موضوع: صلاة قضاء (مواسعه و مضایقه)
تاریخ جلسه : ۱۴۰۳/۱۰/۲۹
شماره جلسه : ۵۸
-
خلاصه جلسه گذشته
-
تبیین آیه 52 سوره حج درباره القائات شیطانی
-
احتملات در تفسیر آیه
-
احتمال اول: القائات شیطان به نفس پیامبران
-
نقد و بررسی احتمال اول
-
احتمال دوم: القاء شیطان به معنای انحرافات دشمنان پیامبران
-
نقد و بررسی احتمال دوم
-
احتمال سوم: تمنی به معنای تقدیر متناسب هر فرد
-
جمع بندی
-
پاورقی
-
منابع
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
الْحَمْدُ للّه رَبِّ الْعَالَمِينْ وَصَلَى الله عَلَىٰ سَيِّدَنَا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطَّاهِرِينْ
در جلسه گذشته بیان شد که آیات 39 و 40 سوره حجر به مصونیت کامل "عباد مخلَص"، از جمله انبیا و ائمه معصومین (علیهمالسلام)، از اغوا، تزیین، خطا، سهو و نسیان اشاره دارد. این آیات بیان میکنند که تزیین و اغوای شیطان شامل هرگونه گمراهی، از جمله جلوهدادن باطل بهجای حق و ایجاد غفلت، است؛ اما مخلَصین، به دلیل رسیدن به مقام نفس مطمئنه و انوار الهی، کاملاً از تأثیرات شیطان و عوامل گمراهکننده در اماناند.
این احتمال که القای خطورات شیطانی به نفوس انبیاء و نسخ فوری آن توسط خداوند باشد، دو اشکال اساسی دارد. نخست اینکه این معنا با عبارت «ثم یحکم الله آیاته» در آیه تناسب ندارد. در حالی که اگر این خطورات به معنای همان القاءات شیطانی باشد که با «ینسخ الله» منطبق است، این سوال پیش میآید که معنای «ثم یحکم الله آیاته» چیست؟
دوم اینکه در آیه بعدی آمده است: «لیجعل ما یلقی الشیطان فتنةً للذین فی قلوبهم مرضٌ»[2]. اگر این خطورات مربوط به نفس پیامبر (صلی الله علیه و آله) باشد، چرا خداوند در این آیه اشاره به امتحان و فتنه برای کسانی میکند که در دلهایشان مرض یا سختی دارند؟ به نظر میرسد این القاءات جنبه خارجی دارند و نه صرفاً مربوط به نفس پیامبر، و باید بررسی کنیم که این القاءات چه چیزی هستند که خداوند آنها را سبب امتحان قرار میدهد.
احتمال دومی که آلوسی در تفسیر روح المعانی، مطرح کرده است، این است که بسیاری از مفسران تمنی را به معنای قرائت بیان کردهاند. به این معنا که «تمنیت الکتاب» یعنی قرائت کتاب. طبق این تفسیر، آیه به این صورت تبیین میشود که وقتی رسول و نبی آیهای را قرائت میکنند، شیطان در همان چیزی که قرائت شده است، القائاتی انجام میدهد.
و الآية مسوقة لتسلية النبي صلّى اللّه عليه و سلّم بأن السعي في إبطال الآيات أمر معهود و أنه لسعي مردود، و المعنى و ما أرسلنا من قبلك رسولا و لا نبيا إلا و حاله أنه إذا قرأ شيئا من الآيات ألقى الشيطان الشبه و التخيلات فيما يقرؤه على أوليائه ليجادلوه بالباطل و يردوا ما جاء به كما قال تعالى: وَ إِنَّ الشَّياطِينَ لَيُوحُونَ إِلى أَوْلِيائِهِمْ لِيُجادِلُوكُمْ [الأنعام: 121] و قال سبحانه: وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً [الأنعام: 112] و هذا كقولهم عند سماع قراءة الرسول صلّى اللّه عليه و سلّم حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ* [البقرة: 173، النحل: 115] إنه يحل ذبيح نفسه و يحرم ذبيح اللّه تعالى، و قولهم على ما في بعض الروايات عند سماع قراءته عليه الصلاة و السلام إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ [الأنبياء: 98] إن عيسى عبد من دون اللّه تعالى و الملائكة عليهم السلام عبدوا من دون اللّه تعالى فَيَنْسَخُ اللَّهُ ما يُلْقِي الشَّيْطانُ أي فيبطل ما يلقيه من تلك الشبه و يذهب به بتوفيق النبي صلّى اللّه عليه و سلّم لرده أو بإنزال ما يرده ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ أي يأتي بها محكمة مثبتة لا تقبل الرد بوجه من الوجوه[4]
آلوسی بیان می کند که ادامه آیه برای تسلی دادن به پیامبر (صلی الله علیه و آله) نازل شده است، به این معنا که تلاش برای باطل کردن آیات، امری شناختهشده است و در نهایت این تلاش مردود است. سپس میفرماید که معنا به این صورت است: «و ما أرسلنا من قبلک من رسول و لا نبی إلا و حاله أنّه إذا قرأ شیئاً من الآیات، ألقی الشیطان الشبه و التخیلات فی ما یقرأ علی أولیائه»، یعنی شیطان شبهات و تخیلاتی را در آنچه که نبی بر اولیای خود میخواند، القا میکند تا مردم با پیامبر مجادله کنند و آنچه را که آورده، رد کنند. این معنا در آیاتی نظیر «و إن الشیاطین لیوحون إلى أولیائهم لیجادلوکم»[5] و «وکذلک جعلنا لكل نبی عدواً شیاطین الإنس والجن یوحی بعضهم إلى بعض زخرف القول غروراً»[6]. بنابراین، خلاصهاش این است که وقتی پیامبر (صلی الله علیه و آله) آیهای را میخواند، یعنی «إلا إذا تمنّی» به معنای «إلا إذا قرأ»، هنگامی که آیه را قرائت میکند، شیطان در دل مردم شبهاتی ایجاد میکند.
آلوسی مثال میزند و میگوید وقتی که آیه «حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ»[7] نازل شد، شیطان در ذهن مردم آورد که معنای آن این است که ذبیحهای که توسط انسان ذبح میشود حلال است و ذبیحهای که بهطور طبیعی میمیرد حرام است. شیطان به مردم میگفت: «چه معنایی دارد؟» یعنی آنچه که خداوند از بین میبرد، مانند حیوانی که بهطور طبیعی میمیرد، خوردن گوشتش حرام است، اما آنچه که خود پیامبر ذبح میکند حلال است؟ این مشابه القاءات شیطانی است که در زمان ما نیز وجود دارد. مثلا وقتی میپرسند «یعنی چه که برای مرد دو برابر و برای زن نصف است؟» اینها همان القاءات شیطانی است.
ایشان میگوید که معنای آیه «إلا إذا تمنّی» به این شکل است که «إلا إذا قرأ»؛ یعنی وقتی پیامبر آیهای را میخواند، شیطان شبههای در آنچه که میخواند به وجود میآورد. به مردم میگوید که حرف پیامبر را نشنوند، چرا که این گفتهها باطل است. سپس خداوند به پیامبرش کمک میکند و میفرماید: «ما این شبهات را از بین میبریم» و پس از آن آیات را محکم میکند.
این احتمال با "یحکم الله آیاته" سازگاری دارد، اما احتمال قبلی با آن سازگار نبود. در این حالت، پیامبر آیات را قرائت کرده و شیطان شبههای در دل مردم ایجاد کرده است، سپس خداوند این شبهات را از بین میبرد و آیات را محکم میسازد.
بنابراین وقتی القاءات شیطانی به وجود میآید، سنت الهی این است که: 1) خداوند آنچه را که شیطان القاء کرده، از بین میبرد (ینسخ الله ما یلقی الشیطان) و 2) آیات خدا را محکم میکند (یحکم الله آیاته) این دو امر، سنت خداوند است.
این به این معناست که «احکام» یک معنای بالاتر و تکمیلی نسبت به نسخ دارند و این نکته خود یک پیام اعتقادی مهم دارد. این تفسیر بر اساس این نکته است که وقتی شیطان نسبت به پیامبران و رسولان خدا، که در حال انجام وظیفه تبلیغ دین الهی هستند، القاءات شیطانی دارد، مردم نباید هراسی به دل راه دهند. اگر شیطان به تفرقهافکنی و شبههسازی بپردازد، همانطور که امروز نیز شاهد هستیم که دشمنان در جامعه شبهاتی را پراکنده میکنند، خداوند این شبهات را از بین میبرد و آیات خود را محکم میکند.
این احتمال که آلوسی بیان کرد صحیح است و با عبارت «یحکم الله آیاته» سازگاری دارد. اما باید توجه داشت که خود واژه «تمنّی» در معنای قرائت بسیار نادر به کار رفته است. آلوسی می گوید که «تمنّی» به معنای نهایت تقدیر است و مراد از آن مرگ است[8]، یعنی زمان وفات انسان که طبق تقدیر الهی فرا میرسد، این زمان پایان تقدیر انسانی در دنیا است. راغب نیز در مفردات خود اشاره کرده که «امنیّه» به صورت ذهنی حاصل از تمنّی است، به عبارتی آرزوهایی که در نفس انسان شکل میگیرد.
حال، اگر بخواهیم «تمنّی» را به معنای قرائت بگیریم، برخی مفسران یک وجه مناسبتی هم ذکر کردهاند که قاری قبل از خواندن آیه، در ذهن خود تقدیری از نحوه قرائت و ورود به تعابیر آیه میکند. به عبارت دیگر، قاری پیش از خواندن آیه، کیفیت تلفظ حروف و کلمات را در ذهنش تصویر میکند و آنها را به تدریج میخواند. این وجه مناسبتی نشان میدهد که پیش از قرائت، قاری حروف را تصور میکند و به صورت تدریجی و با نظم خاصی آنها را بیان میکند.
مرحوم آقای طباطبائی[9] (قدس سره) میفرمایند که «تمنّی» به معنای تقدیر انسان از اشیاء محبوب و مورد علاقه وی است. به این معنا که انسان در ذهن خود چیزی را که میخواهد، مانند مال یا مقام، تصور میکند، خواه آن چیز ممکن باشد یا ناممکن. برای مثال، فقیری آرزو دارد که ثروتمند شود، کسی که فرزند ندارد تمنا میکند که صاحب فرزند شود، و انسان تمنا میکند که باقی بماند. حتی ممکن است آرزو کند که دارای ویژگیهایی خاص باشد، مثل داشتن دو بال برای پرواز. این تصورات خیالی که انسان از آنها لذت میبرد، به عنوان «امنیّه» شناخته میشود.
سؤال این است که «تمنّی» را چه معنایی باید بدهیم؟ آیا باید آن را تنها در دایره قلب قرار دهیم، مانند اینکه میگوییم فرد فقیر تمنّی دارد که غنی شود، یا کسی که فرزند ندارد تمنّی دارد که فرزند داشته باشد؟ یا اینکه «تمنّی» صرفاً یک امر قلبی نیست؟ «تمنّی» برای هر فردی متفاوت است؛ برای یک کارگر، «تمنّی» همان عملی است که انجام میدهد، برای یک عالم، «تمنّی» همان درس و بحث است که انجام میدهد، و برای یک رسول، «تمنّی» همان پیام الهی است که میخواهد از طریق قرائت به مردم برساند. در اینجا، قرائت خود به عنوان وسیلهای برای ابلاغ پیام است، چرا که پیامبران و انبیاء هنگامی که میخواهند رسالت خود را ابلاغ کنند، این کار را از طریق قرائت انجام میدهند. حالا که این ابلاغ انجام شد، شیطان نمینشیند و در میان مردم شبههسازی میکند. «امنیّه» این رسول همان اهداف و پیامهایی است که میخواهند از طریق قرائت ابلاغ کنند و شیطان قصد دارد این اهداف را مختل کند.
اگر «تمنّی» را به معنای تقدیر بگیریم، این تقدیر برای هر کسی بسته به وضعیت و شغلش متفاوت است؛ تقدیر یک کارگر همان عمل اوست، تقدیر یک مبلغ تبلیغ اوست، تقدیر یک تاجر تجارت اوست. برای پیامبر، «تمنّی» همان اهداف و رسالتی است که میخواهد به مردم برساند و در این راستا شیطان وارد میشود و در همین «امنیّه» او شبهه ایجاد میکند. پس معنای مورد نظر ما، یک معنای سومی است که با «قرائت» پیوند دارد.
اگرچه در «روح المعانی» آمده که بسیاری از مفسران «تمنّی» را به معنای قرائت گرفتهاند، مانند «تمنّی الکتاب» به معنای «قرأت الکتاب»، اما استفاده از این معنا در عمل نادر است و نادر بودن آن در اصل استعمال، خللی در مفهوم ایجاد نمیکند. ما این معنا را گستردهتر میکنیم و «تمنّی» را بر اساس شرایط فردی معنا میکنیم. «تمنّی» یک کودک ممکن است داشتن اسباببازی باشد، «تمنّی» یک فرد پرخور ممکن است داشتن سفرهای پر از غذا باشد، و «تمنّی» یک حکیم ممکن است فهمیدن یک قاعده فلسفی باشد. در مورد رسول، «تمنّی» همان ابلاغ پیام خداست که نهایت آرزوی اوست. در این حالت، نمیتوانیم آن را تنها به چیزهای قلبی محدود کنیم؛ بلکه باید بهطور عملی محقق شود.
طبق احتمال اول که بحث خطورات نفسی و شیطانی مطرح است، اشکال اساسی این است که با ادامه آیه «ثم یحکم الله آیاته» و آیه بعد «لیجعل ما یلقی الشیطان فتنة» سازگار نیست. این آیات به وضوح نشان میدهند که هدف از این القائات شیطانی، امتحان و آزمایش کسانی است که در دلهایشان مرض و تردید دارند، نه اینکه این القائات به نفس پیامبر مربوط باشند. به علاوه، آیه بعدی که میفرماید «لیعلم الذین اوتوا العلم» هم با این احتمال سازگار نیست، چرا که اگر این وسوسهها در نفس پیامبر بود، دیگر هیچ دلیلی برای امتحان کسانی که علم دارند وجود نمیداشت.
اما در احتمال دوم که بسیاری از مفسران به آن اشاره کردهاند، یا احتمال سومی که ما مطرح کردیم، وسوسهها و القائات شیطانی به هیچ عنوان به نفس پیامبر ربط ندارد. در این احتمالها، شیطان القائات خود را در میان مردم ایجاد میکند تا در مقابل پیامبری که در حال ابلاغ رسالت الهی است، شبهات و تردیدها را دامن بزند.
[1] قرآن :سوره حج، آیه 52.
[2] همان، سوره حج، آیه 53.
[3] همان، سوره حج، آیه 54.
[4] آلوسی، محمود بن عبدالله، «روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني»، ج 9، ص 164.
[5] «قرآن کریم»، سوره انعام، آیه 121.
[6] همان، سوره انعام، آیه 112.
[7] همان، سوره بقره، آیه 173.
[8] و التمني. على ما قال أبو مسلم. نهاية التقدير و منه المنية وفاة الإنسان للوقت الذي قدره اللّه تعالى، و الأمنية على ما قال الراغب الصورة الحاصلة في النفس من التمني، و قال غير واحد: التمني القراءة و كذا الأمنية، و أنشدوا قول حسان في عثمان رضي اللّه تعالى عنهما: تمنى كتاب اللّه أول ليلة / تمني داود الزبور على رسل و في البحر أن ذلك راجع إلى الأصل المنقول عن أبي مسلم فإن التالي يقدر الحروف و يتصورها فيذكرها شيئا فشيئا، و المراد بذلك هنا عند كثير القراءة (آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني، ج 9، ص 165.)
علاوه بر قرآن.
آلوسی، محمود بن عبدالله، روح المعاني في تفسیر القرآن العظیم و السبع المثاني، بیروت، دار الکتب العلمية، 1415.
طباطبایی، محمد حسین، المیزان في تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، 1352.
نظری ثبت نشده است .