موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 26)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۱۱/۶
شماره جلسه : ۷۱
-
خلاصه بحث گذشته
-
قسمت دوم مسئله 35 تحریر الوسیله
-
دلیل عدم إجزاء حجّ با بذل غصبی
-
دیدگاه دوم: إجزاء
-
ارزیابی دلیل دیدگاه دوم
-
دیدگاه مرحوم شاهرودی
-
بررسی فرع دوم
-
دلیل عدم إجزاء
-
توجیه دیدگاه سید یزدی(قدس سره)
-
جمعبندی و دیدگاه برگزیده
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
قسمت اول مسئله 35 در جلسه گذشته بیان شد که امام خمینی(قدس سره) در این قسمت فرمود: «لو عیّن مقداراً لیحج به واعتقد کفایته فبان عدمها فالظاهر عدم وجوب الاتمام علیه سواءٌ جاز له الرجوع أم لا»، نظر ما در این قسمت همان دیدگاه امام خمینی(قدس سره) است و آنچه را که مرحوم سید در عروه فرمود (که سید(قدس سره) فرمود: در جایی که رجوع جایز نیست اتمام واجب است و باذل باید بقیه مبلغ را به مبذول له بپردازد) رد کردیم و وجوهی که برای وجوب بود ذکر کرده و در همه آنها خدشه کردیم.قسمت دوم مسئله 35 تحریر الوسیله
و لو بذل مالا ليحج به فبان بعد الحج أنه كان مغصوبا فالأقوى عدم كفايته عن حجة الإسلام، و كذا لو قال: «حج و عليّ نفقتك» فبذل مغصوبا.[1]
اگر باذل یک مالی را به مبذولله بدهد تا حج انجام بدهد و مبذول له این مال را میگیرد و با آن حج را انجام میدهد و وقتی حج تمام شد معلوم میشود که این مال غصبی بوده است، آیا این حج مجزی از حجة الاسلام است یا نه؟ مرحوم امام میفرماید: «فالاقوی عدم کفایته عن حجة الاسلام»؛ این حجّ کافی از حجة الاسلام نیست. در ادامه دارد: همچنین است اگر باذل بگوید: تو حج برو مخارجت با من و بعد یک مال غصبی را به او بدهد.
فرع قبلی این است که مالی را به مبذولله میدهد تا با آن حج انجام میدهد و بعد کشف میشود که این مال غصبی بوده، اما در فرع دوم میگوید: تو برو حج و من نفقه تو را میدهم، او هم حج میرود و برمیگردد، منتهی بعد این باذل مالی را که به عنوان بذل میخواهد بدهد از مال غصبی میدهد. مرحوم امام در هر دو فرع میفرماید: از حجة الاسلام کفایت نمیکند.
دلیل عدم إجزاء حجّ با بذل غصبی
به بیان سوم؛ (که قبلاً اشاره کردیم) در استطاعت بذلیه به مجرد اینکه باذل بگوید: من بذل میکنم مالی را تا تو به حج بروی، این قولش موضوع برای استطاعت نیست، بلکه با دادن آن مال در خارج استطاعت محقق میشود و لذا اگر باذل بگوید تو برو حج من نفقهات را میدهم، اما ندهد استطاعت بذلیه محقق نمیشود. لذا تا زمانی که این بذل صورت خارجی پیدا نکند و در خارج محقق نشود استطاعت بذلیه محقق نمیشود.
بنابراین موضوع استطاعت بذلی روی إعطاء خارجی میآید و حال که روی مال خارجی آمد، روشن است که مقصود، مال خارجی خود باذل است، اما اگر یک مال غصبی باشد اصلاً بذل خارجی واقع نشده است. این دلیل کسانی است که قائل به عدم إجزاء هستند، مثل مرحوم امام، مرحوم حکیم، مرحوم شاهرودی، مرحوم خویی(قدس سرهم)، مرحوم والد ما و جمع زیادی که قائل به عدم اجزاء هستند. ایشان میگویند: اگر مالی را به مبذول له داد تا حج انجام بدهد و مبذول له هم با آن حج انجام داد و بعد از حج معلوم شد که غصبی بوده، این حجّ مجزی از حجة الاسلام نیست.
دیدگاه دوم: إجزاء
بیان دیگر برای این دیدگاه آن است که بگوئیم: بذل یک عنوان کلی را دارد، منتهی این پولی که برای این عنوان کلی داده شده این پول غصبی است، مثل اینکه یک بایع یک گندم کلی را به مشتری بفروشد و در مقام دفع، گندم غصبی را به مشتری بدهد، اینجا فقها میگویند بیع صحیح است، این گندم کلی را فروخته اما دفع این گندم غصبی اشکال دارد و ضربهای به اصل صحت بیع وارد نمیکند. اینجا هم بگوئیم یک عنوان کلی بذل داریم که استطاعت با عنوان کلی بذل محقق میشود، منتهی در مقام مصداق یک پول غصبی را متعلق برای یک بذل قرار داده که این کار اشتباه است، اما بذلش درست است و استطاعت بذلیهاش هم محقق میشود و لذا حجّش صحیح و کافی از حجة الاسلام است، اما چون پول غصبی داده باذل باید خودش جبران کند. لذا جمعی از فقهای بزرگ قائلاند به اینکه این حجّ، مجزی از حجة الاسلام است.
ارزیابی دلیل دیدگاه دوم
بنابراین اگر ما از روایات بذل استفاده میکردیم که خود «انشاء البذل» موضوع برای استطاعت است، در این صورت اگر باذل در مقام عمل یک مال غصبی میداد میگفتیم ضربهای به استطاعتش وارد نمیکند، اما وقتی میگوئیم انشاء البذل موضوع برای استطاعت نیست و آنچه موضوع هست همین بذل خارجی است، این بذل خارجی هم چون با مال غصبی است «لیس ببذلٍ».
دیدگاه مرحوم شاهرودی
بنابراین مرحوم شاهرودی میفرماید: مجهول المالک هم حکم غصب را دارد و همچنین اگر از مال موقوفه به مبذول له بدهد این هم خارج از اخبار باب است، مثلاً یک وقفی موقوفٌ علیهماش طلاب باشد و متولی اینجا از همین منافع مال موقوفه پولی را به این موقوفٌ علیه (که از طلاب است) بدهد، این هم باز عنوان استطاعت بذلی ندارد؛ زیرا این مال خودش هست و میگوئیم موقوفٌ علیه است. لذا خودش میگیرد استطاعت مالی هم پیدا میکند و حج میرود.
بررسی فرع دوم
امام خمینی(قدس سره) میفرماید: اینجا هم باز مجزی از حجة الاسلام نیست، اما مرحوم سید در عروه میفرماید: اقوی إجزاء است و این حجّش صحیح بوده و مجزی از حجة الاسلام است. تعلیلی که مرحوم سید در متن عروه آورده این است: «لأنه استطاع بالبذل»؛ اینکه باذل گفته: «حُجّ و علیّ نفقتک»، مبذولٌله مستطیع شده و وقتی مستطیع شده حجّش میشود حجة الاسلام، حال این بعداً مال غصبی به او داده که مانعی نیست و حجّش حجّ صحیحی است.
در اینجا هم مرحوم حکیم، هم مرحوم شاهرودی و هم مرحوم خوئی(قدس سرهم) به مرحوم سید اشکال کردند که: «لافرق بین الصورتین»؛ بین آن صورت قبل که از اول یک مال غصبی به او میدهد و با آن حج میرود و این صورت دوم که میگوید: برو حجّ را انجام بده و مخارجش با من و بعد الحج یک مال غصبی میدهد چه فرقی وجود دارد؟! در آن صورت اول سید(قدس سره) قائل به عدم الاجزاء شد اما اینجا قائل به اجزاء شده است.
دلیل عدم إجزاء
اما اگر گفتیم انشاء البذل موضوع برای استطاع نیست بلکه آنچه موضوع برای استطاعت است بذل خارجی و اعطاء خارجی این مال است، باز در هر دو صورت باید بگوئیم مجزی از حجة الاسلام نیست. لذا روشن نیست که چرا مرحوم سید بین آن صورت و این صورت دوم فرق گذاشته در حالی که فارقی وجود ندارد؛ زیرا اگر گفتیم انشاء البذل موضوع برای استطاعت است، در هر دو صورت باید قائل به اجزاء بشویم.
توجیه دیدگاه سید یزدی(قدس سره)
مشهور فقها از جمله امام خمینی، مرحوم خوئی، مرحوم حکیم، مرحوم شاهرودی و مرحوم والد ما(قدس سرهم) میگویند: فرقی بین الصورتین نیست، حرفشان این است که ما از اخبار استطاعت بذلیه استفاده میکنیم که خود انشاء البذل دخالتی ندارد، بلکه آنچه دخالت دارد بذل خارجی است. حال بگوئیم مرحوم سید به این مطلب توجه نداشته است یا اینکه شاید مرحوم سید بگوید: اخبار استطاعت بذلیه دو نوع است (حتی نیاز ندارد به اینکه بگوید بعضی از اخبار اطلاق دارد): یک نوع این است که میگوید یا با این پول حج برو و بذل میکند، اینجا پیداست که این انشاء البذل به درد نمیخورد، اما نوع دومش میگوید: «حُجّ و علیّ نفقتک»؛ تو برو حج انجام بده و برگرد من نفقهات را به تو میدهم، خود همین انشاء را میخواهد بگوید موضوع برای بذل است.
مرحوم سید در فرع دوم میگوید: «استطاع بالبذل»، اما در صورت قبلی نمیگوید: «لأنه استطاع»، آنجا هم اگر «استطاع بالبذل» بود قائل به اجزاء میشد، اینجا میگوید: «استطاع بالبذل» و به نظر ما اگر سید(قدس سره) این حرف را بزند حرف درستی است.
جمعبندی و دیدگاه برگزیده
[1] ـ تحرير الوسيلة؛ ج1، ص: 378، مسئله 35.
[2] ـ العروة الوثقى (المحشى)، ج4، ص: 409، مسئله 52.
نظری ثبت نشده است .