موضوع: ظن
تاریخ جلسه : ۱۳۸۷/۲/۹
شماره جلسه : ۸۲
-
بررسی روایات پیرامون مصحف فاطمه (س)
-
جلسه ۱
-
جلسه ۲
-
جلسه ۳
-
جلسه ۴
-
جلسه ۵
-
جلسه ۶
-
جلسه ۷
-
جلسه ۸
-
جلسه ۹
-
جلسه ۱۰
-
جلسه ۱۱
-
جلسه ۱۲
-
جلسه ۱۳
-
جلسه ۱۴
-
جلسه ۱۵
-
جلسه ۱۶
-
جلسه ۱۷
-
جلسه ۱۸
-
جلسه ۱۹
-
جلسه ۲۰
-
جلسه ۲۱
-
جلسه ۲۲
-
جلسه ۲۳
-
جلسه ۲۴
-
جلسه ۲۵
-
جلسه ۲۶
-
جلسه ۲۷
-
جلسه ۲۸
-
جلسه ۲۹
-
جلسه ۳۰
-
جلسه ۳۱
-
جلسه ۳۲
-
جلسه ۳۳
-
جلسه ۳۴
-
جلسه ۳۵
-
جلسه ۳۶
-
جلسه ۳۷
-
جلسه ۳۸
-
جلسه ۳۹
-
جلسه ۴۰
-
جلسه ۴۱
-
جلسه ۴۲
-
جلسه ۴۳
-
جلسه ۴۴
-
جلسه ۴۵
-
جلسه ۴۶
-
جلسه ۴۷
-
جلسه ۴۸
-
جلسه ۴۹
-
جلسه ۵۰
-
جلسه ۵۱
-
جلسه ۵۲
-
جلسه ۵۳
-
جلسه ۵۴
-
جلسه ۵۵
-
جلسه ۵۶
-
جلسه ۵۷
-
جلسه ۵۸
-
جلسه ۵۹
-
جلسه ۶۰
-
جلسه ۶۱
-
جلسه ۶۲
-
جلسه ۶۳
-
جلسه ۶۴
-
جلسه ۶۵
-
جلسه ۶۶
-
جلسه ۶۷
-
جلسه ۶۸
-
جلسه ۶۹
-
جلسه ۷۰
-
جلسه ۷۱
-
جلسه ۷۲
-
جلسه ۷۳
-
جلسه ۷۴
-
جلسه ۷۵
-
جلسه ۷۶
-
جلسه ۷۷
-
جلسه ۷۸
-
جلسه ۷۹
-
جلسه ۸۰
-
جلسه ۸۱
-
جلسه ۸۲
-
جلسه ۸۳
-
جلسه ۸۴
-
جلسه ۸۵
-
جلسه ۸۶
-
جلسه ۸۷
-
جلسه ۸۸
-
جلسه ۸۹
-
جلسه ۹۰
-
جلسه ۹۱
-
جلسه ۹۲
-
جلسه ۹۳
-
جلسه ۹۴
-
جلسه ۹۵
-
جلسه ۹۶
-
جلسه ۹۷
-
جلسه ۹۸
-
جلسه ۹۹
-
جلسه ۱۰۰
بسم الله الرّحمن الرّحيم
الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين
ادامه بررسي مصحف فاطمه(س)
عرض كرديم كه بر حسب روايات معتبري كه وجود دارد، كتاب شريف مصحف فاطمه(س) هيچ ارتباطي به قرآن كريم ندارد؛ و آنچه كه بعضي از اهل سنت را بهاشتباه انداخته، تعبير مصحف هست كه فكر كردند مقصود ما اين است كهفاطمه(س) قرآني دارد و شيعه از آن قرآن تبعيت ميكند که بر خلاف قرآنموجود امروزي است. همچنين عرض كرديم تعبير « مصحف فيه مثل قرآن كم هذا ثلاثة مرّات » منظور اين است که امام(ع) اين عبارت را سه مرتبه بيان فرمودند؛ و مطلبي كه در اذهان شايع است مبني بر آن كه مصحففاطمه سه برابر قرآن موجود است، صحيح نيست. كتابي هست به نام الصحيح من الكافي كه درسه جلد چند سال پيش منتشر شد؛ در آن كتاب هم يكي از اشكالاتي كهبزرگان ميكردند، اين بود كه برخي از احاديث صحيحه را نياورده است؛ در حالي که در مقدمه آن گفته بود که منحديثي كه از نظر سند و دلالت، هر دو، صحيح است را ميخواهم بياورم؛ با اين حال، برخي از احاديثي كه به عنوان صحيح آورده شده است را مرحوم مجلسي در کتاب مرآت العقول به عنوان حديث ضعيف ياد ميكند؛ دليلش اين است كه مرحوممجلسي در مرآت العقول بر خلاف كتاب بحار در مقام جمعآوري احاديث نيست و به اسناد احاديث دقت فراوان داشته و كوچكترين جهتي كه در يك راويوجود داشت را مد نظر قرار داده و حديث را از اعتبار ساقط كرده است.حديث اول را ملاحظه فرموديد که حديث خيلي خوبي بود و جملهي « واللّه ما فيه من قرآن كم حرف واحد » دلالت داشت که مصحف فاطمه(س) غيراز قرآن موجود است؛ و هيچ کدام از مطالب مربوط به مبدأ و معاد و شريعت و ... در مصحف فاطمه(س) نيست. خود ائمه(ع) نيز بر روي اين نکته عنايت داشتند كه مخالفين فكرنكنند مصحف فاطمه(س) چيزي در عرض قرآن است. و حضرت در صدد بيان اين هستند که بفرمايند مصحف اميرالمؤمنين که آيات قرآن به همراه خصوصيات آيات از جهت تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ در آن وجود دارد و در اختيار ائمه(ع) هم قرار داده بود هيچ ارتباطي با مصحف فاطمه ندارد. اين در صورتي است که «قرآنکم» را به قرآن و مصحف اميرالمؤمنين برگردانيم؛ اما اگر آن را به قرآن موجود در ميان مسلمين برگردانيم، منظور امام(ع) اين ميشود که مطالب و محتواي مصحف فاطمه هيچ ارتباطي به قرآن منزل برپيامبر ندارد. پس، عبارت « قال: مصحف فيه قرآن کم هذا ثلاث مرّات »، «هذا» را ميتوان به دو صورت ذکر کرد؛ يکي اين که آن را منفصل بخوانيم و قبل از «هذا» ويرگول باشد؛ در اين صورت معنا ميشود که حضرت اين جمله « مصحف فيه قرآنکم » را سه مرتبه بيان فرمودند. وجه دوم نيز آن است که «هذا» را به ما قبل متصل کنيم؛ در اين صورت معنا ميشود همين قرآني که در دست شماست؛ و بنابراين، ديگر ظهوري در قرآن اميرالمؤمنين ندارد.
حضرت ميخواهند بفرمايند که مصحف فاطمه(س) نيز مثل قرآن از غيب آمده و اين طور نيست که علماي زمان بنشينند و آن را بنويسند؛ اما براي اين كه در ذهن ابوبصير نيايد كهاين هم جنبهي اعجازي دارد، و حضرت فاطمه نيز نبي ميشود، بلا فاصلهميفرمايد « و الله ما فيه من قرآن كم حرف واحد »؛ يعني ماهيت اين مصحف با ماهيت قرآن و مصحف پيامبر فرق دارد. آن مصحف پيامبر را به عنوان نبي قرار ميدهد، اما اين مصحف فاطمه رابه عنوان نبي قرار نميدهد. آن شخص در كتابش نقل كرد كه اگر اينطور است، پس بايد فاطمه مقامنبوت داشته باشد؛ الآن ما ميگوييم حضرت زهرا(س) محدثه بود؛ نه تنها حضرت زهرا محدثه بودند بلکه همه ائمه ما محدث هستند؛ به اين معنا که از غيب مطالبي براي آنان بيان ميشود؛ اما به اين معنا نيست که نبوت و مقام نبوت داشته باشند.
روايت ديگر، حديث پنجم اين باب است که مرحوم مجلسي ميفرمايد: اين حديث صحيح است. متن حديث اين است:[« محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن محبوب، عن ابن رئاب ، عن أبي عبيدة قال : سأل أبا عبد الله عليه السلام بعض أصحابنا عن الجفر فقال : هو جلد ثور مملوء علما ، قال : له فالجامعة ؟ قال : تلك صحيفة طولها سبعون ذراعا في عرض الأديم مثل فخذ الفالج، فيها كل ما يحتاج الناس إليه ، وليس من قضية إلا وهي فيها ، حتى أرش الخدش . قال : فمصحف فاطمة عليها السلام ؟ قال ، فسكت طويلا ثم قال : إنكم لتبحثون عما تريدون وعما لا تريدون إن فاطمة مكثت بعد رسول الله صلى الله عليه وآله خمسة وسبعين يوما وكان دخلها حزن شديد على أبيها وكان جبرئيل عليه السلام يأتيها فيحسن عزاء ها على أبيها ، ويطيب نفسها ، ويخبرها عن أبيها ومكانه ، ويخبرها بما يكون بعدها في ذريتها ، وكان علي عليه السلام يكتب ذلك ، فهذا مصحف فاطمة عليها السلام. »] ابي عبيده از امام صادق(ع) راجع به جفر سؤال ميكند تا ميرسد به اين سؤال كه مصحف فاطمه چيست؟ حضرت مدّتي سكوتكردند؛ و اين سکوت براياين بوده كه سائل را متوجه كند كه سؤالش، سؤال مهمي است و بايد خوب متوجه باشد تا پاسخ حضرت را بفهمد.
سپس حضرت فرمودند: شما داريد از اموري که به شما مربوط ميشود و نميشود؛ از چيزهايي که مورد نيازتان هست و نيست، سؤال ميکنيد؛ يعني دايره سؤال را خيلي وسيع كردهايد. بعد حضرت فرموده است: همانا حضرت زهرا(س) بعد از رسول اللّه(ص) هفتاد و پنج روز زنده بودند و در اين مدت حزن شديدي به خاطر فوت پيامبر(ص) حضرت را فرا گرفت. جبرائيل خدمت حضرت ميآمد و به ايشان در مورد اين مصيبت تسليت ميگفتو نفس آن مخدّره را با تعزيت و تسليتي كهميداد، آرام ميكرد؛ و از اين كه پيامبر الان در كجاقرار دارد، به او خبر ميداد؛ آن حضرت را تسلي ميداد به اين که اکنون که پيامبر از دنيا رفته است, فرزندان تو از نظر امامت و قرب به خدا و ... داراي اين خصوصيات هستند و اين که چه حوادثي بر آنها وارد ميشود؛ حضرت علي(ع) نيز آنها را مينوشت. قضايايي که بعداً در امت پيامبر واقع ميشود را براي آن حضرت بيان ميکرد؛ و اين ميشود مصحف فاطمه(س). به عنوان مثال, در حديث هشتم آمده است: [« محمد بن يحيى ، عن أحمد بن محمد ، عن الحسين بن سعيد ، عن القاسم بن محمد ، عن عبد الصمد بن بشير ، عن فضيل [بن] سكرة قال : دخلت على أبي عبد الله عليه السلام فقال : يا فضيل أتدري في أي شئ كنت انظر قبيل ؟ قال : قلت : لا ، قال : كنت أنظر في كتاب فاطمة عليها السلام ليس من ملك يملك الأرض الا وهو مكتوب فيه باسمه واسم أبيه وما وجدت لولد الحسن فيه شيئاً. »] حضرت به فضيل عرض ميکند: اي فضيل!ميداني چند لحظه قبل در چه موردي فكر ميكردم؟
عرض كردم: نه؛ حضرت فرمودند: در کتاب فاطمه(س) نگاه ميکردم؛ هر كسي كهميخواهد پادشاه روي زمين شود, اسم خودش و اسم پدرش در اين مصحف آمده است؛ و براي فرزندان حسن چيزي در آن نيافتم. اولاد حسن، مراد حسن مثني است يامحمد بن عبدالله بن حسن كه از ائمه زيديه و ملقب به نفس زكيهاست.حضرت فرمودند اسم اين نفس زكيهدر كتاب فاطمه وجود ندارد. شبيه اين مطلب, يك روايتديگر هست؛ زرارة ميگويد: عبدالملك بن اعين به امام صادق(ع) عرض كرد: زيديه كهپيروان محمد بن عبدالله حسن هستند و معتزله محور خودشان را محمد بن عبدالله قرار دادند, فهل له سلطان؟ فقال و الله ان عندي لكتابين فيهما تسمية كل نبي و كل ملك يملك الارض نزد من دو كتاب وجود دارد كهــ ممکن است يكي مصحف فاطمهباشد و ديگري جفر باشد؛ ــ در آن اسم هر پيامبريو پادشاهي است, ولي ناممحمدبن عبدالله بن حسن در هيچ يك از اين دو كتاب نيست.
نكتهاي كه وجود دارد اين است که ما بابي داريم در کتاب كافي تحت عنوان إنّ الأئمة(ع) محدثون ؛ حديث اول اين باب كه مرحوم مجلسي در مورد آن نوشته حديث ضعيفي است؛ اما در كتاب الصحيح من الكافي آن را جزء احاديث صحيحه آورده است. « محمد بن يحيي، عن احمد بن محمد، عن حجال، عن القاسم بن محمد عن عبيد بن زرارة قال أرسل أبوجعفر عليه السلام إلى زرارة ان يعلم الحكم بن عتيبة ان أوصياء محمد عليه وعليهم السلام محدثون ».حكم به عتيبه ظاهراً استاد زراره بوده است؛ حال امام باقر(ع) ميفرمايد: اوصياي پيامبر محدث هستند.اين نكته را امام باقر(ع) در ردّحكم بن عتيبه که ظاهراً از افراد زيديه بوده، و بعضيها همگفتهاند از فقهاي عامه هم بوده است, عرض کردهاند. حال, حضرت به زراره كه شاگرد حكم به عتيبهبوده, فرمودند: برو به او بگو شما كه پيروان محمد بن عبدالله بن حسن هستيد و او را وصيپيامبر ميدانيد, وصي پيامبر بايد محدث باشد؛ آيا اين شخص محدث است؟ زيد و امثال زيد اهليت امامت را ندارند چون محدث نيستند. ان شاء الله محدث را معنا ميكنيم.
نظری ثبت نشده است .