ما هر چه می‌گوئیم در قرآن هم هست، بعید نیست که «لِلَّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ إِلَيهِ سَبيلًا»[7]، چون ما استعمال لفظ در اکثر معنا را هم جایز می‌دانیم و هم می‌گوئیم در قرآن هم واقع شده است؛ یعنی ممکن است خدای تبارک و تعالی از این «سَبيلًا» هم سبیل لغوی را اراده کرده (یعنی راه) و هم سبیل الهی را اراده کرده باشد. لذا بعید هم نیست این روایتی که امام صادق(عليه‌السلام) می‌فرماید: «إنی لا اعلم سبیلاً من سبله افضل من الحج» نباید مسائل مصالح عامه را مطرح کنیم. البته بحثش باید در کتاب الزکاة و کتاب الوصیه مطرح بشود، کتاب الحج هم مثل بحث کتاب البیع است که با خیلی از ابواب فقهی ارتباط دارد.

بنابراین اشکال ما بر مرحوم والدمان آن است که در اینجا نباید مسئله را معلق کنیم بر این‌که آیا می‌توان زکات فی سبیل الله را در غیر مصالح عامه استفاده کرد یا این‌که نمی‌توان این کار را انجام داد؟ زیرا در مسئله حج متیقن است که سهم سبیل الله زکات را می‌شود به یک نفر بدهیم و به حج برود هرچند ارتباطی به مصلحت عامه هم نداشته باشد، این بر حسب روایاتی که هست . بحث کامل‌تر در باب زکات باید بررسی شود. در ابواب مستحقین زکات هم دارد «علی الامام أن یعطیهم من مال الصدقات (یعنی زکات)»، بعد داریم برای این‌که اینها قوی بشوند در حج و جهاد، حجّ را هم در روایت دارد.

بنابراین مسئله حج روشن بوده و لذا اینجا دیگر بحث ولایت نیست، این شرط در اینجا در باب زکات فی سبیل الله مسلم صحیح است، به خاطر نصوص خاصه‌ای که در این مورد داریم، منتهی به نظر ما قبولش واجب نیست؛ چون تحصیل استطاعت می‌شود و طبق نظر دیگران که این تحصیل استطاعت نیست (مثل امام خمینی(قدس‌سره) مرحوم والد ما)، اگر این شرط صحیح باشد باید قبول کند و حجّش هم انجام بدهد، منتهی آیا اگر این حج را انجام داد حجة الاسلام است یا نه؟ که در جلسه آینده بررسی خواهیم نمود.

و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین


[1] ـ «السابع- في سبيل اللّٰه، و لا يبعد أن يكون هو المصالح العامة للمسلمين و الإسلام، كبناء القناطر و إيجاد الطرق و الشوارع و تعميرها، و ما يحصل به تعظيم الشعائر و علوّ كلمة الإسلام، أو دفع الفتن و المفاسد عن حوزة الإسلام و بين القبيلتين من المسلمين و أشباه ذلك، لا مطلق القربات كالإصلاح بين الزوجين و الولد و الوالد.» تحرير الوسيلة؛ ج‌1، ص: 338.
[2] ـ الفقيه 2- 35- 1633؛ وسائل الشيعة؛ ج‌9، ص: 290، ح12045- 1.
[3] ـ مستطرفات السرائر- 33- 35؛ مسائل علي بن جعفر- 143- 168؛ وسائل الشيعة؛ ج‌9، ص: 291، ح12048- 4.
[4] ـ «لو أعطاه ما يكفيه للحج خمسا أو زكاة و شرط عليه أن يحج به‌ فالظاهر الصحة و وجوب الحج عليه إذا كان فقيرا أو كانت الزكاة من سهم سبيل الله‌.» العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌2، ص: 446، مسأله 39.
[5] ـ ر.ک: تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الحج، ج‌1، ص: 195‌-194.
[6] ـ «وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُمَرَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عليه‌السلام) إِنَّ رَجُلًا أَوْصَى إِلَيَّ بِمَالٍ فِي السَّبِيلِ فَقَالَ لِي اصْرِفْهُ فِي الْحَجِّ قُلْتُ أَوْصَى إِلَيَّ فِي السَّبِيلِ قَالَ اصْرِفْهُ فِي الْحَجِّ فَإِنِّي لَا أَعْلَمُ سَبِيلًا مِنْ سُبُلِهِ أَفْضَلَ مِنَ الْحَجِّ.» الفقيه 4- 206- 5479؛ معاني الأخبار- 167- 2؛ الكافي 7- 15- 5؛ التهذيب 9- 203- 809؛ وسائل الشيعة؛ ج‌19، ص: 339، ح24725- 2
[7] ـ سوره آل‌عمران، آیه 97.

برچسب ها :

شرط زکات فی سبیل الله مصالح عامه جهاد قُرُبات

نظری ثبت نشده است .