موضوع: کتاب الحج (ادامه بحث استطاعت مساله 26)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۹/۱۰/۷
شماره جلسه : ۵۹
-
مسئله 33 تحریر الوسیله
-
فرع اول؛ ثمن هدی
-
بررسی داشتن ثمن هدی در تحقق استطاعت مالیه
-
دیدگاه محقق خویی(قدسسره) و والد معظَّم(قدسسره)
-
جمعبندی و بیان دیدگاه برگزیده
-
تفصیل بین استطاعت مالیه و بذلیه در ثمن هدی
-
تأکید بر بزرگداشت ایام فاطمیه(عليهاالسلام)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
-
جلسه ۱۰۱
-
جلسه ۱۰۲
-
جلسه ۱۰۳
-
جلسه ۱۰۴
-
جلسه ۱۰۵
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
مسئله 33 تحریر الوسیله
امام خمینی(قدسسره) در این مسئله میفرماید:الظاهر أن ثمن الهدي على الباذل، و أما الكفارات فليست على الباذل و إن أتى بموجبها اضطرارا أو جهلا أو نسيانا، بل على نفسه.[1]
ایشان در این مسئله دو فرع را مطرح میکند:
1. در استطاعت بذلیه آیا پول قربانی بر عهده باذل است یا بر عهده مبذولٌله؟
2. آیا کفارات بر عهده باذل است یا مبذولله؟
فرع اول؛ ثمن هدی
مرحوم بروجردی میفرماید: «لایبعد عدم الوجوب فإن بذل فهو و الا انتقل الی الصوم»[2]؛ بعید نیست که بگوئیم این بر عهده باذل نیست، حال اگر باذل بذل کرده و علاوه بر مخارج حج پول قربانی را هم داد که هیچ، اما اگر نداد (یعنی اگر پول بقیه مخارج حج را داد)، مبذول له باید برود حجّش را انجام بدهد و اگر خودش هم برای قربانی پول نداشت باید روزه بگیرد؛ چون کسی واجب الهدی نباشد، سه روز در آنجا و هفت روز وقتی برمیگردد باید روزه بگیرد. مرحوم گلپایگانی هم نظیر همین فتوا را دارند[3]، اما قریب به اتفاق فقها میگویند: ثمن هدی نیز جزء بذلی است که موضوع برای استطاعت بذلیه است.
بررسی داشتن ثمن هدی در تحقق استطاعت مالیه
دلیل بر این مطلب روایاتی است که استطاعت را مطرح میکند، البته درست است در بعضی از روایات آمده: «له زاد و راحله»؛ یعنی یک مرکبی داشته باشد برود، یک زاد و توشهای هم برای غذا داشته باشد، اما در بعضی از تعابیر روایات استطاعت دارد: «عنده ما یحجّ به»، میخواهد حج انجام بدهد؛ یعنی دلالت روشن دارد بر اینکه باید تمام نفقه و مخارج حج را داشته باشد.
بنابراین در روایات استطاعت همین دو تعبیر را داریم: 1) «له زادٌ و راحله»، 2) «عنده ما یحجّ به»، که یک وقتی از این تعبیر «عنده ما یحج به» این استفاده را میکردیم که ملکیت در آن مالی که میخواهد با آن حج انجام بدهد لازم نیست، اگر کسی مالی را مباح کند و میتواند با آن حج انجام بدهد در اینجا «ما یحج به »وجود دارد، حال آیا از این تعابیر میتوانیم استفاده کنیم که حتماً پول قربانی را هم باید داشته باشد یا اینکه از این تعابیر چنین استفادهای نمیشود؟
دیدگاه محقق خویی(قدسسره) و والد معظَّم(قدسسره)
در پاسخ میگویند: روزه برای کسی است که از اول میدانسته که برای قربانی پول دارد یا میدانسته که قربانی موجود است، اما وقتی آنجا آمد اضطراراً مواجه شد با اینکه قربانی نیست، پولش را هم دارد ولی قربانی نیست، یا قربانی هست و آنجا پول قربانی را ندارد، اما کسی که از اول میداند قربانی نیست و پول قربانی را ندارد چنین شخصی «لیس بمستطیع فی الاستطاعة المالیة».
ارزیابی
به نظر ما این سخن تمام نیست؛ یعنی درست است مسئله صیام موضوعش «من لم یجد الهدی» است، اما واقعاً این از آن مواردی است که انسان میتواند به خوبی استفاده کند که خود قربانی موضوعیت ندارد. بله، از روی اختیار نمیتواند تبدیل به صوم کند، اما اینکه از اول هم چون ندارد بگوید: من بعداً آنجا که رسیدم روزه میگیرم. به نظر ما از تعابیری که در استطاعت وارد شده «عنده ما یحجّ به» یا «له زادٌ و راحله»، مشکل میتوان استفاده کرد که نفقه قربانی هم باید داشته باشد، مخصوصاً از عبارت «له زاد و راحله»، یک مرکبی داشته باشد که به مکه برود و یک غذایی هم داشته باشد بخورد.
اما اینکه پول قربانی هم داشته باشد در هیچ روایت بالخصوصی هم نداریم که ثمن الهدی را جزء استطاعت قرار داده باشد. روایات متعددی داریم که مسئله استطاعت را مطرح کرده که قبلاً هم این روایات را خواندیم، تعابیر وارده در آن عمدهاش همین دو تعبیر است: «له زاد و راحله»، یا «عنده ما یحجّ به»، اما از آن استفاده نمیشود که ثمن قربانی هم جزء استطاعت است.
نتیجه آن که، مجموعاً ما به این نتیجه میرسیم که نمیتوانیم بگوئیم پول قربانی جزء استطاعت مالیه است و در جایی که کسی تمام مخارج رفت و برگشت را دارد و بعد قدرت بر صیام هم دارد، این هم ملحق به همان موارد استطاعت بوده و باید بگوییم چنین شخصی مستطیع است. از این روایات فقط ترتب استفاده میشود؛ یعنی «عند عدم تحقق القربانی انتقل إلی الصوم»، ولی اینکه بگوئیم در صورتی که از اول نداند «انتقل الی الصوم»، این از کجا استفاده میشود؟! بنابراین از ادله استطاعت استفاده نمیشود که «ثمن الهدی جزءٌ للاستطاعة»؛ زیرا «له زاد و راحله» و «عنده ما یحج به» ظهور روشنی دارد که چیزی داشته باشد که بتواند با آن به حج برود.
جمعبندی و بیان دیدگاه برگزیده
1. اگر خود مبذولٌله پول قربانی را خودش دارد این میشود استطاعت «ملفَّقه»؛ یعنی باذل میگوید: من پول رفت و برگشت و خورد و خوراک را به تو میدهم و خودت هم پول قربانی را داری، همه میگویند اینجا استطاعت ملفقه و مرکبه موجود میشود و باید حجّ و قربانیاش را انجام بدهد.
2. اما اگر باذل پول قربانی را نداد و مبذولٌله هم پول قربانی را نداشت، اگر ما (طبق دیدگاه مشهور) در استطاعت مالیه پول قربانی را جزء استطاعت بدانیم اینجا مستطیع نمیشود، اما اگر آنجا پول قربانی را جزء استطاعت ندانستیم اینجا هم که ندارد تبدیل به صوم میشود.
بنابراین باید دید مبنای ما در استطاعت مالیه چیست؟ اگر در استطاعت مالیه بگوییم ثمن هدی جزء استطاعت نیست، در اینجا به طریق اولی ثمن الهدی در استطاعت بذلیه جزء استطاعت نیست و اگر کسی در استطاعت مالیه ثمن الهدی را جزء استطاعت بداند اینجا هم باذل باید ثمن الهدی را به او بدهد و در جایی که خودش نداشته باشد مستطیع نمیشود، مگر آن که مبذولٌله بگوید: من چیزی از مخارج حج ندارم غیر از پول قربانی، باذل هم میگوید: من هم بقیه مخارج حج را به تو میدهم که قبلاً گفتیم این استطاعت ملفقه و مرکبه مانعی ندارد.
تفصیل بین استطاعت مالیه و بذلیه در ثمن هدی
محقق خویی(قدسسره) میفرماید: «الظاهر أنه لابد من بذل ثمن الحج لأن عرض الحج و بذله إنما یتحقق ببذل تمام اجزائه و واجباته، و إلا فلم یعرض علیه الحج بل عرض بعض الحج». ایشان در ادامه میفرماید: «نلتزم فی الاستطاعة البذلیة ببذل ثمن الهدی ایضاً لأنه من الحج کما نلتزم بوجدان ثمنه فی الاستطاعة الملکیة فإنه لا یصدق الاستطاعة إلا بالتمکن من الهدی و من لم یکن متمکناً من ثمن الهدی من اول الامر لا یکون مستطیعاً»[6]، ایشان استطاعت بذلیه را کاملاً به استطاعت مالیه گره زدند. بنابراین تنها تعابیری که در استطاعت مالیه آمده عبارت است از: «له زاد و راحله»، یا «عنده ما یحجّ به»، حال اگر قائلی مثل خود مرحوم خوئی میگوید: این «حُجَّ و علیّ نفقتک»، ظهور در این دارد که حتی نفقه قربانی را من میدهم، جواب چیست؟
پاسخ این است که میگوئیم این به همان نفقهای که در باب حج است برمیگردد؛ یعنی باز برمیگردد به اینکه ما در استطاعت مالیه چه چیز را نفقه بدانیم؟ آیا همه چیز و حتی ثمن الهدی را نفقه بدانیم یا اینکه بگوئیم نفقه حج است منهای ثمن الحج؛ یعنی اینجا باز نمیشود بگوئیم «علیّ نفقتک» ظهور دارد در اینکه حتی ثمن الهدی را باذل باید بدهد؛ یعنی آن نفقهای که باید داده شود، در استطاعت مالیه دو قول است: یک قول این است که ثمن الهدی جزءش است که ایشان این را مفروض و مسلم میگیرد، یک قول این است که ثمن الهدی جزءش نیست.
بنابراین هرچند این سؤال بسیار خوب است مخصوصاً با آن مبنایی که ما ایجاد کرده و گفتیم بین «عرض الحجّ» و بین استطاعت مالیه فرق وجود دارد. البته ما «عرض الحج» را معنا کردیم به اینکه این را همراه خودشان ببرند، این کسی که همراهش این را میبرد چکار کند؟ اگر پول قربانی او را ندارد خود آن شخص که همراهش رفته باید روزه بگیرد. الآن این کسی که این را همراه خودش حج میبرد از اول میداند پول قربانی خودش را دارد و پول قربانی او را ندارد، یا اگر از اول خیال میکرد که پول قربانی هر دو را دارد و آنجا معلوم میشود که مال او را ندارد، آن شخص همراه (یعنی مبذولٌله) باید روزه بگیرد.
بنابراین از خود عناوین وارده در روایات بذل هم نمیشود به روشنی استفاده کنیم که ثمن الهدی جزء استطاعت بذلیه است، از عنوان «حجّ و علیّ نفقتک» نمیشود استفاده کرد که ثمن قربانی هم جزء این نفقه است، «علیّ نفقتک» یعنی نفقهای که من باید بدهم، در استطاعت مالیه اگر گفتیم ثمن الهدی جزءش هست اینجا هم جزءش میشود، آنجا گفتیم جزءش نیست و اینجا هم باید بگوئیم که جزء او نیست.
تأکید بر بزرگداشت ایام فاطمیه(عليهاالسلام)
[1] ـ تحرير الوسيلة؛ ج1، ص: 378، مسئله 33.
[2] ـ العروة الوثقى (المحشى)، ج4، ص: 405، مسئله 44.
[3] ـ «إن كان المبذول له ممّن يجب عليه الهدي لكونه واجداً له و إلّا لم يجب و حينئذٍ إن لم يبذل ينتقل إلى الصوم.» همان.
[4] ـ موسوعة الإمام الخوئي، ج26، ص: 146.
[5] ـ تفصيل الشريعة في شرح تحرير الوسيلة - الحج، ج1، ص: 201.
[6] ـ موسوعة الإمام الخوئي، ج26، ص: 146.
نظری ثبت نشده است .