درس بعد

اوامر

درس قبل

اوامر

درس بعد

درس قبل

موضوع: ماده و صیغه امر


تاریخ جلسه : ۱۳۷۸


شماره جلسه : ۴۸

PDF درس صوت درس
چکیده درس
  • نقد و بررسي فرمايش دوم محقق حائري(ره)

  • اشکال محقق بروجردي(ره)

  • اشکال دوم بر فرمايش مرحوم حائري(ره)

  • اشکال سوم بر فرمايش مرحوم حائري(ره)

  • نظر استاد محترم در اين مسئله

  • بحث اخلاقي هفته

دیگر جلسات


بسم الله الرّحمن الرّحيم

الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين


نقد و بررسي فرمايش دوم محقق حائري(ره)

فرمايش دوم مرحوم محقق حائري(ره) را ملاحظه فرموديد و مقدماتي را که براي بيان مقصودشان ذکر کرده بودند عرض کرديم.

اين فرمايش ايشان چنداشکال مهم دارد.

اشکال محقق بروجردي(ره)

يک اشکال که در کلمات مرحوم محقق بروجردي(اعلي الله مقامه الشريف) وارد شده اين است که، آنچه که ايشان در اين بيان دوم، براي کيفيت اخذ قصد امر تصوير نموده‌اند، يک مطلبي است که در عالم تصوير و مجرد تصوير است و با آنچه که در واقع داريم، سازگاري ندارد.

ايشان(محقق حائري(ره)) فرموده‌اند که: در اينجا متعلق عبارت است از، نماز بضميمه نبودن سائر دواعي غير الهيه و چون سائر دواعي غير الهيه، با قصد قربت و قصد الامر در عالم خارج ملازمه دارد، نتيجه مي‌گيريم که، اگر کسي متعلق را آورد، يعني نماز بضميمه سائر دواعي غير الهيه را آورد، بضميمه نبود دواعي غير الهيه، نمازي که درش ريا، عجب نباشد، نمازي است که بقصد امر واقع شده است.

اشکال اين است که، اين مجرد يک تصوير و تصوري در مسئله است و بر خلاف چيزي است که در واقع ملاحظه مي‌کنيم. در واقع آنچه هست اين است که، خود صلاه را بقصد قربت انجام مي‌دهيم.

اشکال دوم بر فرمايش مرحوم حائري(ره)

اشکال دوم بر فرمايش مرحوم حائري(ره) اين است که، واجب نفسي را دو قسم کرده؛ يکي واجب نفسي لنفسه و دوم واجب نفسي للغير.

در حقيقت خواسته‌اند بيان کنند که، اگر واجب را به اين صورت ذکر کنيم که، متعلق امر، صلاه بعلاوه نبود سائر دواعي غير الهيه است، اين واجب نفسي للغير مي‌شود، يعني صلاه بضميمه نبود سائر دواعي غير اليهه، براي قصد القربه، واجب نفسي للغير است، در حالي که اين بر خلاف ارتکاز متشرعه است.

اگر صلاه را، مثل غسل قبل الفجر يا وجوب تعلم قرار دهيم، اين بر خلاف ارتکاز متشرعه است، صلاه در ارتکاز متشرعه اين اقتضاء را دارد که، خودش يک واجب نفسي لنفسه باشد و نه للغير.

اشکال سوم بر فرمايش مرحوم حائري(ره)

اشکال سوم اين است که، ايشان در حقيقت اصلا جواب مرحوم آخوند(ره) و ديگران را که گفته‌اند: اخذ قصد امر در متعلق محال است، نداده‌اند، ايشان در اين بيان دوم، راهي را طي کرده‌اند که، قصد قربت نه شرطا و نه شطرا، داخل در متعلق نيست.

يکي از مقدمات فرمايش ايشان همين بود که بگوييم: آنچه طلب به آن تعلق پيدا کرده، صلاه بانضمام نبودن سائر دواعي غير الهيه است، اما قصد امر را از دايره طلب و متعلق خارج کرده مي‌گوييم: صلاه بضميمه نبود سائر دواعي غير الهيه واجب مي‌شود.

اين مطلب للغير نتيجه‌اش اين است که، شما قصد الامر بطور کلي از دايره متعلق خارج کرده‌ايد، يعني بياني را ذکر نکرده‌ايد که، با وجود اين که قصد الامر داخل در متعلق هست، بفرماييد: اين هيچ اشکال و استحاله‌اي ندارد.

نظير اشکالي که بر بيان اول ايشان وارد کرديم که گفتيم: بيان اول ايشان هم خارج از مبناست. مبناي در اين بحث اين است که، تعبدي و عبادي بودن به اين است که، مکلف در مقام عمل، فعل را به قصد الامر انجام دهد.

 ايشان در جواب اول هم براي عبادت معناي ديگري ذکر کرده بودند که، اصلا نيازي به اخذ قصد امر در متعلق و عبادت نباشد که، عرض کرديم اين علاوه بر اين که مبنايي بر خلاف همه اصوليين در باب عباديت است، روش جواب دادن از فرمايش مرحوم آخوند(ره) نيست.

مرحوم آخوند(ره) هم به تبع شيخ انصاري(ره) -که مبتکر اين بحث بوده و فرموده: شارع و خداوند وقتي که مي‌خواهد امر را متوجه به صلاه کند، نمي‌تواند در متعلق قصد الامر را بعنوان جزئيت يا شرطيت بياورد که، نتيجه و ثمره اين بحث اين مي‌شود که، اگر تقيد محال شد، مي‌گويند: اطلاق هم محال مي‌شود- فرموده: روي اين مبنا واجب تعبدي، آن است که قصد امر مي‌خواهد و روي همين مبنا هم،چند دليل اقامه کرده‌اند بر اين که، قصد الامر را مولا نمي‌تواند جزء متعلق يا بعنوان شرط متعلق ذکر کند.

بنابراين، همانطوري که جواب اول مرحوم محقق حائري(ره) از مرحوم محقق خراساني(ره) جوابي بود که، خارج از فرض در محل نزاع است، جواب دومشان هم، همينطور است.

در جواب دوم طوري متعلق را تصوير کرده‌اند که، قصد الامر داخل در متعلق نيست، اگر داخل در متعلق نباشد، ديگر آن اشکالات و استحاله‌هايي که مرحوم آخوند(ره) و ديگران گفته‌اند، وارد نمي‌شود.

سوال:...؟
پاسخ استاد:
چرا مرحوم حائري(ره) واجب نفسي للغير درست کرد؟ لذا اگر عبارات ايشان را ببينيد فرموده‌اند: اگر کسي بگويد: شما که مي‌گوييد: متعلق عبارت است از صلاه به ضميمه نبود سائر دواعي غير الهيه و مي‌گوييد: قصد الامر خارج از متعلق است، در حالي که آنچه که براي عباديت لازم است، همان قصد الامر است، با نبود قصد الامر در متعلق، چگونه مي‌گوييد که: اين متعلق مطلوب براي مولاست؟

جواب مي‌هند که، از راه واجب نفسي للغير که، شارع و مولا امر را متوجه صلاه بضميمه نبود سائر دواعي غير الهيه مي‌کند، منتها اين صلاه اين چنيني وجب للغير، يعني براي همان قصد قربت و قصد الهيه، چون مي‌خواهد واجب شود اشکالي ندارد.

اما اصل اين را مرحوم حائري(ره) در اين بيان دوم تصريح کرده‌اند که، قصد الامر از دائره متعلق خارج شد، وقتي خارج شد اشکال اين است که، پس شما جواب مرحوم آخوند و مرحوم شيخ(قدس سرهما) و جواب کساني که قائل به استحاله‌اند را نداده‌ايد.

در حالي که اين خلاف آن فرضي است که، اينها مسلم گرفته‌اند، مرحوم شيخ انصاري و مرحوم آخوند(قدس سرهما) گفته‌اند: واجب تعبدي، واجبي است که، اگر مکلف بدون قصد امر بياورد، غرض مولا محقق نمي‌شود. اول مي‌گفته‌اند: واجب تعبدي، واجبي است که قصد امر در آن معتبر است، بعد مي‌گويند: آيا مولا مي‌تواند قصد امر را در سائر اجزاء، جزء يا شرط براي متعلق قرار دهد يا نه؟

اگر بتواند و جزء قرار نداده مي‌گوييم: اصاله الاطلاق در جايي که شک مي‌کنيم، واجب تعبدي است و يا تصولي، حکم به توصلي بودن مي‌کند.

اما اگر گفتيم: اين قيد، از قيودي نيست که، مولا بتواند داخل در متعلق بياورد -بعدا بحث مفصلي داريم که، بعد از اين عرض مي‌کنيم- و بگوييم: نسبت بين اطلاق و تقيد، نسبت عدم و ملکه است، يعني اگر تقيد محال شد، اطلاق هم محال شود، ديگر نمي‌توانيم بگوييم که: اصاله الاطلاق توصليت را اقتضا مي‌کند.

البته مي‌توانيم بگوييم: مرحوم حائري(ره) جواب مرحوم آخوند(ره) را نداده، بلکه خودشان براي تعبديت، بنحو مستقل راه ديگري ذکر کرده است و اشکالي هم ندارد.

بنابراين جواب دوم مرحوم حائري(ره) مواجه با اين سه اشکالي بود که عرض کرديم.

نظر استاد محترم در اين مسئله

در اين بحث که آيا اخذ قصد امر در متعلق امکان دارد يا نه؟ تقريبا حدود شايد نه دليل از ادله قائلين به استحاله را بيان کرديم و آنطوري که در ذهنم هست، همه ادله را مورد مناقشه قرار داديم و دليل محکمي که  بتوانيم به اعتماد آن، بگوييم: شارع و مولا نمي‌تواند قصد امر را داخل در متعلق قرار دهد، پيدا نکرديم.

لذا به اين نتيجه مي‌رسيم که، اخذ قصد امر در متعلق استحاله ندارد، نه استحاله ذاتيه دارد و نه استحاله عرضيه دارد، نه در مقام جعل، نه در مقام انشاء و نه در مقام فعليت دليلي بر استحاله تا بحال پيدا نکرديم.

مرحوم امام(ره) هم قائل شده‌اند به اين که، اخذ قصد امر در متعلق امکان دارد و همه ادله‌اي را که براي استحاله ذکر شده، رد کرده‌اند.

مرحوم آقاي خوئي(ره)(در کتاب محاضرات، جلد 2، صفحه 164) هم همين نظريه را داشته‌اند که، اخذ قصد امر در متعلق امکان دارد و يک بياني براي مدعايشان ذکر کرده‌اند که، با اين بيان، جميع اشکالاتي که بر اخذ قصد امر ذکر شده و به تعبير ديگر جميع ادله‌اي که بر استحاله اقامه شده، از بين مي‌رود.

مرحوم آقاي خوئي(ره) با اين بيان خواسته‌اند، راه تصحيح اخذ قصد قربت و قصد امر در متعلق را ذکر کنند و بعد بفرمايند که: با اين بيان، جميع ادله‌اي که بر استحاله ذکر شده، منتفي مي‌شود و از بين مي‌رود.

امروز چهارشنبه است، بحث را به همين مقدار که، جواب مرحوم حائري(ره) را مفصل عرض کرديم، اکتفا مي‌کنيم.

نظريه مرحوم آقاي خوئي(ره) در محاضرات را هم ببينيد بعد که، اين بحث ديگر ان‌شاء‌الله تمام مي‌شود.

آقايان همت کنند، چون اين بحثي، يک مقدارش بعد از رمضان و اکثرش هم  قبل از رمضان بيان شد و بحث مفصلي هم شد، در کتاب هاي اصولي هم که مراجعه کنيد، بحث شلوغي است و کلمات بين استحاله ذاتيه و استحاله عرضيه و بين دليل بر استحاله در مقام جعل، در مقام انشاء و فعليت و در مقام امتثال خلط شده است، اين را بنويسند، من هم حوصله مي‌کنم و تمام اين نوشته جاتي که مي‌نويسيد را ان‌شالله مي‌بينم.

بحث اخلاقي هفته

دنباله آن بحث‌هايي که در روزهاي چهارشنبه داشتيم و بعضي از نکات اخلاقي را تذکر مي‌داديم، گاهي هم موفق مي‌شديم که، بعضي از احاديث را يادداشت کرده و مي‌آورديم، اما متاسفانه امروز مجالي نبود تا حديثي را يادداشت کنم، تا بهتر و کاملتر استفاده شود، اما به تذکر يک نکته مربوط به مسائل علمي اکتفا مي‌کنم.

اين علمي که در طريق آن هستيم و طي مي‌کنيم، علمي هست که از گذشتگان و بزرگان ما، زحمات زيادي کشيده‌اند، تا امروز در اختيار ما قرار گرفته است.

شما اصول را ببينيد، از شيخ مفيد(ره) که تمام اصولشان سه صفحه بيشتر نبوده، تا رسيده به اصولي که، الان بعضي از اصول‌ها، حدود هشت و نه جلد مباحث اصولي است و گاهي اوقات بعضي‌ها ديده‌اند که، اصول تورم  هم پيدا کرده است که، شايد تا يک حدي هم حرف صحيحي باشد.

مثلا در همين بحثي که داريم که، آيا اخذ قصد امر در متعلق امکان دارد يا نه؟ يکي دو دليل از ادله استحاله را بيان کنيم و رد شويم، ضرورت صد در صدي نبود که، همه ادله را بيان کنيم. منتها نکته‌اي که وجود دارد اين است که، ما که در مجلس درس شرکت مي‌کنيم، از خصوصيات بحث‌هاي طلبگي و شرکت در درس اين است که، نمي‌خواهيم زود به نتيجه برسيم.

در درس شرکت مي‌کنيم تا ببينيم، روش بحث گذشتگان چه بوده و چطور استدلال مي‌کردند و به نتيجه مي‌رسيدند. اما اين که بلا فاصله بحثي را مطرح کنيم و همين امروز هم به نتيجه برسيم، اثري ندارد. ما که دنبال اين نيستيم که، فقط يک سري مطالب را حفظ کرده و براي شما ارايه دهيم و نتيجه‌اش را هم ذکر کنيم که، براي مسئله اخذ قصد امر در متعلق، دو  دليل مهم از ده دليل بر استحاله  ذکر شده است، اين دو دليل، هردو باطل است، پس در نتيجه قصد امر در متعلق امکان دارد، اين که نمي‌شود.

اينجا مطلبي يادم آمد که گفتند: يکي از بزرگان خارج مکاسب را شش ماه مي‌گويد، گفتم: آخر چطور مي‌شود که خارج مکاسب شش ماهه گفته شود؟ بصورت طنز در آورده بودند که گفت: هر مسئله‌ و فرعي را که مطرح مي‌کند، مي‌گويد: «و الدليل علي ذلک جدنا المکرم»، قسم به جدم که فتوا همين است. فرع بعدي همين طور، ديگر شش ماهه هم که نه، زودتر بايد تمام شود.

يکي از چيزهاي که يک مقدار گاهي اوقات، ذهن انسان را وسوسه مي‌کند اين است که، امروز چه نتيجه‌اي بدست ما آمد؟ الان هم متاسفانه حوزه و طلبه‌ها واقعا دارند به همين سمت گرايش پيدا مي‌کنند که، در بحثي شرکت کنند که، زود به نتيجه برسند.

اين به نظر ما آن وسيله‌اي هست که، آن هدف را نمي‌آورد. اگر فرض کنيد، هشت يا نه دليل در اين بحث مي‌آوريم، براي اين است که اذهان، آن قدر جولان و آمادگي پيدا کند که اگر زماني مسئله جديدي هم به وجود آمد، اين ذهن اين قدر قدرت داشته باشد که، تمام اطراف مسئله را بررسي کند.

امروز بعضي اين مراکز آموزشي دنيا، واقعا سعي مي‌کنند که، خودشان را به حوزه‌هاي علميه و درس خارج برسانند.

اگر واقعا آن کسي که مي‌گويد، خودش وقت گذاشته و مطاله کرده و زحمت کشيده باشد، مطالب و انظار را با دقت و با فکر بيان کند، آنهايي هم که شرکت مي‌کنند، واقعا روي مسئله فکر کنند، نه اينکه فقط بشنوند و يادداشت کند، به نظر من اگر يک طلبه با اين نحو درس خارج شرکت کند، اصلا لازم نيست که حتي درس خارج يک دوره اصول را هم ببينيد.

همانطوري که يک مشکل داخلي براي انسان بوجود مي‌آيد، فکر انسان مشغول مي‌شود وقت نماز فکرش مشغول است، وقت غذا خوردن، وقت حرف زدن با ديگران فکرش مشغول است، بايد مسائل علمي، تفسيري و قرآني هم اين طور باشد.

در زندگي خيلي از علماء خوانده‌ام که، وقت غذا خوردنشان هم، روي يک مسئله فکر مي‌کردند که، در اين مسئله چه مي‌توانند بفهمند و به نتيجه‌اي برسند. اين نقطه افتراق درس‌هاي ما با ساير دروس است.

طوري باشيم که هيچ همي نداشته باشيم، اين مسئله، مسئله مهمي است که، واقعا خداوند وقتي مي‌خواست بفرمايد: «اقم الصلاه»، رکوع و سجده را در نظر گرفت و جزء صلاه قرار داد، اما آيا قصد الامر را هم مي‌توانست جزء صلاه قرار دهد يا نه؟ در مقام ثبوت استحاله دارد يا نه؟

آن وقت علاوه بر اين که جزء اعتقادات ما هست که، در هر لحظه‌اي که در مسائل فقهي و اصولي فکر مي‌کنيم، واقعا ترتب ثواب هست. چرا انسان اين را از دست بدهد؟ انسان کار علمي و فکري انجام دهد که، هم او را به يک نتيجه ديني مي‌رساند و يک نتيتجه اخروي هم دارد.

علي اي حالٍ بايد مقداري بيشتر دقت کنيم و قدر اين راهي را که درش قرار گرفتيم، بدانيم.

شيطان خيلي سراغ انسان مي‌آيد که، خوب اين همه انسان زحمت بکشد، چه مي‌شود؟ اينها همه وسوسه‌هايي است که شيطان براي انسان بوجود مي‌آورد.

از خداوند بخواهيم که، ان شاء الله عنايت کند و ما را در اين مسيري که هستيم؛ اولا مستحکم قرار دهد و ثانيا عنايات خاصه خودش را، بر همه ما و بر آنهايي که در اين مسير علم قرار دارند، بيشتر و بيشتر بفرمايد، ان شاء الله.


وصلّی الله علی محمد و آله الطاهرین

برچسب ها :

اوامر قصد امر واجب تعبدی اخذ قصد امر در متعلق امر استحاله اخذ قصد امر در متعلق امر محقق حائری انواع واجب نفسی واجب نفسی للغیر درس خارج صبر در تحصیل تورم در اصول فقه

نظری ثبت نشده است .