درس بعد

اجتهاد و تقلید

درس قبل

اجتهاد و تقلید

درس بعد

درس قبل

موضوع: اجتهاد و تقلید


تاریخ جلسه : ۱۳۸۲/۷/۱۳


شماره جلسه : ۹

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • مطلب دوم؛ انحصار در طرق ثلاث، کدام نوع انحصار است؟

  • مطلب سوم؛ تخيير بين ابدال ثلاثه

  • تخيير عقلي

  • تخيير شرعي

  • تخيير لغوي

  • مطلب چهارم؛ ابدال ثلاثه در عرض هم هستند يا در طول هم؟

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


مطلب دوم؛ انحصار در طرق ثلاث، کدام نوع انحصار است؟

يکي از مباحثي که در اينجا مطرح است، اين است که آيا انحصار، در اين طرق ثلاثه (اجتهاد، احتياط و تقليد)، يک انحصار عقلي است يا انحصار استقرائي است؟ يا اساساً در اينجا هيچ کدام از اين حصرها وجود ندارد؟

جواب:

ترديدي نيست که انحصار در اينجا عقلي نيست. همان طور که قبلاً گفته شد عقل مي‌‌گويد که مکلف براي دفع ضرر محتمل، نياز به يک مأمن دارد تا او از عذاب الهي ايمن کند. لذا حصر، حصر عقلي نيست.

قد يقال که اين حصر استقرائي است، يعني براي اطاعت مولا، ما وقتي به عقلاء مراجعه مي‌‌کنيم، عقلاء اين طرق ثلاثه را دارند، لذا اين حصر عقلي نيست، بلکه اين حصر عقلائي و استقرائي است. حالا تحقيق در مطلب چيست؟

تحقيق در مطلب اين است که، حصر در اينجا، نه حصر عقلي است، نه حصر استقرائي است. به اين بيان که ما در اينجا يک راه چهارم را هم مي‌‌توانيم ترسيم کنيم، و آن اينکه اگر مکلف از يک راهي علم به احکام شرعيه پيدا کرد، مثلاً ديد بين مردم مشهور است که نماز مي‌خوانند، اينجا از همين مشهور بودن مسئله، علم پيدا کرد به وجوب نماز، حجت علم هم که ذاتيه است (البته اگر از راه غير متعارف علم پيدا کند، اين قابل اعتنا نيست، اما اگر از راه عادي علم پيدا کند)، در اين صورت نه اجتهاد کرده است، نه تقليد کرده است، نه احتياط کرده است، يک راه چهارم براي او است.

هم چنين راه پنجمي هم وجود دارد و آن اين که عقل مي‌‌گويد که در بعضي موارد امتثال احتمالي هم کافي است. در خيلي از موارد، عقل، مکلف را وادار مي‌‌کند به امتثال يقيني و امتثال قطعي، اما در بعضي موارد، امتثال احتمالي هم کافي است. مثلا در آنجائي که بر يک حکمي، دليل و حجت نداريم و احتياط هم ممکن نيست، در اينجا عقل مي‌‌گويد که اينجا اگر آمديد امتثال احتمالي هم کرديد کافي است. پس روشن شد، که حصر در اين موارد ثلاثه، نه عقلي است نه استقرائي است.

تا اينجا مطلب اول اين شد که اين وجوب، وجوب عقلي است. مطلب دوم هم اين شد که اين حصر، نه عقلي است، نه حصر استقرائي است.

مطلب سوم؛ تخيير بين ابدال ثلاثه

تخيير بين ابدال ثلاثه، چه تخييري است؟ آيا تخيير شرعي است يا عقلي است؟ يا اين تخيير لغوي است؟ اولاً تعريف اينها را بيان کنيم.

تخيير عقلي

تخيير عقلي اين است که مولا شما را امر به نماز مي‌کند، مي‌گويد: «أقم الصلاة لدلوک الشمس إلي غسق الليل»، اين زمان و اين بين الحدّين را براي شما مقرر مي‌کند که شما بين الحدّين نماز را بخوانيد و تخيير بين اين افراد و مصاديق، تخيير عقلي است. عقل مي‌گويد که شما مخير هستيد که اول وقت بخوانيد يا آخر وقت بخوانيد، يا وسط وقت بخوانيد.

تخيير شرعي

تخيير شرعي آنجائي است که بين اين أبدال ثلاثه، هيچ قدر جامعي نباشد و شارع مي‌آيد اطراف تخيير را معين مي‌کند. شارع مي‌گويد: در باب کفاره در ماه رمضان، شما مخيريد، اين تخييرِ بين اينها شرعي است، چون قدر جامع بين اين ثلاثه وجود ندارد و اطراف اين تخيير را شارع آمده بيان کرده است.

در اينجا ترديد نيست که اين تخيير شرعي نيست. ما وقتي مي‌گوييم که واجب است بر مکلف يا اجتهاد يا احتياط يا تقليد، تخيير در اين امور ثلاثه، شرعي نيست، چون اولاً اطراف را شارع بيان نکرده، ثانياً بين اين اطراف يک قدر جامعي وجود ندارد و ما گفتيم که وقتي قدر جامع نبود، اين تخيير عقلي نيست. پس در اينجا از لحاظ اينکه اطراف اين تخيير را شارع بيان نکرده، کشف مي‌کنيم که تخيير شرعي نيست.

آيا تخيير عقلي وجود دارد؟

آيا مي‌توانيم بين اينها يک قدر جامعي درست کنيم؟ اگر گفتيم که مي‌شود قدر جامع درست کرد، اين تخيير مي‌شود تخيير عقلي، مثل اينکه نماز اول وقت، آخر وقت، و وسط وقت، همه اينها افراد و مصاديق است براي طبيعت نماز. لذا تخيير بين اينها، تخيير عقلي است.

تخيير لغوي

قد يقال:‌ بين اين مصاديق و بين اين أبدال، قدر جامع وجود ندارد، بين اجتهاد و احتياط چه قدر جامعي وجود دارد؟ لذا بعضي نظرشان در اينجا اين است که تخيير در ابدال ثلاثه؛ لغوي است.

اما تحقيق در مطلب

اقتضا مي‌کند که اين تخيير در اينجا تخيير عقلي است، ما مي‌توانيم بگوئيم که عقل، انسان را مخير کرده بين اين امور ثلاثه، قدر جامع بين تمام اينها، امتثال امر مولا است، و مأمّن از عقاب، توسط يکي از سه راه حاصل مي‌شود.

باز بايد در اينجا بيشتر دقت کرد. در باب خصال کفاره مي‌گوييم که قدر جامع وجود ندارد، در اينجا به نظر مي‌رسد که قدر جامعي بين اينها وجود دارد، و آن اينکه به وسيله هر سه تا؛ مأمن پيدا مي‌کنيم از عقاب الهي.

ان قلت: در کفارات هم قدر جامع وجود دارد؟


جواب:

در کفّارات مسئله همينطور است، اما ما بايد متعلق وجوب را نگاه کنيم. در باب صلاة ما مي‌گوييم «تجب الصلاة»، متعلق وجوب چيست؟ صلاة است، آيا اين عنوان صلاة، قدر جامع است بين افراد يا نه؟ در ما نحن فيه عقل مي‌گويد: «يجب تحصيل المأمن من العقاب»، مي‌گوئيم که اجتهاد، مأمن است، احتياط، مأمن است، تقليد، مأمن است.

اما در باب خصال کفاره، آنجا نمي‌توانيم بگوئيم که خود روزه، فرد براي متعلق است، اصلاً شارع از اوّل گفته که اگر کسي افطار عمدي کرد؛ شصت روز روزه بگيرد يا اينکه عتق رقبه کند يا شصت مسکين اطعام کند. شارع براي کسي که افطار کرد، نمي‌‌گويد که بر اين شخص يک عقوبت است، بعد بگويد، که اين عقوبت، يا اين است يا آن است، بلکه از روز اول، متعلق را برده روي شصت روز روزه يا اطعام مسکين يا عتق رقبه. پس بايد قدر جامع را با در نظر گرفتن متعلَّق مد نظر بگيريم.

مطلب چهارم؛ ابدال ثلاثه در عرض هم هستند يا در طول هم؟

آيا اين امور ثلاثه، در عرض يکديگر است يا در طول يکديگرند؟ آيا کسي که ملکه استنباط پيدا کرده، اما هنوز اجتهاد فعلي پيدا نکرده، اين مي‌تواند اجتهاد فعلي نکند، برود تقليد کند يا برود احتياط کند؟ آيا اين امور ثلاثه در عرض همديگرند يا در طول همديگرند؟ (يعني اگر احتياط نشد، برود سراغ اجتهاد، اجتهاد اگر نشد، برود سراغ تقليد)؟

مجموعاً سه بحث وجود دارد:

1. بحث اول اين است که آيا احتياط بر اجتهاد و تقليد مقدم است يا خير؟

2. آيا اجتهاد و تقليد بر احتياط مقدم است يا نه؟

3. بين خود اجتهاد و تقليد، آيا کسي که قدرت بر اجتهاد دارد و مي‌تواند بالفعل استنباط کند، مي‌‌تواند تقليد کند يا خير؟

توضيح بحث ديروز
برخي براي استحاله وجوب شرعي گفته‌اند که اين وجوب شرعي مستلزم تسلسل است، به اين بيان که اگر بگوييم اين امور ثلاثه، وجوبش شرعي باشد،‌ بايد در اين امور ثلاثه، يا تقليد کنيم يا احتياط کنيم يا اجتهاد. در اين امور ثلاثه، نقل معنا مي‌کنيم، به آن «بايد»، يعني آن وجوب، مي‌گوئيم که آن وجوب؛ يا شرعي است يا عقلي است؟ اگر بگوئيم که وجوبش عقلي است، ثبت المدعي و ثبت المطلوب. اگر وجوب شرعي باشد، باز تسلسل لازم مي‌آيد، زيرا در آن واجب شرعي، لازم است يا اجتهاد يا تقليد يا احتياط؟

جواب:

اگر اين وجوب اول، بر آن وجوب دوم، متوقف بود، تسلسل لازم مي‌آمد، در حالي‌ که اين وجوب اول، بر متعلق آن وجوب متوقف است، يعني بر خود احتياط يا بر خود اجتهاد يا بر خود تقليد. وجوب شرعي توقف بر يکي از امور ثلاثه دارد، اما توقف بر وجوب اين امور ثلاثه ندارد. لذا تسلسل به اين بيان باطل مي‌شود.

و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین

برچسب ها :

اجتهاد و تقليد کفایت امتثال احتمالی به حکم عقل تعریف تخییر عقلی تعریف تخییر شرعی وجود تسلسل در فرض شرعی بودن اجتهاد،احتیاط یا تقلید عدم انحصار در طرق علم به تکلیف حجیت علم به احکام شرعیه با شهرت بین مردم تخییر عقلی بین اجتهاد یا تقلید یا احتیاط شرط وجود قدر جامع برای تخییر عقلی اشکال تسلسل در فرض شرعی بودن وجوب اجتهاد یا تقلید حکم عقل به وجوب تحصیل مأمن از عذاب

نظری ثبت نشده است .