موضوع: کتاب الحج (بحث استطاعت)
تاریخ جلسه : ۱۳۹۷/۷/۱۵
شماره جلسه : ۹
-
خلاصه بحث گذشته
-
بررسی شرطیت زاد و راحله در استطاعت
-
دیدگاه فقیهان در مسئله
-
دیدگاه شیخ طوسی(قدس سره)
-
دیدگاه سایر فقیهان
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
الحمدلله رب العالمين و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه بحث گذشته
بحث در این است که آیا زاد و راحله در استطاعت شرعیه نسبت به كسی كه دور از مكه است، معتبر است یا خیر (نسبت به شخص نزدیک به مکه در آینده بحث خواهیم كرد)؟ آیا نسبت به شخص بعید راحله به عنوان استطاعت شرعی مطلقا معتبر است؟ یعنی هر چند قادر بر مشی هم باشد، اما باید راحله داشته باشد و اگر راحله نداشت و پیاده به حج رفت، این حجة الاسلام نیست یا آن که دخالت داشتن راحله در استطاعت شرعیه منوط به صورت حاجت است؛ یعنی كسی كه بدون راحله نمیتواند به حج برود، راحله در استطاعت چنین شخصی معتبر است.بررسی شرطیت زاد و راحله در استطاعت
بعد میفرماید: «أو یشترط مطلقا و لو مع عدم الحاجة إلیه»؛ یا آن که بگوئیم راحله شرط است مطلقا هر چند احتیاج نباشد؛ یعنی رفتن برایش ممكن است، مشقت هم ندارد كه پیاده برود، منافات با شأنش هم ندارد که اگر راحله داشت مستطیع است و اگر نداشت مستطیع نیست.
سید(قدس سره) در ادامه میفرماید: «مقتضی اطلاق الاخبار و الاجماعات المنقوله الثانی»؛ اگر ما اطلاق روایات و اجماعات منقوله را ملاحظه كنیم راحله مطلقا معتبر است، «و ذهب جماعةٌ من المتأخرین إلی الاول»؛ جماعتی از متأخرین نیز قول اول را برگزیدند؛ یعنی گفتند در صورتی كه احتیاج داشته باشد، راحله معتبر است، «لجملةٍ من الاخبار المصرِّحه بالوجوب إن أطاق المشی بعضاً أو كلاً»؛ زیرا روایاتی داریم كه میگوید اگر قدرت بر مشی دارد باید حجة الاسلام را انجام بدهد و به جهت این روایات گفتهاند این راحله مقید به صورة الحاجة است.
در این مسئله هنگامی که سراغ كلمات قدما میرویم غالب كلمات ایشان به صورت مطلق است و میگویند راحله از شرایط استطاعت است و ظاهرش اطلاق دارد. در ادامه به برخی از این کلمات اشاره میكنیم هر چند تصریح به اطلاق نكردند، اما ظهور در اطلاق دارد؛ یعنی از عبارات قدما استفاده میشود راحله از شرایط استطاعت است.
دیدگاه فقیهان در مسئله
دیدگاه شیخ طوسی(قدس سره)
ایشان دلیل را نیز ذكر میكند: «إن الله تعالی علّق الوجوب علی المستطیع فمن قال أنّ غیر المستطیع إذا حجّ أجزء عنه اذا كان مستطیعاً فعلیه الدلالة»؛ کسی كه میگوید غیر مستطیع اگر حج رفت مجزی است، اما وقتی كه مستطیع شد دیگر لازم نیست انجام بدهد باید دلیل بیاورد و حال آن که دلیل ندارد. بعد دلیل خود را میگوید: «علیه اجماع الفرقه»[4]، این دلیل همان است که در كلام سید یزدی(قدس سره) در عروه وارد شده بود (كه اجماعات منقوله داریم بر این كه راحله مطلقا معتبر است). یكی از آن اجماعات منقوله اجماع شیخ طوسی(قدس سره) در كتاب خلاف است.
شیخ طوسی(قدس سره) در مسئله چهارم نیز این مسئله را دنبال کرده و مینویسد: «المستطیع ببدنه الذی یلزمه فعل الحج بنفسه»؛ آن كه خودش باید حج را انجام بدهد كیست؟ «أن یكون قادراً علی الكون علی الراحله و لا یلحقه مشقةٌ غیر محتمله فی الكون علیها»؛ هم باید راحله داشته باشد و هم باید قادر بر استفاده از راحله باشد، اما اگر مثلاً یك پیرمردی است كه راحله دارد اما قدرت این كه روی راحله بنشیند و برود ندارد، مستطیع نیست.
«فإذا كانت هذه صورته فلا یجب علیه فرض الحج إلا بوجود زاد و الراحله فإن وجد احدهما لا یجب علیه فرض الحج و إن كان مطیقاً للمشی قادراً علیه»؛ اگر زاد بود راحله نبود یا راحله بود زاد نبود، حج بر او واجب نیست هر چند توانایی پیاده رفتن را داشته باشد. عبارت مسئله چهار و مسئله سه مطلق است.
ایشان در ادامه مسئله چهار میفرماید: «و به قال فی الصحابه ابن عباس ابن عمر و فی التابعین الحسن البصری و سعید بن جبیر و فی الفقهاء الثوری و ابو حنیفه و اصحابه و الشافعی و احمد و اسحاق»؛ علمای عامه از صحابه، از تابعین، از فقهایشان و باز شافعیه، احمد و اسحاق هم همین قول را دارند كه میگویند راحله مطلقا معتبر است هر چند قدرت بر مشی هم داشته باشد. مثلاً اگر كسی از ایران بتواند پیاده به مكه برود و قدرت پیادهروی هم داشته باشد، ولی اگر راحله نداشته باشد مستطیع نیست. «و قال مالك اذا كان قادراً علی المشی لم تكن الراحله شرطاً فی حقه»؛ مالك (در میان ائمه اربعه از اهل سنت) میگوید: اگر قدرت بر مشی دارد راحله شرط نیست، «بل من شرطه أن یكون قادراً علی الزاد»؛ بلکه باید قادر بر زاد باشد.
بعد میگوید: «و القدرة علی الزاد تختلف، فإن كان مالكاً له لزمه و إن لم یكن مالكاً له و كان ذا صناعة کالتجارة و الخیاطة و الحجامة و ما یكتسب به الزاد فی طریقه لزمه»؛ در قدرت بر زاد، یا مالك زاد و توشه است كه حج بر او واجب است یا آن که مالك نیست، اما شخصی است كه حرفهای بلد است و میتواند تجارت یا حجامت و یا خیاطت کرده و از راهی زاد را اكتساب كند باز حج بر او واجب است.
«و إن لم یكن ذا صناعة لكن من عادته مسألة الناس فهو واجد»؛ اگر حرفهای بلد نیست، اما آدمی است كه از عاداتش این است که از مردم گدایی میكند، چنین شخصی نیز واجد زاد است، «فعنده القدره علی المشی كالراحله و القدرة علی كسب الزاد بصنعةٍ أو مسألة الناس كوجود الزاد». نتیجه آن که نزد مالك قدرت بر مشی مثل راحله است و قدرت بر كسب زاد از راه صنعت یا از راه مطالبه كردن از مردم مثل وجود زاد است و از این جهت مستطیع است.
بعد میفرماید: «و ایضاً قوله تعالی و لله علی الناس حج البیت من استطاع و الاستطاعه تتناول القدره و جمیع ما یحتاج إلیه»؛ استطاعت شامل قدرت بدنی و همه آنچه به آن نیاز دارد از زاد و راحله و ... میشود، «فیجب أن یكون من شرایطه، و ایضاً روی عن النبی6 قال الاستطاعة الزاد و الراحله لما سئل عنها، روی ذلك عن ابن عمر و ابن مسعود و عمرو بن شعیب عن أبیه عن جده و جابر بن عبدالله و عایشه و انس بن مالك و رواه ایضاً علی علیه السلام عن النبی(صلی الله عليه وآله)».
مرحوم شیخ میخواهد بفرماید این روایت كه «الاستطاعة هی الزاد و الراحله»[5]، هم عامه از پیامبر(صلی الله عليه وآله) نقل كردند و هم امیرالمومنین علیه السلام از وجود مبارك پیامبر(صلی الله عليه وآله) نقل كرده است. پس شیخ طوسی در كتاب خلاف ادعای اجماع میكند بر این كه خود راحله شرط است در استطاعت و قدرت بر مشی كفایت نمیكند.
مرحوم شیخ در مبسوط هنگام ذکر شروط ثمانیه میفرماید: «وجود الزاد و الراحله»[6]، لیکن در دو صفحه بعد میگوید: «إنما یعتبر الزاد و الراحله فی وجوب من كان علی مسافةٍ یحتاج فیها إلی الزاد و الراحله»؛ زاد و راحله شرط استطاعت برای شخص دور از مکه است، «و اما اهل مكه و من كان بینه و بین مكة قریبٌ فلا یحتاج إلی ذلك و لیس ذلك من شرط وجوبه علیه إذا كان قادراً علی المشی لأنه لا مشقة علیه»[7].
دیدگاه سایر فقیهان
پس از وی ابن ادریس در سرائر[10]، فاضل آبی در كشف الرموز[11]، محقق در شرایع[12] نیز راحله را مطلقا شرط میدانند. تا زمان محقق(قدس سره) تقریباً اتفاقی است و همه فقها راحله را یكی از شرایط استطاعت میدانند و چون مثل ابن حمزه، ابن ادریس و دیگران بعد از شیخ طوسی(قدس سره) عبارت مرحوم شیخ را دیدند (که در آن آمده: «و إن كان مطیقاً للمشی»)، باز عین همان فتوا را دادند که معلوم میشود همه این فقها میگویند راحله مطلقا معتبر است.
محقق در شرایع میگوید: «الثالث: الزاد و الراحله و هما یعتبران فی من یفتقر إلی قطع المسافة»؛ زاد و راحله برای كسی معتبر است كه نیاز به پیمودن مسافت داشته باشد، «و لا تباع ثیاب مهنته و لا خادمه و لا دار سکناه للحج»[13]؛ اگر خادمی دارد نباید او را بفروشد تا با پولش به حج برود، لباس كارش را نباید بفروشد، خانهای كه در آن سكونت میكند نباید فروخته شود. ایشان در المختصر النافع هم میگوید: شرایط حجة الاسلام شش مورد است که یكی از آنها زاد و راحله میباشد.[14]
مرحوم محقق در معتبر میگوید: «الشرط الرابع و الخامس الزاد و الراحله و هما شرط لمن یحتاج إلیها لبُعد مسافته، اما القریب فیكفیه الیسیر من الاجرة بنسبة حاجته و من لا كلفة علیه كالمكی فلیس الراحله معتبرةً فی حجّه و كفاه التمكن من المشی»[15]. بنابراین عبارت محقق نیز مطلق است.
علامه حلی در ارشاد الاذهان[16] وقتی شرایط را ذكر میكند، یکی از شروط را همین زاد و راحله ذکر میکند. ایشان در سایر کتابهای خود نیز مانند تذكره[17]، تلخیص المرام[18]، منتهی[19] راحله را نیز ذكر كرده و در اینباره ادعای اجماع میکند. شهید اول در دروس[20]، شهید ثانی در حاشیه ارشاد[21] این قید را ذکر کردهاند.
بنابراین، تا زمان شهید ثانی احصاء كرده و اقوال را بررسی كردیم هیچ فقیهی قید ندارد كه راحله در صورتی است كه احتیاج به راحله باشد، اما اگر بتواند بدون راحله هم حج برود مستطیع است. از این رو میتوان اجماع خوبی را اینجا از كلمات فقها تحصیل كنیم.[22]
[1] ـ المسائل الناصریات، ص: 301، مسئله 136.
[2] ـ الكافی فی الفقه، ص: 192.
[3] ـ الجمل و العقود فی العبادات، ص: 127.
[4] ـ الخلاف، ج2، ص: 246، مسئله3.
[5] ـ الخلاف، ج2، ص: 246-248، مسئله 4.
[6] ـ «و شرائط وجوبهما ثمانیة: البلوغ و كمال العقل و الحریة و الصحة و وجود الزاد و الراحلة و الرجوع إلى كفایة إما من المال أو الصناعة أو الحرفة، و تخلیة السرب من الموانع و إمكان المسیر، و متى اختل شیء من هذه الشرائط سقط الوجوب، و لم یسقط الاستحباب.» المبسوط فی فقه الإمامیة، ج1، ص: 296.
[7] ـ همان، ص298.
[8] ـ المؤتلف من المختلف بین أئمة السلف، ج1، ص: 353، مسئله3.
[9] ـ الوسیلة إلى نیل الفضیلة، ص: 156.
[10] ـ السرائر الحاوی لتحریر الفتاوى، ج1، ص: 507.
[11] ـ كشف الرموز فی شرح مختصر النافع، ج1، ص: 324.
[12] ـ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج1، ص: 200.
[13] ـ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج1، ص: 200.
[14] ـ «المقدمة الثانیة: فی شرائط حجة الإسلام، و هی ستة: البلوغ، و العقل، و الحریة، و الزاد، و الراحلة، و التمكن من المسیر.» المختصر النافع فی فقه الإمامیة؛ ج1، ص: 75.
[15] ـ المعتبر فی شرح المختصر، ج2، ص: 752.
[16] ـ إرشاد الأذهان إلى أحكام الإیمان، ج1، ص: 309.
[17] ـ تذكرة الفقهاء (ط - الحدیثة)، ج7، ص: 49.
[18] ـ تلخیص المرام فی معرفة الأحكام، ص: 57.
[19] ـ منتهى المطلب فی تحقیق المذهب، ج10، ص: 74.
[20] ـ الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیة، ج1، ص: 310.
[21] ـ حاشیة الإرشاد، ج1، ص: 371.
نظری ثبت نشده است .