درس بعد

نواهی

درس قبل

نواهی

درس بعد

درس قبل

موضوع: نواهی


تاریخ جلسه : ۱۳۸۳/۱۲/۱۵


شماره جلسه : ۳۵

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • اشكال ديگري بر مرحوم نائيني و خوئي(قدس سرهما)

  • اشکال ديگري بر مرحوم خوئي(ره)

  • نقد و بررسي مطلب چهارم مرحوم نائيني(ره)

  • نقد و بررسي مطلب پنجم مرحوم نائيني(ره)

  • اشکال مرحوم خوئي(ره)

  • نقد و بررسي اين اشکال آقاي خوئي(ره)

  • نقد و بررسي ملاک تساوي بين دو مفهوم در کلام نائيني(ره)

  • اشکال مرحوم خوئي(ره) اين ملاک نائيني(ره)

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


اشكال ديگري بر مرحوم  نائيني و خوئي(قدس سرهما)

بحث در بررسي فرمايش مرحوم نائيني و مرحوم خوئي(قدس سرهما) در همين قسمت اول کلماتشان بود؛ برخي از اشکالات را بيان کرديم. اشکال ديگري که، اين هم مشترک الورود است و اشکال مهمي هم هست اين است که، هر دو بزرگوار مسئله را، بر ترکيب اتحادي و انضمامي مبتني کرده‌اند.

 فرموده‌اند: در مواردي که ترکيب بين دو عنوان، ترکيب اتحادي هست، بايد بگوييم: اجتماع امر و نهي ممتنع است. اما در مواردي که ترکيب، ترکيب انضمامي است، بايد بگوييم: اجتماع امر و نهي جايز و ممکن است.

مرحوم نائيني(ره) فرموده‌اند: در مطلق مبادي ترکيب، ترکيب انضمامي است. مرحوم آقاي خوئي(ره) هم فرموده‌اند: فقط در مبادي اصليه ترکيب، ترکيب انضمامي است. بين مبادي اصيله و انتزاعيه فرق گذاشته‌اند، اما اين را قبول داشته‌اند که هر جا ترکيب، ترکيب انضمامي است، اجتماع امر و نهي جايز و ممکن است.

اشکال اين است که، انضمامي يا اتحادي، که دو قسم از اقسام ترکيب است، مربوط به ترکيب خارجي است، يعني در خارج، دو شيء که با يکديگر ترکيب پيدا مي‌کنند، يا ترکيبشان، ترکيب انضمامي و يا اتحادي مي‌شود. در هر دو صورت ظرف آن مقسم، يعني ظرف براي ترکيب، عالم خارج است. در خارج که اين دو شيء، با يکديگر ترکيب پيدا مي‌کنند، يا ترکيبشان، ترکيب اتحادي و يا ترکيب انضمامي است.

اين بيان در فرضي به درد مي‌خورد که، متعلق تکليف را خارج قرار دهيم، يعني اگر متعلق تکليف را، اين فعل موجود در خارج قرار داديم، اگر ترکيبشان، انضمامي بود، يعني به شيء سومي تبديل نمي‌شوند و دو تا بودنشان به حسب وجود و واقع محفوظ است، آن وقت يکي متعلق امر و ديگري متعلق نهي مي‌شود و اجتماع امر و نهي جايز مي‌شود.

اگر هم ترکيبشان، اتحادي بود و يک شيء سومي شد، يعني ديگر دو وجود در عالم خارج ندارد، اجتماع امر و نهي ممتنع است.

اما اگر گفتيم: احکام به طبايع و عناوين تعلق پيدا مي‌کند و نه به وجود خارجي، که در عالم خارج موجود است، ديگر اين بحث، به طور کلي کنار مي‌رود. اينکه بگوييم: ترکيبشان، ترکيب انضمامي يا اتحادي است، اصلاً‌ برايش وجهي باقي نمي‌ماند.

در بحث گذشته هم عرض کرديم که، وقتي به کلمات ساير اصوليين مراجعه مي‌کنيم، آنها ‌گفته‌اند: نزاع در این است که يک فعل داريم، که ظاهراً و واقعاً يک وجود بيشتر ندارد و دو وجود نيست، که اگر دو وجود باشد، همه مي‌گويند: اجتماع امر و نهي جايز است و اين يک وجود، داراي دو عنوان و حيثيت است. مي‌خواهيم ببينيم آيا به اعتبار يک عنوان، مي‌شود متعلق امر و به اعتبار عنوان ديگر، متعلق نهي باشد؟

اگر مسئله ترکيب انضمامي را مطرح کنيم، در ترکيب انضمامي، اصلاً کسي توهم اجتماع ضدّين را نمي‌کند.

اگر يادتان باشد، مرحوم آخوند(ره) قائل بودند به اينکه، اجتماع امر و نهي ممتنع است و دليل‌شان هم اين بود که، در اينجا اجتماع ضدّين است. اگر واقعاً دو وجود است و ترکيبشان، ترکيب انضمامي است، هيچ کس در اينجا توهم اجتماع ضدّين را نمي‌کند.

پس معلوم مي‌شود اينکه اين دو بزرگوار بحث را کشانده‌اند به وادي ترکيب انضمامي و اتحادي، يا به تعبير مرحوم آقاي خوئي(ره) که فرموده‌اند: هر جا مجمع دو وجود است، ترکيب انضمامي است و اجتماع جايز است. و هر جا مجمع يک وجود است، ترکيب اتحادي است و اجتماع جايز نيست، درست نيست و اصلاً نبايد بحث را اين چنين مطرح کنيم.

اشکال ديگري بر مرحوم خوئي(ره)

از اينجا روشن مي‌شود، مطلبي که مرحوم خوئي(ره) در جواب مرحوم نائيني(ره) فرموده‌اند که: بايد بين مبادي اصيله و ماهيات متحصله و بين مفاهيم انتزاعيه فرق گذاريم. در مبادي و ماهيات اصيله، ترکيب، هميشه ترکيب انضمامي است، اما در مفاهيم انتزاعيه، گاهي ترکيب انضمامي و گاهي ترکيب اتحادي است، درست نيست.

به نظر ما اين فرع که بگوييم: بين مبادي اصيله و مفاهيم انتزاعيه بايد فرق گذاريم، درست نيست براي اينکه؛ اولاً اين هم باز به خارج ارتباط پيدا مي‌کند. ثانيا اين را هم کنار گذاريم، اين فرق در صورتي براي ما قابل قبول است که، اصل فرق بين ترکيب انضمامي و اتحادي را پذيرفته‌باشيم.

اگر کسي بگويد: قبول داريم که، در جايي که ترکيب اتحادي است، بايد امتناعي شويم و در جايي که ترکيب انضمامي است، بايد جوازي شويم. آن وقت مي‌گوييم: در مبادي متحصله، چون دو مبدأ و از دو مقوله است، هيچ وقت با هم اتحاد پيدا نمي‌کنند، اما در مفاهيم انتزاعيه، طبق همان توضيحي که عرض کرديم، گاهي ترکيب اتحادي و گاهي انضمامي است و بايد اين فرق را بين مبادي اصيله و انتزاعيه بپذيريم.

پس طبق بياني که عرض کرديم روشن شد، هم فرق بين ترکيب اتحادي و انضمامي و هم فرق بين مبادي اصيله و مفاهيم انتزاعيه در اينجا درست نيست. محل نزاع این است که، يک فعل داريم که، ظاهراً و واقعاً، وجوداً و ماهيةً يک فعل واحد است که، در اين فعل واحد، خواه اين دو طبيعت اصيله يا انتزاعي باشد، دو طبيعت صدق مي‌کند. حالا که صدق کرد مي‌خواهيم ببينيم آيا به ملاک اينکه در اينجا هر دو صدق مي‌کند، مي‌شود بگوييم: يکي متعلق امر و ديگري متعلق نهي است، يا نه؟

نقد و بررسي مطلب چهارم مرحوم نائيني(ره)

مطلب چهارمي که مرحوم نائيني(ره) فرموده‌اند اين است که: محل بحث در آن مبادي است که، از افعال اختياريه باشد، اما آن مبادي که از اوصاف جسماني يا نفساني باشد، از محل نزاع خارج‌اند و دليلشان هم اين بود که، افعال اختياريه قابليت تعلق امر و نهي را دارند، اما صفات نفسانيه، مثل شجاعت و علم، يا صفات جسمانيه، قابليت تعلق امر و نهي را ندارند.

مرحوم آقاي خوئي(ره) فرموده‌اند: اين مطلب درست و از واضحات اوليه است و مطلب ايشان را در اينجا پذيرفته‌اند. بيان مرحوم نائيني(ره) به اين برمي‌گردد که، در جايي که يک مسبب توليدي است، آنجا از محل نزاع خارج است. بيان ايشان که، فقط افعال اختياريه داخل در نزاع است، اما صفات جسمانيه يا نفسانيه خارج است، روي اين بيان است که، مسببات توليديه را از محل نزاع خارج بدانيم و بگوييم: در مسببات توليديه، اگر به حسب ظاهر هم امر يا نهي به مسبب تعلق پيدا کرده، طبق مبناي نائيني(ره) در حقيقت اين امر و نهي به سبب تعلق پيدا کرده و که سبب يک فعل اختياري است.

 شجاعت يک مسبب توليدي است که، معلول يک اسبابي است، اگر هم در جايي، امر و نهي به آن تعلق پيدا کند، نائيني(ره) فرموده: در حقيقت به خود سبب تعلق پيدا کرده‌است.

در اين مبنا قبلاً بحث شد که محل نزاع است و الآن تکرار نمي‌کنيم، چون بحث مهمي نيست.

نقد و بررسي مطلب پنجم مرحوم نائيني(ره)

در مطلب پنجم، مرحوم نائيني(ره) فرموده‌اند که: اين مبادي، مثل صلاة يا غصب، ماهياتي هستند که در هر ظرفي واقع شوند، اين ماهيات محفوظ است. تعبيرشان اين است که «أينما جرت و تحققت»، هر جا که اين ماهيات تحقق پيدا کنند، اين مبادي محفوظ است. حقيقت صلاة در دار غصبي با حقيقت صلاة در غير دار غصبي، يکي است. حقيقت غصب با صلاة، با حقيقت غصب با غير صلاة، فرقي نمي‌کند، اين هم مطلب پنجم بود.

اشکال مرحوم خوئي(ره)

مرحوم آقاي خوئي(ره) در اينجا فرموده‌اند: اين کبراي کلي را که استاد ما فرموده‌است، در ماهيات اصيله قبول مي‌کنيم، اما در مفاهيم انتزاعيه اينطور نيست.

فرموده‌اند: غصب عنوان مقوله ندارد، بلکه عنوان مفهوم انتزاعي را دارد و با بسياري از ماهيات مختلفه قابل جمع است، گاهي اوقات غصب را، از کون در دار انتزاع مي‌کنيم، از بودن در روي زميني که مال غير است، غصب را انتزاع مي‌کنيم و گاهي هم غصب را، از اکل مال يا از لبس مال غير انتزاع مي‌کنيم. لذا فرموده‌اند: اين مطلب هم اين چنين است.

نقد و بررسي اين اشکال آقاي خوئي(ره)

در اينجا اصل مطلب مرحوم آقاي خوئي(ره) درست است، يعني ماهيات اصيله در هر ظرفي که قرار گيرند، حقيقتشان همان حقيقت است، صلاة در هر ظرفي واقع شود، همينطور است.

اما مفاهيم انتزاعيه به منشأ انتزاعشان بستگي دارد. هر مفهوم انتزاعي، از نوع همان منشأ انتزاع است. گاهي منشأ انتزاع فعل و گاهي اضافه و گاهي مقولات ديگر است. اصل مطلب درست است، منتهي اشکال، همان اشکالي است که، در اول بحث عرض کرديم که، فرقي بين ماهيات اصيله و مفاهيم انتزاعيه در ما نحن فيه نيست.

نقد و بررسي ملاک تساوي بين دو مفهوم در کلام نائيني(ره)

آخرين مطلبي که در همين بحث کبروي، مرحوم آقاي خوئي(ره) داشته‌اند، اين است که: مرحوم نائيني(ره) براي ملاک تساوي بين دو مفهوم، يک ملاکي ارائه داده، که به نظر ما اشکال دارد.

نائيني(ره) فرموده: دو مفهوم، در صورتي عنوان متساويين را دارند، که ملاک صدق يا به تعبير ايشان جهت صدق هر دو يکي باشد. جهت صدق و ملاک صدق، در هر دو يکي باشد، يعني به آن ملاکي که اين مفهوم صدق کرده، به همان ملاک، مفهوم ديگر هم صدق کند.

و لذا در اين قسمت بحث، مرحوم نائيني(ره) نتيجه گرفته‌اند که: تساوي بين دو جوهر امکان ندارد، اين جوهر از يک مقوله و آن جوهر هم از مقوله‌ي ديگر است. بين دو جوهر تساوي امکان ندارد. دو جوهري که تباين بينشان هست، اين جوهر به يک ملاکي و آن جوهر به ملاک ديگر است. چون جهت صدق و ملاک صدقشان، متعدد و متباين است، تساوي بين الجوهرين معقول نيست.

اشکال مرحوم خوئي(ره) اين ملاک نائيني(ره)

در اينجا مرحوم خوئي(ره) دو مطلب دارند؛ يکي اينکه فرموده‌اند: ملاکي که براي مفهومين متساوين به ما داده‌ايد، ملاک درستي نيست.

تساوي بين دو مفهوم در جايي است که، اين مفهوم، بر مصداقي که مفهوم ديگر صدق مي‌کند، صدق کند و بالعکس، آن مفهوم، بر مصداقي که مفهوم اوّلي بر او صدق مي‌کند، صدق کند. ملاک تساوي و متساويين بودن دو مفهوم اين است که، احدهما بر مصاديق يکديگر صدق کنند، اين بر مصداق آن و آن هم بر مصداق اين صدق کند.

بعد فرموده‌اند: اينکه شما ارائه داده‌ايد که، ملاک صدق هر دو يکي باشد، براي متساويين نيست، بلکه براي مترادفين است.

اين شايد اولين بار باشدکه، در منطق اين را بيان کرده باشند که، فرق بين ترادف و تساوي چيست؟!

ايشان فرموده‌اند: اين ملاکي که مرحوم نائيني(ره) ارائه داده، ملاک مترادفين است. دو لفظ و مفهوم در صورتي با هم ترادف دارند، که جهت صدقشان يکي باشد، جهت صدق يعني همان ملاک، يعني به همان ملاکي که اين مفهوم صدق مي‌کند، به همان ملاک هم، مفهوم ديگر صدق کند و لذا مي‌گوييم: بين انسان و بشر، ترادف وجود دارد، انسان ملاک صدقش، حيوانٌ ناطق است و لفظ بشر هم ملاک صدقش، حيوانٌ ناطق است، جهت صدق يکي است.

اما متساويين يعني اين مفهوم بر مصداق مفهوم ديگر صدق کند و بالعکس، لزومي ندارد جهت صدقش يکي باشد، مثلاً مي‌گوييم: بين ناطق و متعجب تساوي وجود دارد، يا مثال روشن‌تر، بين ضاحک و متعجب، «کل ضاحکٍ متعجب و کل متعجبٍ ضاحک»، بين اين دو تساوي هست، ولکن ملاک صدقشان فرق دارد.

ضاحک در اين مصداق، به خاطر اينکه ضحک قائم بر او است، صدق مي‌کند و متعجب هم به خاطر قيام تعجب به اين شيء خارجي صدق مي‌کند، بنابراين جهت صدقشان فرق دارد، اما مع ذلک مي‌گوئيم: اين دو مفهوم با يکديگر مساوي‌اند، يعني اين بر مصداق او صدق مي‌کند و بالعکس.

و صلّی الله علی محمد و آله الطاهرین

برچسب ها :

نواهي اجتماع امر و نهي مسببات توليديه تعلق احکام به طبایع و افراد جواز اجتماع امر و نهی ترکیب انضمامی ترکیب اتحادی افعال اختیاری انسان ترادف و تساوی مبادی انتزاعیه

نظری ثبت نشده است .