موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 26)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۸/۲۶
شماره جلسه : ۳۰
-
خلاصه بحث گذشته
-
ادله دیدگاه دوم
-
دلیل اول
-
ارزیابی دلیل اول
-
دلیل دوم
-
دیدگاه مرحوم شاهرودی
-
ارزیابی دیدگاه مرحوم شاهرودی
-
پاسخ والد معظَّم(قدسسره)
-
دیدگاه برگزیده
-
بررسی فرق بین بذل واجب و غیر واجب
-
دیدگاه سوم: تفصیل بین بذل تملیکی و اباحهای
-
جمعبندی و بیان دیدگاه برگزیده
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
بحث در این است که در استطاعت بذلیه آیا وثوق و اطمینان مبذول له به اینکه باذل از بذلش رجوع نمیکند لازم است یا خیر؟ همانگونه که گفته شد در اینجا سه قول وجود دارد که در دیدگاه دوم، بسیاری از بزرگان مثل صاحب جواهر، مرحوم سید و بسیاری از محشین عروه همانند مرحوم خوئی، مرحوم حکیم، مرحوم شاهرودی، مرحوم والد ما(قدسسرهم) میگویند: وثوق شرطیت ندارد؛ یعنی اگر مبذولٌ له شک دارد در اینکه آیا باذل از بذل خودش رجوع میکند یا نه؟ باز حج بر او واجب است و این استطاعت بذلیه محقِّق موضوع وجوب حج است.ادله دیدگاه دوم
دلیل اول
به بیان دیگر؛ در استطاعت مالیه هیچ فقیهی نمیگوید کسی مستطیع است که علم یا اطمینان به بقاء مال از اول تا بعد از برگشتن حج داشته باشد، بلکه در جایی که کسی شک در بقاء مال هم دارد آنجا نیز استطاعت مالیه محقق است. بنابراین استطاعت بذلیه همانند استطاعت مالیه است و هیچ فرقی از این جهت بین این دو تا نیست.
ارزیابی دلیل اول
دلیل دوم
دیدگاه مرحوم شاهرودی
حال اگر بخواهیم این اشکال را بیشتر تقویت کنیم باید بگوییم در اصول آمده در تمسک به عام در شبهه مصداقیه اختلاف وجود دارد، قدما میگفتند تمسک به عام در شبهه مصداقیه مانعی ندارد، متأخرین گفتند تمسک به عام در شبهه مصداقیه صحیح نیست و عدهای یک تفصیلاتی هم دادند بین مخصص لبّی، غیرلبی، متصل، غیرمتصل، قضایای حقیقیه و خارجیه که در اصول ملاحظه فرمودید.
اما در مسئله عدم جواز تمسک به مطلق در شبهه مصداقیه هیچ اختلافی وجود ندارد؛ یعنی در شبهه مصداقیه نمیتوان به مطلق تمسک کرد و در مباحث اصول وجهاش نیز ذکر شده که حتماً مراجعه بفرمائید. ما نحن فیه هم مطلق است و ما اینجا لفظ عام نداریم. لذا عبارت «عرض علیه الحج» اطلاق دارد؛ اعم از اینکه وثوق باشد یا نباشد.[1]
ارزیابی دیدگاه مرحوم شاهرودی
گفتیم دلیل این قول غیر از مسئله ضرر و حرج این بود که «للشک فی شمول الوجوب لهذا الفرض»؛ بگوئیم این شبهه مصداقیه است که این کسی که شک دارد اصلاً از مصادیق «من عرض علیه الحج» است یا نه؟ این در حقیقت «لم یعرض علیه الحج»، اگر این را بگوئیم، فرمایش مرحوم شاهرودی تمام است، اما به نظر میرسد که از این جهت که «عرض علیه الحج» که شکی وجود ندارد.
به بیان دیگر؛ عرفاً به این شخص میگویند: «عرض علیه الحج»، گفتند نفقه حج را به شما میدهیم، در صدق این عنوان «عرض علیه الحج» بر این آدم شاک ما تردیدی نداریم، منتهی نمیدانیم اینجایی که حج بر او عرضه شده و شک دارد باز هم این موضوع برای وجوب حج هست یا نه؟ به اطلاقش تمسک میکنیم. لذا اگر شک ما این باشد که این از مصادیق این اطلاق است یا نه؟ میشود شبهه مصداقیه و در این صورت در هیچجا نمیشود به اصالة الاطلاق تمسک کرد؛ یعنی اگر این بیان مرحوم شاهرودی را قبول کنیم باب تمسک به اصالة الاطلاق بسته میشود.
شما وقتی میگویید: «اعتق رقبةً»، یک وقت میگوئید نمیدانم این «رقبه» شامل این حیوان هم می شود یا نه؟ چون نمیدانیم اصلاً به آن، «رقبه» میگویند یا نه؟ از باب صدق «رقبه» اگر شک کردیم به اصالةالاطلاق نمیشود تمسک کرد؛ زیرا تمسک به اطلاق در شبهه مصداقیه میشود، ولی اگر گفتیم این رقبه است، اما نمیدانیم مؤمن بودن و غیر مؤمن بودن دخلی دارد یا نه؟ به اصالة الاطلاق تمسک میکنیم. در ما نحن فیه نیز «عرض علیه الحج»، از این جهت که «عُرِضَ» است تردید نداریم ولی شک داریم که آیا اینجایی که «عُرِضَ وَ هُو شاکٌّ»، آیا این هم شامل میشود یا نه؟ به اصالة الاطلاق تمسک میکنیم.
بنابراین پاسخی که از مرحوم شاهرودی میدهیم آن است که اینجا اصلاً شبهه مصداقیه عام و مطلق در کار نیست، بلکه ما یقین داریم که این مصداق «من عرض علیه الحجّ» است، منتهی نمیدانیم آیا وثوق معتبر است یا نه؟
پاسخ والد معظَّم(قدسسره)
حال اگر بخواهیم برای وجوب اکرامش به «اکرم العلماء» تمسک کنیم تمسک به عام در شبهه مصداقیه میشود؛ چون الآن نمیدانیم زید عالم است یا نه؟ اما چون اینجا یک استصحاب بقای عالمیت داریم میگوئیم این زید پنج سال پیش که نرفته بود در کارهای اجرایی، عالم بود و الآن هم شک میکنیم عالم است یا نه؟ استصحاب بقای عالمیت میکنیم. با این استصحاب بقای عالمیت احراز میکنیم موضوع عالم را، پس «اکرم العلماء» جاری میشود.[2]
به نظر میرسد در اینجا اصلا نیازی به این بیان نبوده و در اینجا نیازی به جریان استصحاب نداریم؛ زیرا ایشان هم در ما نحن فیه میگویند: این کسی که شک میکند این باذل رجوع در بذلش میکند یا نه؟ بقای بذل را استصحاب میکند، مثل آن کسی که استطاعت مالیه دارد استصحاب میکند بقای مال را، این هم استصحاب میکند بقای بذل را. ما اصلاً نیازی به این نداریم و میگوئیم عنوان «عرض علیه الحج» است و برای این نیازی به شک نمیکنیم.
بنابراین این شخصی که وثوق ندارد و شک دارد که باذل رجوع میکند یا نه؟ با وجود این شکّش، اما نسبت به اینکه این شخص «عرض علیه الحج» است تردیدی وجود ندارد.
دیدگاه برگزیده
نکته قابل توجه آن که در صدق «عُرِضَ»، وثوق و عدم وثوق مبذول له دخالتی ندارد. به بیان دیگر، «عُرِضَ» فعل باذل است و در صدق فعل باذل، شک در مبذول له چه نقشی دارد؟ مثلاً یک کسی به دیگری میزند، دیگری بگوید من شک دارم که این صدق «ضرب» میکند یا نه؟! شک دارم که این «عن علمٍ» میزند یا «عن جهلٍ»؟! این در صدق «ضرب» او دخالتی دارد؟! شک مبذول له در اینکه باذل رجوع میکند یا نه نظیر همین مطلب در «ضرب» است.
به بیان دیگر، در استطاعت بذلیه میگوئیم تمام الموضوع، بذل است که بذل واقع شد. مرحوم شاهرودی میگوید: به مجرد اینکه باذل میگوید: «حُجّ و علیّ نفقتک»، که حج واجب نمیشود، بلکه باید فعلیت هم پیدا کند؛ یعنی باید حدوثاً و بقاءً این بذل باشد. شما در اینکه این بذل بقاءً هست استصحاب میکنید، ولی در صدق بذل الآن «عرض علیه الحج» شده یا نه؟ میگوییم این شک مانع از صدق نیست. لذا اینجا تمسک به اطلاق در شبهه مصداقیه نمیشود.
بنابراین در جایی که وثوق یا علم دارد به اینکه این باذل از بذلش برمیگردد، این بذل یک امر صوری است، بذل کالعدم است و امر واقعی نیست، اما اینجا که شک دارد به حسب ظاهر بذل میکند و بذل صوری نیست و ممکن است رجوع کند یا نکند، اینجا میگوید: در صدق عنوان «من عرض علیه الحج» هیچ تردیدی وجود ندارد و به خوبی میتوانیم به این اطلاق تمسک کنیم.
بررسی فرق بین بذل واجب و غیر واجب
پاسخ این است که فرقی بین دو صورت وجود ندارد؛ زیرا درست است بذل بر باذل واجب است، ولی اینجا که تملیک میکند باز آن حکم وضعی رجوع به قوت خودش باقی است؛ یعنی حقیقت بذل جایز است و وفای به نذر واجب است، لذا این میتواند به بذلش رجوع کند ولو با نذرش مخالفت کرده و عصیان میکند؛ یعنی یک عصیانی را مرتکب میشود اما باز احتمال رجوع وجود دارد. پس فرقی نیست در جایی که نذر واجب باشد یا واجب نباشد.
به بیان دیگر؛ نذر حکم وضعی نمیآورد، بلکه وجوب تکلیفی میآورد؛ یعنی نذر وجوب وفای تکلیفی میآورد اما نذر، باعث عدم رجوع باذل نمیشود، مثل اینکه شما نذر کنید کسی را وکیل کنید، وکالت یک عقد جایز است و اگر در این وکالت خود رجوع کردید وکالت به هم میخورد. فقط در ضمن عقد لازم وفای به شرط را بر شما واجب میکند. لذا این وکالتهایی که در ضمن عقد نکاح به زن داده میشود، ولو در ضمن عقد لازم این وکالت تحقق پیدا میکند، اما بسیاری از آقایان میگویند این لازم نیست؛ یعنی خود وکالت لزوم پیدا نمیکند و غیر قابل عزل نمیشود شما میتوانید عزلش کنید، اگر عزل کردید با شرط مخالفت میکنید و فقط یک عصیانی را مرتکب شدید و آن تخلف شرط است، اما خود وکالت را لازم نمیکند.
شما اگر نذر کردید این مالتان را به دیگری هبه کنید و این مال را هبه کردید این هبه جایز است، با نذر که این انقلاب ماهیت پیدا نمیکند، بلکه «لا یجوز تکلیفاً» که شما رجوع کنید؛ زیرا باید وفای به نذرتان کنید، اما اگر رجوع کردید هبهتان به هم میخورد؛ زیرا ماهیّتش از لزوم و جواز انقلاب پیدا نمیکند. بنابراین در ما نحن فیه فرقی نیست بین اینکه بذل واجب باشد یا نه.
دیدگاه سوم: تفصیل بین بذل تملیکی و اباحهای
جمعبندی و بیان دیدگاه برگزیده
نتیجه همین قولی است که بسیاری از فقها نیز قائلاند که خود سید(قدسسره)، مرحوم خوئی، مرحوم حکیم، مرحوم شاهرودی و همه کسانی که اینجا حاشیه بر فتوای سید(قدسسره) ندارند (که بسیاری از محشین عروه اینجا حاشیه ندارند)، اینها با مرحوم سید موافقند. به نظر میرسد حق همین است که وثوق معتبر نیست و فرقی نیست بین اینکه بذل واجب باشد یا نباشد و فرقی نیست که بذل تملیکی باشد یا غیر تملیکی.
[1] ـ «و بالجملة فلا إشكال في أن موضوع وجوب الحج هو البذل المستمر الى آخر الأعمال و الى أن يرجع الى وطنه فإذا كان واثقا و عالما برجوعه عن بذله فلا إشكال في عدم وجوب الحج عليه. و إذا كان واثقا بعدم رجوعه فلا ريب في وجوبه عليه. و أما مع الشك في البقاء فلا يمكن إثبات الوجوب بالإطلاقات لكونه من قبيل التمسك بالعام في الشبهة المصداقية فحينئذ يتجه القول بأنه مع عدم الوثوق بالوفاء نشك في وجوب الحج عليه فيجري فيه البراءة.» كتاب الحج (للشاهرودي)؛ ج1، ص: 149.
[2] ـ «أقول هذا انما يتم لو لم يجر الأصل في الشبهة الموضوعية و الا فمع جريان الأصل الحاكم بالبقاء يحرز تحقق عنوان العام فاستصحاب العالمية في زيد مع الشك فيها و وجود الحالة السابقة يحكم بأنه عالم فيترتب عليه حكم العام و وجوب الإكرام و كذا المقام.» تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الحج؛ ج1، ص: 183.
[3] ـ العروة الوثقى (المحشى)، ج4، ص: 398.
نظری ثبت نشده است .