درس بعد

کتاب البیع

درس قبل

کتاب البیع

درس بعد

درس قبل

موضوع: كتاب البیع - بر اساس تحریر الوسیله 1


تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۱۸


شماره جلسه : ۸۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • بررسی فرمایش امام (ره) در آیه و نقد استاد معظم بر آن - بحث اخلاقی

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين

بررسي فرمايش مرحوم امام(قده)

بنا شد بررسي کنيم که آيا در فرمايش مرحوم امام(رض)، تأملى هست يا خير؟ در اينجا به چند مطلب بايد دقت كرد و ديد از اين چند مطلب به چه نتيجه‌‌اى می‌‌رسيم. اولين مطلب اين بود كه امام(رض) براى استفاده «لزوم» از اين آيه شريفه، سه بيان ذكر كردند. بيان اول؛ «كنايه» بود. بيان دوم؛ «الزام عقلايى» بود، و بيان سوم؛ يك «حكم مولوى تعبدى» بود. و در آخر فرمودند كه طبق هيچيک از اين تقريبات ثلاثه، شبهه تمسك به عام در شبهه مصداقيه جريان پيدا نمی‌‌كند.

فرمودند بنا بر بيانى كه شيخ انصارى(اعلى اللّه مقامه الشريف) دارد، اين شبهه موجود است. گرچه برخي بزرگان در مقام جواب از اين شبهه برآمده‌‌اند، اما بنا بر اين بيان‌‌هاى ثلاثه، شبهه تمسك به عام در شبهه مصداقيه، به هيچ وجهى مطرح نمی‌‌شود. اکنون ببينيم آيا اين مطلب تام است يا نه؟

نقد استاد بر فرمايش امام(ره)

نكته اولي كه ما می‌‌خواهيم عرض كنيم اين است كه اگر واقعاً اين نتيجه‌‌اى كه امام(رض) از اين تقريبات ثلاثه گرفته‌‌اند، نتيجه تقريبات ثلاث باشد، حق با ايشان است. يعنى اگر گفتيم نتيجه تقريب اول و دوم و سوم، اين است كه خدا به جاي «العقود اللازمة»، فرموده «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ». اگر چنين بيانى باشد، معنايش اين است که وقتى می‌‌گويد «العقودلازمة»، يعنى اگر بعد از  عقد، فسخى محقق شد، اين فسخ تأثيرى ندارد و يعنى اينجا ديگر تمسك به عام در شبهه مصداقيه نيست.

اما تمام نكته در اينجا اين است، كه آيا اين بيان‌‌هاى ثلاث، اين نتيجه را دارد يا خير؟ از بيان سوّم شروع می‌‌كنيم. در بيان سوم؛ اصلاً بحث لزوم نيست. در بيان سوم می‌‌فرماييد بعنوان يك حكم تكليفى نسبت به هر عقدى، كه خداوند وفاى به هر عقدى را بنحو حكم مولوى شرعى واجب كرده است. قبلاً در همين بيان سوم فرمودند که آنگاه بايد نسبت به عقود لازم بگوييم يك ايجاب ديگرى هم بايد باشد. بعبارة أخرى؛ طبق بيان سوم، ما وفاى به عقد را در عقود جايز هم داريم. «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» يعنى به عنوان يك حكم مولوى شرعى به عقد وفا كنيد، تعبيرشان اين است «ايجاب وفا بالعقد لاجل ايجاب مولوى آخر متعلق بابقاء العقد».

اين طبق معناى سوم است كه فرمود وجوب وفاى به عقد، بخاطر اين است كه يك ايجاب مولوى ديگر نسبت به إبقاء عقد، موجود است و اين در عقود لازم است. در عقود لازم، ما يك ايجاب مولوى نسبت به إبقاء عقد داريم، اما در عقود جايز چنين چيزى نداريم. پس با قطع نظر از آن ايجاب مولوى که متعلق به إبقاء عقد است، در معناي «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» می‌‌فرمايد وجوب وفا، يك امر مولوى شرعى است و كسى كه از آن تخلف كند عقاب می‌‌شود.

به نظر ما؛ نتيجه اين معناى سوم، «العقود لازمةٌ» نيست. معناى سوم می‌‌گويد به عنوان يك حكم مولوى شرعى به عقد وفا كن. منتها براى اينكه بين اين وفا و بين آن مواردى كه می‌‌گوييم فسخ جايز است (عقود جايز)، منافاتى نباشد، بايد بگوييم كه در عقود لازم، يك امر ديگرى كه متعلق به إبقاء عقد است وجود دارد. پس تأمل ما اين است که نتيجه اين بيان سوم، «العقود لازمة» نيست، نتيجه‌‌اش اين است كه وفاى به عقد بعنوان يك حكم تعبدى بايد انجام شود، حتى در عقد جايز. البته دقت کنيد ممکن است کسي بتواند از اين اشکال جواب دهد.

نكته‌‌‌‌ دوم
اينكه گرچه ايشان فرمودند أقرب در ميان اين سه بيان؛ به حسب لفظ، بيان سوم است، و به حسب اعتبار، معناى دوم است و می‌‌خواهند بفرمايند معناى اول، يك معناى بعيدى است. لکن اگر ما باشيم و آيه شريفه، بگوييم آيه شريفه در صدد بيان معناى كنايى است. اين نكته مهمى است. كنايات در ميان اهل لسان معيّن است. وقتى می‌‌گوييم «زيدٌ كثيرُ الرماد»، همه می‌‌فرمايند اين كنايه است. كنايه ممکن است به نحو ذكر لازم و اراده ملزوم باشد، يا ذكر ملزوم و اراده لازم باشد. آيا در اين آيه شريفه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ» مردم معناى كنايى می‌‌فهمند؟ هيچ ظهور و اشعاري بر کنايي بودن نداريم، اين يك چيز برهانى نيست، بلکه يك امر استظهارى است، اهل لسان می‌‌توانند در مورد اين قضاوت كنند.

نكته سومى
كه در فرمايشات امام(ره) محل تأمّل است؛ اين تعبيرى است كه ايشان فرموده‌‌اند كه در باب عقود جايز -و لو بصورت قطعى نفرموده‌‌اند، و تمايل به اين پيدا كردند- بگوييم عقود جايز از سنخ معاهده و معاقده نيست، در نتيجه آنچه كه واقعاً عهد است؛ همان عقد لازم است. عرض ما اين است كه اولاً اين با آن معناى لغوى كه براى عقد فرموديد سازگارى ندارد.

خود ايشان يك تحقيق وسيعى در معناى لغوى عقد كرده‌‌اند و فرموده‌‌اند «العقد ربط مخصوص بين الشيئين حتى تحصل العقدة»؛ اين معناى عقد است. دو نفر كه يك عقد جايز برقرار می‌‌كنند؛ مثل همين عقد شركت، يا عقد مضاربه، اين عقود جايزى كه ما داريم، آيا واقعاً اينها از سنخ عقد نيستند؟ نمی‌‌توان به اين مطلب ملتزم شد و گفت اينها از سنخ معاهده و معاقده نيستند. لذا اين مطلب هم قابل تأمل است.

بحث اخلاقي

وقتى انسان در زندگى بزرگان اهل دقت نگاه می‌‌كند، کساني كه واقعاً قدم به قدم به دقت پيش آمدند، يك سال از عمر ايشان به اندازه ده سال ديگران است. ممكن است ديگران مطالب را بيشتر در ذهن شان انبار كنند، اما هيچ وقت قدرت استنباط پيدا نمی‌‌كنند.

درس خارج بايد طورى باشد که سال كه تمام می‌‌شود، وقتى طلبه به خودش نظر مي‌کند، احساس كند كه قوتش بيشتر شده و می‌‌شود. مانند ورزش است. در ورزش، انسان روز اول وزنه يك كيلويى را به زور بلند می‌‌كند، يك سال كه می‌‌گذرد وزنه پنجاه كيلويى را به راحتى بلند می‌‌كند.

الآن كه كم كم به آخر سال نزديك می‌‌شويم، واقعاً ببينيد در درس‌‌هايى كه شركت كرديد،کدام درس شما را قوى كرده است؟ کدام روش شما را قوى كرده است؟ الان اگر بخواهيد بر يك نظريه‌‌اى اشكال كنيد، به يک کتاب مراجعه كنيد و قوّت مراجعه خود را بسنجيد؟ واقعاً توصيه می‌‌كنم نگذاريد عمرتان هدر رود. ما الان مي‌توانيم همه مطالب بزرگان را خيلى شسته و رفته و آماده و دسته بندي شده، ارائه کنيم؛ در اين بحث، پنج نظر را سريع ذكر كنيم و در يك مدت كوتاه، فقه و اصول مان را به يك جايى برسانيم، ولى من اين را جفا به طلبه می‌‌دانم. ما دنبال اين هستيم كه مطالب را واقعاً تحقيقى بحث کنيم، كه علماء ما، نسلاً بعد النسل، تحقيق كرده‌اند تا به اين كتاب عميقى كه شيخ انصارى(ره) نوشته رسيده است.

بعد هم بزرگان ديگر تا مرحوم امام(رض). قدر اين نعمت اين است كه ما بيشتر فكر كنيم. وقتى انسان كتاب امام(ره) را ملاحظه کند، به خوبى می‌‌تواند بفهمد كه آن مرد با آن عظمت علمى، با آن استعداد قوى، با آن نبوغ، ولى براى هر صفحه، ساعت‌‌ها وقت گذاشته و فكر كرده است. بدون فكر كه نمی‌‌شود مطلبى را گفت. مثلاً در همين تقريرات ثلاثه؛ براى اينكه آن را بيان كنيم و بفهميم، بايد دو روز آن را نقل کنيم، جزئياتش را ذكر كنيم، با اين حال آيا همه آن را فهميده‌ايم؟ آن هم يك امر ديگرى است. كسى كه اينها را بيان كرده چقدر فكر كرده و چقدر زحمت كشيده است؟ قدرش به اين است كه ما اينها را دنبال كنيم. اينها چيزهايى نيست كه ما بخواهيم با سرعت از آن عبور كنيم.

من واقعاً معتقدم اين روشى كه ما داريم، اگر كسى واقعاً مرتب كار كند، مرتب حضور در درس پيدا كند، مؤثر است. اينکه درس را يك روز بيايدو يك روز نيايد، اصلاً فايده‌‌اى ندارد. آن هم مثل ورزش می‌‌ماند. انسان يك روزى ورزش كند و يك ماه ورزش نكند، چه بسا بدنش بدتر از همان يك ماه قبل شود. بايد ذهن همينطور دائماً كار كند. فقيه كسى است كه ذهنش بصورت مرتب و بصورت مسلسل در مسائل كار كند. اگر اينطور شد، اين ذهن قوى می‌‌شود و می‌‌تواند اظهار نظر كند.

اگر واقعاً با توجه به همين روش و با همين نكاتى كه عرض می‌‌كنم، چهار پنج سال اين بحث‌‌ها را ادامه دهيد، قطعاً خودتان اهل نظر می‌‌شويد، حتي کساني كه استعدادشان متوسط است. به شما عرض كنم؛ بسيارى از بزرگان ما كه بعداً محقّق و صاحب نظر شدند، اينطور نبود كه استعدادشان در حد بالايى باشد، معمولاً استعداد هايشان متوسط بوده، اما استعداد متوسطى بوده كه منظم كار كرده، پى‌‌گيرى كرده، درس و مطالب را در رده دوم و سوم و چهارم زندگى قرار نداده است، بلکه در رده اول قرار داده است و با شوق و علاقه ادامه داده است. وقتى انسان واقعاً گرسنه است با چه شوقى كنار سفره غذا می‌‌نشيند، و با چه شوقى غذا می‌‌خورد، در درس هم بايد همين باشد، با شوق بنشينيد درس گوش كنيد، با شوق مطالعه كنيد و با شوق بنويسيد. تا بتوانيد إن شاء الله به يك مراحل خوب علمى برسيد. آمين رب العالمين.



و صلی الله علی سیدنا محمد و آله اجمعین




برچسب ها :

بحث اخلاقی بررسی آیه اوفوا بالعقود سه بیان از امام خمینی در مورد اوفوا بالعقود نقد استاد فاضل لنکرانی بر بیانات امام خمینی در آیه اوفوا بالعقود معنای عقد در نظر امام خمینی ویژگی درس خارج توصیه به خوب درس خواندن

نظری ثبت نشده است .