موضوع: نواهی
تاریخ جلسه : ۱۳۸۴/۲/۵
شماره جلسه : ۵۰
-
خلاصه مطالب گدشته
-
نقد و بررسي نظريه مرحوم نائيني (ره)
-
نظر استاد محترم در قسم دوم عبادات مکروهه
-
محورهايي براي مطالعه بر نظر استاد محترم
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
خلاصه مطالب گدشته
در قسم دوم از اقسام ثلاثه عبادات مكروهه، هم نظريه آخوند(ره) را ملاحظه فرموديد و هم نظريه مرحوم نائيني(ره) را. در كتاب منتقي الاصول(جلد 3، صفحه 131) اشكالاتي را بر مرحوم نائيني(ره) وارد كردهاند، كه ملاحظه فرموديد که، آن اشكالات وارد نبود.نقد و بررسي نظريه مرحوم نائيني (ره)
بعد اين نظريه را دادهاند كه، در اين صلاه در حمام، نهي، همان نهي مولوي است و عنوان كراهتي دارد ولي نهي به اين فرد تعلق پيدا نكرده، بلكه به تقيد اين فرد به خصوصيت، تعلق پيدا كردهاست. يك صلاه داريم که، متعلق براي امر و مامورٌ به است و يك فرد داريم كه، عبارت از «كون في الحمام» است.اين فرد، خودش متعلق براي نهي نيست، بلكه متعلق براي نهي «ايقاء الصلاه في الحمام» است، تقيد اين كون في الحمام يا تقيد صلاه به اين خصوصيت، متعلق براي نهي واقع شده، خود ايقاء صلاه در حمام، اين ايقائش منهي عنه است و كراهت دارد.
اين بيان جوابش روشن است و آن اين كه، در باب اوامر و نواهي، متعلق آن چيزي است كه، عرف بتواند آن را بفهمد. عرف در اينجا غير از صلاه و كون في الحمام، چيز ديگري را متوجه نميشود. تقيد فرد به خصوصيت، متعلقي نيست كه، عرف بتواند آن را ادراك كند.
بنابراين اين نظريه كه بگوييم: متعلق نهي عبارت از «ايقاء الصلاه في الحمام» است، نظريه درستي نيست.
نظر استاد محترم در قسم دوم عبادات مکروهه
در قسم دوم آنچه كه در ذهن تقويت ميشود، عبارت از ارشادي بودن است.يك نكته را دقت بفرماييد و آن اين كه، در باب ارشادي بودن، لازم نيست در اين فردي كه واقع ميشود، يك منقصت و مفسدهاي وجود داشتهباشد. مثلا در صلاه در دار، اگر مولا گفت: صلاه در دار نخواند، «لا صلاه لجار المسجد، الا في المسجد»، معنايش اين نيست كه، اگر كسي در خانه نماز خواند، در اين نماز در دار، مفسدهاي و منقصتي وجود دارد.
در خود اين صلاه در دار، اگر مولا گفت: «لا صلاه لجاري المسجد الا في المسجد»، نميتوانيم بگوييم كه: اگر نمازش را در منزل خواند، يك منقصتي و مفسدهاي در اينجا وجود دارد، بلكه شارع براي احترام مسجد و اينكه شخص اين فضيلت را هم از دست ندهد، او را ترغيب به حضور در مسجد ميكند. اما اين معنايش اين نيست كه، اگر در دار نماز خواند، منقصت و مفسده وجود دارد.
مرحوم آخوند(ره) در جواب دومي كه در اين قسم دوم داده، مرزبندي كرده، فرمودهاند: يك صلاه در دار داريم که، «لا فيها مزيت و لا فيها منقصتٌ»، آنوقت اقليت و اكثريت ثواب را، نسبت به آن ميسنجيم، ميگوييم: صلاه در حمام، ثوابش از صلاه در خانه كمتر است، صلاه در حمام منقصت دارد و اقل ثواباً هست.
عرض ما اين است كه، اين را از كجا آورديد؟ اين مرزبندي را گاهي در روايات داريم، دليل روشني داريم كه صلاه در دار، حد وسطي براي مصلحت صلاتيت است، اگر از اين كمتر شد، ميشود اقل ثواباً، اگر بيشتر شد، ميشود اكثر ثواباً. اما براي اين معنا، دليل كه نداريم.
نقضي كه آورديم كه، شارع ميتواند به كسي كه خانه او در كنار مسجد است، بفرمايد: «لا تصل في دارك، لا صلاه لجار المسجد الا في المسجد»، يعني از آخوند و مرحوم نائيني(قدس سرهما) سوال ميكنيم، در اين مورد چه بياني داريد؟ آيا ميفرماييد: نماز در دار منقصت دارد؟ اين را که آخوند(ره) به عنوان مرز قرار داده و نميشود بگوييم: منقصت دارد.
پس اگر نهي، ارشادي شد، كه در اين مسجد علاوه بر صلاتيت، عنوان ديگري وجود دارد كه، ثوابي را به ثواب صلاتيت ضميمه ميكند. يعني صلاه در مسجد، با صلاه در خانه، صلاه در حمام، از نظر ماهيت و مقدار مصلحت صلاتيت هيچ فرقي نميكند. اگر در خانه بود، همان مصلحت صلاتي است، اگر رفتيم در مسجد، مصلحت ديگري، كه آن هم، موضوع براي ثواب است، به مصلحت صلاتيت ضميمه ميشود، نه اينكه ماهيت و جوهره مصلحت صلاتيت در مسجد، ماهيت و مصلحت بيشتري دارد، بلکه مصلحت براي «كون في المسجد» است.
كسي كه در مسجد الحرام مينشيند، حضور در مسجد الحرام دارد، اين يك مصلحتي دارد و اگر در آنجا نماز خواند، مصلحت «كون في المسجد»، به مصلحت صلاتيت ضميمه ميشود، نه اينكه نفس صلاه مصلحت بيشتري در اينجا پيدا كند.
در نتيجه اگر شارع از صلاه در حمام نهي ميكند، به اين دليل نيست كه، اين صلاه مصلحتش كمتر است. به نظر ما صلاه در حمام با صلاه در دار و صلاه در مسجد، از نظر ماهيت و مصلحت صلاتيت، هيچ فرقي بينشان وجود ندارد. نهي از صلاه در حمام ارشاد به اين است كه، ضميمهاي براي صلاه قرار ده، كه خودش داراي مصلحت و موضوع براي ثواب باشد. لذا اين ملازم با كراهت به معناي مفسده و منقصت نيست.
لذا بعد از اينكه كلام نائيني و آخوند(قدس سرهما) و اين نظريه سوم را مخدوش كرديم، ميگوييم: نهي صلاه در حمام، به معناي كراهت مولوي نيست، بلکه ارشادي است.
ارشاد هم معنايش اين نيست كه، ماهيت صلاه در حمام، از ماهيت صلاه در خانه، اقل مصلحتاٌ و ثواباً هست، از نظر ماهيت فرقي نميكنند. اگر به عرف هم مراجعه كنيد، ميگويد كه: نماز، نماز است، چه در حمام، يا در خانه و يا در مسجد. شارع براي اين ميگويد: در حمام نماز نخوان، كه ميتوانم به جاي نماز در حمام، در مسجد نماز بخوانم، که عنوان ديگري، که موضوع براي ثواب است، هم ضميمه ميشود. اما به اين معنا كه، اگر در حمام نماز خواندم، اقل ثواباً شود، نيست.
محورهايي براي مطالعه بر نظر استاد محترم
اين مطلبي است كه عرض كرديم، جايي نديدم، دقت بفرماييد، مطالعه كنيد که، آيا اشكال دارد يا ميتوان پذيرفت؟ اسراري بر اين عرض ندارم، با فكر زياد به اين نتيجه رسيدم، شما هم در بارهاش فكر كنيد.چند محور را براي مطالعه خود قرار دهيد؛ يكي اينكه اصلاً از جهت ماهيت صلاتيت، که چه بسا كسي كه، در حمام نماز ميخواند، حضور قلب بيشتري دارد و شايد ثوابش هم، از نماز در خانه يشتر باشد، ولي خود مصلحت اصلي صلاه، يعني به مقارنات و اين چيزها اصلاً كاري نداريم، اصلاً به متشرعه هم بگوييد، ميگويند: نماز در مسجد، حمام، خانه، نماز، نماز است.
در باب نماز جماعت، اگر همين نماز، به صورت جماعت واقع شد، باز ميگوييد: آن مصلحت اصلي صلاه بيشتر ميشود، نه بلکه انضمام است، يعني وقت جماعت انضمام پيدا كرد، عنوان جماعت، عنواني است كه، براي شارع مطلوب است و الا شايد در نماز فرادا حضور قلب بيشتري دارند، با اين حال نماز جماعت ثوابش بيشتر است، چون عنواني به نام جماعت به آن منظم ميشود.
خود صلاه مصلحتي دارد که به اختلاف امكنه و ازمنه، هيچ فرقي نميكند. بله اگر در اول وقت واقع شد، اين عنوان مصلحت را مضاعف ميكند. صلاه اول وقت، رضوان الله است، آخر وقت هم غفران الله است، ولي ثواب نماز آخر وقت، از اول وقت خيلي كمتر است، اما از نظر مصلحت صلاتي، بين اينها فرقي وجود ندارد، اگر فرق داشت، نبايد مسقط تكليف باشد.
وقتي ميگوييد: هر دو به عنوان واجب واقع ميشود، نتيجهاش اين است كه، آن مقدار مصلحت ملزمه که در نماز اول وقت هست، در نماز آخر وقت هم هست، آن مقدار مصلحت ملزمه که در نماز در خانه هست، در نماز در حمام هم هست، در نماز در مسجد هم هست.
عرضم همين مصلحت ملزمه است، آيا بين اين نمازها، از نظر مصلحت ملزمه، مصلحتي كه به حد الزام و وجوب رسيده، فرق وجود دارد؟ فرق راجع به مقارنات و ملازماتش است، لذا نميتوانيم بگوييم: خود نماز اقل مصلحتاً هست. ارشاد به عدم تفويت آن است، نه اينكه خودش نقصان دارد.
پس نهي در صلاه در حمام، نه عنوان كراهت اصطلاحي دارد، كه بگوييم در متعلقش مفسده است، نه با نظر به ذات صلاه، اقل ثواباً هست، نه ذات صلاه، با ذات صلاه در مسجد فرقي ميكند. فقط اگر در حمام نماز خواندي، مصلحت ديگري از دستت ميرود، اين ارشاد به عدم تفويط آن مصلحت است.
عدم تفويت مصلحت در اينجا، ملازمه با نقصان ندارد و لذا هيچ كس نميگويد: در نفس كون در حمام كراهت وجود دارد، شاهدش هم «لا تصلي في دارك» است، كسي كه خانهاش كنار مسجد است، اين نهي ارشادي ميآيد و يا نهي از نماز در آخر وقت، براي كسي كه ميتواند اول وقت نماز بخواند. تمام اين موارد وقتي عنوان ارشادي شد، خودمان ملاك قطعي را پيدا ميكنيم و به همه اين موارد تسري ميدهيم.
نظری ثبت نشده است .